پوستاندازی سیاسی حاکمیت در طوفان نارضایتی عمومی
شواهد نشان میدهد که سپاه و رهبر ایران در حال مدیریت وضع موجود و شکل دادن به جریانی جدید برای آینده جمهوری اسلامی هستند. مدیریت بحران جانشینی و ایجاد تحول در مناصب سیاسی لایه بیرونی این تلاشها است. تغییر آرایش و شکل مداخله در بحرانهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی این شبکه سراسری در ایران را شکل داده است. وجود پررنگ عناصر عدالتخواهانه، ظلمستیز و انتقادی در این جریان جدید میتواند سبب جذب بخشی از بدنه معترض به این جریان شود. البته این جریان قدرتمندتر از جریانی که با همین ویژگیهای ظاهری، در دهه نخست انقلاب در مصدر امور قرار گرفتند نیست و سودای پست و قدرت، عناصر این جریان جدید را نیز در آینده مضمحل خواهد کرد ولی به نظر میرسد هسته قدرت این امید را دارد تا با کمک این جریان بتواند در کوتاهمدت بر بحرانهای خود فائق آید.
خروج آمریکا از برجام و بازگشت تحریمها، اقتصاد ایران را با بحرانهای جدی مواجه کرده است. این را نه صرفاً به استناد آمارهای رسمی درباره افزایش تورم و کاهش قدرت خرید که در زندگی روزمره ایرانیها میتوان دید. آسانسور طبقاتی با شتاب بیشتری به شکل معکوس در حال حرکت است و به جز لایه نازک بورژوازی وابسته، همه طبقات و اقشار متوجه دگرگونی در موقعیت اقتصادی خود شدهاند.
رشد درآمد در میان جمعیت شاغل حدود ۲۵ تا ۳۵ درصد رشد هزینهها بوده است و درنتیجه افزایش شکاف درآمد-هزینه الگوی مصرف عموم مردم را تغییر داده است.
این تغییرات رادیکال اقتصادی، اثرات سیاسی ملموسی نیز به جای گذاشته است. ناامیدی از امکان بهبود وضعیت سبب شده است جریانهای سیاسی سنتی در ایران موسوم به اصولگرا و اصلاحطلب مرجعیت خود را میان هواداران سنتیشان از دست بدهند. این ناامیدی از جریانها سیاسی داخلی به ناامیدی از قدرت و توان اپوزیسیون برای ایجاد تحولی بنیادین نیز تسری یافته است.
متأثر از بحرانهای اقتصادی، طبقه متوسط بیش از دیگر طبقات دچار دگرگونی ماهیتی در خواستههایش شده است. طبقه متوسط که در ۳ دهه گذشته موتور محرکه تلاش برای «اصلاحات سیاسی» بوده است به واسطه مواجهه روزمره و عریان با پدیده «ناتوانی اقتصادی»، در حال تغییر وضعیت است و به شکل گسترده خواستههای خود را حول محور «بهبود وضع اقتصادی» جهتدهی میکند. در کنار این مطالبه هر دم فزاینده، ناامیدی از گروههای مرجع درون ساختار جمهوری اسلامی و همچنین اپوزیسیون، این طبقه را با سردرگمی مضاعفی مواجه کرده است. به بیان دیگر این طبقه برخلاف خواستهها و مطالبات عینیشان بستری برای تحقق آنها متصور نیستند.
طبقه کارگر و فرودست اثرات این دگرگونی اقتصادی را بیشتر لمس میکنند. با توجه به ضریب نفوذ بیشتر هزینه مسکن و حملونقل در سبد هزینههای طبقه کارگر و متوسط و کوچک بودن یا فقدان لایه حفاظتی ناشی از پسانداز، بحران اقتصادی فعلی به شکلی ویرانگر بر زندگی این خانوادهها تأثیر گذاشته است. بر اساس محاسبات رسمی منتشرشده در جلسه ۸ مرداد شورای عالی کار، سبد معاش یا هزینه خانوارها در تیرماه به هفت میلیون و ۵۰۰ هزار تومان رسیده است. این در حالی است که ۴ ماه پیش از آن و در اسفندماه سال ۱۳۹۷ هزینه خانوار ۳ میلیون و ۷۵۹ هزار تومان برآورد شده بود. عمده این تغییرات در بخش هزینه مسکن، هزینه خوراک و هزینه حملونقل است. طبقه کارگر و فرودست به دلیل اینکه غالباً فاقد مسکن هستند، شاهد بیشترین میزان افزایش در سبد هزینههای خود بودهاند. درحالیکه تنها ظرف ۴ ماه سبد هزینه خانوار بیش از ۱۰۰ درصد افزایش داشته و به هفت و نیم میلیون تومان رسیده است، حداقل دستمزد در سطح حدود ۱ میلیون و نهصد هزار تومان باقی مانده است.
چنین رخدادی سبب بروز پدیده «دستمزد گرسنگی» starvation wages در مقیاسی گسترده شده است. پدیده دستمزد گرسنگی زمانی رخ میدهد که مجموع حقوق ماهیانه کارگر به حدی کم باشد که نه تنها آموزش، بهداشت، مسکن مناسب و احیاناً تفریح که حتی کفاف تأمین همه هزینه خوراک آن فرد و خانوادهاش را نکند.
طبقه کارگر و فرودستان که در ۳ دهه گذشته کانون سیاسی مستقر و معینی نیز نداشتهاند امروز و متأثر از بحران اقتصادی جدید بیش از پیش در پراکندگی به سر میبرند. تداوم چنین وضعیتی، علاوه بر گسترش آسیبهای اجتماعی سبب افزایش احتمال ایجاد شورشهای کور و شورش گرسنگان شده است.
تغییر در ساختار سیاسی ایران
تغییرات تنها به اقتصاد محدود نمانده است. در سپهر سیاسی ایرانی تحولاتی در حال رخ دادن است که گرچه هنوز به «محصول سیاسی» تبدیل نشده است ولی انتظار میرود به زودی آثار این تحولات در صحنه سیاست عیان شود.
با درک نارضایتی عمومی از گروههای مرجع سنتی و رشد خواستههای عدالتخواهانه، بخش مرکزی حاکمیت در ایران در تلاش است تا جریان سومی را سامان دهد. سازماندهی این جریان جدید که در سخنان علی خامنهای به «گام دوم انقلاب» موسوم شده است در عرصههای گوناگون از فرهنگ گرفته تا اقتصاد و سیاست در حال شکل دادن به نیروهای خود است و آماده میشود تا متکی به حمایت مشخص رهبر ایران و سپاه با مرزگذاری با جریانها و چهرههای سیاسی اصلاحطلب و اصولگرای میانهرو و نقد بیمحابای آنها و کارگزاران اجراییشان، خود را در قامت آلترناتیوی برای برونرفت از بحرانهای فعلی معرفی کند.
با نگاهی به برنامههای متعدد سیاسی و اقتصادی در شبکههای افق، مستند، شبکه ۵ و برخی برنامههای شبکه ۱، نفوذ نیروهای رسانهای این جریان مشهود است. برنامههای ثریا، جهانآرا، میدان انقلاب و مستندهای تولیدی سازمان رسانهای اوج قرائتی انتقادی از جریانهای سیاسی و اقتصادی در ۴ دهه گذشته بیان میکنند و با حمله به چهرههای شاخص دو جناح، بحرانهای کنونی را محصول مدیریت این دو جناح و راه برونرفت از آنها را «روی کار آوردن نیروهای جوان، متدین، انقلابی و غیرجناحی» اعلام میکند.
این تلاشهای رسانهای گرچه جدید نیست ولی گسترش کمی و کیفی آن در یک سال گذشته و ورود آن برنامهها به موضوعاتی مانند فساد در دستگاههای حاکمیتی مانند قوه قضاییه و اعلام ضمنی دخالت چهرههای اصلی هر دوجریان در فساد و ناکارآمدی موجود امری است که خبر از برنامههای بزرگ و قریبالوقوع این جریان دارد.
این جریان جدید که خود را فرمانبردار رهبر میداند، بهواسطه پشتیبانی امنیتی سپاه این قدرت را در خود میبیند که به جز علی خامنهای و فرماندهان ارشد سپاه، لب به انتقاد صریح و بیپرده نسبت به هر چهره سیاسی بزند. این جریان تلاش دارد تا با تأکید بر همین خصوصیت «انتقاد بیپرده» و «بلا استثنا» و «مواجهه غیر مصلحتی با همه جنبههای ظلم و اجحاف» پایهای مستحکم در میان طبقات فرودست پیدا کند.
در خرداد ماه گذشته، علی خامنهای در دیدار با بخشی از این جریان که در قالب «تشکلهای دانشجویی عدالتخواه» سازماندهی شدهاند با ستایش از ورود آنها به موضوعات مختلف از جمله اعتراضات کارگری گفت: «در این یکی دو سالِ گذشته تشکلهای دانشجویی و مجموعههای دانشجویی کارهای خوبی انجام دادهاند در زمینه مسائل گوناگون؛ چه مسائل کشوری، چه مسائل بینالمللی؛ فرض بفرمایید آنچه اینجا این برادرمان راجع به خصوصیسازی گفتند که بچههای دانشجو در زمینه خصوصیسازی وارد کار شدند که در همین مسأله نیشکرِ هفتتپه و ماشینسازیِ تبریز، دانشجوها رفتند و یک مشکلی را واقعاً حل کردند؛ یعنی نه پول دارند، نه قدرت قانونی دارند در عین حال حضورشان میتواند یک کار بزرگ را، یک مشکل بزرگ را حل کند. مثلا از جمله موارد این است: در حمایت از کارگران؛ یا در مطالبات از دستگاهها که این مطالبات اثر هم داشته؛ یعنی اینکه مجموعه دانشجویی از قوه قضاییه یا قوه مقننه یا مجمع تشخیص یک چیزی را مطالبه بکند، تأثیرگذار است؛ این اثر داشته و این کاری بوده که شما کردهاید و بسیار خوب است. این مال همین یکی دو سال اخیر است که این تحرکات را انسان در مجموعههای دانشجویی مشاهده میکند.» (۱)
این جریان جدید با سازماندهی شبکهای، به شکل منعطف در موضوعات مبتلابه در استانهای مختلف کشور وارد میشود. بیپروایی افراد این جریان در مواجهه با افرادی که عناصر قدرت در جوامع محلی محسوب میشوند گرچه به لطف حمایت غیرعلنی سپاه و رهبر ایران است ولی با کاستن از هزینه اعتراض و محتملساختن امکان دستیابی به خواستههای حداقلی درصدد حذف پرچمداری گرایشهای سوسیالیستی و کمونیستی در اعتراضات کارگری است.
برای نمونه این جریان با شناسایی امکان بحرانی شدن مسئله کارگری در واگذاری ماشینسازی تبریز بلافاصله به این موضوع ورود میکند.
علی سنبلی از فعالان این جریان در تبریز میگوید: پیرو دغدغهای که دانشجویان در خصوص عدالتخواهی جبهه انقلاب و رسیدگی مستمر به وضعیت مستضعفین انقلاب دارند در اسفند ماه نسبت به نحوه خصوصیسازی ماشینسازی در دانشگاه سهند اعتصابی توسط این قشر صورت گرفت … پس از پرس جو و کارهای تحقیقاتی مختلف به این نتیجه رسیدیم که تخلفی بزرگ توسط سازمان خصوصیسازی در این قضیه در حال رخ دادن است. در اردیبهشت ۹۷ شرکت ماشینسازی به آقای (ق. ف.) فروخته شد که پس از چندی متوجه شدیم که ایشان هیچ صلاحیتی برای تصدی شرکتی که قطب صنعتی آذربایجان شرقی و پشتوانهای برای صنایع موشکی و دفاعی منطقه محسوب میشود، نداشته و حتی رزومهای در حوزه صنعت نداشتند. وقتی این موضوع را متوجه شدیم فوراً نامههای زیادی را به مسؤولین مختلف استانی از دادستانی گرفته تا نمایندگان مجلس فرستادیم و مرتب با هماهنگی با کارگران آمار تولید کارخانه را رصد و نظارت میکردیم و جلساتی با این قشر داشتیم. به همین منظور در ۲۲ بهمنماه لباس کارگران ماشینسازی را پوشیده و با امضای طوماری توسط مردم، مراتب اعتراض خود را به واگذاری شرکت ماشینسازی تبریز نشان دادیم تا با مسببان این واگذاری به شدت برخورد شود … به تمام نمایندگان استانی مجلس نیز پیامکی زده شد مبنی بر این که شما اگر جلوی این امر را نگیرید به رأی مردم خیانت کردهاید، به همین دلیل مزایده دوم لغو شد، از طرف دیگر قرار شد که نشست خبری با حضور رسانههای مختلف جلوی ماشینسازی تبریز برگزار کنیم … در مراسم راهپیمایی ۲۲ بهمن به جای کارهای معمولی و روزمره، لباس کارگری پوشیدیم و به حمایت از کارگران پرداختیم در حالیکه آنجا نیز عدهای با حضور در غرفه، از این اقدامات ناراحت شده و گفتند رسالت جنبش دانشجویی پیگیری مشکلات کارگران نیست.»
علی اسکندری، عضو شورای مرکزی اتحادیه جنبش عدالتخواه، دایره ورود این جریان را تنها محدود به نهادهای انتخابی نمیداند و میگوید: «همین امسال حضرت آقا سفارش کردند که بروید شما راهحلهایتان را برای ما درباره قوه قضائیه و صداوسیما بیاورید. ما این را پیگیری میکردیم، راهحلهای زیادی هم وجود دارد و همه تقریباً قبول دارند که صداوسیما وضعیت مطلوبی ندارد. تقریباً همه در فشل بودن سیستم اذعان دارند. ما تابویی برای خودمان درست کردهایم که اینها منصوب به رهبری هستند! خود مقام معظم رهبری میگوید صداوسیما را نقد کنید. خودشان میگویند من نقد دارم.» (۲)
نگاه مثبتی که این گروه به ابراهیم رئیسی هم در جایگاه رئیس قوه قضاییه و هم تولیت آستان رضوی داشتهاند سبب شده است این احتمال شکل بگیرد که جریان جدید علاوه بر توسعه مداخلات فرهنگی، اقتصادی در حوزه سیاست و موضوع جانشینی علی خامنهای نیز فعال شدهاند.
برای نمونه حملات این گروه به صادق لاریجانی و ایجاد شبهات گوناگون در مورد فساد دستگاه قضا در دوره وی پیش از آنکه با هدف پالایش یکی از قوای حاکمیتی باشد به حذف یک کاندیدای جانشینی به سود کاندیدای دیگر شبیه است. مهمترین دلیل این امر آن است که فساد در قوه قضاییه جمهوری اسلامی قدمتی ۴ دههای دارد و موضوع جدید و خلقالساعهای نیست.
شاخهای از این گروه که بر موضوع زمینخواری در لواسان متمرکز شده است، در اسفند ۹۷ در نامهای خطاب به ابراهیم رئیسی با مطرح کردن نام علیاکبر ناطق نوری و صادق لاریجانی در پروندههای زمینخواری لواسان خواهان برخورد با این دو چهره قدرتمند شدند. متن این نامه که خبرگزاری صدا و سیما آن را منتشر کرده است چنین است: «همانگونه که مستحضرید مطالبات عدالتخواهان پیرامون تخلفات صورت گرفته در لواسان به انتشار اسنادی در رابطه با نقش آقایان شیخ صادق آملی لاریجانی و علیاکبر ناطق نوری در موضوع زمینهای معروف به کلاک منجر شده است. با توجه به طرح چنین مسائلی، شایسته است در راستای برخورد با دانهدرشتها و مسئولان متخلف، با تحقیقات دقیق و رعایت کلیه حقوق متهمین نسبت به تخلفات احتمالی رئیس پیشین قوه قضائیه و مسئول وقت بازرسی بیت رهبری، اقدام قضائی نموده تا ابعاد دخالت ناروای صورت گرفته، برای افکار عمومی شفاف گردد. بدیهی است در صورت محرز شدن تخلفات، اشد مجازات برای نامبردگان مورد تقاضا میباشد.» (۳)
این گروه چهرههای سنتی سیاست در ایران را به شکلی هدفمند هدف قرار داده است. در میان این چهرهها از علیاکبر ولایتی و حداد عادل تا برادران لاریجانی، وزرای پیشین و فعلی و روسای جمهور مستقر و بازنشسته را دربرمیگیرد. به جز شخص علی خامنهای و فرماندهان سپاه و البته ابراهیم رئیسی همه در مظان حمله «فسادستیزانه» این گروه جدید قرار دارند.
علی خامنهای در دیدارش با بدنه این جریان بهصراحت هدف این فعالیت را تربیت و ورود نیروهای جدید به عرصه مدیریت و حرکت به سمت تمدن اسلامی اعلام میکند: «فعّالیّتهای اجتماعی، مثل همین کارهایی که گفتم در زمینه هفتتپّه و مانند اینها که بچّههای دانشجو انجام دادند، کارهای بسیار خوبی است. کارگروههایی که ممکن است به هم مرتبط هم نباشند امّا بایستی هدایت بشوند، باید برنامهریزی بشود. همهی این کارها باید به وسیله جوانها برنامهریزی بشود. البتّه همه اینها هم بایستی با الهامگیری از آن جهتگیری کلّی که عرض کردم [یعنی] در جهتِ رسیدن به جامعه اسلامی و تمدّن اسلامی است. در همه این کارها، آن برنامهریزان، آن مراکز برنامهریزی و هدایت ـ که گفتیم حلقههای میانی باید آن را انجام بدهند ـ باید به آن جهتگیری توجّه داشته باشند. نتیجه اینها چه میشود؟ اینجا من این جور یادداشت کردهام که سرانجام [اینها]، کشاندن نسل جوان متعهّد به عرصه مدیریّت کشور [است]، که یکی از دوستان گِله میکردند که جوانها را به عرصه مدیریّت راه نمیدهند. خب چه جوری وارد عرصه مدیریّت میشوند؟ ورود در عرصه مدیریّت برای نسل جوان از این راهها اتّفاق میافتد و طبعاً اگر نسل جوان وارد عرصه مدیریّت شد، و مدیران ارشد نظام از جمله جوانهای متعهّد [شدند] ـ که من گفتم جوانهای متعهّد حزباللهی، یعنی واقعاً باید حزباللهی باشند؛ به معنای درست کلمه حزباللهی ـ آن وقت آن حرکت عمومی کشور طبعاً استمرار پیدا میکند، سرعت پیدا میکند و انجام میگیرد.»
شواهد نشان میدهد که سپاه و رهبر ایران در حال مدیریت وضع موجود و شکل دادن به جریانی جدید برای آینده جمهوری اسلامی هستند. مدیریت بحران جانشینی و ایجاد تحول در مناصب سیاسی لایه بیرونی این تلاشها است. تغییر آرایش و شکل مداخله در بحرانهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی این شبکه سراسری در ایران را شکل داده است. وجود پررنگ عناصر عدالتخواهانه، ظلمستیز و انتقادی در این جریان جدید میتواند سبب جذب بخشی از بدنه معترض به این جریان شود. البته این جریان قدرتمندتر از جریانی که با همین ویژگیهای ظاهری، در دهه نخست انقلاب در مصدر امور قرار گرفتند نیست و سودای پست و قدرت، عناصر این جریان جدید را نیز در آینده مضمحل خواهد کرد ولی به نظر میرسد هسته قدرت این امید را دارد تا با کمک این جریان بتواند در کوتاهمدت بر بحرانهای خود فائق آید.
۱ـ http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=42633
۲ـ http://ana.ir/fa/news/5/331150/
سلام .
سلام .
افشای برج سازی توسط داماد و فرزندان شمخانی ( دبیر شورای امنیت ملی ) که قبلا از فرماندهان سپاه بوده است .
افشای استفاده فیروز آبادی از ویلای دولتی پس از پایان دوره مسئولیت که منجر به تحویل ویلای فوق شد .
افشای استفاده ولایتی از خانه سازمانی که با توجیه ساخت یک حسینه در بخشی از ساختمان فعلا مکتوم مانده است .
افشای سوء استفاده حسین رعیت و…
با توجه به افشاگری های فوق و حجم فساد و نحوه برخورد ، احتمالا اگر فرماندهان سپاه که درگیرمسائل فساد اقتصادی شده باشند نیز بی نصیب نماند .