تحریم انتخابات مجلس در شرایط کنونی به چه معناست؟

Print Friendly, PDF & Email

امپریالیسم آمریکا و متحدان اروپایی و منطقه‌ای آن به تلاش‌های خود برای تغییر رژیم در ایران شدت بخشیده‌اند. چنین به‌نظر می‌رسد که دولت آمریکا، به‌دنبال خروج از برجام و تشدید تحریم‌های اقتصادی علیه ایران، و سپس ترور سپهبد قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس، عزم خود را برای تعیین تکلیف نهایی با جمهوری اسلامی و در هم شکستن مقاومت ایران در برابر برنامه‌های امپریالیستی خود در منطقه جزم کرده، و تحریم گسترده انتخابات دوره یازدهم مجلس را نیز فرصتی مناسب برای تضعیف و منزوی ساختن حکومت ایران شناخته است.

 

 

میهن ما امروز در حال گذار از مرحله‌ای بس دشوار و خطرناک است‌. وضعیت به‌شدت دشوار و ضربه‌‌پذیری که جمهوری اسلامی امروز با آن مواجه است، تنها ناشی از مقاومت آن در برابر برنامه‌های امپریالیسم در منطقه نیست. سیاست‌های سرکوب‌گرانه داخلی و برنامه‌های اقتصادی نئولیبرالی که حاکمیت جمهوری اسلامی برای دهه‌ها بر اقتصاد کشور تحمیل کرده است و پیامدهای آن، یعنی فساد گسترده، تمرکز نجومی ثروت در دست عده‌ای معدود، گسترش عظیم شکاف طبقاتی در جامعه، فقر و بیکاری و نارضایتی گسترده در میان توده‌های میلیونی مردم زحمت‌کش، که در نهایت به دوری بخش چشم‌گیری از مردم کشور از حاکمیت و دولت انجامیده است، در ایجاد چنین تنگنایی نقش تعیین‌کننده ایفا کرده‌اند. بدین مجموعه باید ممنوعیت و سرکوب سازمان‌ها و احزاب سیاسی، سندیکاهای کارگری و انجمن‌های صنفی، محدود کردن گزینش‌های مردم در انتخابات با دادن اختیارات غیرقانونی به شورای نگهبان، و تمرکز بی‌حد قدرت در دست ولی فقیه و نهادهای امنیتی، انتظامی، و نظامی تابع او، را نیز افزود تا درجه دوری توده‌های مردم از حاکمیت و شدت ضربه‌پذیری جمهوری اسلامی در برابر فشارهای نظامی و اقتصادی خارجی روشن شود.

با توجه به چنین وضعیتی است که اکنون امپریالیسم آمریکا و متحدان اروپایی و منطقه‌ای آن به تلاش‌های خود برای تغییر رژیم در ایران شدت بخشیده‌اند. چنین به‌نظر می‌رسد که دولت آمریکا، به‌دنبال خروج از برجام و تشدید تحریم‌های اقتصادی علیه ایران، و سپس ترور سپهبد قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس، عزم خود را برای تعیین تکلیف نهایی با جمهوری اسلامی و در هم شکستن مقاومت ایران در برابر برنامه‌های امپریالیستی خود در منطقه جزم کرده، و تحریم گسترده انتخابات دوره یازدهم مجلس را نیز فرصتی مناسب برای تضعیف و منزوی ساختن حکومت ایران شناخته است.

دولت‌های امپریالیستی آمریکا و اروپا همین شیوه را برای به‌زیر کشیدن نیکولاس مادورو در ونزوئلا به کار گرفته‌اند و اکنون قصد دارند آن را در مورد ایران نیز به‌کار گیرند.

در ونزوئلا، تحریم انتخابات از سوی «اپوزیسیون» بهانه لازم را به دولت آمریکا برای نفی «مشروعیت» مادورو به‌عنوان رئیس‌جمهور آن کشور داد و آغازگر روندی شد که طی آن، دولت ترامپ ابتدا خوان گوایدو را به‌عنوان رئیس‌جمهور مورد تأیید خود منصوب کرد و سپس کنترل سفارت‌خانه و کنسولگری‌های دولت ونزوئلا در آمریکا و کل دارایی‌های دولت ونزوئلا، به‌ویژه مالکیت و دارایی‌های شرکت نفت دولتی «سیتگو» را که چند ده میلیارد دلار ارزش دارد، در اختیار گوایدو و اعوان و انصارش قرار داد. اکنون نیز دولت آمریکا، به‌بهانهٔ «مشروع» نبودن دولت منتخب ونزوئلا، یک تلاش جدی را برای بیرون راندن دولت رسمی ونزوئلا از سازمان ملل متحد و به‌رسمیت شناخته شدن به‌اصطلاح «دولت» گوایدو به‌عنوان دولت «مشروع» ونزوئلا آغاز کرده است. تلاش آن کشور برای وادار کردن دولت‌های عضو «سازمان کشور‌های آمریکایی»، به‌ویژه دولت وابستهٔ کلمبیا، به دخالت نظامی در ونزوئلا نیز هر روز ابعاد گسترده‌تری به‌خود می‌گیرد.

به‌رغم همه این واقعیت‌ها و خطرات جدی ناشی از آن، با کمال تأسف شاهدیم که امروز اغلب گروه‌ها و جریانات سازمان‌های اپوزیسیون ایران نیز به‌شکلی بی‌سابقه‌ به ارکستر تحریم انتخابات مجلس پیوسته‌اند. برخی از آنها از این نیز پیش‌تر رفته‌اند و «گوایدو وار» در تماس با دولت‌ها و پارلمان‌های اروپایی تلاش می‌کنند خود را به‌عنوان آلترناتیو جمهوری اسلامی ارائه کنند، و برخی دیگر، براساس ارائه نمونه‌های کاذبی مانند لهستان، سعی در جا انداختن «گذار از جمهوری اسلامی» به شیوه‌های مشابه دارند.

در کنار گروه‌ها و سازمان‌هایی نظیر مجاهدین خلق و سلطنت‌طلب‌ها، که هیچ‌گاه شعار سرنگونی جمهوری اسلامی را به‌کمک غرب کنار نگذاشته‌اند، برخی احزاب و گروه‌های جمهوری‌خواه، چپ و ملی نیز متأسفانه پرچم «گذار از جمهوری اسلامی» از طریق تحریم انتخابات را بلند کرده‌اند، غافل از این که این شکل «گذار از جمهوری اسلامی» در شرایط کنونی تنها در چارچوب برنامه‌های امپریالیسم و دولت‌های مرتجع منطقه برای میهن ما قرار می‌گیرد. برنامه‌هایی که در تحلیل نهایی تمامیت ارضی و حاکمیت ملی ما را نشانه رفته است.

واقعیت این است که این تحریم‌ها هیچ اثری بر نتایج انتخابات کنونی نخواهند داشت و تنها زمینه را برای فشارهای شدیدتر دولت آمریکا و ایجاد فاجعه‌ای نظیر عراق در ایران آماده می‌کند. اگر هدف دستیابی به خواست‌های فراموش شدهٔ انقلاب بهمن ــ به‌ویژه آزادی و عدالت اجتماعی ــ است، راه درست دستیابی به آن ترغیب توده‌های میلیونی مردم به ورود به صحنهٔ مبارزهٔ سیاسی است، نه دعوت به خروج آنها از صحنه. چنین خروجی تنها به معنای واگذاردن سرنوشت کشور به توطئه‌های دولت‌های امپریالیستی برای ایران و در هم‌ شکسته شدن هرگونه امکان مقاومت از سوی حکومت جمهوری اسلامی در برابر آمریکا، و از دست رفتن همین استقلال نسبی موجود است ــ پیامدی که نمی‌تواند خواست هیچ نیروی صادق میهن‌دوست باشد.

در سمت مقابل، دست‌اندرکاران جمهوری اسلامی نیز باید این واقعیت را بپذیرند که، در شرایط خطیر کنونی، بدون برخورداری از حمایت توده‌های میلیونی مردم، توان هیچ‌گونه مقاومت عملی در برابر فشارهای آمریکا را نخواهند داشت و شکست مقاومت آنها حتمی است. از این رو است که آنها، حتی در جهت حفظ منافع خود هم که شده، باید به یک سری تحولات بنیادی در ساختار سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور تن دهند تا از بروز هر فاجعه‌ای که همگان، از جمله خود آنها، را در بر خواهد گرفت جلوگیری کنند.

این نیز تنها با حضور مردم در صحنه، و ایجاد فشار از پایین ممکن خواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *