شلیک مغز متفکر اصلاحات به حقیقت

Print Friendly, PDF & Email

ــ میترا تهامی ــ

حال که از سعید حجاریان، در جایگاه مدعی سیاستورزی اخلاقی، معنای «تدلیس سیستماتیک» را آموختیم، مروری داشته باشیم بر روایت قربانی دادگاه نمایشی «کودتای مخملی» سال ۸۸ پیرامون فاجعهای که در شکنجهگاههای زندان توحید (کمیته مشترک ساواک و شهربانی سابق و موزه عبرت کنونی) پس از یورش به حزب توده ایران در جریان بود

«تئوریسین ارشد اصلاحات» در روز بیست و دوم اسفند ماه ۱۳۷۸، هنگام ورود به ساختمان شورای شهر تهران هدف گلوله قرار گرفت.

روزنامه «صبح امروز» خبر ترور مدیر مسئول خود را با تیتر زیر منتشر کرد:

«شلیک به مغز متفکر اصلاحات» 

سعید حجاریان از آن پس «جانباز اصلاحات» نیز نام گرفت.

نزدیک به ۱۷ سال از آن روزها می‌گذرد. سعید حجاریان کماکان نظریه‌پرداز و تئوریسین ارشد اصلاحات نامیده می‌شود.

تئوریسین اصلاحات که در سال‌های نخست انقلاب از چهره‌های اصلی و موثر در حوزه اطلاعاتی ـ امنیتی به‌شمار می‌رفت فعالیت اطلاعاتی خود را در اواخر سال ۵۷ آغاز کرد.

ابتدا به رکن دو ارتش (مرکز اطلاعات پرسنلی، نظامی، سیاسی و جاسوسی ارتش) رفت و به گفته خودش در ۲۵ سالگی، سمت ریاست اداره دوم در نیروی دریایی ارتش را بر عهده گرفت.

سپس در اطلاعات نخست‌وزیری با سمت معاونت مشغول به‌کار شد.

حجاریان که در دوران سرکوب و بگیر‌و‌ببندهای پیش از انقلاب گذارش به سازمان اطلاعات و امنیت کشور نیفتاده بود، پس از پیروزی انقلاب با ماموران اداره هشتم  ساواک از نزدیک آشنا می‌شود. از آن‌ها می‌آموزد و از امکانات و تجارب آنان بهره می‌گیرد.

از زبان او بشنویم:

« … دکتر یزدی در نخستوزیری، واحدی را بهنام دفتر امور انقلاب تأسیس کرد که به امور اطلاعاتی ـ امنیتی میپرداخت. بعد از اینکه دکتر یزدی به وزارت خارجه رفت، مسئولیت این واحد به شهید چمران سپرده شد. همزمان با تأسیس این دفتر یکی از بستگان دکتر یزدی که از پرسنل اداره هشتم ساواک (اداره ضدجاسوسی) بود، به ایشان مراجعه کرده و خبر داده بود که او و جمعی از کارمندان نخبه بخش ضدجاسوسی ساواک از کشور خارج نشدهاند. او گفته بود که این پرسنل، برخلاف پرسنل سایر ادارات ساواک از کشور خارج نشدهاند. او گفته بود که این پرسنل، برخلاف پرسنل سایر ادارات ساواک نه تنها نقشی در سرکوبها و جنایتهای این سازمان نداشتهاند، بلکه وظیفهشان رصد امنیتی تحرکات بیگانگان در کشور بوده است و حالا هم آماده خدمت به انقلاب و کشور هستند

به این ترتیب ، با نظر مساعد دولت موقت ، جمعی از کارمندان اداره هشتم (اداره ضد جاسوسی) به دفتر امور انقلاب جذب شدند و بهصورت متمرکز شروع به فعالیت کردند.» (۱

حجاریان اشاره می‌کند که در مهرماه سال ۱۳۵۹، «دفتر امور انقلاب» در نخست‌وزیری را تحویل گرفته‌اند و نام این دفتر را به «دفتر اطلاعات و تحقیقات نخستوزیری» تغییر داده‌اند.

 به‌گفته وی یکی از مهم‌ترین کارهای این دفتر، «رصد امنیتی فعالیتهای حزب توده و ارتباطش با روسها بود.» 

از سعید حجاریان به‌عنوان بانی اصلی وزارت اطلاعات نام برده می‌شود. وی در مصاحبه‌های متعدد تأکید کرده است

«من و بچههای سازمان {مجاهدین انقلاب اسلامی} اولین طرح تأسیس وزارت اطلاعات را تهیه کردیم.» (۲

«رفتیم و سازماندهی کردیم .سرویسهای اطلاعاتی را خوانده بودم. اسناد ساواک و موساد و ترکیه و خیلیها را خوانده بودم و شروع به طراحی داخلی ساختار وزارتخانه کردم بعد هم رفتم و طراحی نظام آموزشی کردم .» (۳

سیر رویدادها را دنبال می‌کنیم تا به‌یاد آوریم استفاده از تجارب ساواک، موساد و میت  از سویی و همکاری  شانه به شانه با ساواکی‌های اداره هشتم ساواک از سوی دیگر به کجا انجامید.

حکایت تیزبینی چشم چپ  و کور شدن چشم راست 

حجاریان در گفت‌و‌گو با آخرین شماره ماهنامه اندیشه پویا (مهر و آبان ۱۳۹۵) می‌گوید:

«مشهور بود که میگفتند چشم چپ اداره هشتمیها بهتر میبیند؛ یعنی ایشان بهصورتی آموزش دیده بودند که نسبت به تحرکات شوروی و کشورهای بلوک شرق حساسیت بالایی داشتند و نسبت به تحرکات سرویسهای امنیتی غربی حساسیت کم تری داشتند…. 

بعد از انقلاب این نیروها با توجه به تخصص و نوع آموزشهایی که دیده بودند، مشغول رصد تحرکات شوروی شده بودند. بنابراین از آنجا که حزب توده و سران از تبعید بازگشته آن با توجه به وابستگیشان به شوروی ، سالهای متمادی اصلیترین سوژه اداره ضدجاسوسی ساواک بودهاند، کیانوری از زمان بازگشت به ایران مورد رصد امنیتی این نیروها قرار گرفت.» 

از قرار معلوم تیزبینی چشم چپ ساواکی‌های اداره هشتم به‌عنوان ارثیه به مسئولان و ارگان‌های اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی‌ رسیده است.

به‌یاد داریم که در اردیبهشت‌‌ماه سال ۹۴ نوشتاری تحت عنوان «جاسوس‌های اسرائیل در ایران» در برخی از نشریات فارسی زبان انتشار یافت. رخنه وسیع سازمان جاسوسی اسرائیل در ارگان‌های امنیتی ایران، محور اساسی این نوشتار را تشکیل می‌داد.

در مطلب مورد اشاره از‌جمله چنین آمده بود:

«خبرها و شنیدههای جدی حکایت از آن دارد که در سالیان اخیر «مسئول میز اسرائیل» در اطلاعات سپاه به اتهام جاسوسی برای اسرائیل دستگیر و پس از ماهها بازجویی اعدام شده استهمین اتفاق در سال گذشته برای «مسئول» میز اسرائیل در وزارت اطلاعات نیز اتفاق افتاده و او نیز همان فرجام همردیف خود در اطلاعات سپاه را داشته است.» (۴

هیچ‌یک از مقامات مسئول در ارگان‌های امنیتی، از‌جمله مسئولان واحد اطلاعات سپاه پاسداران، واکنشی نسبت به انتشار این اخبار نشان ندادند و در‌صدد تکذیب و انکار برنیامدند.

بیش از ۳۰ نفر از افراد اطلاعات، سپاه و بسیج با اتهام اثبات شده در رابطه با همکاری مستقیم با اسرائیل بازداشت می‌شوند، اما در خبرگزاری وابسته به سپاه پاسداران (خبرگزاری فارس)، خبری در این ارتباط منتشر نمی‌شود.

 در عوض به بهانه سی و دومین سالگرد یورش به حزب توده ایران ، پرونده‌ای تحت عنوان «مرگ یک ایدئولوژی» توسط این خبرگزاری گشوده می‌شود.

پرونده مورد اشاره، از‌جمله دربر‌گیرنده یک مصاحبه است. خبرگزاری فارس دلیل انجام این مصاحبه را چنین توضیح می‌دهد:

«جهت بررسی نحوه برخورد ماموران اطلاعاتی سپاه با افراد بازداشت شده، به سراغ یکی از محققین و پژوهشگران این حوزه رفتیم.»

«محقق و پژوهشگر»» حوزه اطلاعاتی در پاسخ به پرسش خبرگزاری فارس مبنی بر «چگونگی شیوههای رصد و پایش بچههای واحد اطلاعات سپاه  که در گذشته چندان سابقه کارهای امنیتی نداشتند» می‌گوید:

«متون و جزوات آموزشی که از رژیم گذشته باقی مانده بود، با نظر و مشورت علما و فقها بازبینی شد.» 

اما محقق مورد اشاره توضیح نمی‌دهد که  مراد وی از «بازبینی متون گذشته» چیست.

مراد آن است که متون و جزوات آموزشی رژیم گذشته ویراستاری شده‌اند و علما و فقها واژه‌هایی را به‌عنوان جایگزین پیشنهاد کرده‌اند؟

 برای نمونه «تعزیر» جایگزین شکنجه با شلاق و کابل شده است؟

سعید حجاریان  همه حقیقت را نمیگوید یا دروغ میگوید؟ 

در سال ۱۳۹۱ گفت‌و‌گویی با سعید حجاریان در شماره دوم ماهنامه «اندیشه پویا» انتشار یافت. مصاحبه‌کننده  پس از انجام این گفت‌و‌گو می‌نویسد:

سعید حجاریان در طول گفتوگو برخی ماجراهای تاریخی را بهیاد نمیآورد یا ترجیح میدهد به یاد نیاورد … 

اما سادهدلانه است اگر گمان کنید که او دچار فراموشی شده است. وقتی گلایه میکنم که چرا مدام میگوید یادم نیست، میگوید که خیلی سال گذشته و بعد البته تکمیل میکند شاید همه حقیقت را نگویم اما دروغ هم نمیگویم.» 

سعید حجاریان آیا همه حقیقت را نمی‌گوید یا دروغ می‌گوید؟

تئوریسین اصلاحات، دانش‌آموخته رشته فنی بود و از چهره‌های اصلی در حوزه اطلاعاتی ـ امنیتی.

سعید حجاریان اما تصمیم گرفت که دوباره به دانشگاه بازگردد و عنوان دکترای علوم سیاسی را نیز در کارنامه خود جای دهد.

حال از افلاطون، کانت، امیل زولا، بنتام، ماکیاولی، نگاه‌ هابزی، نگاه لاکی و … می‌گوید.

مسئول امنیتی ـ اطلاعاتی سابق  پیرامون «رابطه اخلاق و سیاست» نیز می‌نویسد. بر ضرورت پذیرفتن مسئولیت فردی تأکید می‌ورزد و باید و نبایدها را نیز برای ما مشخص می‌کند: (۵)

نزدیک به یک دهه پیش نیز زمانی که خبرنگار خبرگزاری فارس (وابسته به سپاه) از او می‌پرسد که: آقای حجاریان! الان به چه فكر میكنید؟  

می‌گوید: «مسئله من الان شده «اخلاق سیاسی». 

جمعبندی من این است كه مدتها بین این دو حوزه خیلی فاصله افتاده است، حتی در سطح نخبگان، مردم الان فكر میكنند كه سیاست یك امر «بیپدر و مادر» است.» (۶

منطق و ماهیت کار اطلاعاتی ایجاب می‌کند که مسئول حوزه اطلاعاتی از ذکر برخی موارد به‌دلیل رعایت مصلحت‌های امنیتی خودداری کند. اما در ادامه خواهیم دید که مسئول اطلاعاتی سابق و «معلم اخلاق» کنونی به‌طور آشکار و سیستماتیک دروغ می‌گوید و خاک در چشم حقیقت می‌پاشد.

قربانی دادگاه نمایشی «کودتای مخملی» و «تدلیس سیستماتیک» 

حضور برخی از مسئولان  پیشین جمهوری اسلامی ‌با اونیفورم زندان در صحن دادگاه‌های نمایشی سال ۱۳۸۸ و اجبار زندانیان به «اعتراف» علیه خود در برابر دوربین‌های تلویزیون، اعتراضات فراوانی را به‌دنبال آورد.

در چهارمین دادگاه نمایشی رسیدگی به اتهامات متهمان پرونده «کودتای مخملی» بخشی از«اعترافات» سعید حجاریان توسط یکی از اعضای جبهه مشارکت از روی نوشته‌ای خوانده شد.

رهبر جمهوری اسلامی‌ به‌هنگام سخنرانی در نماز جمعه  تهران، «اعترافات» بازداشت‌شدگان پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ را قابل اتکاء و «مسموع» دانست و از پخش تلویزیونی آن نیز حمایت کرد.

در پی اعلام موضع رهبر جمهوری اسلامی‌ برنامه‌ای تحت عنوان «آسیب‌شناسی نظری حوادث پس از انتخابات» با حضور سعید حجاریان از سیمای جمهوری اسلامی ‌پخش شد. (۷)

پس از گذشت ۴ سال، در مرداد‌ماه سال ۹۲، قربانی دادگاه نمایشی «کودتای مخملی» در گفت‌و‌گو با خبرگزاری «تسنیم» چنین می‌گوید:

«بنده چند بار گفتهام که بحث ما این نیست که تخلف و یا تقلب شده است. بهنظر من واقعهای اتفاق افتاده است که اسم آنتدلیس سیستماتیکاست. در توضیح تدلیس باید بگویم که مثلاً اگر شما سه سال در شهرداری به مردم پول بدهید، بعد هم چهار سال در دولت به مردم سیبزمینی و یارانه و پول یامفت بدهید و رأی بخرید، تدلیس سیستماتیک است. درست است؟» (۸

میدانیم که تدلیس بهمعنای فریبکاری و اغواست

از توضیحات تئوریسین اصلاحات به این نتیجه می‌رسیم که مراد او از «تدلیس سیستماتیک»، عملی است که با هدف فریفتن و اغوای دیگران در دفعات متعدد و بکرات انجام می‌شود.

حال که از سعید حجاریان، در جایگاه مدعی سیاست‌ورزی اخلاقی، معنای «تدلیس سیستماتیک» را آموختیم، مروری داشته باشیم بر روایت قربانی دادگاه نمایشی «کودتای مخملی» سال ۸۸ پیرامون فاجعه‌ای که در شکنجه‌گاه‌های زندان توحید (کمیته مشترک ساواک و شهربانی سابق و موزه عبرت کنونی) پس از یورش به حزب توده ایران  در جریان بود.

همان بازداشتگاه مخوفی که (بند سه هزار) نیز نامیده می‌شد.

سعید حجاریان در چندین مصاحبه به این نکته اشاره می‌کند که برنامه‌های تعقیب و مراقبت اطلاعات نخست‌وزیری و «بچه‌های سپاه » به موازات یکدیگر در جریان بوده است.

 او گله‌مند است. چرا که ماموران سپاه از ماموران اطلاعات نخست‌وزیری سبقت غیرمجاز  گرفتند و رهبران حزب را پیش از موقع دستگیر کردند.

اما از قرار معلوم «بچه‌های سپاه» با مشکل مواجه شده‌اند . کاسه چه کنم به‌دست گرفته‌اند که با چه دستاویزی رهبران و کادرهای حزب توده ایران را شبانه‌روز مورد شکنجه قرار دهند.

از زبان حجاریان بشنویم:

«مشکلی که بچههای سپاه داشتند این بود که آنها را بهعنوان یک پروژه امنیتی گرفته بودند اما هیچ پروندهای از عناصری که بازداشت کرده بودند نداشتند

جلساتشان در خیابان فرشته برگزار میشد و ساعت مشخص داشت و چیز مخفی نداشتند لذا بچههای سپاه در بازجویی درماندند که چه کنند» 

حجاریان در سال ۹۱ تأکید می‌کند که تدارک کودتا توسط حزب توده ایران یک سناریوی ساختگی بوده است. اما در عین حال مدعی است که رهبران حزب با طیب‌خاطر این سناریو را «گردن گرفته‌اند»:

«سران حزب توده از این سناریو بدشان نیامد و گردن گرفتند چون حزب توده که از دهه ۳۰ مرده بود و جایی در نهضت انقلابی ایران نداشت توانست جان بگیرد و همه بگویند که این مرده حتی قدرت کودتا هم داشته است

نهایتاً اگر کیانوری و عمویی هم اعدام میشدند آنها چند تا شهید هم پیدا میکردند.» (۹

زنده‌یاد رفیق نورالدین کیانوری در تاریخ ۱۶ بهمن‌ماه سال ۱۳۶۸ در نامه سرگشاده‌ای از زندان خطاب به علی خامنه‌ای، در ارتباط با افسانه کودتا از‌جمله چنین می‌نویسد:

«همه این شکنجهها برای این بود که از افراد برجسته حزب توده ایران این اعتراف دروغ را بگیرند کهگویا حزب توده ایران تدارک یک کودتای مسلحانه برای سرنگون ساختن نظام جمهوری اسلامیایران را می‌‌دیده؛ تدارک کودتایی که قرار بود در آغاز سال ۱۳۶۲ عملی گرددجریان چنین بود که از سوی بازجویان به آقای محمدعلی عمویی و عدهای دیگر از کادر رهبری حزب تکلیف میشود کهگزارش دروغی و ساختگی در اینباره که حزب توده ایران (هیأت دبیران کمیته مرکزی که در فاصله میان دو پلنوم همگانی افراد کمیته مرکزی، بالاترین مقام رهبری حزب است) در یکی از چند هفته پیش از بازداشت تصمیمگرفتهاست که تدارک کودتایی را که در بالا شرح دادم، بدهند. بهدلیل عدمپذیرش آقای عمویی و دیگران، آنان را در زیر سختترین شکنجهها قرار میدهند. آقای عمویی، یعنی کسی که در دوران طاغوت نه تنها ۲۵ سال، یعنی تقریباً تمام جوانی خود را در زندانهای مخوف رژیم شاهگذرانده و شکنجههای جسمیعجیب و غیرقابل تحمل را تحمل نموده و من از شرح کامل آنچه بر ایشانگذشته است عاجزم و امیدوارم که خود ایشان یکبار دیگر این جریان را به اطلاع شما برسانند. همین روش درباره آقایان عباس حجری و رضا شلتوکی و چند نفر دیگر، من جمله شخص من اعمالگردیدهاستبا همین شگردها، تا آنجا که من شنیدهام از ۱۲ نفر از اعضای رهبری مرکزی حزب توانستند این اعتراف دروغ را کتباً بگیرند.… واقعاً تعجبآور است که چه «مغزهای داهیانهای» این کمدی بی‌‌مزه را تنظیم کرده بودند». 

از شنیده‌ها و مشاهدات احتمالی سعید حجاریان در جایگاه یک مسئول ارشد اطلاعاتی پیرامون شکنجه‌های اعمال شده به‌منظور اعتراف‌گیری در‌می‌گذریم.

اما سعید حجاریان بدون تردید از مضمون نامه سرگشاده مورد اشاره آگاه است.

به‌رغم آگاهی از آنچه در آن روزهای سیاه در کمیته مشترک می‌گذشت، وی به‌تازگی مدعیات مضحک پیشین خود را در گفت‌و‌گو با نشریه «اندیشه پویا» (آبان ۹۵)، بی‌هیچ احساس شرمی ‌یک‌بار دیگر تکرار می‌کند:

«تصور میکنم تودهایها میخواستند با ماجرای کودتا اینطور بگویند که ما خیلی مهمتر از آن هستیم که فعالیتهایمان محدود به جاسوسی برای شوروی باشد.» 

پیش از این دانستیم که سعید حجاریان تکرار عمل فریبکارانه را «تدلیس سیستماتیک» می‌نامد.

مغز متفکر اصلاحات و قربانی دادگاه نمایشی «کودتای مخملی» سال ۸۸ همچنان به حقیقت شلیک می‌کند.

زیرنویسها

۱ـ گفت‌و‌گو با سعید حجاریان، اندیشه پویا، مهر و آبان ۱۳۹۵

۲ـ امروز: با كمك بچه‌های كمیته ستاد مشترك و دفتر اطلاعات نخست‌وزیری طرحی را تدوین كردم و توسط آقای الویری در مجلس اول ۱۶ امضاء برایش جمع كردم و به هیأت رئیسه ارائه شد. این طرح ابتدا مخالفت‌های جدی را برانگیخت. در كمیسیون داخله ابتدا با مسئولیت آقای موحدی كرمانی و بعد با مسئولیت مرحوم موحدی ساوجی و بعدها هم كه كمیسیون ویژه‌ای با مسئولیت آقای روحانی برای این موضوع تشكیل شد. طرح مورد بررسی قرار گرفت. در همه این مدت چه زمان پیشنهاد و چه زمان بررسی و دفاع از طرح من به‌عنوان نماینده دولت حضور داشتم.

۳ـ http://www.afkarnews.ir/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C-3/137429-%D9%86%D9%87-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%AC%D9%88%DB%8C-%D8%AE%D9%88%D8%A8%DB%8C-%D8%A8%D9%88%D8%AF%D9%85-%D9%86%D9%87-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%AC%D9%88%DB%8C-%D8%A8%D8%AF

۴ـ وب‌سایت کلمه، جاسوس‌های اسرائیل در ایران

۵ـ http://old.sharghdaily.ir/news/90/08/18/16408.html

۶ـ http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8508060195

۷ـ http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8806030459

۸ـ http://www.tasnimnews.com/fa/news/1392/05/20/114430/%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%AE%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D8%AA-88-%D8%AA%D9%82%D9%84%D8%A8-%D9%86%D8%B4%D8%AF-%D8%AD%D9%81%D8%B8-%D8%A2%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%B1%D9%88%D8%AD%D8%A7%D9%86%DB%8C-%DA%A9%D8%A7%D8%B1-%D8%B3%D8%AE%D8%AA%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D9%87%D8%B1%D8%B1%D9%88%D8%B2-%DA%A9%DB%8C%D9%87%D8%A7%D9%86-%D8%B1%D8%A7-%D9%85%DB%8C-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%D9%85

۹ـ http://www.afkarnews.ir/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C-3/137429-%D9%86%D9%87-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%AC%D9%88%DB%8C-%D8%AE%D9%88%D8%A8%DB%8C-%D8%A8%D9%88%D8%AF%D9%85-%D9%86%D9%87-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%AC%D9%88%DB%8C-%D8%A8%D8%AF

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *