معمای مرگ بن لادن
هشت سال پیش، دوم ماه مه سال ۲۰۱۱ دولت آمریکا اعلام کرد که در آن روز «تروریست شماره یک» اسامه بن لادن کشته شده است. روایت رسمی حاکی است که او توسط نیروهای ویژه آمریکایی در خانهای که در آن با همسر و فرزندان خود زندگی میکرد از بین برده شد. این خانه در شهر «ایبت آباد» پاکستان قرار داشت که گویا بن لادن پس از آنکه رهبری «القاعده» افغانستان را ترک کرد، در آن پنهان شده بود. هلیکوپترهای آمریکایی ضمن نقض حاکمیت پاکستان، زیر پوشش سیاهی شب با دو گروه نیروهای ویژه از افغانستان به محل انجام عملیات پرواز کردند. نخستوزیر کنونی پاکستان عمران خان ضمن یادآوری در اینباره در کتاب خود «پاکستان، تاریخ شخصی» (۲۰۱۱) می نویسد: «این در حال حاضر به اندازه کافی بد بود که مردی که در جهان بسیار جستجو میشده نه در غاری بلکه در شهری در فاصله ۵۰ کیلومتری اسلام آباد و در یک مایلی آکادمی نظامی پاکستان پیدا شده بود. بدتر برای ما پاکستانیها و بقیه جهان این بود که این خبر توسط رئیسجمهور اوباما اعلام شد. چند ساعت بعد از این دولت ما با تبریک به آمریکا اعلامیهای صادر کرد که در آن اشاره شده بود که ایالات متحده آمریکا اطلاعات لازم در مورد محل اسامه را خبر داده بود. این مسأله پرسش مسلمی را در همه پاکستانی بهوجود آورد: اگر ما میدانستیم که او کجا است، چرا خودمان او را دستگیر نکردیم؟ رسانههای هندوستان و بقیه جهان خشمگین شدند و سرویس اطلاعاتی پاکستان (به سخن دیگر ارتش) را متهم کردند به اینکه آنها اسامه را در مکان امنی در طول شش سال اخیر پنهان کرده بودند … پس از سه روز فرمانده ارتش گزارش داد که هیچ چیزی در مورد این عملیات نمیدانسته و هشدار داد که در آینده چنین نقض حاکمیت کشور ما را تحمل نخواهد کرد. یک هفته بعد نخستوزیر باز سردرگمی بزرگی را ایجاد کرد، وقتی که او سرانجام اعلام کرد هر گونه حملهای علیه «داراییهای استراتژیک پاکستان» «پاسخ مناسبی» را خواهد داشت. برای پاکستانیها بهویژه آنهایی که در خارج کشور زندگی می کنند، این یکی از تحقیرآمیزترین و دردناکترین دوران بود. رئیس سازمان سیا «پانه تا» به پاشیدن نمک بر زخم ادامه داد و گفت که «دولت پاکستان یا صلاحیت ندارد یا در سازش شرکت کند …».
امروز افسانهای که «بن لادن» در «ایبت آباد» توسط نیروهای ویژه آمریکا کشته شده، توسط تعداد کمی مورد بحث قرار می گیرد. فیلمهای گرفته شده و کتابهای منتشر شده روایت رسمی آمریکا را تأیید می کنند. در ویکیپدیای روسی پروندههای فراوانی ارائه شدند که در آن عملیات «نیزه نپتون» (نام عملیاتی که توسط آن اسامه بن لادن کشته شد، مترجم) به تفصیل شرح داده شده است. رفتارهای عجیب مرتبط با این داستان هنوز قابل درک نیست. اولاً هیچ کدام از شرکتکنندگان حمله به «خانه بن لادن» دیگر زنده نیستند (!). دوماً دکتر «شکیل آفریدی» که طبق روایت رسمی شواهد اقامت بن لادن را دریافت کرده بود، بلافاصله پس از عملیات دوم ماه مه دستگیر شد و به ۳۳ سال بهخاطر خیانت به دولت محکوم شد. سوماً براساس گزارشها جسد بن لادن در همان روز در اقیانوس انداخته شد. من ناگزیر شدم اخیرا از «ایبت آباد» دیدن کنم. شهر در یک دره کوهستانی قرار دارد. نزدیک به جاده «قاراقوروم» است. گذشته از آکادمی نظامی، در شهر و پیرامون آن تأسیسات نظامی زیادی است. کیلومترها در طول جاده از هر دو طرف حصار کارخانه نظامی کشیده شده است. این مکان با سطح بالایی از الزامات امنیتی برای رژیم، بهخوبی محافظت میشده است. همچنان مانند سال ۲۰۱۱. در پیچی پیش از ورود به منطقه آکادمی نظامی در نزدیکی گروهی از مردم ما آهسته ترمز کرده و چگونگی رفتن به «خانه بن لادن» را پرسیدیم. برای چند ثانیه پاسخ سکوت بود. سپس یکی از مردان راه خانه را توضیح داد و چند دقیقهای ما آنجا بودیم. برای اولین بار ما پیرمرد محترمی را دیدیم که به پرسش آیا این همان خانه است، پاسخ داد: « آری، این آن خانهای است که آمریکاییها عملیات را انجام دادند و مردم را کشتند. تنها بن لادن آنجا نبود. اینها همه دروغ است».
پیرمرد عجله داشت و ما دیگر از او بیشتر نپرسیدیم. در محل خانه (خود ساختمان بعد از مدت زمانی پس از عملیات خراب شده بود ـ باز هم یک امر عجیب و غریب) تنها پی خانه مانده بود، منطقه با حصار کوتاهی محفوظ شده بود، که در میان آن معبری وجود داشت. هنگام ورود به محوطه ما دو مرد را دیدیم، یکی از آنها آنچه را که میدانست به ما گفت. او خود در نزدیکی این خانه زندگی میکند. در آن شب وی با خانوادهاش صدای هلیکوپتر را می شنوند. صدا آنچنان شدید بود که پدر او بر روی بام خانه میرود و ترسیده بود که هلیکوپتر ممکن است روی خانه آنها سقوط کند. سپس آسمان با یک اشتعال روشن و تیراندازی شنیده میشود. همه همسایگان همچنین به بیرون میآیند. همه میدانستند که در این خانه یک خانواده تاجر از پیشاور زندگی میکند و انسانی محترم است، در این محله بهخوبی معروف بود. همسایه شاهد «آنچه بعداً روی داد» را تعریف کرد. یک هلیکوپتر سقوط کرد و آتش گرفت. پلیس حدود یک ساعت پس از نخستین انفجار رسید و محل را محاصره کرد و به هیچکس امکان نزدیک شدن نداد. راوی اشاره میکند که «هنگامی که عروسیها یا جشنی برگزار میشود در این موقع مردم اغلب با تفنگهای خود شلیک هوایی میکنند و پلیس بعد از چند دقیقهای در محل ظاهر می شود، اما آنها تقریباً یک ساعت بعد به اینجا آمدند، آیا این عجیب نیست؟». بعد از چند مدتی هلیکوپتر دیگری پرواز کرد، آمریکاییها سوار شدند و پرواز کردند. در عین حال راوی ما چندین بار تأکید کرد که این درام و نمایش خوبی بود. آشنای جدید ما اضافه کرد که «مرد میانسالی را که شما در جاده ملاقات کردید توسط سازمان اطلاعات دستگیر شد و بعداً او را آزاد کردند».
وی همچنین معتقد است که «بن لادن هیچ در آن خانه نبود و آمریکاییها افراد تصادفی را بهعنوان «هدف» انتخاب کردند. زمینی که در آن «خانه بن لادن» بود، مالکیت خصوصی است. صاحب وفات کرده آن ( تاجری از پیشاور) هنوز خویشاوندانی دارد، اما تاکنون کسی حق خود را اعلام نکرده است. جالب سرنوشت هلیکوپتر سقوط کرده است که متلاشی شد. پاکستانی ها آنرا به چین تحویل دادند و پس از تحقیقات مقتضی در آنجا مشابه چینی این ماشین را درست کردند. بهنحوی که «نیزه نپتون» به یک کانال خروج فناوری نظامی تبدیل شده است.
فقط در آمریکا در اینباره صحبت نمیکنند. اضافه میکنیم که در طول «جنگ با تررویسم جهانی» که پس از یازده سپتامبر در نیویورک اعلام شده بود، در پاکستان ۳۶هزار نفر به هلاکت رسیدند و ۶هزار نفر از آنها نظامی بودند، این کشور حدود ۶۸ میلیارد دلار از دست داد، حدود نیم میلیون نفر مهاجر اجباری شدند. و دو آمار دیگر: برای نگهداری سالانه یک سرباز آمریکایی در پاکستان یک میلیون دلار هزینه میشود، در حالی که هزینه یک نظامی پاکستانی ۹۰۰ دلار در سال است. تا همین اواخر هواپیماهای جنگی بدون سرنشین آمریکایی بهطور سیستماتیک، اغلب ضمن حمله به مردم غیرنظامی مناطق قبیلهنشین در نزدیکی مرز افغانستان، فضای هوایی پاکستان را نقض میکنند.
اما رسانههای آمریکایی به نوشتن درباره پیروزی های آمریکا در مبارزه با تروریسم ادامه میدهند. آنطور که ترامپ اعلام کرد حتی «داعش» را آمریکا شکست داده است. دروغسازی در واشنگتن پایانی ندارد . تا آنجا که به مرگ واقعی «بن لادن» واقعی مربوط میشود، «تیری میسان» (نویسنده، پژوهشگر و منتقد فرانسوی، مترجم) مینویسد که: «اسامه بن لادن که دچار نارسایی مزمن کلیوی بود، ۱۵ دسامبر سال ۲۰۰۱ بر اثر عارضه «سندرم مارفان» جان خود را از دست داد (سندرم مارفان یک اختلال ژنتیکی است. این ناهنجاری بهعلت جهش در کروموزوم پانزده انسان رخ میدهد، مترجم). یک نماینده «ام.آی. ۶» در مراسم تشیع جنازه او شرکت داشت. بعدها بسیاری بدلهای، کم و بیش شبیه به او به حمایت از افسانهای که او زنده است خدمت کردند….» (تیری میسان، جنایات دولت پنهان، از یازده سپتامبر تا دونالد ترامپ. ۲۰۱۷، ص ۱۳۶).