نویسندگان عرب سده‌های نهم و دهم درباره تسخیر دهستان توسط اعراب

دهستان در دوره سده میانه مرکز بزرگ اقتصادی،‌ تجاری ـ صنعتی و فرهنگی واحه مصریان در جنوب غربی ترکمنستان که در سده‌های میانه در منابع کتبی به‌عنوان «رباط دهستان» نامیده می‌شد، بود (آتاغارریف ۳، ۱۹۸۶).

دهستان، به عقیده و. ماسون، اتیمولوژی عامیانه‌ای است که از نام باستانی و کهن منطقه داهیستان («کشور داها») [قوم داها ـ مترجم] سرچشمه می‌گیرد، که به مرور زمان فراموش شده است (ماسو ۴، ۱۹۵۴). احتمالاً در سده میانه واژه «دهستان» معنی ناحیه و منطقه‌ای روستایی را داشت که چندین دهکده را بهم پیوند می‌داد. این حدس و گمان در چگونگی اسکان واحه مصریان بازتاب پیدا می‌کند که روستاهای متعددی پیرامون دهستان متمرکز شده بودند که شهر مرکزی آن همنام استان بود. لازم به ذکر است که علاوه بر دهستان بیشتر شهرهای سده‌های میانه جنوب ترکمنستان جزو منطقه خراسان بودند که همچنین شامل تعدادی از مناطق شمال شرقی ایران و شمال غربی افغانستان بود (آتاغارریف ۳، ۱۹۸۶).

در منابع عربی و ایرانی بارها به شهر دهستان از دوران تسلط اعراب اشاره می‌شود. بیشتر آثار نویسندگان دهستان به‌عنوان «ولایت روستاک» در منطقه جورجان قید می‌شود (روستاک در خراسان و آسیای میانه در سده‌های هفت و یازده به مجموعه‌ای از روستاها، که واحد اداری معینی را تشکیل می‌داد نامیده می‌شد) (۱). جورجان (گورگان، گورگِن) منطقه و دیرتر شهری در کنار رودخانه‌ای به‌‌همین نام است، که ناحیه رود اترک ـ دهستان جزو آن بود (میت ۶۳، ۱۹۳۹). مقاله کنونی به تحلیل داده‌هایی که حاوی تألیفات نویسندگان عرب سده‌های نهم و دهم البلاذری، طبری، یعقوبی درباره دهستان سده میانه در دوران تسلط اعراب در سده‌های هفتم و هشتم میلادی است اختصاص دارد. این امر امکان بازنگری دوباره اوضاع سیاسی در منطقه در دوره مورد بحث را می‌دهد.اطلاعات مهم درباره دهستان در تألیفات یکی از برجسته‌ترین مورخان عرب ایرانی‌الاصل، احمد ابن یحیی ابن جابر البلاذری (وفات ۸۹۲ میلادی) به‌نام «کتاب فتوح‌البلدان» («کتاب فتوحات کشورها») که تاریخ لشگرکشی‌های نظامی‌اعراب را شرح می‌دهد ارائه می‌شوند: فتح سوریه، الجزیره (بین‌النهرین علیا)، ارمنستان، مصر، مغرب، اسپانیا، عراق و استان‌های ایران ساسانی توسط مسلمانان است. فتح هر منطقه بزرگ در فصلی جداگانه اختصاص داده شده که در آن تشریح مطالب در تناوب تاریخی ـ از نخستین لشگرکشی‌های مسلمانان تا تابعیت نهایی ولایات ارائه می‌شود. ویژگی تشریح مطالب نزد البلاذری در آن بود که مورخ تقریباً همیشه به چگونگی مناطق تحت فرمان اشاره می‌کند و اگر تابعیت بدون زور اسلحه اعمال می‌شد شرایط پیمان صلح را نقل می‌کرد [کولسنیک۳۳، ۱۹۸۲].

در«کتاب فتوحات کشورها» البلاذری از تألیفات مورخان نسل قدیم: محمد ابن سعد، المدنی، الکوفی، قاسم ابن سلم الکلبی و دیگران استفاده می‌کند. در یکی از آخرین فصل‌ها نویسنده اطلاعاتی درباره فتح خراسان می‌دهد. در توصیف فتح جورجان (گورگان، گورگن) توسط اعراب نویسنده گزارش می‌دهد که در زمامداری سلیمان ابن عبدالملک ابن مروان خلیفه امویان (۱۷ـ۷۱۵)، یزید ابن المهلب ابن ابوصفره‌العزدی به حاکم عراق منصوب شد. یزید فرمانده‌ای مشهور در خدمت خلفای اموی بود. به گواهی البلاذری، سلیمان او را در رابطه با«انحراف از راه راست» و«مقاومت در برابر سلیمان» توسط فرماندار خراسان قتیبه ابن مسلم باهلی (۱۵ـ۷۰۴) رهسپار خراسان می‌کند. اعزام نیرو مرتبط بود به اینکه قتیبه در فرغانه توسط نیروهای شورشی کشته شده بود (البلاذری ۶۳، ۱۹۳۹). آن‌طورکه البلاذری گزارش می‌دهد در زمان لشگرکشی به خراسان «سول تورک» راه یزید را می‌بندد و یزید به سلیمان برای اجازه یورش به سول مراجعه می‌کند. پس از کسب چنین اجازه‌ای یزید به گیلان و ساری (در تبرستان) یورش می‌برد [البلاذری ۶۳، ۱۹۳۹].

پس از آن یزید به دهستان ‌(خرابه‌های شهر قدیمی‌مشهد مصریان کنونی) نزدیک می‌شود که در آن سول مستقر بود و آنرا محاصره می‌کند. براساس اطلاعات مورخ، یزید نیروی عظیمی‌ را «از مردمان شهرهای سوریه و خراسان» با خود آورد (البلاذری۶۴، ۱۹۳۹). منظوراز«مردمان شهرهای سوریه و خراسان» واحدهای مسلح از کوفه و بصره و همچنین واحدهای عربی واقع در سوریه و خراسان بود و از‌جمله به عقیده آ. یاکوبسکی در آنجا شمار قابل‌توجهی از بزرگ‌زادگان و خبرگان شناخته شده ایران از خراسان و ری وجود داشتند (مقالات … ۱۷، ۱۹۵۴). سول دفاع از شهر را سازماندهی می‌کند: «مردم دهستان به‌همراه او با یزید جنگیدند؛ یزید مجبور شد محاصره را تشدید کند و تحویل آذوقه به شهر را قطع کرد (البلاذری ۶۴، ۱۹۳۹). البلاذری گزارش می‌دهد که سول سفیری را نزد یزید فرستاد و «از او درخواست صلح کرد به آنکه وی به خود او و به اموال و خانواده او امان دهد آنگاه شهر و مردم آن و همه چیزهایی که در آن است را به او تحویل دهد» (البلاذری ۶۴، ۱۹۳۹).

آن‌طورکه البلاذری گواهی می‌دهد یزید شرایط موافقتنامه صلح را پذیرفت و همه امور را مطابق نظر سول انجام داد. پس از آنکه شهر تسلیم شد، یزید ۱۴۰۰۰ تن از ترکان را به هلاکت رساند و فرماندار خود را در دهستان برگمارد. البلاذری از منابع مختلفی برای تشریح این رویدادها استفاده کرده است ـ از این رو وی روایت‌های گوناگونی از آنچه رخ داده ارائه می‌دهد، ازجمله گزارشی را می‌دهد که پیشتر از زبان عباس ابن هشام کلبی (البلاذری ۶۳، ۱۹۳۹) گفته شده بود و به‌گفته «ابوعُبیده معمر ابن المثنی» چنین برمی‌آید که سول کشته شده بود. علی‌رغم روایات متناقض از پایان این منازعات مسلحانه البلاذری عقیده خود را در مورد این جریان بیان می‌کند که روایت نخستین را که به عقیده او «قابل اعتمادتر است» تقویت می‌کند (البلاذری ۶۴، ۱۹۳۹). در دنباله البلاذری گزارش می‌دهد که پس از تسخیر دهستان یزید وارد جورجان (گورگان، گورگن) شد و مردم این شهر با باج و خراج او روبرو شدند (البلاذری ۶۴، ۱۹۳۹). خراج در دویست هزار درهم ایرانی توسط سعید بن العاص، عضو قبیله امویان و حاکم کوفه تعیین شد که در سال ۶۵۰ به تبرستان یورش برده بود و با شاه جورجان به شرط پرداخت خراج تعیین شده در بالا پیمان صلح بست (البلاذری ۶۴، ۱۹۳۹).

