«سکوت» سوریه در مقابل پیشنهاد نتانیاهو
از این پس بسیار روشن است که سوریه در مورد هر آنچه قصد دارد ازجمله در بلندیهای جولان انجام دهد، سکوت خواهد کرد.
سکوتی که اسرائیلیان و آمریکائیان هنوز باید مدت زیادی شکیبا باشند تا معنی آن را درک کنند.
سکوتی که میتواند در رابطه با مفهوم حاکمیت باشد: سوریه نمیتواند بپذیرد که ارتش کشورش تحت شرایطی باشد که از اسرائیل شریکی در مذاکرات برای امنیت یک بخش از خاک سوریه بسازد.
براساس گفتههای روزنامهنگار کانال المیادین به زبان عربی، نتانیاهو هدف ملاقات خود را با پوتین در روز ١١ ژوئیه در این جملات خلاصه کرده است:
«این هفته برنامهام این است که به ملاقات پوتین بروم. من درباره دو اصل عمده صحبت خواهم کرد: نخست این که ما حضور نظامی ایران و دستیارانش را در تمام سرزمین سوریه یا در مرزهای دور یا نزدیک آن (با اسرائیل) تحمل نخواهیم کرد. دوم این که ما از ارتش سوریه میخواهیم که قرار داد عقبنشینی سال ١٩٧٤ را محترم بشمارد.»
این چنین روشن است که نتانیاهو «فقط» از سوریه میخواهد که به وضعیت پیش از سال ٢٠١١ باز گردد، گویا که هیچ اتفاقی رخ نداده، گویا که پس از این همه فداکاری خلق سوریه در برابر تروریسم مخرب اسرائیل، نتانیاهو امیدوار بود که ولادیمیر پوتین به کمک او بشتابد و سوریه را تسلیم امیال او کند و آن را از طرفداری از مقاومت خلق فلسطین بازدارد.
نتانیاهو تظاهر به فراموشی میکند چه همانگونه که نماینده دائمی سوریه در سازمان ملل در برابر شورای امنیت از سال ٢٠١٤ بهیاد میآورد و بههمان صورت که ناصر قندیل امروزه آن را بهیاد ما میآورد این سوریه نبود که قرارداد سال١٩٧٤ را با تمام نتایجی که این گسست بههمراه دارد، زیر پا گذاشت.
همین که نبرد آزادسازی غوطه پایان پذیرفت، که پس از آن واقعیتهای نوین سوریه عیان گشت، رهبران و رسانههای اسرائیلی سخنان تازهای را پذیرفتند که به وضوح نادرست بودن تخیلات آنها را در مورد تعادل نیروها در سوریه بیان میکرد. دولت سوریه، ارتش و پرزیدنت آن از آن لحظه به بعد جریان رویدادها را در دست داشتند.
سخنان نتانیاهو بر روی مسایل سهگانه زیر بنا شده است:
ـــ پذیرفتن پیروزیهای پیاپی ارتش عرب سوریه، پیروزیهایی که اسرائیل بهگونه ضمنی پذیرفت که قادر نیست در مقابلش مقاومت کند.
ـــ الزام بازگشت به قرارداد عقبنشینی ١٩٧٤ ، قرار دادی که آشکارا توسط اسرائیل زیر پا گذاشته شده بود، برای جایگزین کردن آن توسط یک بهاصطلاح «کمربند امنیتی» با کمک جبهه النصرت (شعبه القاعده در سوریه) که بهعنوان یک نیروی ایدئولوژیکی نیرومند و یکپارچه که بر روی آن امکان شرطبندی برای مطمئن کردن مرزها برای دهههای دیگر وجود داشت؛ طرحی که پس از سالها دستکاری در جنوب سوریه با شرکت عربستان سعودی، قطر، ایالات متحده و انگلستان بر روی منطقه درعا پیریزی شده بود؛ همدستیای که درباره آن زیاد نوشته شده است و باز هم خواهند نوشت.
ـــ تبعیت طرح مقررات حل بحران سوریه توسط مستقر شدن ارتش سوریه در تمام جنوب کشور، عقب کشیدن ایران و حزبالله در ابتدا تا عمق ٢۵ تا ٤٠ کیلومتری در جنوب سوریه و سپس از تمام خاک سوریه؛ حداقل خواسته این بود که این دو نیرو ارتش سوریه را در مناطق استقرار ارتش سوریه در طرح ذکر شده همراهی نکنند.
در طول این مدت، تهدیدها و حملات هوایی بههمراه شعار «یا پیشنهاد ما را میپذیرید، یا ما بهسوی درگیری مستقیم میرویم.» پیشنهادی که دولت سوریه آن را کاملاً در نظر نگرفت با وجودی که آمریکائیان آن را پذیرفته بودند و آماده بودند که در چارچوب همین قرارداد از پایگاه نظامی «الطنف» بیرون روند زیرا بهخوبی میدانستند که دلیل اصلی حضورشان در این پایگاه جنوب کشور تضمین امنیت اسرائیل است.
به این ترتیب، دولت سوریه به روش خود به پیشنهاد اسرائیل پاسخ داد در حالیکه همزمان نیروهای خود را روانه جنوب کشور میکرد و به شبهنظامیان مسلح امکان میداد که خود را با شرایط سوریه وفق دهند.
سپس بهمحض حل شدن این مسأله و با بیاعتنایی به تهدیدهای وزیر جنگ آمریکا، یورش پیروزمندانه سوریه آغاز شد، با فقط یک پاسخ به پیشنهاد تکراری نتانیاهو: مشارکت حزبالله و نیروهای مکمل که توسط مشاوران ایرانی در نبردهای جنوب هدایت میشدند؛ پاسخی که با پشتیبانی هوایی روسیه همراه بود که نه آمریکائیان و نه اسرائیلیان انتظار آن را داشتند.
این چنین بود که امیدهای آنان، مانند هر باری که ارتش سوریه برای یک نبرد آزادیبخش جدید تصمیم میگرفت، بر باد رفت. و بیشک بههمین خاطر است که یک حمله هوایی اسرائیلی بر روی فرودگاه «تی ٤» بهوقوع پیوست و احتمالاً حملات دیگری بههمین سبک و سیاق رُخ خواهد داد، حملاتی که سوریه با شدت بیشتری به آنها پاسخ خواهد داد. در حالیکه از این پس بسیار روشن است که سوریه در مورد هر آنچه قصد دارد ازجمله در بلندیهای جولان انجام دهد، سکوت خواهد کرد.
سکوتی که اسرائیلیان و آمریکائیان هنوز باید مدت زیادی شکیبا باشند تا معنی آن را درک کنند.
سکوتی که میتواند در رابطه با مفهوم حاکمیت باشد: سوریه نمیتواند بپذیرد که ارتش کشورش تحت شرایطی باشد که از اسرائیل شریکی در مذاکرات برای امنیت یک بخش از خاک سوریه بسازد.
و اگر سوریه به پیشروی نظامیاش بهسمت بلندیهای جولان ادامه دهد، این شاید بهخاطر بازیافتن حاکمیت آن قسمت از سرزمیناش به اراده و بهوسیله توان خودش باشد. که در این صورت به دیگران و بهویژه به اسرائیل مربوط میشود که بین عقبنشینی و رودر رویی، یکی را انتخاب کند.
اما چه رُخ خواهد داد اگر سوریه همین که در بلندیهای جولان قرار گرفت، بازهم بهدلیل دومی که کمتر از دلیل نخست در رابطه با مساله حاکمیت نیست، پیشنهاد نتانیاهو را در نظر نگیرد، از آنجایی که یک بخش از سرزمیناش هنوز تحت اشغال است و حاضر نیست وارد مذاکرات در مورد مرزهای جنوبی کشور شود، مگر این که ایالات متحده و ترکیه به مداخله غیرقانونی و غیرمجاز خود در مرزهای شمال کشور پایان دهند؟
و چه خواهد گذشت اگر سوریه پس از باز یافتن حاکمیتش تا مرزهای شمالی کشورش، باز هم پیشنهاد گفته شده نتانیاهو را در نظر نگیرد، با گفتن این که تصمیم گرفته است سرنوشت بلندیهای اشغالی جولان را برای این که از تخریب دوباره کشورش جلوگیری کند پیش از بازسازی کشورش و از شرایط کنونی مادی، معنوی و نظامی ارتش و همپیمانانش، به مذاکره بگذارد؟
در این حالت آخر است که اسرائیلیان میباید آغاز به نگرانشدن کنند. درواقع، از آنجایی که اسرائیل قرارداد عقب نشینی ١٩٧٤ را زیر پا گذاشته است، جستوجوی جایگزینی که بر روی دادههای جدید بنا شده باشد، میتواند به توقف اشغال بلندیهای جولان از سوی اسرائیل بیانجامد.
و دونالد ترامپ به هلسینکی خواهد رفت در حالیکه این مسائل و این مشغولیات اسرائیلی را بههمراه خود خواهد برد.
مسائل دیگری نیز مطرح خواهد بود:
ـــ آیا عقبنشینی ایران و حزبالله به عقبنشینی اسرائیل از بلندیهای جولان اشغال شده بستگی خواهد داشت. درست در زمانی که اسرائیل تلاش میکند این اشغال را به کمک همان شگردی که در اورشلیم انجام داد، قانونی کند؟
ـــ پیشرفت ارتش سوریه در جنوب کشور در پیشبینی پیشرفت آن در شمال کشور، ایالات متحده و اسرائیل را به یک درگیری مستقیم خواهد کشاند که تا این لحظه در شرایط مناسبتر از آن جلوگیری شده یا این که تصمیم خواهند گرفت که به عملیات سیاسی تحت سرپرستی روسیه تن در نهند که آن هم شکست آنها را با حفظ آبرویشان به قرارداد سیاسی و ترس شدید آنها را به چند نگرانی تبدیل خواهد کرد؟
* ناصر قندیل لبنانیالاصل، نماینده سابق مجلس و سردبیر روزنامه البینا