درگذشت هاشمی رفسنجانی، واکنش‌ها و صحنه سیاسی رویاروی

Print Friendly, PDF & Email

جنبش اجتماعی مردم زنده است. اما اصلاحطلبان بیرون از حاکمیت و نیروهای سیاسی منتسب به مهندس موسوی در طول ۶ سال اخیر نشان دادهاند که توان و ظرفیت راهبری جنبش مردمی را ندارند. راهبری جنبش اجتماعی مردم نه از طریق تسلیم به جناح «میانهرو» حاکمیت و امید بستن به معادلات درونی هیأت حاکمه، بلکه از راه بهرسمیت شناختن خواستهای اقتصادی و اجتماعی مردم ـ بهویژه اقشار زحمتکش جامعه ـ و مبارزه برای این خواستها امکانپذیر است

نیروهای سیاسی هوادار زحمتکشان تا زمانی که نتوانستهاند به‌‌صورت نیرویی تأثیرگذار در سطح جامعه ظهور کنند، برای سیاستورزی مؤثر، باید بتوانند از شکافهای درون هیأت حاکمه و فضای بازتری که جناح «میانهرو» ایجاد میکند، استفاده کنند. بدین منظور در پیش گرفتن سیاستهای تاکتیکی مشخصی از سوی این نیروها ضروری است

 

همانگونه که شاهد بودیم درگذشت هاشمی رفسنجانی واکنشهای وسیعی را بهدنبال داشت

در نوشتار زیر به بررسی برخی نکات پیرامون چگونگی این واکنشها میپردازیم و پیامدهای مرگ رفسنجانی در توازن قوای درونی حاکمیت و انتخابات اردیبهشت سال ۹۶  را مورد بررسی قرار خواهیم داد

 

مبنای بررسی ما 

نخست طرح پرسشهای زیر را ضروری میدانیم

ـ تحلیل ما از چگونگی ترکیب هیأت حاکمه چیست؟ 

ـ ارزیابی ما از نیروها و جریانات گوناگون سیاسی بر مبنای کدام معیارها انجام میشود؟ 

هیأت حاکمه جمهوری اسلامی را می توان متشکل از  دو جناح (طیف) دانست

این تقسیمبندی را بهدلیل حضور نیروهای گوناگون در هیأت حاکمه و همچنین بر اساس برآیند مجموعه عملکرد آنها انجام میدهیم

جناحی که از موقعیتی برتر در هیأت حاکمه و همچنین در عرصه اقتصادی برخوردار است، بهطور عمده منافع بخشهای نظامی ـ امنیتی بورژوازی بوروکراتیک و سرمایهداری بزرگ تجاری را نمایندگی میکند

این جناح به عنوان جناح «تندرو» شناخته میشود

جناح دیگر هیأت حاکمه، منافع بخش غیرنطامی بورژوازی بوروکراتیک را نمایندگی میکند

این جناح طیفی از «اصولگرایان میانهرو»، «اعتدالیون» و اصلاحطلبان راست و میانه را دربر میگیرد

جناحی که در کلیت خود، جناح «میانهرو » نامیده میشود

بهمنظور ارزیابی از نیروها و جریانات گوناگون سیاسی ـ در سطح حاکمیت و پیرامون آن از سویی و نیروهای اپوزیسیون جمهوری اسلامی از سوی دیگر ـ معیارها و اصول مشخصی را در مد نظر داریم

معیارها و اصول مشخص ما در شرایط کنونی میهن ما عبارت است از آرمانهای سهگانه انقلاب ۵۷

استقلال، آزادی و عدالت اجتماعی

چگونگی موضعگیری و عملکرد نیروهای سیاسی در راستای تحقق آرمانهای سهگانه انقلاب، معیار اصلی ما خواهد بود

 

چگونگی واکنشها به درگذشت هاشمی رفسنجانی 

تجلیل، فصل مشترک 

هر دو جناح حاکمیت، همچنین طیف اصلاحطلبان بیرون از حاکمیت و مشاوران اصلی میرحسین موسوی، پس از درگذشت هاشمی رفسنجانی به تجلیل از وی پرداختند

۱ـ جناح «تندرو» براساس یک برنامه دقیق و حسابشده، هاشمی رفسنجانی را «خودی» جلوه داد. به‌‌عنوان نمونه، سرمقالهنویس «کیهان» نوشته است: «رحلت ناگهانی آیتالله هاشمی رفسنجانی برای رهبر و ملت ایران سخت بود و میتوان گفت در دو دهه گذشته مرگ هیچ شخصیتی به اندازه مرگ او برای کشور شوکآور نبود. پیام بسیار بلند و پُرنکته رهبر معظم انقلاب اسلامی و مقایسه آن با پیامهای دیگر هم عظمت این تفاوت را بهخوبی نشان میدهد.» 

میتوان چنین گفت که برآورد مجموعه عملکرد و مواضع رفسنجانی بهگونهای بود که «خودی» جلوه دادن هاشمی برای جناح «تندرو»، امکانپذیر گشت

۲ـ جناح دیگر حاکمیت، جناح «میانهرو»، به ستایش از رفسنجانی بهعنوان رهبر فکری و معنوی خود پرداخت

۳ـ اصلاحطلبان بیرون از حاکمیت و مشاوران اصلی میرحسین موسوی نیز در کنار جناح «میانهرو» حاکمیت قرار گرفتند. این نیروها از هاشمی رفسنجانی بهعنوان چهرهای «مردمی» و «بیبدیل» یاد کردند

نامه جمعی «۴۳ زندانی سیاسی سابق»، ازجمله تعدادی از رهبران سازمان مجاهدین انقلاب، جبهه مشارکت و مشاوران اصلی مهندس موسوی، بهمناسبت درگذشت هاشمی رفسنجانی، و دعوت از حاکمیت به «گفتوگو و آشتی ملی»، بارزترین نمونه است. دو تن دیگر از مشاوران اصلی میرحسین موسوی که در خارج از کشور هستند نیز مواضع مشابهی اتخاذ کردند

بهنظر میرسد که مرگ  هاشمی رفسنجانی سرعت روند نزدیکی اصلاحطلبان بیرون از حاکمیت و نیروهای سیاسی منتسب به مهندس موسوی را به جناح «میانهرو» حاکمیت ایران بیشتر کرده است. گویا ائتلافی نانوشته میان این طیف از نیروها شکل گرفته است

 

حضور میلیونی مردم 

سهشنبه ۲۱ دی ماه، تهران بار دیگر شاهد حضور میلیونی مردم در خیابانها بود. مردم ما هوشیارانه از مراسم تشییع هاشمی رفسنجانی، فرصتی ساختند که خواستهای خویش را فریاد بزنند. ۶ سال پس از آخرین حضور مردم در خیابانها و حصر رهبران جنبش سبز، جنبش اجتماعی نشان داد که زنده است. جنبش مردمی بار دیگر موجب نگرانی حاکمیت، بهویژه جناح «تندرو» آن شد. حضور مردم بار دیگر نادرستی تحلیلها و مواضع بسیاری از نیروهای سیاسی که از جنبش سبز در دوران اوج آن دفاع کردند و سپس آن را شکستخورده اعلام داشتند، نشان داد

جنبش اجتماعی زنده است، اما آیا نیروهای سیاسی که جنبش را در سالهای ۸۹ ـ ۸۸ نمایندگی میکردند، امروز نیز قادر به پاسخگویی به خواستهای مردم و هدایت جنبش اجتماعی هستند؟ جناحهای حاکمیت چه راهکارهای احتمالی را در برابر جنبش اجتماعی و برای مهار آن در پیش خواهند گرفت؟ 

 

راهکار احتمالی جناح «تندرو» 

با مرگ هاشمی رفسنجانی، جناح «تندرو» در توازن قوای درونی حاکمیت، موقعیت بالاتری یافته است. بر این اساس و با توجه به پیشینه عملکرد این جناح، نگرانی از اِعمال تندرویهای بیشتر از سوی جناح «تندرو»، پیشبینی سهل، اما ممتنعی از راهکارهای احتمالی است که این جناح در پیش خواهد گرفت

استفاده مردم از فرصت مراسم تشییع هاشمی رفسنجانی، حضور میلیونی آنها و تکرار خواستهای جنبش سبز، زنگ خطری برای جناح «تندرو» بود که حتی فردی مانند آیتالله جنتی نتوانست از کنار آن بیتفاوت بگذرد. اگر این واقعیت را مدنظر قرار دهیم که شرایط وخیم اقتصادی ـ اجتماعی که تاب و توان مردم را بریده است، زمینهساز اصلی زنده بودن جنبش اجتماعی است، احتمال انجام حرکات اعتراضی کور با پیشآمدهای غیرقابل پیشبینی، در شرایط بسته شدن بیشتر فضای جامعه، دور از انتظار نیست. مجموعه حاکمیت از چنین وضعیتی بیاطلاع نیست و نمیتواند آن را در معادلات خود درنظر نگیرد

در کنار تندرویهای جناح «تندرو» که بهطور روزمره شاهد نشانههایی از آنها هستیم، نباید بر تواناییهایی این جناح از زمان حبس خانگی رهبران جنبش سبز، در مدیریت بحرانها چشم فروبندیم. نمونهها را برمیشماریم

جناح «تندرو» توانست با دستگیری خانم رهنورد و آقایان موسوی و کروبی، جنبش مردمی سبز را در سطح کنترل کند. گرچه بهدلیل ناتوانایی مجموعه حاکمیت در پاسخگویی به خواستهای بنیادین این جنبش و ادامه و تعمیق بحران اقتصادی ـ اجتماعی، جنبش مردمی زیر پوست جامعه ادامه و گسترش یافت؛ جناح «تندرو» با درسگیری از انتخابات ۸۸، مهندسی انتخابات ریاستجمهوری ۹۲ را در پیش از برگزاری آن انجام داد و از دست بردن در آرای مردم امتناع کرد؛ جناح «تندرو» همین تجربه را در انتخابات مجلس در سال ۹۴ تکرار کرد؛ برجام با توافق جناح «تندرو» و نقش ویژه علی خامنهای به سرانجام رسید؛ و بالاخره اتخاذ واکنش حسابشده به مرگ هاشمی رفسنجانی و مدیریت مراسم تشییع او از سوی جناح «تندرو». آنچه را برشمردیم  باید به حساب عقلانیت این جناح در مدیریت جامعه و حفظ منافع خود گذاشت

بر این اساس این مسأله دور از انتظار نیست که جناح «تندرو» برای مهار جنبش اجتماعی، راه ادامه ریاستجمهوری روحانی را در دوره دوم هموار کند. به اضافه اینکه در چارچوب مناسبات درون حاکمیت، این جناح از شرایط مناسبتری برای کنترل جناح «میانهرو» برخوردار شده است. 

این موضوع مسلماً مورد استقبال جناح «میانهرو» حاکمیت و مؤتلفین آن در میان اصلاحطلبان بیرون از حاکمیت و نیروهای سیاسی منتسب به مهندس موسوی قرار خواهد گرفت. اما پرسش اساسی چنین است: در شرایطی که جناح «تندرو» بهدلیل زنده بودن جنبش اجتماعی مجبور به عقبنشینی است، مدعیان نمایندگی جنبش مردمی چه رویکردی خواهند داشت؟ 

 

رویکرد نمایندگان سیاسی جنبش سبز 

جنبش سبز مردم ایران جنبشی است که از درون مردم برآمد و ریشه در خواستهای تحققنیافته انقلاب بهمن ۵۷ دارد. جنبش سبز در ماهيت، جنبشی است ملی، دموکراتيک و بر اساس ماهيت خود مدافع آرمانهای اصلی انقلاب، یعنی استقلال، آزادی و عدالت اجتماعی. از اینرو جنبش سبز، جنبشی اجتماعی است که تمام نیروهای ملی و دمکراتیک در آن ذینفعاند

محدود ماندن خواستهای جنبش سبز به شعارهای اقشار متوسط جامعه، مانع از گسترش و تحکیم پایگاه اجتماعی این جنبش در میان تودههای میلیونی کارگران و زحمتکشان شد و آن را از حمایت گسترده این بخش مهم از جامعه محروم ساخت. مردم ایران بهای چنین سیاست نادرستی را در قالب جنبش نافرجام اصلاحطلبی تجربه کرده بودند. این جنبش بهدلیل افق محدود طبقاتی خود، مطالبات تودههای میلیونی مردم را تنها به عرصه کسب آزادیهای سیاسی، آن هم بهشکلی نیمبند، محدود کرد و با قربانی کردن اصل عدالت اجتماعی در پیشگاه سیاستهای اقتصادی نئولیبرالی، شکست نهایی خود را تضمین کرد

از اینرو، مهمترین و عاجلترین چالش در برابر جنبش سبز، کوشش برای ایجاد پیوند با کارگران و زحمتکشان و دیگر اقشار محروم جامعه بودمهندس موسوی در آخرین ماهها پیش از حبس خانگی، گامهایی، هرچند محدود در زمینه پیوند جنبش سبز با خواستهای نیروی کار و زحمتکشان برداشته بود. اما پس از حصر او، این اقدامات نه تنها ادامه نیافت، بلکه تسلیم نمایندگان سیاسی جنبش سبز به جناح «میانهرو» حاکمیت بهشکل فاجعهبارتری تکرار شد

