جمعیت سه میلیونی ثروتمند و ذی‌نفعان جنگ در ایران

باید تمام انرژی خود را بر روی مطالعات تحلیلی جمعیتی ۳ میلیونی در ایران که بسیار ثروتمند هستند بگذاریم. این جمعیت دو ویژگی کلیدی دارند یکی اشتهای سیری‌ناپذیر برای لوکس زندگی کردن و دیگری از نظر هزینه و پرداخت هیچ قید‌و‌بند و محدودیتی ندارند. در چندسال اخیر این گروه و ذی‌نفعان فضای جنگی در ایران اوضاع را به حدی آشوب‌ناک کردند که دولت و دانشگاه‌ها از انجام وظایف خود بازماندند. مسأله بسیار حیاتی این است که در این چند سال از نظر اندیشه‌ای غفلت بزرگی کردیم و آن غفلت این است که ما بررسی نکردیم خودمان چه کردیم که شدت آسیب‌پذیری ما تا این اندازه بزرگ شده است. به‌طوری که در ۶ ماه گذشته راه‌حل‌های ما راه‌حل‌هایی شده است که پاس گل به تحریم‌کنندگان می‌دهد.

 

فرشاد مومنی در خصوص تأثیرگذاری تحریم‌های آمریکا بر صنعت نفت گفت: از سال ۲۰۱۷ به این طرف، در معرض موج جدیدی قرار داریم که آمریکایی‌ها نیاز خود را نسبت به منطقه خلیج فارس (نفت) به صفر رسانده‌اند.

وی ادامه داد: با توجه به اینکه تکیه‌گاه اصلی رقبای آمریکا در قرن بیست و یکم این منطقه است، هدف آمریکا این است که با رها کردن خود از نیاز به نفت این منطقه، از آن به‌عنوان ابزاری برای ایجاد تعادل با سایر قدرت‌ها استفاده کند. به‌همین دلیل ضریب آشوبناک شدن منطقه نسبت به قبل افزایش پیدا می‌کند.

مومنی گفت: نوسانات قیمت نفت یک اهرم کلیدی برای چانه‌زنی آمریکا با رقبای خود مثل چین، هند ، کره و روسیه است. بنابراین این یک مسأله عمده است که باید به آن توجه کرد.

این استاد دانشگاه ادامه داد: مسأله دیگر ما، نگاه سهل‌انگارانه به موضوع تحریم‌هاست. با وجود تجربه قبلی که در تحریم‌های سال ۹۱ داشتیم من متوجه نمی‌شوم که چرا استراتژی ما در مقابل تحریم‌ها این است که چیزی نشده است! اتفاقاً خیلی چیزها شده و خیلی چیزها خواهد شد. بنابراین حساسیت‌زدایی از مسأله به این مهمی جای تأمل دارد. باید خیلی این موضوع را جدی گرفت. چون این مسأله واقعاً ملی است. نظام تصمیم‌گیری ما تناسبی با ابعاد مسأله ندارد.

مومنی گفت: عرض بنده این است که در تجربه قبلی با این‌که از لحاظ زمانی دوره کوتاه‌تری بود ضربه‌های مهلکی به کشور وارد شد. مثل آسیب به صنعت و کارخانه‌ها و فساد، نابرابری، واردات کالاهای لوکس و … نتیجه‌اش بود. برداشت من این است که در این دور جدید آسیب‌پذیری بیشتری داریم و اگر تمهیدات مناسبی اندیشیده نشود هزینه تحریم برای ما از حدود متعارف فراتر می‌رود.

این استاد اقتصاد گفت: آنچه که از اسناد منتشر شده برداشت می‌شود این است که این بار برای نخستین بار آمریکایی‌ها به‌صراحت بیان می‌کنند که هدف آنها فروپاشی اقتصاد ایران است. نکته بسیار مهم دیگر این است که برای تحقق آن هدف، استراتژی رسمی که اعلام کردند استراتژی فروپاشی از درون است. بر همین اساس سیاست‌های اجرایی که برای پیشبرد این راهبرد در دستور کار قرار دادند چند مولفه مشخص دارد.

استاد دانشگاه علامه با برشمردن این مولفه‌ها گفت: می‌گویند ما چنان ایران را دچار روزمرگی کنیم که قادر به برنامه‌ریزی نباشند. محور دوم در خصوص دسترسی به ارز است. از نظر آنها ایران با یک ضعف کم‌سابقه‌ای در این حوزه مواجه شده است. به باور آنها مهمترین عنصری که ایران را توانمند می‌کند دسترسی به منابع ارزی است. محور سوم این است که باید تلخی آثار تورم در فراگیرترین سطح ممکن در بخش‌های وسیعی از ایران نمود پیدا کند و تمام اقشار مردم را تحت تأثیر قرار دهد. حالا در مقابله با این اهداف راهبردی باید ببینیم ما چه واکنشی باید نشان دهیم.

وی ادامه داد: در مورد مسأله برنامه داشتن دولت احمدی‌نژاد که رسماً گفت قائل به برنامه نیستم. دولت روحانی نیز در عمل نزدیک به صفر است. صرف‌نظر از کیفیت برنامه‌ای که تهیه کردند که بی‌کیفیت‌ترین برنامه تاریخ بعد از انقلاب است حتی در مواجهه روزمره با مسائل حاد، به‌صورت جزیره‌ای در جستجوی راه‌حل هستند.

مومنی تصریح کرد: بنابراین هدف تحریم‌کنندگان در مورد عدم توان برنامه‌ریزی ایران محقق می‌شود، شیوه آرایش قوای ایران به‌گونه‌ای است که هیچ‌کس تمایلی برای برنامه‌ریزی اصولی ندارد. به‌همین دلیل هرروزه در معرض مواجه‌های غافلگیرانه هستیم.

وی افزود: در مورد ارز نیز آنچه از ناحیه تحریم‌شدگان به‌نظر می‌رسد این است که برنامه‌های راهبردی در چند محور را در دستور کار دارند. نخست اینکه آنها هیچ ممانعتی از واردات کالاهای لوکس به ایران نمی‌کنند. در گزارش‌های رسمی آنها تصریح شده که در مورد برخی کالاهای مصرفی غیر‌استراتژیک آگاهانه راه را باز می‌کنیم که منابع ارزی ایران در آن زمینه‌ها صرف شود. حتی تخصیص‌هایی که براساس استانداردهای عقلایی به‌درستی تخصیص داده شده در شرایط گسترش فساد به‌نام کالاهای دیگری منابع ارزی تخصیص داده شد و به کام کالاهای دیگر شد.

مومنی گفت: آنچه در نیمه دوم سال ۹۷ مشاهده شد مثالی از این دست بود. همان جایی که دولت تصمیم گرفت نحوه تخصیص ارز ۴۲۰۰ را شفاف‌سازی کند، این مورد آشکار شد. محور دیگر این که بخش قابل‌اعتنایی از جمعیت جوان ایران دانشگاهیان هستند. جمعیت تحصیل‌کرده جوان اما بیکار گرایش بیشتری به سرخوردگی دارد و این پتانسلی برای مشارکت در ناآرامی‌ها است.

وی ادامه داد: محور بسیار مهم دیگری که ما در سطح شهروندی باید به آن توجه داشته باشیم این است که نظام دیده‌بانی اندیشه‌ای مدیریت اقتصادی کشور ما ضعف‌های غیر‌متعارفی دارد. مسأله کاهش ارتباط و پیوند عاطفی حاکمیت و مردم این است که وقتی افزایش تورم و بیکاری در کشور فضای ناامنی را افزایش می‌دهد اگر در نظام دیده‌بانی هوشمندی وجود می‌داشت امروز شرایط بسیار متفاوتی داشتیم.

مومنی با اشاره به توافق هسته‌ای برجام گفت: وقتی اوباما توافق هسته‌ای را اعلام کرد شفاف به مردمش گفت این یک توافق مبتنی بر حسن‌ تفاهم متقابل نیست و مبتنی بر راستی‌آزمایی است. یعنی تفاهمی که هر لحظه ممکن است فروبپاشد. در همان لحظه گزارشی در غرب منتشر شد که روی این مسأله کار کرده بود و نوشته بود در عین‌حال که پیام این حرف این است که پیوند استراتژیک با ایران برقرار نمی‌کنیم اما نباید بگذاریم مخالفان توافق، زیر کاسه کوزه‌ها بزنند.

وی افزود: باید تمام انرژی خود را بر روی مطالعات تحلیلی جمعیتی ۳ میلیونی در ایران که بسیار ثروتمند هستند بگذاریم. این جمعیت دو ویژگی کلیدی دارند یکی اشتهای سیری‌ناپذیر برای لوکس زندگی کردن و دیگری از نظر هزینه و پرداخت هیچ قید‌و‌بند و محدودیتی ندارند.

مومنی تصریح کرد: در چندسال اخیر این گروه و ذی‌نفعان فضای جنگی در ایران اوضاع را به حدی آشوب‌ناک کردند که دولت و دانشگاه‌ها از انجام وظایف خود بازماندند. مسأله بسیار حیاتی این است که در این چند سال از نظر اندیشه‌ای غفلت بزرگی کردیم و آن غفلت این است که ما بررسی نکردیم خودمان چه کردیم که شدت آسیب‌پذیری ما تا این اندازه بزرگ شده است. به‌طوری که در ۶ ماه گذشته راه‌حل‌های ما راه‌حل‌هایی شده است که پاس گل به تحریم‌کنندگان می‌دهد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *