ترور «سفید» در روسیه

در این اواخر تقریباً درباره « ترور» سفید در دوره جنگ داخلی نه می‌نویسند و نه می‌گویند. کار به جایی کشیده که  برخی از شعبده‌بازان تاریخ، شمار مجموع قربانیان ترور «سفید» را ده‌هزار تن ارزیابی کردند. جنایات گسترده و دسته‌جمعی « سفیدها» نه تنها پرده‌پوشی می‌شوند، بلکه اغلب به‌عنوان فضیلت ارائه می‌شوند.
اخیراً کتابی از ای.س. راتکوفسکی، نامزد علوم تاریخ و دانشیار دانشگاه، به‌نام «تاریخ ترور سفید در روسیه، سرکوب و مجازات خودسرانه (سال‌های ۱۹۲۰ـ۱۹۱۷)» منتشر شده است (مسکو: آلگوریتم، ۲۰۱۷، ۴۶۴ صفحه؛ تیراژ ۱۵۰۰ نسخه).
نویسنده اثر بااهمیتی را در زمینه جمع‌آوری شواهد مستند درباره جنایات «سفیدها» انجام داده است. فاکت‌های ذکر شده در این کتاب با استناد به منابع مشخص تأیید می‌شوند. در برابر خوانندگان تصویری وحشتناک از نفرت «سفید»‌ها از مردم خود نمایان می‌شود. با این وجود، به‌نظر ما ای.س. راتکوفسکی ترور «سفید» را بسیار کوچک جلوه داده و به آن کم بها می‌دهد. این امر در برآوردهای او از شمار قربانیان جنایات «گاردهای سفید» نشان داده می‌شود. وی می‌نویسد:
«به‌نظر ما، شمار کل قربانیان ترور ضد بلشویکی در جنگ داخلی را می‌توان در رقمی ‌متجاوز از ۵۰۰‌هزار تن برآورد کرد. در عین‌حال ارقام مورد نظر را می‌توان با در نظر گرفتن کشتار خشونت‌بار یهودیان، افزایش داد. این کشتار را که اغلب سمت‌گیری ضد بلشویکی داشت، نمایندگان جنبش سفید یا آتامان‌های اوکرائینی سازمان دادند.» (ص ۱۹).
کاملاً روشن است که بازسازی تصویر کامل وقایع، طبق اسناد و نشریات چاپ آن سال‌ها ممکن به‌نظر نمی‌رسد. زمان بیش از حد زیادی گذشته است و همه جنایات «سفیدها» و مداخله‌گران در قراین مستند و مطبوعات بازتاب نیافته‌اند. همچنین، مؤلف در محاسبات خود، در واقع تنها به شمار افرادی که به‌دار آویخته شده، تیرباران و یا مستقیماً کشته شدند، اکتفا می‌کند.
شمار بیشتری از مردم از جراحات و بیماری‌های ناشی از صدمات و شرایط غیرانسانی در زندان‌ها و اردوگاه‌های کار اجباری معیوب، زخمی ‌و جان سپردند. مگر آنها قربانیان ترور«سفید» نبودند؟
پروفسور پ.آ. گلوب در اثر خود به‌نام «ترور سفید در روسیه (سال‌های ۱۹۲۰ـ۱۹۱۸)» (نشر پاتریوت، ۲۰۰۶) که منابع متعدد آرشیوی و دیگر منابع را جمع‌بندی کرده است، حکایت از «تلاش برای راه انداختن “ترمیدور” روسی (یعنی جنگ داخلی و دخالت نظامی‌ خارجی ـ و.ف. گریزلف) دارد … که  برای مردم ما، طبق داده‌های ناقص، حدود ۸‌میلیون تن کشته، شکنجه در اردوگاه‌های کار اجباری، مرگ ناشی از جراحت، گرسنگی و بیماری‌های همه‌گیر به‌همراه داشت.» به‌نظر می‌رسد که این ارقام بدون شک به حقیقت نزدیک‌تر است. علاوه بر این، کشور متحمل ضایعات عظیم مادی شد. طبق ارزیابی کارشناسان، «این ضایعات شامل رقم نجومی‌، ۵۰‌میلیارد روبل طلا بود» (همانجا).
کسانی که ترور «سفید» و ترور «سرخ» را یک‌سان می‌شمرند، تاب مقابله با انتقاد را ندارند.
فرمانده نیروهای اشغالگر آمریکایی در خاوردور و سیبری در دوران جنگ داخلی در روسیه، ژنرال او.س. گروس، در کتابش در این‌باره چنین نوشته است: «در سیبری شرقی قتل‌عام وحشتناکی صورت گرفت، اما آنها توسط بلشویک‌ها انجام نگرفت، و من اشتباه نمی‌کنم اگر بگویم که در شرق سیبری به‌ازای هر فردی که توسط بلشویک‌ها کشته می‌شد، صد تن توسط عناصر ضد بلشویک کشته می‌شدند». (او. س. گرِوس، اقدام ماجراجویانه آمریکایی در سیبری ۱۹۲۰ـ ۱۹۱۸، منتشره در ۱۹۳۲، ص ۸۰).
پس از انقلاب فوریه در روسیه، به‌طوری‌ که معلوم است، حکومت دوگانه برقرار می‌شود: دولت موقت و شوراها. مبارزه آنها منجر به آن‌ شد که دولت موقت، که بیانگر منافع مالکین و سرمایه‌داران بود، منهدم شود. بر اثر انقلاب اکتبر شوراها که در کلکتیوهای کار، واحدهای نظامی ‌و در جلسات دهقانان برگزیده شدند، تنها حکومت قانونی در کشور شد. هیچ حکومت قانونی دیگری در کشور وجود نداشت. ترور «سفید» واقعی‌ترین ترور خونین از انواع مختلف دولت‌های ناخوانده بود که به سرنیزه مداخله‌گران، واحدهای اشرار، فرماند‌هان کل، حاکمان و آتامان‌ها علیه تنها حکومت قانونی در کشور اتکاء داشتند.
شوراها بسیار علاقمند به تأمین ثبات بودند. «ترور سرخ» در حکم دفاع از دولت کارگران و دهقانان در برابر استثمارگران سابق بود. از این‌رو یکی شمردن این دو پدیده کاملاً متفاوت غیرممکن است.
ماه‌های زیادی ترور«سفید» اوج گرفت. یادآور می‌شوم که «ترور سرخ» ۲ سپتامبر ۱۹۱۸ توسط یا.م. سوِرد‌لف در بیانیه کمیته اجرایی مرکزی سراسر روسیه اعلام شد و با قرار شورای کمیسرهای ملی از ۵ سپتامبر سال ۱۹۱۸ به‌عنوان پاسخ به سوء‌قصد به و.ای. لنین در ۳۰ اوت، و همچنین در پاسخ به قتل رئیس چکای پتروگراد م.س. اوریتسکو در همان روز، مورد تأیید قرار گرفت.
پیش از این موارد بسیار سخاوتمندانه از سوی کارگران و دهقانان وجود داشت. جنبش هواداران انقلاب، «رهبران سفید» را با این قول شرف که اسحله به‌دست علیه دولت شوروی اقدام نکنند، آزاد کردند. اما بخشی از آنها نه تنها به قول خود عمل نکردند، بلکه دیرتر خود را حتی با همکاری با نازی‌ها بدنام کردند.
علی‌رغم کمبود‌های کتاب ای.س. راتکوفسکی، مبلغین حزب در آن بسیاری مطالب واقعی برای اجرای کار توضیحی و روشنگرانه بین اقشار وسیع زحمتکشان پیدا می‌کنند.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *