انتقال قدرت در آمریکا: حوادث غیر‌منتظره در خاورمیانه

از اینجاست که وهابیسم و صیهونیسم با هم کنار می‌آیند. رویدادهای اخیر نشان دهنده آنست که بازیگران وابسته و کلیدی ایالات متحده آمریکا در منطقه بهم نزدیک شده و بدنبال متحدین تازه ای نیز می‌باشند. این ائتلاف علیه قدرت منطقه‌ای، ایران، برآن است تا در سال‌های آتی نقشه ژئو‌پولیتیک خاورمیانه را با خروج تدریجی نیروهای آمریکایی از منطقه از نو بازسازی نماید.
 

 

 

 بازدید پمپئو از بلندی‌های اشغال شده جولان، ملاقات مخفیانۀ نتانیاهو و بن سلمان در عربستان سعودی، حمله موشکی دیگربار شورشیان حوثی به سکوهای نفتی سعودی، خاورمیانه را با زنجیره ای‌از حوادث تازه روبرو ساخته است.

اخیراً دونالد ترامپ راه را برای تحویل قدرت به جو بایدن هموار ساخته است. از همین رو خاورمیانه آبستن حوادث غیر‌منتظره‌ای به‌نظر می‌آید. و همه این در حالی است که ترامپ از زمان ریاست‌جمهوری، عملاً از درگیری‌های خاورمیانه دوری جسته و وزارت دفاع آمریکا از عقب‌نشینی سربازان آمریکایی از افغانستان و عراق، حتی قبل از پایان دوران ریاست‌جمهوری ترامپ در ژانویه خبر می‌دهد.

اخیرا مایک پمپئو، وزیر امور خارجه آمریکا از شهرک‌های اسرائیلی در کرانه اشغال شده باختری بازدید کرد و سپس روانه بلندی‌های اشغالی جولان که متعلق به سوریه است شد. پمپئو مدیر سابق سیا به‌خود اجازه داد تا در عرصه دیپلماسی جرأت کرده و قدمی‌ بردارد که قبلاً هیچ دیپلمات و یا رئیس دولت آمریکایی انجام نداده بود. از طرف دیگر رسانه‌های اسرائیلی گزارش دادند که بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر اسرائیل همراه با جوسی کوهن رئیس سرویس اطلاعات خارجی موساد به‌طور مخفیانه به عربستان سعودی سفر کرده و با محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی و پمپئو وزیر امور خارجه آمریکا در نئوم دیدار کرده است. نتانیاهو همچنین قصد دارد در ماه دسامبر به‌طور رسمی ‌از بحرین و امارات متحده عربی نیز بازدید کند.

این واقعیت که نتانیاهو از مقامات سعودی در عربستان سعودی بازدید کرده، خود نشانگر مرحله روند تازه‌ای در خاورمیانه است که خطوط مقدم ژئوپولیتیک آن در سال‌های آتی نمایان خواهد شد. هم اسرائیل و هم عربستان سعودی رویدادهای واشنگتن را با حساسیت و نگرانی دنبال می‌کنند. هر دو طرف بر این باورند که بایدن سیاست تازه‌ای را در خاورمیانه در پیش خواهد گرفت. از آنجا که در دولت ترامپ «دمکراسی و حقوق بشر» از نظم جهانی لیبرال، جایی نداشت، اسرائیل توانست در سال‌های گذشته روابط خود را با کشورهای حاشیه خلیج فارس گسترش دهد.

تا آنجا که به «دمکراسی» مربوط می‌شود، هم بن سلمان و هم نتانیاهو در این عرصه خوشنام نیستند. زمان برگزاری این ملاقات در عربستان سعودی، قبل از آنکه به روابط بین اسرائیل و عربستان مربوط باشد، بیشتر معطوف به سیاست داخلی آمریکاست. در اینجا باید متذکر شد: هنگامی‌ که ترامپ اندکی قبل از انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا به‌دنبال «معامله صلح» بین اسرائیل و کشورهای حاشیه خلیج فارس بود، آنرا نه برای جاه‌طلبی‌های ژئوپولیتیک خود در این منطقه، بلکه با هدفی استراتژیک برای انتخاب مجدد در آمریکا دنبال می‌کرد. «معامله صلح» قرار بود برای او در انتخابات ریاست‌جمهوری نوامبر آرای بسیاری را به ارمغان آورد. ترامپ برای انتخابات سوم نوامبر، شدیداً نیازمند حمایت و پشتیبانی در داخل کشور، به‌ویژه از سوی لابی اسرائیل در واشنگتن بود. گفته می‌شود بعد از انتخابات آمریکا، رئیس‌جمهور علاقه چندانی به باصطلاح توافق صلح بین اسرائیل و کشورهای عربی ندارد، زیرا نتانیاهو حالا دیگر به جو بایدن و کاملا هریس معاون وی به‌عنوان برندگان انتخابات آمریکا تبریک گفته است.

در آستانه انتخابات ایالات متحده، نگران این بودند که ترامپ در انتخابات شکست بخورد و حریف وی، بایدن معاون رئیس جمهور سابق، مسیر تازه‌ای در خاورمیانه در پیش گیرد. برای محمد بن سلمان که ادعا می‌شود در قتل فجیع ژورنالیست عربستان سعودی جمال قاشقچی دست داشته است، اعلام پیروزی بایدن برای وی یک کابوس بود. ترامپ زمانی پس از قتل فجیع قاشقچی در سال ۲۰۱۸ گفت که او «… ولیعهد سعودی» را از نجات داده است.

قبل از منصوب شدن محمد بن سلمان در سال ۲۰۱۷ به‌عنوان ولیهعد پدرش، سلمان، محمد بن نایف پسر وزیر داخله سابق عربستان وارث تاج و تخت بود. امّا بعدا سلمان با ولیعهدی بن نایف به مخالفت پرداخت. این تصیم به کمیسیون انتخاب جانشین «هیئت البیع» واگذار شد که با ۳۱ رأی موافق از ۳۵ رأی، مورد تأیید قرار گرفت؛ البته از همان ابتدا روشن بود که بن سلمان در خانواده سلطنتی عربستان سعودی، و به‌ویژه بعد از قتل قاشقچی، دارای قدرتی شکننده است. اکنون نتانیاهو و بن سلمان رسماً در منطقه بهم نزدیک و نزدیک‌تر می‌شوند، زیرا بن سلمان امیدوار است با برداشتن چنین گام بحث‌برانگیزی در دیپلماسی، بتواند موقعیت رهبری خود را در میان خانواده سلطنتی تثبیت نماید. نتانیاهو هم البته در جستجوی شرکای استراتژیک تازه‌ای در منطقه علیه تهدید ایران، خصوصاً بعد از اعلام آمریکا مبنی بر خروج نیروهایش از خاورمیانه می‌باشد. در حقیقت از اینجاست که وهابیسم و صیهونیسم با هم کنار می‌آیند. رویدادهای اخیر نشان دهنده آنست که بازیگران وابسته و کلیدی ایالات متحده آمریکا در منطقه بهم نزدیک شده و بدنبال متحدین تازه ای نیز می‌باشند. این ائتلاف علیه قدرت منطقه‌ای، ایران، برآن است تا در سال‌های آتی نقشه ژئو‌پولیتیک خاورمیانه را با خروج تدریجی نیروهای آمریکایی از منطقه از نو بازسازی نماید.

بنابر گزارش‌هایی ایران از متحدین خود در خاورمیانه خواسته است تا ضمن حفظ «آمادگی کامل»، از ایجاد هرگونه تنش با دولت آمریکا در روزهای آینده خودداری ورزند؛ اقداماتی که در آخرین روزهای باقیمانده حکومت ترامپ، می‌تواند دستاویزی برای توسل به حملاتی باشد. ترامپ اخیراً مارک اسپر وزیر دفاع خود را برکنار کرد؛ در پی آن نیویورک تایمز گزارش داد که رئیس‌جمهور در حال بررسی حمله نظامی ‌علیه ایران در دوران باقیمانده اقامت خود در کاخ سفید است. در هفته‌های اخیر به نیروهای مسلح اسرائیل نیز دستور داده شده است تا برای حمله احتمالی ترامپ به ایران در روزهای پایانی ریاست‌جمهوری وی آماده باشند. در همین رابطه، اخیراً محسن فخری‌زاده فیزیکدان ایرانی در یک حمله در نزدیکی پایتخت، تهران، به قتل رسید. گفته می‌شود که فخری‌زاده مانند قربانیان قبلی در لیست ترور سرویس اطلاعاتی خارجی اسرائیل موساد بوده است.

شورشیان حوثی یمن اخیراً حمله موشکی دیگری به یکی از ایستگاههای توزیع نفت سعودی آرامکو، انجام دادند. و این در حالی است که سعودی‌ها آخرین حمله حوثی‌های مورد حمایت ایران به تأسیسات نفتی در شمال جده را تأیید کرده‌اند. گفته می‌شود که با این حملات، ایران سیگنال داده است که در صورت بالا گرفتن درگیری با عربستان سعودی، این کشور نه تنها می‌تواند از تردد تنگه هرمز جلوگیری کند بلکه می‌تواند کریدور غربی حمل و نقل نفت در شهر بندری جده در دریای سرخ را ببندد.

ایران اخیراً در یک اقدام بحث برانگیزِ دیپلماتیک، سفیری را برای یمنِ درگیر جنگ منصوب کرد که موجب تأسف و ناخشنودی در عربستان شد. کانال خبری العربیه گزارش داد که حسن ایرلو سفیر جدید ایران مستقیماً تابع رهبر مذهبی ایران آیت‌الله علی خامنه‌ای بوده و از طرف وزارت خارجه ایران تعیین نگردیده است؛ این امر به وی این فرصت را می‌دهد تا در واقع به‌عنوان «نماینده رهبر» در یمن عمل کند. سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا در توئیتر ایران را متهم کرده بود که یک «عضو سپاه پاسداران ایران» را تحت پوشش «سفیر» به یمن قاچاق کرده است.

گزارش‌های منتشر شده در رسانه‌های ایرانی مبنی بر این است که سفیر جدید در یمن همان شخصی است که ارتش آمریکا در همان روزی که سرلشکر قاسم سلیمانی به تحریک ترامپ ترور گردید، سعی داشتند او را هم در یمن از بین ببرند. براساس این گزارش‌ها، گفته می‌شود که هر دو سلیمانی و عبدالرضا شهلایی در لیست تروریستی ایالات متحده بوده‌اند که ایالات متحده برای از میان برداشتن رهبری سپاه قدس، سعی در از بین بردن آنان را داشته است. پس از حمله ناموفق به شهلایی، ایالات متحده برای کشتن او پاداش تعیین کرد. طرف ایرانی هنوز هویت شخصی به‌نام عبدالرضا شهلایی را تأیید نکرده است. اکنون در انظار عمومی ‌یمن سفیری از ایران ظاهر گردیده که شبیه شهلایی است و اخیراً به‌طور غیرمعمول در صنعا مانند رئیس دولت مورد استقبال قرار گرفته است.

سیاست فشار حداکثری ایالات متحده بر ایران شکست خورده است. اقدامات انجام شده توسط ایران در واکنش به لغو توافق هسته‌ای توسط آمریكا، به احتمال خروج ایران از پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای قوت بخشیده است. واقعیت این است که با نزدیک‌تر شدن عربستان سعودی و اسرائیل، ایران به‌طور فزاینده‌ای به‌سمت اتخاذ یک سیاست تهاجمی‌ سوق داده می‌شود. فرض بر آن است که ایالات متحده به هر حال فارغ از اینكه چه کسی در ۲۰ ژانویه رئیس‌جمهور شود، از منطقه خارج خواهد شد. زیرا در هر حال رئیس‌جمهور جدید در ابتدا مجبور خواهد بود روی مشکلات عظیم داخل کشور تمرکز کند. بایدن باید برای چاره‌جویی و بهبود شرایط، ابتدا از وضعیت پاندمی‌ همه‌گیر COVID-19 و پیامدهای اقتصادی آن آگاه گردد و البته قبل از هرکاری و از آنجا که «رئیس‌جمهور آشتی ملی» است، انرژی زیادی را صرف «مقابله با تفرقه در جامعه ایالات متحده کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *