بیانیه شوراهای صنفی دانشجویان کشور به مناسبت روز دانشجو
ما دانشجویان در همبستگی با اعتراضات هموطنانمان در همهی سپهرهای اجتماعی، اعلام میکنیم که مقاومت در برابر حملاتی که ما را از بدیهیترین حقوق خود همچون آموزش و سلامت و مسکن محروم میکنند و فقر و فلاکت و گرسنگی را همگانی می سازند، مستلزم اتحادی همگانی در برابر عاملان داخلی و خارجی این سیاست های فاجعه بار است. جریان صنفی دانشجویی اعلام می کند که در اتحاد و پیوند با معلمان، کارگران و دیگر زحمتکشان در مقابل حملات سیاستهای داخلی و خارجی علیه زیستمان می ایستد. اتحاد ما علیه این سیاست ها نه تنها پیشروی به سمت احقاق حقوق بدیهی مان بر آموزش و سلامت و مسکن و اشتغال است بلکه مبتنی بر استقلال خود از قدرتها و ضدیت با منطق سود، چشم انداز عدالت اجتماعی، سیاستگذاری مردمی و صلح را پیش چشم خود خواهد داشت.
شصت و پنج سال پیش از این، در روزهایی که جغرافیای ما عرصهی تاخت و تاز قدرتهای خارجی و متحدان و نفعبران داخلیاش قرار گرفته بود، ارتجاع ضدمردمیِ پهلوی برای اثبات خوشخدمتیاش به اربابان آمریکاییِ خود، سه فرزند مبارز ایران را پیش پای نیکسون جنایتکار قربانی کرد و برگی خونین از تاریخ مبارزات دانشجویی رقم خورد. امروز، در شرایطی که وارثانِ خودخواندهی شانزدهم آذر، این بار در هیبت دو جناح، بیش از هر زمان دیگری کمر به سیاستزدایی از دانشگاه بستهاند و میکوشند تا دانشجو را به موجودی توسریخورده، از نظر سیاسی عقیم و گوشبهفرمانِ غارتگرانِ عرصهی آموزش عالی و سایر عرصههای زندگی اجتماعی بدل کنند، بار دیگر بر آن شدهایم تا صدایی خلاف موجهای اقتصادی و سیاسیِ حاکم بلند کنیم.
ما انسانهای زمانهای هستیم که آموزش را نه به صورت یک حق بدیهی و مسئلهای اجتماعی، بلکه به عنوان کالایی عرضهشده در بازار سیاه صنف دلالان آموزش درک کردهایم؛ زمانهای که در آن فرودستان و تهیدستان هر چه بیشتر از رقابت در این بازار مکاره باز ماندهاند و دستشان از محصولاتِ آموزش عالی خالی مانده است؛ ما انسانهای زمانهای هستیم که آموزش را نه دیگر به عنوان جستجوی حقیقت، بلکه همچون یک کالای بستهبندیشدهی بیکیفیت و در خدمت اهداف و منافع طبقات حاکم دریافت کردهایم؛ زمانهای که در آن پدران و مادرانمان از سویی باید کارشان را با بهایی ارزان و در چندین نوبت روز به کارفرمایان بفروشند، و از سوی دیگر حاصل کارشان را صرف خرید انواع و اقسام خدمات گرانقیمت – از آموزش گرفته تا مسکن و درمان – کنند؛ ما انسانهای زمانهای هستیم که رخنهی منطق خصوصیسازی و سودزایی در همهی سپهرهای زندگی اجتماعی را به جان درک کرده ایم و دیده ایم این هیولا روز به روز بیشتر حق حیات را از ما سلب کرده و در کام خود فرو میبلعد.
زمانه ی ما زمانه ی رشد سرطانیِ دانشگاههای پولیِ غیردولتی و دورههای تحصیلیِ پولی در دانشگاههای دولتی است. با وجود ادعاهای توخالیِ مدافعان این زمانه، پولیشدنِ فزایندهی آموزشِ عالی با اُفتِ شدید و محسوسِ کیفیت آموزش همراه بوده است. خدماتِ رفاهیِ دانشجویان هر دم بیشتر به پیمانکارهای خصوصی واگذار شدهاند و این نیز نتیجهای جز کاهش کیفیت و ظرفیتِ خوابگاهها و سقوطِ کیفیت تغذیه و سرویس حمل و نقل نداشته است. کاهش سنوات مجاز تحصیلی علاوه بر کاهش کیفیت علمی پایاننامههای دورههای تحصیلات تکمیلی، دست دولتها را برای عقبنشینیِ روزافزون از وظایف خود در تأمین خدمات رفاهی باز گذاشته است. همچنین تبعیضهایی از قبیل سلب حق تحصیل از اقلیتهای دینی و مهاجران افغانستانی با ترفندهای حقوقی و همچنین تبعیضهای قومیتی از طریق سیاستهای بومیگزینی – که جوانان مناطق حاشیهای و محروم را از ورود به دانشگاههای «برتر» کشور محروم ساخته است – باعث تشدید نابرابریهای اجتماعی در سپهر آموزش عالی و تبعیض در دستیابی به فرصتهای اجتماعیِ برابر شده است. علاوه بر این، تبعیضهای جنسیتی از طریق گزینش و سهمیهبندی، کنترل و نظارت بر پوشش زنان و به بهانهی آن رد صلاحیتِ حضور آنان در تشکلهای دانشجویی، تعیین مقررات قیممآبانهی عبور و مرور در خوابگاههای دخترانه، در کنار تبعیض گسترده علیه زنان در جامعه، دانشجویان زن را تحت ستم مضاعف قرار داده است.
تمام این دشواریهای تحصیلات عالی در حالی است که افقِ پیش روی دانشجو تیره و تار است؛ دانشجو با یک بازار کار ناایمن و بیثبات و بیکاریِ مزمن در سطح جامعه روبرو میشود و در این میان زنان از سوی سیاستهای اقتصادی-اجتماعیِ مردسالارانهی حاکم دو چندان طرد شده و از داشتن فرصت شغلی و مشارکت فعالانه در زندگیِ اجتماعی محروم میشوند. نسخههایی مثل «طرح کارورزی فارغالتحصیلان دانشگاهی» نیز که از سوی دولت ارائه شد، چیزی جز یک برنامهی استثماری برای بهرهبرداری از نیروی کار ارزان دانشجویی نبود، برنامهای که با مقاومت دانشجویان موقتا کنار گذاشته شد. سیاست پذیرش بیرویه و تجاری دانشجو، بدون پشتوانهی لازم در بازار کار و تأمین شغل برای دانشآموختگان به ویژه در رابطه با دانشگاههایی چون آزاد اسلامی، پیام نور، غیرانتفاعی و علمی-کاربردی، تلاشی هدفمند و سیّاسانه در راستای ارزانسازی نیروی کار بودهاست که زندگی جمع عظیمی از دانشآموختگان را با بحران مواجه ساختهاست.
در چنین وضعیتی، شوراهای صنفی تنها اهرم دانشجویان برای مقاومت در برابر این امواج تهاجمی بودهاند. ازاینرو، هیچ جای شگفتی نیست که، به ویژه پس از سرکوب دانشجویان در دی ماه ۱۳۹۶، تلاشهای چشمگیری برای سنگاندازی در مسیر فعالیتهای این نهاد صورت گرفته است. بازداشت بیش از ۳۰۰ دانشجو در سراسر کشور و صدور بیش از صد سال حکم حبس، مجازات شلاق و ممنوعالخروجی صرفاً نمونههای بارزِ خشونتورزی علیه فعالان دانشجویی است که ما شوراهای صنفی دانشجویی بار دیگر در روز دانشجو قویا این احکام را محکوم میکنیم و خواهان لغو تمامی احکام قضایی صادر شده علیه دانشجویان هستیم. اما سرکوب نظاممندِ دانشگاهیان از این نیز عمیقتر بوده است. حضور مستمر افراد ناشناسِ لباس شخصی در محیطهای دانشگاه، پروندهسازیهای امنیتی و انضباطی برای دانشجویان و لغو اسکان دانشجویان و ارعاب خانوادههایشان – به ویژه در مورد دانشجویان زن – به شدت فزونی یافته است. علاوه بر این، واگذاریِ حوزههای گوناگونِ دانشگاه به پیمانکاران خصوصی، خود در جهت درهمشکستن قدرت مقاومت و چانهزنیِ دانشجویان عمل کرده است، چرا که پیگیریِ حقوق حقهی دانشجویی از یک پیمانکار خصوصی به مراتب دشوارتر است تا از مقامات رسمی دانشگاه. از جمله سازوکارهای سرکوب نظاممند شوراهای صنفی ارائهی خوانشهای نامتعارف از آییننامهی انتخابات شوراهای صنفی یا اعمال تغییرات غیرقانونی در ایین نامه است که حتی امکان تشکیل شوراها را دشوار میسازد. ما شوراهای صنفی به جای عقب نشینی درمقابل سازوکارهای سرکوب گامی دیگر به پیش میگذاریم و اعلام میکنیم مجدانه خواهان تنظیم آیین نامه شوراهای صنفی از جانب خود شوراها و در کل آیین نامههای مرتبط با دانشجویان از جانب خود دانشجویان هستیم. چرا که معتقدیم راه حل برون رفت از بحرانهای موجود کنونی نه سرکوب مردم که بازگرداندن حق اداره و تصمیمگیری به مشارکت کنندگان و مولدان اصلی یک محیط است. بنابراین علاوه بر خواست تنظیم آیین نامه از جانب خود شوراها اصرار داریم دانشجویان، کارمندان، کارگران و اساتید به عنوان مشارکتکنندگان اصلی دانشگاه باید در تصمیماتی که حیاتشان را متاثر میکند دخالت مستقیم و موثر داشته باشند. به طور خاص ما خواهان مداخله شوراهای دانشجویی در تصمیمگیری برای تخصیص بودجههای دانشگاه و مسائل دانشجویان هستیم.
گمان نکنید سرکوب ذره ای مارا از ایستادگی بر سر خواستهای به حق خود در دفاع از محذوفان آموزش عالی باز میدارد، ما همچنان مجدانه خواهان لغو کامل هر نوع تبعیض جنسیتی، قومیتی، مذهبی، ایدئولوژیک و طبقاتی در دانشگاه، لغو هر نوع گسترش دانشگاهی که منجر به اسیب محیط زیستی یا تخریب سکونتگاههای شهری و محرومسازی بیش از پیش فرودستان از لوازم ابتدایی حیاتشان میشود، مانند آنچه که در توسعهی دانشگاه الزهرا شاهدش هستیم. به رسمیت شناختن اتحادیهی شوراهای کشوری به عنوان نهادی حامی منافع تمامی دانشجویان در دانشگاه، و در آخر و مهمتر از همه لغو همه روندهایی که منجر به پولیسازی دانشگاه می شود هستیم، از قانون سنوات و شهریه های اجباری گرفته تا توقف کامل اخذ شهریه برای تحصیل و انحلال پردیسهای بین الملل و در یک کلام لغو کامل فرایند خصوصی سازی آموزش عالی.
اما ماجرای خصوصیسازی تنها به دانشگاه ختم نمیشود. خصوصیسازی منطقی فراگیر است که همهی حوزه های حیات اجتماعی را هدف قرار داده است. ما به چشم خود میبینیم که پدران و مادران ما، کارگران و بازنشستگانی که عمری را برای گذران زندگی و امرار معاش در کارخانهها و ادارهها و مدارس به زحمت و رنج گذراندهاند، امروز حتی برای دریافت حقوق ماهیانهشان هم دچار مشکل شدهاند و زیر بار مخارج فزایندهی زندگی کمر خم کردهاند. ما دانشجویان میبینیم که پولیسازیِ گستردهی دانشگاهها خود فشار مضاعفی است بر دوش خانوادههایی که در همهی ساحتهای زندگیشان تحت فشارند. ما دانشجویان ناگزیر در کنار کارگران، کامیونداران، معلمان، کولبران و زنان به قربانیانِ مشترکِ این سیاستهای سودپرستانه و منفعتطلبانه بدل شدهایم. هر بار که صدای اعتراضی از ما بلند شد، با حملات امنیتیِ سخت، تهدید، بازداشت و شکنجه روبرو بودهایم. مقاومتهای بهوجود آمده نیز، همه در راستایی واحد بوده است: مقاومت فعالان صنفی، زنان، اعتصابات هفتتپه، هپکوی اراک، فولاد اهواز و کامیونداران، تحصن معلمان و اعتراضات پرستاران همگی در جهت عقبراندن تهاجم نئولیبرالی از عرصه های مختلف زندگی اجتماعی بودهاند. بنابراین جریان صنفی دانشجویی همپیوند با جنبش صنفی معلمان، اعتراضات کارگران علیه خصوصی سازی، بازنشستگان، پرستاران و دیگر اقشار فرودست است. ما بر این همپیوندی تاکید میکنیم و بدان میبالیم.
ما بر خود لازم میدانیم یادآوری کنیم در تمام این سالها علاوه بر فشار سیاستهای اقتصادی حاکم، بار سیاست های ابر قدرت ها نیز بر دوش ما بوده است. ما امروز در دانشگاه ها نمیتوانیم از شر فشارهای تحریم رهایی یابیم.با افزایش قیمت ملزومات تحصیل و حتی زیست روزمرهمان همه تحت تاثیر تحریم از دسترس ما خارج شده اند. ابرقدرتها از یک سو با تحریم ظالمانه و از سوی دیگر با هجوم سرمایه هایشان، سرمایه های امریکایی، اروپایی، روسی، چینی و هندی در قالب مناطق آزاد تجاری یا صنعتی به منطقه، سفره های ما را خالی میکنند، نیروی کارمان را ارزانتر می سازند و بار نفع شخصیشان را بر گرده ی ما می گذارند. نتیجه ی سیاست های آنان و قدرتهای منطقه ای نیز چیزی جز جنگ افروزی مداوم در منطقه ما نبوده که دود آن به چشم ما ساکنان منطقه در کشورهای مختلف رفته است.
همزمان با این سیاست ها، پیادهسازی نسخه های بانک جهانی، صندوق بین المللی پول و به تازگی بانک اروپا که از جانب همه دولت ها از سازندگی و اصلاحات گرفته تا مهرورزی و اعتدال در ایران بی کم و کاست ادامه داشته، موجب شده فشار تحریم ها مستقیما حیات ما را هدف قرار دهد. برای مثال در داخل دانشگاهها، تحریمهای اقتصادی بهانهای به دست مجریان سیاستهای نئولیبرالی داده است تا کاهشِ فزایندهی خدمات رفاهی را توجیه و کسب سود مضاعف کنند؛ این سیاستگذاران منفعت طلبی شخصیشان را در پناه آنچه «جنگ اقتصادی» امپریالیسم با ایران نامیدهاند، به درون دانشگاهها و بر سر سفرههای مردم کشاندهاند.
آنچه شرحش رفت، تصویر مختصری بود از یورشِ همهجانبهی اقتصادی، سیاسی، نظامی و امنیتی به تمام عرصههای زیستِ اجتماعیِ انسانِ زمانهی ما. اکنون در آستانهی شانزدهم آذر ۱۳۹۷، ما دانشجویان در همبستگی با اعتراضات هموطنانمان در همهی سپهرهای اجتماعی، اعلام میکنیم که مقاومت در برابر حملاتی که ما را از بدیهیترین حقوق خود همچون آموزش و سلامت و مسکن محروم میکنند و فقر و فلاکت و گرسنگی را همگانی می سازند، مستلزم اتحادی همگانی در برابر عاملان داخلی و خارجی این سیاست های فاجعه بار است. جریان صنفی دانشجویی اعلام می کند که در اتحاد و پیوند با معلمان، کارگران و دیگر زحمتکشان در مقابل حملات سیاستهای داخلی و خارجی علیه زیستمان می ایستد. اتحاد ما علیه این سیاست ها نه تنها پیشروی به سمت احقاق حقوق بدیهی مان بر آموزش و سلامت و مسکن و اشتغال است بلکه مبتنی بر استقلال خود از قدرتها و ضدیت با منطق سود، چشم انداز عدالت اجتماعی، سیاستگذاری مردمی و صلح را پیش چشم خود خواهد داشت.
لیست شوراهای صنفی امضا کننده بیانیه فوق :
۱ـ شورای صنفی دانشگاه تربیت مدرس
۲ـشورای صنفی دانشگاه بینالمللی امام خمینی قزوین
۳ـ شورای صنفی دانشگاه ملایر
۴ـ شورای صنفی دانشکده نفت آبادان
۵ـ شورای صنفی دانشگاه تهران
۶ـ شورای صنفی دانشگاه اراک
۷ـ شورای صنفی دانشگاه شهید مدنی تبریز
۸ـ شورای صنفی دانشگاه نوشیروانی بابل
۹ـ شورای صنفی دانشگاه گرمسار
۱۰ـ شورای صنفی دانشگاه نیشابور
۱۱ـ شورای صنفی دانشگاه صنعتی اصفهان
۱۲ـ شورای صنفی دانشگاه خلیج فارس
۱۳ـ شورای صنفی دانشگاه صنعتی همدان
۱۴ـ شورای صنفی دانشگاه صنعتی کرمانشاه
۱۵ـ شورای صنفی دانشگاه بم
۱۶ـ شورای صنفی دانشگاه صنعتی قوچان
۱۷ـ شورای صنفی دانشگاه امیرکبیر
۱۸ـ شورای صنفی دانشکده ارتباطات علامه طباطبایی
۱۹ـ شورای صنفی دانشکده ادبیات علامه طباطبایی
۲۰ـ شورای صنفی دانشکده علوم اجتماعی علامه طباطبایی
۲۱ـ شورای صنفی دانشگاه حکیم سبزواری
۲۲ـ شورای صنفی دانشگاه شهرکرد
۲۳ـ شورای صنفی دانشگاه بیرجند
۲۴ـ شورای صنفی دانشکده خوانسار
۲۵ـ شورای صنفی دانشگاه بوعلی همدان
۲۶ـ شورای صنفی دانشگاه لرستان
۲۷ـ شورای صنفی دانشگاه فسا
۲۸ـ شورای صنفی دانشگاه دامغان
۲۹ـ شورای صنفی دانشگاه الزهرا
۳۰ـ شورای صنفی دانشگاه صنعتی شریف
۳۱ـ شورای صنفی دانشگاه هنر اسلامی تبریز
۳۲ـ شورای صنفی دانشگاه تفرش
۳۳ـ شورای صنفی دانشگاه کاشان
۳۴ـ شورای صنفی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
۳۵ـ شورای صنفی دانشگاه علم و صنعت
۳۶ـ شورای صنفی دانشگاه صنعتی سهند