خراج یزید تأمین شد، او شاه جورجان را پذیرفت و سپس جورجان (گورگان، گورگن) را ترک کرد، ظاهرا به مرو رفت و زمستان را در آنجا ماند و بعداً به جورجان با نیروی ۱۲۰‌هزار نفر از مردم سوریه، الجزیره، شهرهای بصره و کوفه و خراسان حمله کرد (البلاذری ۶۴، ۱۹۳۹). ضمن بازگشت دوباره برای تسخیر جورجان البلاذری گواه یکی از مولفان خود المدنی را بازگو می‌کند و تذکر می‌دهد که پس از آن یزید زمستان وارد خراسان شد و سپس به جورجان (گورگان، گورگن) یورش برد. در توصیف جرجان (گورگان، گورگن) گزارشگر البلاذری سفری در تاریخ این شهر انجام داده، اطلاع می‌دهد «که در آن دیواری از آجرهای پخته بود (بارتولد ۳۴، ۱۹۶۵) که ساکنان در برابر ترکان محافظت می‌شدند و یک سر پایانی آن تا دریا می‌رفت. آن‌طور که گزارشگر البلاذری گزارش می‌دهد «ترکان آن دیوار را به تصرف خود درآوردند و آنرا به‌نام شاه خود سول نامیدند» (البلاذری ۶۴، ۱۹۳۹).

سپس البلاذری دوباره به رویدادهای جورجان (گورگان، گورگن) باز می‌گردد و می‌نویسد که پس از اینکه یزید وارد این شهر شد متوجه شد که سول در البُخیره توقف کرده است (جایی که بعدها شهرک دیهیستان یا دهستان ـ سور قرار داشت و احتمالاً در شبه جزیره حسنقلی است). محاصره‌ البُخیره آغاز می‌شود که طی آن نبرد بین نیروهای یزید و مدافعان شهر چندین بار صورت می‌گیرد. پس از شش ماه محاصره سول به شرط حفظ زندگی و مال و اموال او و ۳۰۰ نفر از خانواده‌اش درخواست صلح می‌کند.

سول البُخیر را « با همه آنچه که در آن است» به یزید واگذار می‌کند (البلاذری ۶۴، ۱۹۳۹). یزید دوباره زندگی سول را حفظ می‌کند، با او پیمان صلح بسته و به تبرستان عزیمت می‌کند و در دهستان و بیسان عبدالله ابن معمر ال یشکوری را به‌عنوان حاکم با ۴۰۰۰ نیرو می‌گذارد (البلاذری ۶۴، ۱۹۳۹). در تبرستان نیروهایی که توسط یزید به رهبری پسر و برادرش فرستاده شده بود، توسط «اسپهبد» فرمانروای موروثی تبرستان درهم کوبیده می‌شود. «اسپهبد» که خود«فرمانده نیروهای نظامی» است در دوران ساسانیان لقب حاکمان مناطق بزرگ ایران را تعیین می‌کرد. به گزارش البلاذری «اسپهبد» حاکم جورجان (گورگان، گورگن) را همچنین به سرکوب کردن اعرابی که توسط یزید در منطقه برگزیده شده‌اند، فراخواند (البلاذری ۶۴، ۱۹۳۹).

در پاسخ به این فراخوان مرزبان (در دوران ساسانیان در سده‌های سوم ـ هفتم فرماندهان و حاکمان مناطق، به‌ویژه مرزی را چنین می‌نامیدند ـ مترجم) حاکم ال یشکوری نماینده یزید را کشت. یزید حکومت خود را در تبرستان برقرار می‌کند و سپس دوباره به جورجان (گورگان، گورگن) می‌رود تا ساکنان این شهر را به‌خاطر نافرمانی آنها مجازات کند. در نتیجه این لشگرکشی جورجان (گورگان، گورگن) عاقبت توسط اعراب فتح شد. در طول هفت ماه نیروی یزید به رهبری فرمانده جاحم ابن زهرالجوفی قلعه وجه را در محاصره نگهداشتند و پس از اشغال آن همه کسانی را که زنده مانده بودند به‌طرف رودخانه بردند و تا زمانی که «خون رودخانه را پُر نکرده بود و از جریان نایستاده بود کشتند» (البلذری۶۵، ۱۹۳۹).

البلاذری باز یک روایت دیگر را از تسخیر نهایی جورجان (گورگان، گورگن) ارائه می‌دهد. طبق این روایت جاحم ابن ذهر وارد شهر شد، مردم که انتظار حمله نداشتند، با آنها به‌صورت وحشیانه برخورد شد. یزید جاحم را به‌عنوان حاکم جورجان (گورگان، گورگن)منصوب کرد و جزیه (نوعی مالیات سرانه اسلامی ‌از مردم کشور فتح شده غیرمسلمانان یا اهل ذمه که درپناه حکومت اسلامی‌ قرار می‌گیرند گرفته می‌شود ـ مترجم) و خراج (مالیات زمین) بر ساکنان آنجا بست و «حکمرانی او برای مردم بسیار سنگین و وحشت‌انگیز شد» (البلاذری ۶۵، ۱۹۳۹). بدین ترتیب در روایت البلاذری تسخیر جورجان (گورگان، گورگن) توسط اعراب پایان می‌یابد. یکی از مهمترین منابعی که دوران لشگرکشی‌های استیلاگرانه اعراب در قلمرو ترکمن‌ها را روشن می‌کند «تاریخ الرسل و‌الملوک ـ تاریخ پیامبران و شاهان» اثر مورخ و عالم سده‌های نهم ـ ربع نخست سده دهم طبری است. طبری در اثر خود همه روایات رویدادهای قابل دستیابی را که امکان آشکار شدن تنوع سنت نقل‌کنندگان شفاهی را می‌دهد، ذکر می‌کند. طبری براساس تذکر درست آ. کولسنیکف، آخرین کسی در ردیف مورخان سنت‌گرا بود که با نکته‌سنجی نسل گزارشگران را نام برد و از کامل بودن اسناد مواظبت کرد (کولسنیکف۲۳، ۱۹۸۲). منبع اصلی طبری در تاریخ نخستین خلافت سیف ابن عمر السعدی التامیمی (از مورخان اوایل اسلام ـ مترجم)، مورخ عرب از کوفه بود و همچنین طبری بارها به اطلاعات‌ هاشم ابن الکلبی، مدائنی، واقدی، ابن اسحاق و دیگران مراجعه کرده است.

برای سیف ابن عمر و گزارشگران او جابجایی کرنولوژی رویدادها طبیعی است: بسیاری از آنچه که در سوریه و ایران اتفاق می‌افتند را او تاریخ می‌گذارد یک ـ دو سال پیش از حجازی‌‌ها آ. کولسنیکف ناسازگاری این تفاوت‌ها را بین سنت‌های شفاهی روایات مدینه‌گرایان و کوفی‌گرایان توضیح می‌دهد (کولسنیکف ۲۶، ۱۹۸۲). [منظور تفاوت بین مکتب تاریخ‌نگاری مدینه و تاریخ‌نگاری کوفی است ـ مترجم]. طبری روایات زمان‌های گوناگون با سال مشخص هجری را درج و بدین ترتیب نقطه نظر خود را برای زمان رویدادها بیان می‌کند. این ویژگی او هنگام توصیف رویدادها در خراسان و جورجان (گورگان، گورگن) آشکارتر بروز می‌کند. مؤلف در اثر خود از نخستین تلاش‌های اعراب برای تسخیر سرزمین‌های خزر اطلاعاتی می‌دهد. نخستین یادآوری از لشگرکشی اعراب به جورجان (گورگان، گورگن) و دهستان از آن او است. طبری گزارش می‌دهد که سوید ابن مقرن فرمانده عرب که در بسطان اردو زده بود وارد مکاتبه با رزبان سول شاه جورجان (گورگان، گورگن) شد و بسطان را محاصره کرد. مذاکرات با توافق صلح پایان یافت. آن‌گونه که طبری گزارش می‌‌دهد رزبان سول به پیشواز سوید بن مقرن پیش از آنکه او وارد جورجان (گورگان، گورگن) شود، می‌آید. رزبان سول به‌همراه نیروی سوید به جورجان (گورگان، گورگن) بازمی‌گردد، سوید اردو زده و منتظر می‌شود تا خراج‌ها را وصول کنند. هم مناطق مرزی نامگذاری شدند و هم او محافظت از آنها را به ترکان دهستان واگذاشت (طبری۸۶، ۱۹۳۹).

پس از این امر قرارداد صلح امضاء شد. براساس قرارداد ساکنان دهستان و جورجان موظف به پرداخت جزیه شدند و کسانی که خدمت نظامی‌ می‌کردند از پرداخت جزیه معاف می‌شدند. علاوه بر این وظایف راهنمایی سیاحان، نشان دادن علایق دوستی، پناه دادن این سیاحان به عهده مردم گذاشته شد. متن معاهده در حضور چندین عرب تأیید شد، زیر متن معاهده تاریخ سال ۶۳۹ تعیین شد. تاریخ این خبر نزد طبری حدود سال ۳ـ۶۴۲ است و از آن سیف ابن عمر است که آنرا حدود سال ۶۳۹ درج کرد. طبری ضمن بازگویی و ارائه این خبر به آن اعتماد ندارد، از این رو تاریخ آنرا نه تنها حدود سال ۶۴۳ درج می‌کند، بلکه تذکر می‌دهد که تسخیر جورجان (گورگان، گورگن) در سال ۶۵۰ ـ در زمان عثمان ـ روی داده است (طبری ۸۷، ۱۹۳۹). آ.کولسنیکف ضمن پژوهش لشگرکشی‌های اعراب به قلمرو ایران، به نتیجه می‌رسد که تهاجم اعراب به مناطق خزر نمی‌توانست پیش از سال ۶۴۳ هنگامیکه معاهده صلح بین مردم تبرستان و اعراب بسته شد، رخ داده باشد (کولسنیکف ۱۱۹ـ۱۱۸، ۱۹۸۲). لشگرکشی بعدی علیه مردم جورجان (گورگان، گورگن) را طبری حدود سال ۶۵۰ درج می‌کند. این لشگرکشی را حاکم و فرماندار بنی امیه‌ای کوفی سعید ابن ال عاص به‌عهده داشت. در آغاز ال عاص در سال ۶۵۰ رهبری لشگرکشی علیه مردم تبرستان را برعهده گرفت. هنگامیکه او به جورجان نزدیک شد ساکنان پیمان صلح را با او با شرایط پرداخت ۲۰۰‌هزار درهم بستند.سپس ال عاص شهر طمیس(۲) را محاصره کرد.

طبری تأکید می‌کند که این شهر در کرانه ساحل دریا در سرحدات جورجان (گورگان، گورگن) قرار داشت. تسخیر شهر طمیس در یک مبارزه بی‌رحمانه و سخت روی داد و ساکنان سرسختانه جنگیدند و ال عاص مجبور شد وعده حفظ زندگی مردم در صورت تسلیم شدن قلعه را بدهد. به‌گفته طبری فرمانده وعده داد که «یک تن آنان نخواهد کشت»،اما پس از اینکه مردم در دروازه را باز کردند «به‌غیر از یک نفر همه آنها را قتل‌عام کرد، و هرآنچه را که در قلعه بود به تصرف خود در آورد» (طبری ۹۱، ۱۹۳۹). طبری چندین بار به مسئله عدم پرداخت مبلغ معاهده توسط ساکنان جورجان (گورگان، گورگن) مراجعه می‌کند. مورخ توضیح می‌دهد که لیکن قرارداد از طرف ایرانیان برهم خورد و آنان از دادن خراج سرباز زدند.

طبری می‌نویسد کسی نبود که ضمن پیمودن از راه خراسان به جانب قومس (کومش، کومس. محدوده امروز استان سمنان. از گرمسار تا بیرجند. ویکیپدیا ـ مترجم)، از ساکنان جورجان ترس و وحشت نداشته باشد. نخستین کسی که توفیق یافت به خراسان از طریق قومس راه باز کند قتیبه ابن مسلم بود که به حاکم خراسان منصوب شده بود (۱۵ـ۷۰۴)[طبری۹۱، ۱۹۳۹]. بدین ترتیب از این گزارش طبری برمی‌آید که پس از فتح ال عاص، ساکنان جورجان (گورگان، گورگن) و دهستان کم و بیش طی بیش از نیم سده با آرامش زندگی کردند. طبق معاهده‌ا‌‌ی‌که به امضاء ال عاص رسیده بود ساکنان جورجان (گورگان، گورگن) و دهستان به گفته طبری،گاهی ۱۰۰‌هزار،گاهی ۲۰۰‌هزار، گاهی ۳۰۰‌هزارخراج می‌پرداختند و گاهی اوقات به‌کلی از پرداخت آن امتناع می‌کردند (طبری۳۲، ۱۹۳۹). بعد از مدتی ساکنان جورجان (گورگان، گورگن) توافق را شکستند و «خراج را پرداخت نکردند» و این چنین تا زمان حمله یزید ابن مهلب ادامه یافت (طبری۹۲، ۱۹۳۹).

در فصول پایانی درباره فتح جورجان (گورگان، گورگن) طبری کمی‌ جلوتر می‌رود و گزارش می‌دهد که هنگامیکه یزید به کشور تجاوز کرد هیچکس نتوانست با او در قدرت رقابت کند. پس از آنکه وی پیمان صلح با سول بست و البخیره و دهستان را تسخیر کرد، همچنین پیمان صلح را با ساکنان جورجان (گورگان، گورگن) با شرایط پیمان آنها با سعید ابن ال عاص امضاء کرد (طبری۹، ۱۹۳۹). طبری در کتاب خود به‌نام « تاریخ پیامبران و شاهان» به حد کافی به تفصیل به فتح نهایی جورجان (گورگان، گورگن) در سال ۷۱۶ توسط یزید ابن‌ المهلب درنگ می‌کند. این داستان در خطوط کلی آن جریان تسخیری که توسط البلاذری تشریح شده است را تکرار می‌کند، چرا که ظاهراً هر دوی آنها از منابع واحدی استفاده کرده‌اند. تا آنجا که به طبری مربوط می‌شود وی مفصل‌تر جریان حوادث را شرح می‌دهد. ازجمله مورخ می‌نویسد که یزید پس از اینکه به خراسان وارد شد، بعد از سه یا چهار ماه پسر خود مهلد را جهت اداره خراسان گذاشت و وارد دهستان شد، که ساکنان آن به یکی از ملیت‌های ترک تعلق داشتند. لشگر یزید صد‌هزار سرباز داشت. مبارزه شدید و بی‌رحمانه بود و تنها هنگامیکه یزید به‌طور کامل رساندن آذوقه را قطع کرد، موفق شد شهر را تصرف کند(طبری ۱۹۷، ۱۹۳۹). طبری همچنین شرایط پیمان صلح امضاء شده با سول و رعیت‌های دهستان، که طبق آن وی مصونیت سول، خانواده و دارایی او را تضمین می‌کند نقل می‌کند. یزید پس از ورود به قلعه شرایط پیمان صلح را به‌جا آورد. شمار زیادی از سرداران شهر را اسیر گرفت و آنگونه که طبری اشاره می‌کند«۱۴‌هزار اسیر ترک را قتل‌عام کرد و درباره این رویداد به خلیفه سلیمان ابن عبدالملک نیز گزارش نوشت (طبری ۱۰۷، ۱۹۳۹). طبری بسیار مفصل دوباره روی تسخیر دهستان و اشغال البحیره که در آن در نشیب و فرازهای مبارزه بین سول و یزید، موضع سول تحکیم یافته بود درنگ می‌کند. طبری ترفندی را که یزید برای آنکه با فریب سول را از جورجان (گورگان، گورگن) که توسط آنها به تصرف در آمده بیرون بیآورد و وی را وادارد که در البحیره بماند توصیف می‌کند. پس از اینکه سول البحیره را گرفت، یزید آنرا محاصره کرد. «طبری می‌نویسد، ترک‌ها ضمن یورش و نبرد در محاصره باقی ماندند، سپس به قلعه خود بازگشتند به مدت شش ماه آبی برای نوشیدن نداشتند، و در شنزارها ماندند. بین آنها بیماری به‌علت استفاده از آب شور شدت یافت و مرگ بین آنها بیداد می‌کرد (طبری ۱۰۷، ۱۹۳۹). سول که در موقعیت دشواری قرار گرفته بود مجبور شد درخواست صلح از یزید کند و البحیره را تحویل دهد. پس از انعقاد صلح با سول یزید دوباره جورجان (گورگان، گورگن) را تسخیر کرد، زیرا ساکنان این شهر به لشگر او حمله کردند و پیمان را نقض کردند (طبری۱۱۰، ۱۹۳۹). طبری در اثر خود اطلاعاتی درباره نه تنها تاریخ سیاسی دهستان در سده‌های هفتم و هشتم می‌دهد، بلکه همچنین اطلاعاتی از جغرافیای سیاسی این ناحیه، درباره رابطه بین حاکمان ترک دهستان و مرزبان جورجان و غیره ارائه می‌دهد (طبری ۱۱ـ۱۱۰، ۱۹۳۹).

بدین ترتیب در سال ۷۱۶ تسخیر واحه ثروتمند دهستان که نقش مهمی ‌در روابط دوجانبه با مناطق شمال شرقی ایران بازی می‌کرد به پایان می‌رسد. ویژگی این منطقه سکونت توده‌های بزرگ مردم ترک در قلمرو دهستان بود که بعدها نقش بااهمیتی در ملیت مردم ترکمن بازی کردند. نویسندگان عرب در آثار خود بدون شک اطلاعاتی نه تنها از تاریخ سیاسی دهستان سده‌های هفتم ـ هشتم، بلکه همچنین اطلاعاتی از جغرافیای سیاسی منطقه و بسیاری مسائل دیگر ارائه می‌دهند. به‌عنوان نمونه که برای تاریخ منطقه مورد نظر بسیار مهم است اثر مورخ و جغرافی‌دان عرب ال یعقوبی (وفات ۸۹۷) «کتاب البلدان («کتاب کشورها») است که حاوی توصیف مناطق خلافت، مسیر سفرها است و به مسافت بین شهرها اشاره شده و مبالغ درآمد مالیات‌ها در این مناطق ارائه می‌شوند. الیعقوبی اطلاعاتی در مورد حاکمان خراسان دوران تسخیر عرب‌ها، درباره اوضاع کلی سیاسی در این منطقه، درباره رابطه حاکمان خراسان با حاکمان مناطق همجوار جورجان، تبرستان، دهستان و غیره می‌دهد؛ از ترکانی که در قلمرو دهستان در پایان سده ششم، یعنی تا تسخیر اعراب زندگی می‌کردند سخن به‌میان می‌آورد (الیغقوبی ۸۵ـ۷۸، ۱۹۳۹).

بهنوبه خود اثر البلاذری علاوه بر اطلاعاتی از رویدادهای سیاسی در این منطقه، حاوی یادآوری بسیار پیشتر اوغوزها در منابع شرقی است. البلاذری می‌نویسد: «عبدالله ابن طاهر پسر خود طاهر ابن عبدالله را برای یورش به کشور اوغوزها فرستاد و او جاهایی را که عقل هیچکس به آنجا نمی‌رسید تسخیر کرد» (البلاذری ۷۸، ۱۹۳۹). «کشور اوغوزها» را ب. بارتولد و آ. یاکوبووسکی به دهستان محدود می‌کنند. به‌نظر این نویسندگان همانا عبدالله ابن طاهر (۴۴ـ۸۳۰) پسر خود را در لشگرکشی علیه اوغوزها به اینجا اعزام کرد، اما اینکه چه زمانی و چگونه اوغوزها در این منطقه ظاهر شدند، اشارات البلاذری نامعلوم است. (بارتولد ۱۶، ۱۹۵۶؛مقالات … ۶، ۱۹۵۴). داده‌های مولفان مسلمان عرب سده‌های نهم ـ دهم، هم دوران تسخیر اعراب بر قلمرو دهستان و هم جنبه‌های دیگر تاریخ مربوط به این منطقه را روشن می‌کند و برای شناخت چه تاریخ سیاسی، اجتماعی اقتصادی و چه تاریخ اتنیکی سده‌های هفتم و هشتم جنوب غربی ترکمنستان فوق‌العاده مهم هستند.
 

زیرنویس‌ها
۱ـ روستاک، در خراسان این واژه به‌معنی روستا، ناحیه، قصبه، شهر، شهرک، ده است. بارتولد به اصطلاح روستا اشاره می‌کند. نزد نویسندگان عرب زبان روستاک اطلاق می‌شد و به‌معنی مجموعه‌ای از روستا و ده بود. ویکیپدیا ـ مترجم

۲ـ تمیشه نام یکی از شهرهای قدیمی در شرق تبرستان بوده است.این شهر که در مرزهای شرقی تبرستان و سرحد گرگان واقع بود با ساری شانزده فرسخ فاصله داشت.ا ین شهر در منابع سده‌های نخستین اسلامی‌ به‌شکل‌های طمیس، طمیشه، طمیسه و تمیشه آمده است. ویکیپدیا ـ مترجم.

منابع
ــــ البلاذری، کتاب فتوح البلدان، ۱۹۳۹، ج. یکم

ـــ الیعقوبی، کتاب البلدان ۱۹۳۹، ج. یکم

ـــ آتاغارریف.ی، دهستان سده میانه، لنینگراد ۱۹۸۶

ــــ طبری، تاریخ الرسل و الملوک ۱۹۳۹، ج. یکم

ـــ بارتولد و. و. جغرافیای تاریخی ایران، ج. هفتم ۱۹۷۱.

ـــ بارتولد و. و. تاریخ آبیاری ترکستان، ۱۹۶۵،ج. سوم

ـــ بارتولد و. و. آغاز خلافت و فرهنگ عربی، ۱۹۶۶، ج. ششم

ـــ بارتولد و. و. مقالات تاریخ مردم ترکمن، ۱۹۶۳، ج. یکم

ـــ تاریخ ترکمنستان شوروی، عشق‌آباد، ۱۹۵۷، ج. یک، ص ۴۹۲

ـــ کولسنیکف آ. ای. تسخیر ایران توسط اعراب، ۱۹۸۲

ـــ ماسون و. م. فرهنگ باستانی دهستان. خلاصه رساله علمی ‌نامزد علوم تاریخ. مطالبی درباره تاریخ ترکمن و ترکمن‌های سده‌های هفتم ـ پانزدهم. منابع عربی و ایرانی، زیر نظر س. ل. ولین، آ. آ. رماسکوویچ، آ. یو. یاکوبسکی ۱۹۳۹، ج. یک، ص ۶۱۲

ـــ مقالاتی از تاریخ ملت ترکمن و ترکمنستان در سده‌های هشتم ـ نوزدهم. عشق‌آباد ۱۹۵۴، ص ۴۰۳

ـــ پیگولوسکی ن. و.، یاکووبسکی آ. یو.، پتروشووسکی ای. پ.، استرویف ل. و.، بلنیتسکی آ. م. تاریخ ایران از دوران باستان تا سده هیجده، ۱۹۵۸

ـــ یاکوبسکی آ. یو. مسائل ملیت ترکمن در سده‌های هشتم ـ نوزدهم، عشق آباد ۱۹۵۴، ص ۱۲ـ۳

ـــ‌ یاکوبووسکی آ. یو. ترکمن‌ها در دوران استیلای عرب‌ها، مقالاتی از ملت ترکمن و ترکمنستان در سده‌های هشتم ـ نوزدهم، عشق‌آباد ۱۹۵۴، ص ۱۹ـ۱۲
 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *