۱۰ دروغ بزرگ غرب در مورد جنگ در سوریه
ما در مدارک سری اطلاعاتی آمریکا که در سال ۲۰۱۲ در اختیار عموم قرار گرفتند درمییابیم که استقرار یک امیرنشین «سلفیها» در شرق سوریه «درست آن چیزی است که قدرتهایی که از اپوزیسیون پشتیبانی میکنند انتظار دارند.» چون این همان عنصری است که «رژیم سوریه را منزوی میکند.»
در زیر نیل کلارک ۱۰ دروغ بزرگ را که غرب درباره سوریه سر زبانها انداخته، با هدف این که اهالی کشورهای غربی تصویری کاملاً اشتباه درباره جنگ در سوریه که کشور را از سال ۲۰۱۱ ویران میکند داشته باشند، جمعآوری کرده است.
همانند جنگهای پیشین آمریکا در یوگسلاوی، عراق و لیبی، دروغهای شایع شده درباره نبردهای در جریان در سوریه، به تمام معنا شرمآور بودهاند.
۱ـ تمام مسأله این است که غرب نتوانست در سوریه مداخله کند
این مطلب که اغلب تکرار میشود (فقط هفته گذشته، نشریه واشنگتن پست از «عدم دخالت» در سوریه شکوه میکرد) وارونه جلوه دادن واقعیت است.
حتی آنگونه از که سوپر بازهای واشنگتن در سال ۲۰۱۳میخواستند یعنی بمباران کردن مستقیم دولت سوریه، غرب به شکل مالی، با پشتیبانی یا با تربیت «شورشیان» خشن ضددولتی، بهطرز گستردهای در سوریه مداخله کرده است. بخش عمدهای از سلاحهای این «شورشیان» را نزد جنگجویان داعش یافتهاند. غرب نه تنها شعله این جنگ را بیشتر برافروخت بلکه بیش از پنج سال است که آن را تغذیه میکند.
«مداخله غرب بهوجودآورنده نهایی کابوس در شمال عراق و سوریه است. کاری میشود کرد؟ شما قبلاً کاری کردهاید. شما این وحشت را بهوجود آوردهاید.»
۲ـ جنگ تقصیر اسد خبیث است (و روسیه، چون از او پشتیبانی میکند)
ادعا میکنند نبرد توسط «دیکتاتور خبیث» پس از آن که تظاهرات صلحآمیز اپوزیسیون ضدرژیم وی در ماه مارس ۲۰۱۱ شکل گرفت، آغاز شد. واقعیت این است که تظاهرات صلحآمیز دموکراتیک در مراحل ابتدایی توسط آن کسانی که تصمیم داشتند واکنش خشن مقامات سوری را برانگیزانند از مسیر خود «منحرف» شده بود. در شهر مرزی درعا، که در آن در واقع نبرد آغاز شد، هفت پلیس کشته شدند. مقر حزب بعث و کاخ دادگستری به آتش کشیده شد.
طی نخستین ماه خصومتها، حد اقل ۸۸ سرباز کشته شدند.
اسد در برابر شورشی خشونتبار بر ضد دولت قرار گرفت که توسط تروریستها، که بسیاری از آنها از خارج از سوریه میآمدند، رهبری میشد. آیا میبایست اجازه میداد که این «شورشیان» قدرت را در دست میگرفتند (همانگونه که غرب این موضوع را الزامی میدانست) در حالی که نشانهای از پشتیبانی واقعی مردمی وجود نداشت؟ باید از خود پرسید: حکومت ایالات متحده چه خواهد کرد اگر در برابر «شورشیان» خشنی قرار میگرفت که از خارج از آمریکا پشتیبانی میشدند، مستخدمین دولت را میکشتند و ساختمانهای دولتی را منفجر میکردند؟ مطمئنم که واکنش دولت آمریکا بسیار بیرحمانهتر از واکنش دولت اسد میبود.
۳ـ در سوریه، پشتیبانی مردمی از پرزیدنت اسد بسیار کم است
هر بار که کشوری از سوی امپراتوری آمریکا هدف تغییر رژیم قرار میگیرد، مشروعیت رئیس آن زیر سئوال میرود. به ما گقته میشود که آن رئیس از پشتیبانی مردمی برخوردار نیست و فقط چون «دیکتاتوری سفاک» است میتواند در قدرت باقی بماند. ولی مدارک بسیاری موجود است که ثابت میکند، با وجود هر آنچه که روشنفکران غربی فکر میکنند، اسد از پشتیبانی قابل ملاحظهای بر خوردار است. در اوائل سال ۲۰۱۲، یک گمانهزنی نشان میداد که ۵۵ درصد اهلی سوریه میخواستند که پرزیدنت اسد در مقام خود ابقاء شود. هنگامی که یک خبرنگار قدیمی گاردین به نام جوناتان استیل ، که بسیار خوب سوریه را میشناسد مقالهای زیر عنوان «اغلب سوریها از پرزیدنت اسد پشتیبانی میکنند اما شما این مطلب را هرگز از رسانههای غربی دریافت نخواهید کرد» نوشت از سوی «گاردهای امپراتوری حقیقت» مورد حمله قرار گرفت.
در سال ۲۰۱۴، در نخستین انتخابات ریاستجمهوری که پس از ۵۰ سال با شرکت چندین نامزد انتخاباتی صورت میگرفت، اسد پیروزی بیچون و چرایی بهدست آورد.
یک بار دیگر، رویداد فوق بازتاب زیادی ـ بهتر است بگوییم هیچ بازتابی ـ در رسانههای غربی نیافت. درست مانند یک گمانهزنی که در سال ۲۰۱۵ صورت گرفت که نشان میداد که اسد تأثیر مثبتی در مسائل سوریه دارد. میتوان این نتیجه را با ۳۵ درصدی که به همانگونه درباره ارتش سوریه و ۲۶ درصدی که به سود ائتلاف اپوزیسیون سوریه فکر میکنند، مقایسه کرد.
دلیلی که اسد از پشتیبانی گسترده مردمی برخوردار میباشد این است که پس از ۵/۵ سال جنگ هنوز در قدرت است. آیا واقعاً باید شگفتزده شد از این که میلیونها سوری حکومت غیرمذهبی (لائیک) اسد را که تمام حقوق زنان و حقوق اقلیتهای مذهبی را محترم میشمارد به حکومت بُرندگان سرِ سدههای میانی داعش و جهادگران فناتیک ترجیح میدهند؟
البته دموکراتهای کاذب غرب، نقطهنظر اهالی سوریه را که از رئیسجمهورشان پشتیبانی میکنند، درنظر نمیگیرند. آنها انسان نیستند زیرا دارای عقیدههای «بدی» هستند. تنها عقیدهای که به حساب میآید، آن عقیدهای است که دارای همان صدای زنگی باشد که غربیها دارند.
۴۔ اسد امتیازی نمیدهد و صلح و آشتی مورد توجه او نیست
در واقع، اسد و حکومت سوریه دفعات بسیاری خواست خود را مبنی بر دادن امتیاز برای پایان دادن به جنگ اعلام کردند. در سال ۲۰۱۲ طرح قانون اساسی جدیدی که به چندین دهه قدرت سیاسی حزب بعث پایان میبخشید، به رأی مردمی گذاشته شد. طرح نامبرده با ۸۹/۴۲ درصد آراء به تأیید رسید. ماده ۸ قانون اساسی جدید مقرر میدارد: «نظام سیاسی دولت میباید بر روی اصل چندگرایی سیاسی و اعمال دموکراتیک قدرتی بنا شده باشد که از صندوقهای رأی بیرون میآید.»
بار دیگر، رسانههای غربی بسیار کم یا اصلاً پوششی به این اصلاح مهم ندادند. و به همین شکل، به عفوهای مختلفی که از طرف اسد به «شورشیان» داده شد (آخرین آنها در ماه ژوئیه امسال بود) یا به برنامه آشتی ملی دولت سوریه توجهی نشد. اینها واقعاً بههیچوجه با «رفتار رسمی» رئیسجمهوری که فقط در پی «کشتن مردم خودش است»، مطابقت ندارد.
۵ـ جنگ سوریه مطلقاً فرقهای است
در این لفاظی «سنیها بر ضد شیعهها» الویتها در نظر گرفته نشده است که سنیها افزون بر خدمت در ارتش، مقامهای کلیدی را نیز اشغال میکنند. همانگونه که نشریه «نشنال اینترست» نشان میدهد، سنیها همچنین در حکومت سوریه مقامهای مهمی را اشغال میکنند.
بیش از ۷۴ درصد از اهالی سوریه، سنی مذهب هستند. در این صورت آیا امکان دارد که پس از ۵/۵ سال جنگ در حالی که همه یا حداقل بخش بزرگی از اهالی سوریه بر ضد اسد باشند، او هنوز در قدرت باشد؟ واقعیت این است که دولت لائیک سوریه مورد پشتیبانی شیعهها و سنیهاست و این ایالات متحده است که همه امکانات را بهکار گرفته است تا از تفرقه مذهبی بهره ببرد و همانگونه که ویکی لیکس افشاء کرده است، تنشهای موجود را شدت بخشد.
ویلیام روباک (۱) کاردار سفارت آمریکا در دمشق در سال ۲۰۰۶ تلاش برای ثباتزدایی دولت سوری را اقدامی ممکن قلمداد کرد: «بازی کردن با ترس سنیها از تأثیرگذاری ایرانیها.»
«تفرقه بیانداز و حکومت کن» استراتژی است که همواره و طی سدهها از سوی قدرتهای امپراتوری بهکار گرفته شده است. امپراتوری آمریکا نیز از این بابت استثنا نیست.
۶ـ این دیگر امر ثابت شدهای است که اسد / حکومت سوریه، سلاحهای شیمیایی را در غوطه بهکار بردهاند
اگر هر بار که تکرار میکردم «اسد مردم خودش را در غوطه به گاز بسته است» یا دیگر جملات مشابه آن ده پوند دریافت میکردم، اکنون دیگر بسیار ثروتمند شده بودم. ولی آنچه از سوی تبلیغاتچیهای جنگی غرب بهعنوان یک فاکت رد ناشدنی محسوب میشود، همه چیز هست به جز رد ناشدنی. سه سال پس از آن رویداد، هنوز هیچکس نمیتواند با اطمینان بگوید چه کسی این حمله را با سلاحهای شیمیایی انجام داده است. آری، مقامات سوریه میتوانستند مسبب این حمله بوده باشند بههمان صورتی که «شورشیان» ضد حکومتی میتوانستند این عملیات را زیر پرچمی دروغین صورت دهند.
عقل سلیم به ما میگوید که اسد میباید دیوانه میبود که چنین حملهای را فرمان داده باشد، در حالی که میدانست که در آن زمان بازرسان سازمان ملل متحد در دمشق قرار دارند و بازهای غربی نومیدانه در پی یافتن بهانهای برای بمباران کردن او هستند. در آینده، اگر بازی را دیدید که میگفت «اسد مردم خودش را در غوطه بمباران کرده است» و از آن بهعنوان فاکتی رد ناشدنی یاد میکند، از او مدارک لازم را برای اثبات این امر طلب کنید. شانس زیادی هست که شما از او پاسخی دریافت نکنید.
۷۔ روسیه و دولت سوریه به یاری داعش شتافتهاند
این مثال خوبی برای «نظریه دسیسه» است. پس از آغاز بمباران کردن داعش و دیگر گروههای تروریستی در سوریه توسط روسیه در ماه سپتامبر ۲۰۱۵، به ما گفته میشد که روسیه به داعش یک نیروی هوایی داده است.
ولی پس از این که یک جنگنده روسی چند هفته پس از آن سرنگون گشت، خط تغییر یافت: بمبارانهای روسیه یک «بازخواست» از روسیه از طرف داعش بود.
ولی اگر روسیه نیروی هوایی در اختیار داعش گذاشته بود، به چه دلیلی این گروه یک هواپیمای روسی را سرنگون میکرد؟
در واقع، طی سال جاری روسیه و ارتش سوریه شکستهای زیادی را به داعش در سوریه تحمیل کردند که از ایالات متحده و متحدانش بسیار بیشتر بود. در ماه مارس، شهر تاریخی پالمیرا توسط ارتش سوریه که نیروی هوایی روسیه آن را پشتیبانی میکرد، از داعش پس گرفته شد.
همانگونه که دانیل رایان در آن روزها نوشت، این «بزرگترین شکستی بود که داعش از اعلام خلیفهگری تاکنون متحمل شده بود. ولی بهنظر نمیآید که غرب به آن توجهی داشته باشد. چرا؟ زیرا در آن صورت مجبور است به نوعی از روسیه قدردانی کند.»
۸۔ غرب در سوریه، در کنار «خوبها» قرار دارد
واقعیت آن است که غرب علیه «وحشت» در سوریه نه تنها نجنگید بلکه به کمک آن شتافت. اگر بخواهیم بیطرفانه به قضاوت بنشینیم، «شورشیان میانهرو» که مورد پشتیبانی ایالات متحده، بریتانیا و متحدانشان بودند چنان جنایات وحشتآفرینی انجام دادند که اگر در یک کشور غربی یا در کشوری که متحد غرب باشد رخ داده بود، آنها را «تروریست» میخواندند.
و اما این که از صعود داعش وحشتزده شویم، ما در مدارک سری اطلاعاتی آمریکا که در سال ۲۰۱۲ در اختیار عموم قرار گرفتند درمییابیم که استقرار یک امیرنشین «سلفیها» در شرق سوریه «درست آن چیزی است که قدرتهایی که از اپوزیسیون پشتیبانی میکنند انتظار دارند.» چون این همان عنصری است که «رژیم سوریه را منزوی میکند.»
۹۔ ۷۰ هزار شوشی میانهرو در سوریه وجود دارند
این اظهارنظر شگفتانگیز را دیوید کامرون، نخست وزیر وقت انگلستان هنگامی که قصد داشت تأییدیه مجلس عوام را برای بمبارانهای سوریه در ماه نوامبر گذشته بهدست بیاورد، بیان کرده است. این دقیقاً همان جملاتی است که او بیان کرده است: «ما باور داریم که تقریباً ۷۰ هزار جنگجوی اپوزیسیون سوری وجود دارد که عمدتا جزو «ارتش آزاد سوریه هستند و جزو گروههای تندرو نیستند … و با آنها ما میتوانیم حملاتمان را علیه داعش هماهنگ کنیم.» در ماه ژانویه، نخستوزیر سابق انگلستان، پس از آن که رأی مجلس را در مورد بمباران کردن سوریه بهدست آورد، با تأیید این که برخی از این «۷۰ هزار نفر، اسلامگراهای نسبتاً تندرو هستند»، عقبنشینی کرد.
هنگامی که ایسا علیف، روزنامهنگار تلویزیون پرسش زیر را از نخستوزیر مطرح کرد که «چرا وزیر دفاعتان یا حتی خود شما گروههای بهاصطلاح میانهرو را که این جنگجویان بهنام آنها در محل میجنگند، مشخص نمیکنید؟» پاسخ داد: «ما مشخصاً یک فهرست از گروهها و اشخاص و البته حوزههایی که آنها را باید هدف قرار دهند به پرزیدنت اسد ارائه میدهیم.»
این اظهارنظر «۷۰ هزار شورشی میانهرو»، امکان دارد مانند اظهارنظر تونی بلر در سال ۲۰۰۲ که براساس آن عراق دارای سلاحهای کشتار جمعی است که میتواند در عرض۴۵ دقیقه (در سال ۲۰۰۳) راهاندازی شود، در تاریخ ثبت شود.
۱۰۔ مقاصد غرب در سوریه بشردوستانه است در حالی که روسیه منافع خود را دنبال میکند
پس از من تکرار کنید (با ضرباهنگ نومحافظهکاران) «غرب فقط میخواهد خلق سوریه را کمک کند تا آزاد شود در حالی که روسها «از اسد خبیث برای پیشبرد اهداف خودخواهانه خود پشتیبانی میکنند.» در واقع «تعویض رژیم» در سوریه جزو برنامه غرب بسیار پیش از تظاهرات ضد دولتی که در سال ۲۰۱۱ آغاز شد، بود. این برنامه به سال ۲۰۰۶ برمیگردد یعنی هنگامی که پشتیبانی سوریه از حزبالله منشاء ناتوانی اسرائیل در پیروز شدن بر گروه لبنانی در جنگ ۳۳ روزه همان سال به حساب آمد.
یک لحظه پاسخ ایالات متحده را در نظر بگیرید. اگر روسیه به تغییر رژیم خشونتآمیز کشوری که از مدتها پیش متحد آمریکا بود، میپرداخت، مطمئناً عملیات روسیه «فاقد هرگونه منافع» و «بشردوستانه» تلقی نمیشد.
(*) روزنامهنگار، نویسنده و بلاگنویس اسکاتلندی که در روزنامههای مختلف انگلیسی زبان بریتانیا و کشورهای دیگر ازجمله گاردین، مورنینگ استار و … مقاله و جستار مینویسد.
(William Roebuck (۱