تا پیش از حبس خانگی رهبران جنبش سبز، این جنبش موفق شده بود که مجموعه نیروهای موسوم به اصلاحطلب را در زیر چتر خود متحد کند. پس از آغاز ریاستجمهوری حسن روحانی، بخش بزرگ نیروهای سیاسی اصلاحطلب ادامه جنبش را به حمایت از دولت حسن روحانی محدود دانستند. در نتیجه طیف راست و میانه اصلاحطلبان، ابتکار عمل را در میان مجموعه اصلاحطلبان بهدست گرفتند. این روند از ماههای پیش از برگزاری انتخابات ۷ اسفند ۱۳۹۴ شدت گرفت. گستره چنین روندی مواضع نیروهای سیاسی منتسب به مهندس موسوی و سایت «کلمه» را نیز دربرگرفت و سرانجام مرگ هاشمی رفسنجانی محملی را برای بروز ائتلاف نانوشته اصلاحطلبان بیرون از حاکمیت و نیروهای سیاسی منتسب به مهندس موسوی با جناح «میانهرو» حاکمیت فراهم کرد

 

سخن پایانی 

جنبش اجتماعی مردم زنده است. اما اصلاحطلبان بیرون از حاکمیت و نیروهای سیاسی منتسب به مهندس موسوی در طول ۶ سال اخیر نشان دادهاند که توان و ظرفیت راهبری جنبش مردمی را ندارند. راهبری جنبش اجتماعی مردم نه از طریق تسلیم به جناح «میانهرو» حاکمیت و امید بستن به معادلات درونی هیأت حاکمه، بلکه از راه بهرسمیت شناختن خواستهای اقتصادی و اجتماعی مردم ـ بهویژه اقشار زحمتکش جامعه ـ و مبارزه برای این خواستها امکانپذیر است

نیروهای سیاسی هوادار زحمتکشان تا زمانی که نتوانستهاند به‌‌صورت نیرویی تأثیرگذار در سطح جامعه ظهور کنند، برای سیاستورزی مؤثر، باید بتوانند از شکافهای درون هیأت حاکمه و فضای بازتری که جناح «میانهرو» ایجاد میکند، استفاده کنند. بدین منظور در پیش گرفتن سیاستهای تاکتیکی مشخصی از سوی این نیروها ضروری است

اولین چالش جدی سیاسی داخلی که پیشِ روی این نیروها قرار دارد، انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۶ است

بهطور مشخص ما معتقد به شرکت در انتخابات آتی ریاستجمهوری هستیم

به اعتقاد ما، هر اقدامی از سوی دولت یا سایر نهادهای حکومتی که بهسود آرامش در مناسبات خارجی و فضای بازتر در جامعه باشد، باید مورد حمایت قرار گیرد. اما چنین حمایتی بهمعنای حمایت از سیاستهای نئولیبرالی اقتصادی و سرکوب حقوق دمکراتیک کارگران و زحمتکشان نخواهد بود و باید علیه چنین سیاستهایی مبارزه کرد

اگر عدم تعادل کنونی در مجموعه حاکمیت تشدید گردد، مردم میتوانند از این وضعیت برای پیشبرد مبارزات خود، که بهطور قطع بر اثر اجرای سیاستهای اقتصادی نئولیبرالی ابعاد وسیعتری مییابد، استفاده کنند. زیرا از یک سو حکومت مجبور خواهد بود در شرایط افزایش و طرح بیشتر خواستهای مردم، توجه بیشتری به این خواستها نشان دهد و از سوی دیگر گسترش شکاف در حاکمیت موجب ایجاد فضای بازتری برای پیشبرد مبارزات اجتماعی مردم خواهد گردید

شرکت در انتخابات با هدف جلوگیری از قدرتگیری بیشتر جناح «تندرو»، تشدید عدم تعادل در مجموعه حاکمیت و ایجاد فضای نسبی بیشتر برای مبارزات اجتماعی انجام میگیرد. توجه نیروهای سیاسی مردمی و مترقی بر محور ایجاد نیرو از پایین متمرکز میشود

مجلس و دولتی با ترکیب «ایدهآل» در شرایط کنونی، یعنی اکثریت «اصلاحطلبان راست و میانه + اعدالیون طرفدار دولت + اصولگرایان میانهرو»، گرچه عدم تعادل را در مجموعه حاکمیت تشدید میکند و این بهمعنای ایجاد فرصتی برای مبارزات اجتماعی مردم است، اما از ظرفیت برآورده کردن خواستهای مردم برخوردار نیست. تحقق مطالبات مردمی با تکیه بر نیروی تودهها و از طریق ایجاد حرکت از پایین امکانپذیر است. در چنین شرایطی نه تنها دولت و مجلس، بلکه مجموعه حاکمیت دست به عقبنشینی در برابر خواستهای مردم میزند

بهعنوان آخرین نمونه میتوان به مقاومت و اعتراض گسترده کارگران به لایحه ارتجاعی «اصلاح قانون کار» اشاره کرد که وزارت کار ربیعی را مجبور به عقبنشینی و تقاضای پس گرفتن این لایحه از دولت روحانی کرد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *