خط قرمز دونالد ترامپ ـ بخش پایانی
«سلفیستها و جهادگراها با داستان رسانهای گاز سارین، آنچه را میخواستند بهدست آوردند. اکنون پرسش این است که در صورت حمله کاذب جدید با گاز سارین که به سوریه نسبت داده شود، چه روی خواهد داد؟ ترامپ که یک درجه بالاتر رفته است دیگر پس از تصمیمش در مورد بمبافکنها، امکان عقبنشینی ندارد. و شما میتوانید مطمئن باشید که این افراد بههمین زودی سرگرم تهیه حمله کاذب جدیدی هستند. ترامپ گزینه دیگری به جز بمباران کردن دوباره و با شدت بیشتری در پیشِ رو ندارد. او قادر نیست اشتباه خود را بپذیرد.»
در ساعت ۶ و ۵۵ دقیقه روز ۴ آوریل، درست پیش از نیمه شب به وقت واشنگتن، هدف مورد اصابت قرار گرفت. بررسی انجام شده از آسیبهای وارد آمده در محل، ارتش آمریکا را به این نتیجه رساند که گرمای موج ایجاد شده ناشی از انفجار بمب ۲۵۰ کیلویی سوری، باعث بهراه انداختن یک رشته از انفجارهای ثانویه شده که این خود میتوانست یک ابر بزرگ مسمومکننده ایجاد کند که روی شهر پراکنده شد. این ابر در اثر آزادشدن کودهای ضدعفونیکننده و دیگر فرآوردههای انبار شده در زیرزمین ساختمان نامبرده بهوجود آمده است. تأثیرش در اثر هوای غلیظ سحرگاهی که دودها را نزدیک زمین به دام انداخته، فزونی یافته است. مامور فوقالذکر میافزاید که براساس برآوردهای منابع اطلاعاتی، اصابت موشک به هدف، باعث کشته شدن چهار رهبر جهادگرا و شماری نامشخص از رانندگان و ماموران امنیتی شد. شمار تائید شده کشتهشدگان غیرنظامی بر اثر گازهای سمی آزاد شده پس از انفجارهای ثانویه نامشخص است با وجودی که فعالان اپوزیسیون این شمار را ۸۰ و رسانههایی مانند سی.ان.ان. آن را ۹۲ اعلام کردند. گروهی از پزشکان بدون مرز که قربانیان خان شیخون را در کلینیکی واقع در ۹۰ کیلومتری شمال شهر مزبور تحت مداوا قرار داده بودند، اعلام کردند «هشت بیمار علائمی را مانند: مردمکهای منقبض شده، لرزش عضلانی و مدفوع غیرارادی نشان میدادند که با علائم ناشی از قرار گرفتن تحت عاملی مانند گاز سارین یا ترکیبی مشابه، مطابقت دارد.» پزشکان بدون مرز همچنین از بیمارستانهای دیگر نیز که در آن قربانیان حمله موشکی بستری بودند بازدید بهعمل آوردند و متوجه شدند که بیماران بوی آب ژاول میدادند که دلالت بر تحت گاز کلر قرار گرفتن آنها دارد. بهعبارت دیگر این علائم نشانه این است که چندین ماده شیمیایی منشاء آنها بودهاند چیزی که اگر نیروی هوایی سوریه ـ آنگونه که فعالان اپوزیسیون درباره آن اصرار میورزند ـ یک بمب حاوی گاز سارین انداخته بود که در ضمن نه قدرت و نه موج انفجار به اندازه کافی قدرتمند داشت که بتواند انفجارهای ثانویه را موجب شود، این علائم را از خود به جای نمیگذاشت. با این همه، مجموعه علائم ایجاد شده نشانه آزاد شدن آمیزهای از مواد شیمیایی، از جمله کلر و فسفاتهای ارگانیک است، که در ترکیب چندین کود وارد میشوند و میتوانند اثرات مسمومکنندهای مشابه اثرات گاز سارین داشته باشند.
اینترنت وارد کارزار شد و در عرض چند ساعت عکسهای وحشتناک قربانیان، شبکههای اجتماعی و یوتیوب را پر کرد. سرویسهای اطلاعاتی ایالات متحده مسئول شدند آنچه را که رخ داده بیابند. در میان اطلاعات دریافت شده رهگیری از یک تماس سوری پیش از حمله توسط یک کشور متحد وجود داشت. این رهگیری که اثری بهویژه قوی روی برخی از مشاوران ترامپ داشت، از گاز سارین سخن نمیگفت بلکه اشاره به یک ژنرال سوری میکرد که درباره یک سلاح «ویژه» سخن میگفت که میبایست توسط یک خلبان بسیار باتجربه هدایت میشد. مرجع، آنگونهای که ماموران سرویسهای اطلاعاتی ایالات متحده متوجه شده بودند و شاید بسیاری از مشاوران بیتجربه و نزدیک ترامپ نفهمیدند، یک بمب روسی بود که با یک سیستم هدایتشونده ادغام شده بود. مشاور مورد نظر ما افزود: «اگر شما بههمین زودی تصمیم گرفتهاید که این یک حمله با گاز است، هنگامی که شما میشنوید که این یک “سلاح ویژه” است، باید بدانید که آن بهگونه گریزناپذیری یک بمب با گاز سارین است. آیا سوریها حمله به خان شیخون را برنامهریزی کرده بودند؟ مطمئنا. آیا ما رهگیریهای لازم را برای ثابت کردن این موضوع در دست داریم؟ مطمئنا. آیا بهکارگیری گاز سارین را در نظر داشتند؟ نه. ولی آیا پرزیدنت (ترامپ) نگفت که: «ما یک مسأله داریم. آن را بررسی میکنیم.» او میخواست یک شکست را به سوریه تحمیل کند.
فردای آن روز، هاله، سفیر ایالات متحده در سازمان ملل با نشان دادن عکسهای کشتهشدگان هنگامهای بر پا کرد و روسیه را بهعنوان همدست متهم نمود. او افزود: «چند کودک دیگر باید فدا شوند تا روسیه نگران شود؟ رسانه ان.بی.سی.، گزارشی نمونهوار با ذکر منبع منتشر کرد، که در آن ماموری که بهکارگیری گاز سارین را تایید کرد و هاله، سفیر آمریکا، رئیسجمهور سوریه را مستقیماً مسئول آن خوانده بودند. هاله افزود: «ما میدانیم که حمله دیروز یک پست فطرتی جدید رژیم وحشی اسد است.» در شتاب ایالات متحده برای متهم نمودن سوریه و انتقاد از روسیه چون از موضع سوریه دفاع کرده بود، یک طنز وجود داشت. مشاور نامبرده ما اعلام کرد: «آنچه به مغز اغلب آمریکاییان خطور نمیکند این است که اگر یک حمله با گاز با اجازه اسد صورت گرفته بود، روسها ده بار بیش از هر کس دیگر در غرب ناراحت میشدند. استراتژی روسیه علیه دولت اسلامی که عبارت از بهدست آوردن همکاری آمریکاست، بدین ترتیب با شکست مواجه میشد و اسد مسئول خشم روسها میبود که نتایج نامشخصی برایش دربرمیداشت. آیا او دست به چنین عملی میزند؟ در حالی که مشغول بردن جنگ است. امیدوارم که شما شوخی میکنید.»
ترامپ که دائما به اخبار تلویزیون آویزان است، هنگامی که عبدالله پادشاه اردن در دفتر بیضی شکل کاخ سفید در کنارش نشسته بود اعلام کرد: «این وحشتناک است، وحشتناک. این اهانت وحشتناکی به بشریت است.» هنگامی که از او پرسیدند آیا او سیاستش را نسبت به دولت اسد تغییر خواهد داد، او پاسخ داد «خواهید دید.» او در کنفرانس مطبوعاتیای که با عبدالله برگزار شد، نخستین مقدمات پاسخ را در اختیار گذاشت: «هنگامی که شما کودکان معصوم را میکشید، شیرخواران، نوزادان بسیار کوچک را، با یک گاز شیمیایی که تا این اندازه مرگآور است … شما از بسیاری از خطوط عبور میکنید، فراسوی خط قرمز … این حمله علیه کودکان تأثیر بزرگی روی من کرد. تاأثیری بزرگ … این ممکن است، بسیار ممکن است، که رفتار من نسبت به سوریه و اسد بسیار تغییر یابد.»
مشاور مورد نظرمان گفت که چند ساعت پس از بررسی نمودن عکسها، ترامپ به دفاع ملی دستور داد واکنش علیه سوریه را برنامهریزی کند. «او این دستور را پیش از مشاوره با کسی داد. برنامهریزان سپس از سی.آی.ای. و دی.آی.ای. پرسیدند که آیا سوریه گاز سارین در یکی از فرودگاهها نزدیک خان شیخون یا در منطقه انبار کرده است. زیرا برای بهکار بردن آن، ارتش میبایست جایی در همان منطقه گاز سارین داشته باشد. پاسخی که داده شد عبارت بود «ما هیچ مدرکی در اختیار نداریم که ثابت کند سوریه گاز سارین در اختیار دارد یا آن را بهکار برده است. سی.آی.ای. نیز به آنها پاسخ داد که هیچ اثر باقیماندهای از گاز سارین در فرودگاه شیرت (فرودگاهی که جنگندههای سوری اس.یو ۲۴ روز ۲۴ آوریل از آنجا پرواز کردند) وجود نداشت و اسد نیز هیچ دلیلی برای خودکشی نداشت.» تمام کسانی که در این ماجرا دخالت داشتند، بهجز خود پرزیدنت، میدانستند که پس از بهاصطلاح حمله شیمیایی سال ۲۰۱۳، که یک گروه با تخصص بالا از طرف سازمان ملل بیش از یکسال در سوریه در پی از بین بردن سلاحهای شیمیایی در یک دوجین انبار ارتش میگشتند.
مشاور نامبرده اضافه کرد که در این مرحله برنامهریزان امنیت ملی وابسته به پرزیدنت، بیش از پیش مشوش شدند: «هیچکس منشاء عکسها را نمیدانست. ما نمیدانستیم این کودکان چه کسانی بودند و اینکه در چه شرایطی آنها (تحت گاز سارین) قرار گرفته بودند. در واقع گاز سارین را به راحتی میتوان ردیابی نمود، زیرا در رنگ رخنه میکند. بنابراین کافیست یک نمونهبرداری از رنگ صورت گیرد. ما میدانستیم که ابری وجود داشته و این ابر کشنده بوده است. ولی شما نمیتوانید از آن نتیجه بگیرید که اسد گاز سارین را از سازمان ملل پنهان کرده است زیرا قصد داشته آن را در خان شیخون بهکار برد.» اطلاعات ما بهروشنی تدقیق کرده بود که یک جنگنده از نیروی هوایی سوریه یک سلاح معمولی را برای حمله به هدفش بهکار برده است: کلاهک شیمیایی وجود نداشته است. با وجود این، غیرممکن بود که کارشناسان پرزیدنت را متقاعد کنند که از تصمیم خود عدول کند. «پرزیدنت عکسهای دخترکان زندانی شده را دید و اعلام کرد که این یک وحشیگری اسد است. این در طبیعت انسان است. شما (از آن) نتیجهگیریای را که مایلید، میکنید. تحلیلگران اطلاعاتی با پرزیدنت مرافعه نمیکنند. آنان هیچوقت نخواهند گفت: «اگر شما دادهها را اینگونه تعبیر کنید، من استعفاء میدهم.»
مشاوران امنیتی دوراهی موجود را درک نموده بودند: ترامپ میخواست به اهانت صورت گرفته به بشریت توسط سوریه پاسخ گوید و نمیخواست از آن صرفنظر کند. آنها با فردی سروکار داشتند که بهنظرشان نه خبیث بود و نه احمق ولی کمبودهای جدیای در زمینه امنیت ملی داشت. «همه نزدیکانش گرایش او را به عمل کردن با شتاب پیش از شناخت همه جنبههای موضوع، میشناسند. او هیچ چیز نمیخواند و شناخت واقعی از تاریخ ندارد. او فقط به گزارشهای شفاهی و عکسها بسنده میکند. او دوست دارد ریسک کند. در دنیای داد و ستد، آماده است نتایج یک تصمیم بد را بپذیرد چون فقط پول است که از دست میدهد. ولی در این زمینه، اگر اشتباهی بکند، آسیبها به امنیت ملی ما در درازمدت خواهد بود. به او گفتیم که مدرکی در مورد مداخله سوریه در دست نداریم ولی با وجود این ترامپ گفت «عمل کنید.»
روز ۶ آوریل ترامپ مسئولان امنیت ملی را در محل مار-ا-لاگو در فلوریدا به شرکت در یک نشست فراخواند. دستور جلسه این نبود که چه باید کرد بلکه بهترین شکل انجام آن بود یا براساس خواسته برخی، چگونه حداقل را انجام داد در حالیکه رضایت خاطر پرزیدنت نیز فراهم شود. «رئیس، پیش از شرکت در نشست، میدانست که مدرکی در اختیارمان نیست ولی این مسالهای نبود.» نشست با این جملات پایان پذیرفت «این آن چیزی است که انجام خواهیم داد. و فقط میبایست گزینهها را ارائه میدادیم.»
اطلاعات در اختیار ما مناسب نبود. باتجربهترین فرد جمعمان، وزیر دفاع جیمز ماتیس بود که از نیروی دریایی میآمد و مورد احترام پرزیدنت بود و میدانست که به آسانی میتواند آن را از دست بدهد. مدیر سی.آی.ای.، مایک پومپئو، که سازمانش دائما خاطرنشان کرده بود که هیچ مدرکی حاکی از یک بمب شیمیایی سوری در اختیار ندارد، حضور نداشت. وزیر امور خارجه تیلرسون که در محل کارش به خاطر گرایش به کار کردن زیاد و اشتیاقش به مطالعه مسائل دیپلوماتیک و گزارشها، مورد ستایش است چیز زیادی از جنگ و عملیات بمباران کردن نمیداند. تمام شرکتکنندگان مانند این که مار آنها را نیش زده شده باشد، بودند. «پرزیدنت به خاطر فاجعه، بسیار هیجانزده بود و میخواست که به او گزینههای مختلف را ارائه دهند.» به او چهار گزینه به ترتیب زیاد یا کمتر خطیر بودنشان ارائه دادند. گزینه شماره ۱ این بود که هیچ کار نکنیم. همه شرکتکنندگان درک کرده بودند که این گزینهای نیست که باید انتخاب شود. گزینه شماره ۲ یک ضربه کوچک پشت دستی بود یعنی بمباران کردن یک فرودگاه در سوریه و آن هم پس از باخبر کردن روسها و به این ترتیب سوریها برای این که افراد بسیاری قربانی نشوند. برخی این گزینه را «گزینه گوریل» نام نهادند. آمریکا بهصورت پهلوان پنبه در میآمد: بر سینه خود میکوبد تا بترساند ولی تصمیم و قاطعیت خود را بدون رساندن آسیب زیاد، نشان میدهد. گزینه سوم برنامه زدن ضربه بود که در زمان اوباما در سال ۲۰۱۳ ارائه شده و در نهایت دنبال نشده بود. در این برنامه، بمباران کردن فرودگاههای عمده سوریه، مراکز فرماندهی و کنترل سوریه با هواپیماهای ب.۱ و ب.۵۲ که از پایگاههای خود در ایالات متحده برمیخیزند در نظر گرفته شده بود. گزینه ۴، «بریدن سر» بود: کشتن اسد با بمباران کردن کاخ اسد در دمشق، همچنین شبکههای فرماندهیاش و تمام پناهگاههای زیرزمینیاش که در صورت بحران به آنها پناه خواهد برد.
مشاور مورد نظر ما افزود: «ترامپ فوراً گزینه ۱ را رد کرد و کشتن اسد هرگز در نظر گرفته نشده بود.» ولی در ماهیت کلی اعلام نمود: «شما ارتش هستید و من یک عمل نظامی میخواهم.» پرزیدنت همچنین در آغاز مخالف آن فکر بود که پیش از حمله به روسها هشداری بدهیم ولی در نهایت آن را با اکراه پذیرفت. «ما به او گزینه حلقههای زرین را دادیم ـ نه خیلی داغ و نه خیلی سرد، بلکه درست هر آنچه لازم است.» بحث لحظات عجیب و غریبی را گذراند. در نشست مار-ا-لاگو تیلرسون پرسید چرا پرزیدنت نمیتواند به سادگی بمبافکنهای ب.۵۲ را فرابخواند و پایگاه هوایی را با خاک یکسان نماید. به او گفته شد که بمبافکنهای ب.۵۲ در برابر موشکهای زمین به هوای سام در منطقه بسیار آسیبپذیر هستند و بهکارگیری این هواپیماها، ایجاد سدی از شلیک را الزامی میکند که باعث مرگ سربازان روسی خواهد شد. تیلرسون در آن هنگام پرسید: «این دیگر چیست؟» به او پاسخ داده شد که «این بدان معناست که ما باید تمام سامانههای موشکی سام را سر راه مسیر ب.۵۲ قرار دارد نابود کنیم و این موشکها توسط روسها اداره میشوند و ما در آن صورت با موقعیتی بسیار بغرنجتر روبهرو خواهیم شد.» درس گرفته شده این بود: به خاطر حضور نظامیان در نشست، خدا را سپاس گویید «آنها بهترین کار را کردند در حالیکه در برابر تصمیمی قرارگرفته بودند که قبلا گرفته شده بود.»
۵۹ موشک تامهاوک از عرشه دو ناوشکن نیروی دریایی بهنامهای «رس» و «پورتر» که در آبهای مدیترانه قرار داشتند، به سمت پایگاه هوایی شیرت نزدیک شهر حمص که زیر کنترل دولتی است، شلیک شد. عملیات مطابق برنامه پیش رفت در حالی که حداقل تخریب را بر جای گذاشت. موشکها دارای بار مواد انفجاری سبکی به مقدار ۱۰۰ کیلو گرم اچ.بی.ایکس. بودند که همان تی.ان.تی. امروزین شده است. انبارهای سوخت فرودگاه که هدف اصلی حمله بود، نابود شدند و موجب ایجاد یک آتش سوزی عظیم و ابرهای دود شدند که مانعی برای سیستم هدایت موشکهای بعدی گردیدند. نزدیک ۲۴ موشک به هدف خود اصابت نکردند و فقط چند فروند از تامهاوکها در آشیانهها رسوخ کردند و ۹ هواپیمای سوری را از بین بردند که بسیار کمتر از آنچه بود که دولت ترامپ طلب کرده بود. به من گفته شد که هیچیک از هواپیماها قابل استفاده نبود. هواپیماهای آسیب دیده آنهایی بودند که نیروی هوایی آنها را بهنام ملکه آشیانه مینامید. مشاور ما چنین ادامه داد: «این هواپیماها جزو آنهایی بودند که میبایست فدا میشدند. اغلب پرسنل و همه هواپیماهای عملیاتی چند ساعت پیش از آغاز حمله به پایگاههای نزدیک پایگاه شیرت برده شده بودند. دو پیست و جای نگهداری هواپیماها که آنها هم جزو اهداف بودند، در عرض تقریباً هشت ساعت تعمیر و آماده استفاده شدند. در مجموع، این به زحمت یک آتشبازی پر هزینه بود.»
«این یک نمایش ترامپی بود. از آغاز تا پایان. چند تن از مشاوران عالیرتبه امنیت ملی پرزیدنت، تصور میکردند که ماموریت آنان عبارت بود از به حداقل رساندن زیانهای ناشی از یک تصمیم بد ریاستجمهوری و مجبور بودند آن را به بهترین وجهی به پایان برسانند. ولی من فکر نمیکنم که مسئولان امنیت ملی حاضر باشند یک بار دیگر به نتایج یک تصمیم بد پرزیدنت کشیده شوند. اگر ترامپ گزینه ۳ را انتخاب کرده بود، حتما شاهد چندین استعفای فوری میبودیم.»
پس از نشست، در حالیکه موشکهای تامهاوک پرتاب شده بودند، ترامپ، از مار-ا-لاگو، خطاب به ملت اسد را متهم کرد که از گاز سارین برای خفه نمودن «مردان، زنان و کودکان بیپناه استفاده کرده است. این یک مرگ تدریجی و وحشیانه برای این همه انسان بود … هیچیک از کودکان پروردگار چنین وحشتی را نباید تحمل کند.» روزهای پس از آن، موفقترین روزها برای پرزیدنت بود. آمریکا در پشت سر فرمانده کلاش قرار گرفته بود همانگونه که در زمان جنگ رخ میدهد. ترامپ که طی کارزار انتخابانیاش صلح با اسد را توصیه میکرد، ۱۱ هفته پس از رسیدن به مسند قدرت، سوریه را بمباران میکرد و توسط محافظهکاران، دموکراتها و رسانهها مورد ستایش قرار میگرفت. بریان ویلیامز، یکی از گردانندگان مشهور تلویزیون م.اس.ان.بی.سی.، برای تفسیر تصاویر تامهاوکهایی که از دریا پرتاب شده بودند، از واژه «زیبا» استفاده کرد. فرید زکریا که در سی.ان.ان. سخن میگفت اظهار داشت «فکر میکنم که اکنون دونالد ترامپ پرزیدنت ایالات متحده شده است.» یک نشریه از صد نشریه مهم ایالات متحده نشان داد که ۳۹ عدد از آنها از جمله نیویورک تایمز، واشنگتن پست و وال استریت جورنال شامل سرمقالههای پشتیبانی از موشکباران سوریه بوده است.
پنج روز پس از آن، ترامپ یک کنفرانس اطلاعاتی برای مطبوعات داخلی در مورد عملیات در سوریه ترتیب داد.
مجری آن یک مسئول عالیرتبه کاخ سفید بود که نامش فاش نشد. مطلب عمده در این کنفرانس عبارت بود از تایید پافشاری روسیه در تکذیب این خبر که بمبارانی با گاز در خان شیخون به وقوع پیوسته بود، زیرا پرزیدنت ترامپ اعلام کرده بود که گاز سارین مورد استفاده قرار گرفته است. تاییدی که از سوی هیچیک از روزنامهنگاران حاضر در کنفرانس زیر سئوال برده نشد، بلکه تبدیل به یک رشته از انتقادات اضافی شد:
ـ دروغهای مکرر دولت ترامپ در مورد بهکارگیری گاز سارین توسط سوریه. سرانجام در رسانهها و میان مردم ایالات متحده این مطلب که روسیه میخواسته خود را درگیر یک کارزار ضداطلاعاتی و دروغگویی برای محافظت از سوریه کند، پخش شد.
ـ نیروهای نظامی روسیه در فرودگاه شیرت قرار گرفته بودند (بههمان گونهای که در تمام سوریه قرار دارند)؛ امری که مشخص میکند روسیه در جریان حمله با گاز سارین قرار گرفته بود ولی هیچ عملی برای جلوگیری از آن انجام نداده است.
ـ بهکارگیری گاز سارین توسط سوریه و پشتیبانی روسیه از آن ثابت میکند که سوریه انبار گاز را از ماموران سازمان ملل برای خلع سلاح که در سال ۲۰۱۴ بخش زیادی از سال را در بازرسی و از بین بردن سلاحهای شیمیایی در ۱۲ انبار سوریه گذرانده بودند، مخفی کرده است. و این براساس قراردادی بوده که بین دولت اوباما و روسیه پس از بهاصطلاح بهکارگیری گاز سارین (اتهامی که هرگز ثابت نشد) در سال پیش از آن علیه بخشی از شورشیان در حومه دمشق، امضاء شده بود.
مجری کنفرانس کوشید از واژههایی مانند «فکر کردن»، «توصیه نمودن»، «باور داشتن»، حداقل ۱۰ بار در طول ۳۰ دقیقه کنفرانس خود استفاده کند. ولی او همچنین اعلام کرد که اظهارات وی بر روی دادههایی بنا شده که توسط همکاران اطلاعاتی وی از اسناد طبقهبندی شده خارج شده است. آنچه او نگفت و شاید هم به این دلیل بود که از آن اطلاعی نداشت، این بود که اغلب اطلاعات طبقهبندی شده سرویسهای اطلاعاتی تایید میکردند که هنگام حمله روز ۴ آوریل، سوریه از گاز سارین استفاده نکرده است.
واکنش مطبوعات سنتی، آنگونهای بود که کاخ سفید انتظار داشت: مقالههایی که روسیه را به خاطر بهاصطلاح پنهان کردن بهکارگیری گاز سارین توسط سوریه مورد انتقاد قرار میدادند و بسیاری از رسانهها، احتیاطهایی که مجری به آنها اشاره کرده بود، نادیده گرفتند. جو جنگ سرد نوینی حکمفرما شده بود. مثلاً، نیویورک تایمز که بزرگترین روزنامه ایالات متحده است، عنوان زیر را بر گزارشی که از کنفرانس نامبرده داده بود، گذاشت: «کاخ سفید روسیه را متهم میکند که سوءقصد شیمیایی را در سوریه میپوشاند.» در مقاله تایمز پذیرفته میشود که روسیه تکذیب میکند، ولی آنچه که بهعنوان اطلاعات در اختیار عموم قرار داده شده است، بهگونهای ناگهانی بهعنوان «گزارش اطلاعاتی که از طبقهبندی خارج شده» مطرح میشود. با وجود این، گزارشی که رسماً از سوی مقامات اطلاعاتی آمده باشد که تایید کند سوریه گاز سارین به کار برده است، وجود نداشت. فقط، همانگونهای که مجری اعلام کرد، «خلاصهای بر پایه اطلاعات طبقهبندی شده در مورد حمله» در اختیار قرار داده شد.
در پایان ماه آوریل، در حالیکه روسیه، سوریه و ایالات متحده مشغول نابود کردن داعش و شبهنظامیان القاعده بودند، از شدت بحران کاسته شد. با وجود این، برخی از آنانی که طی بحران کار میکردند، چند احتیاط را درباره آنچه رخ داده بیان میکنند. مشاور مورد نظر ما با اشاره به وخیمتر شدن تنشها بین سوریه، روسیه و ایالات متحده گفت: «سلفیستها و جهادگراها با داستان رسانهای گاز سارین، آنچه را میخواستند بهدست آوردند. اکنون پرسش این است که در صورت حمله کاذب جدید با گاز سارین که به سوریه نسبت داده شود، چه روی خواهد داد؟ ترامپ که یک درجه بالاتر رفته است دیگر پس از تصمیمش در مورد بمبافکنها، امکان عقبنشینی ندارد. و شما میتوانید مطمئن باشید که این افراد بههمین زودی سرگرم تهیه حمله کاذب جدیدی هستند. ترامپ گزینه دیگری به جز بمباران کردن دوباره و با شدت بیشتری در پیشِ رو ندارد. او قادر نیست اشتباه خود را بپذیرد.»
کاخ سفید به پرسشهای دقیق درباره بمباران خان شیخون و فرودگاه شیرت پاسخی نداد. این پرسشها که در روز ۱۵ توسط ایمیل به کاخ سفید ژوئن فرستاده شدند و بدون پاسخ ماندند.