«بودن یا نبودن!»
آری مسأله همین است. بودن یا نبودن و مهمتر از همه، چگونه بودن!
قلب طپنده «هِلین بولِک» خواننده خوش صدای «گروه یوروم» ترکیه، سرانجام، پس از 288 روز اعتصاب غذا در اعتراض به بیدادگریها، بی قانونیها و احکام استبدادی و غیرانسانی دولت اردوغان در ترکیه، از طپش باز ایستاد.
سرگذشت پرفراز و نشیب میلیونها ساله آدمی، این موجود دو پایِ از نظر جسمی فناپذیر، که هویت انسانیاش، تنها در آئینه زندگی اجتماعی رونق و جلا مییابد، بیهیچ اما و اگری، تنها یک یقین را به اثبات میرساند، و آن اینکه، هر آمدنی را رفتنی است. هر آن که خواسته و ناخواسته چشم بر این جهان بگشاید، ناگزیر روزی خواهد رفت. اما چگونه آمدن و چگونه رفتن؟
آن که راه و رسم خوب زیستن را میداند، لاجرم و باید راه و رسم خوب مردن را هم بیاموزد. آن که راهِ سربلند ماندن و سرفراز زیستن را میداند، باید شهامت چشم در چشم اهریمنِ مرگ دوختن را هم داشته باشد. گاهی سربلند و سرفراز زیستن، بهای سنگینی طلب میکند، بهایی، حتی به قیمتِ جان. به قیمت گذشتن از همه آن چیزهایی که «چون زندگی زیباست» و بیهیچ پرسشی «از برایش میتوان از جان گذشت».
در تاریخ مبارزات خلقهای جهان، مبارزانِ از جان گذشتهای چون «هِلین بولِک» عضو خوشنام و پُرکار موسیقی «گروه یوروم»، (گروه تغییر) ترکیه، کم نبودهاند که بههنگام نیاز، همچون دانکوی ماکسیم گورکی، قلب تپنده خود را چون مشعلی فروزان، بر سر دست گرفتند، تا راه پُرسنگلاخ پیکارگرانی را روشن سازند، که زندگی و زیباییهای آن را میستایند.
همه آنچه که گفتیم، تقدیس مرگ نیست، بیزاری از مرگ است و نفرت از مرگآفرینان.
نفرت از مرگآفرینانی که سایه سنگین و ننگینشان قفس زندگی را چنان بر جانهای شیفتهای چون «هِلین بولِک» تنگ میکند که بهقول سیاوش کسرایی راه دیگری نمیماند مگر:
«قطره قطره مردن،
و شب جمع را به سحر آوردن.
روشنانه زیستن،
خاموشانه مردن.
مردن با لبخند،
و پایان بخشیدن،
به دود تردیدی تاریخی،
بودن یا نبودن!»
«گروه یوروم» متشکل از تعدادی از جوانان خواننده و نوازنده کُرد زبان و تُرک زبان از شهروندان ترکیه به سال 1985 در آن کشور کار خود آغاز کرد. «گروه یوروم» و خوانندگان و نوازندگان آن، برای بسیاری از ما ایرانیها، نامهای ناآشنایی نیستند.
برنامه زیبا و بهیاد ماندنی که هنرمندان «گروه یوروم» در شهریور ماه 1395 برابر با 2016 میلادی بهمناسبت کشتار زندانیان سیاسی در دهه 60 شمسی توسط جانیان و اوباشان حاکم بر ایران، در شهر فرانکفورت اجرا کردند، هیچگاه از خاطره آنانی که شاهد آن بودهاند زدوده نخواهد شد.
«گروه یوروم» که خود را یک گروهِ موسیقی پاپ با گرایش چپ سوسیالیستی میداند، از همان اولین روزهای آغاز بهکار خود در ستیز با سیاستهای عمیقاً راستروانه حزب حاکم به رهبری رجب طیب اردوغان و در انتقاد از وضع اقتصادی حاکم بر جامعه، تهدید آزادی بیان و نیز سیاستهای جنگطلبانه آن، کنسرتهای متعددی برگزار کرد.
سرانجام نیز با لغو مجوز برگزاری کنسرتهای این گروه از طرف دادستانی ترکیه، در سال 2016 پلیس آن کشور در یورشی لجام گسیخته به مرکز فعالیتهای فرهنگی این گروه بهنام «ایدیل» تعداد زیادی از اعضاء آن را بازداشت کرد.
«هِلین» و نزدیکترین دوست او «ابراهیم گوگچِک» نیز که فعالین اصلی «گروه یوروم» بودند، در میان بازداشتشدگان بودند.
«هِلین» پس از دو سال، برای مدت کوتاهی از زندان آزاد شد اما پس از چندی بار دیگر بازداشت و به زندان منتقل شد.
«هِلین بولِک » ازسحرگاه روز یکشنبه 19 ماه مه 2019 در زندان اعلام اعتصاب غذا کرد، او پس از گذشت شش ماه، در حالیکه همچنان در حال اعتصاب غذا بهسر میبرد از زندان آزاد شد، اما حاضر به شکستن اعتصاب غذای خود تا لغو ممنوعیتها و محدودیتها برای «گروه یوروم» و نیز آزادی دوستانش از زندان از طرف دولت نبود.
«هِلین بولِک » درسال 1992 در شهر دیاربکر ترکیه در خانوادهای کُردتبار چشم بر جهان گشود و روزی که با زندگی وداع گفت تنها 28 فصل از زندگی پُر از رنج و پیکار را پشت سر گذاشته بود. مرگ تراژیک و غمانگیز «هِلین بولِک » همچون مرگ «بابی سندز» کارگر مبارز ایرلندی هیچگاه از یادها نخواهد رفت. نام و یاد آنان همواره جاودان خواهد بود.
ننگ و نفرین ابدی بر قاتلان و جنایتکارانی باد که شعلههای شمع چنین جانهای شیفتهای را خاموش میکنند.
در پایان برای گرامیداشت یاد شکوهمند «هِلین بولِک » با هم به ترانه ـ سرود «دستهای خلق» که او خود آن را در سال 2014 و در میان استقبال پُرشکوه دهها هزار نفر خواند گوش فرا بدهیم.
قدرتمند است و گرم،
تنهای مجروح در آغوش گرم دستهای او جای خواهد گرفت،
در برگهای سپید و نانوشته تاریخ حک کنید،
پیکار ما، درمان درد ماست
یکی برای همه، همه برای یکی!
دستهای خلق گرچه به زنجیر است و به بند
لیک گلهای سرخ تنها نخواهند بود
دستهای خلق زندان را ویران خواهد ساخت
در برگهای سپید و نانوشته تاریخ حک کنید،
پیکار ما، درمان درد ماست
یکی برای همه، همه برای یکی!
خلق خشمگین با مشتهای گره کرده
با نام عدالت ظلم را در هم خواهد کوبید
در برگهای سپید و نانوشته تاریخ حک کنید،
پیکار ما، درمان درد ماست
یکی برای همه، همه برای یکی!