کار و ضدِ کار
در اتحادیه اروپا هر ساله لازم است درباره آنکه آنها رشد اقتصادی دارند، گزارش شود، اما هیچ رشد اقتصادی وجود ندارد، زیرا این یک توهم کامل است. از اینرو آنها هر ساله روش محاسبه تولید ناخالص داخلی را تعییر میدهند. حدود ۱۵ـ۱۰ سال پیش، تنفروشی در آلمان قانونی شد و خدمات تنفروشی در تولید ناخالص داخلی محاسبه شد. اکنون در «یورواشتات» رفرم دیگری انجام شده است ــ معلوم میشود که درآمد حاصل از تجارت مواد مخدر نیز در نظر گرفته خواهد شد. چطور؟ من الان به شما نخواهم گفت که این کار چگونه انجام میشود، اما این در حال حاضر یک دیوانهخانه است. مردم دیگر نمیفهمند که کار و ضدِ کار چیست و امروز بهشدت در این اقتصادِ ضدِ اقتصاد غرق میشوند.
والنتین یورویج لطفاً رویدادهای اخیر در مورد ابتکار عمل دولت ما را در یک هفته کاری چهار روزه توضیح دهید.
من این ابتکار عمل را درک نمیکنم. این ابتکار با رهنمودهایی که در احکام ریاستجمهوری در ماه مه تعریف شده است، مغایرت دارد. در احکام ریاستجمهوری ماه مه ۲۰۱۲ و سپس سال ۲۰۱۸ ابتکاراتی وجود داشتند، اما هر چقدر هم تلاش انجام گیرد، ماهیت آنها در این است که اقتصاد را بهنوعی رونق دهیم. اما هر فرد باسوادی که حتی مدرک اقتصاد ندارد، از کتابهای درسی بهیاد میآورد که سه عامل تولید وجود دارد: منابع طبیعی، سرمایه و نیروی کار.
برای اینکه اقتصاد را رونق دهیم، استفاده از این فاکتورهای تولید ضروری است. اگر ما میخواهیم که رشد اقتصادی داشته باشیم و فدراسیون روسیه جایگاه برجستهای در اقتصاد جهانی داشته باشد، باید از منبعی بهنام «نیروی کار» استفاده کند. امروزه از این منبع در کشور ما بسیار کم استفاده میشود. بیکاری رسمی وجود دارد، گروهی از مردم هستند که آنها:«افرادی که در ترکیب نیروی کار شرکت ندارند» خوانده میشوند ــ اینها ۳۰ میلیون نفر هستند. و اگر ما در مورد بهاصطلاح «مشاغل رسمی» صحبت کنیم ــ ۱/۵ میلیون نفر مردان سالم و تندرست، شغل نگهبانی دارند. ما باید کاری کنیم که افراد شاغل و بیکاران نیز کار کنند. و آنچه «دیمیتری مدودف» پیشنهاد میکند، تضعیف بیشتر مسأله است. بسیج و تحرک اقتصادی به سختکوشی و جدیت نیاز دارد. کجاست این تحرک و بسیج؟ این کاهش روزهای کاری را، دولت برای آنکه نشان دهد که در کشور ما حداقل بیکاری در حال رشد است، نیاز دارد. یعنی درواقع تعداد افراد نیمهوقت در حال افزایش است. و افراد نیمهوقت ــ تا حدی بیکار هستند. و بنابراین «دیمیتری مدودف» میخواهد شمار افراد نیمهوقت را در روسیه افزایش دهد.
آیا هیچ منفعتی از این ابتکار برای مسئولان وجود دارد؟
تنها مزیت آراستن وضع موجود است. ما بیکاری رسمی در سطح ۵ درصد از جمعیت فعال را داریم، اگر از اشکال پنهان بیکاری صحبت کنیم، در این صورت احتمالاً ۲۰ تا ۳۰ درصد است. و اگر در مورد کسانی صحبت کنیم که بهنظر میرسد بهطور رسمی مشغول کار هستند، سئوال اصلی این است که آیا آنها به کار تولیدی مشغول هستند؟ باید از این ارتش ۷۰ میلیونی کارگران سیاههبرداری کرد تا متوجه شویم که بیش از نیمی از آنها درگیر کار تولیدی نیستند. اگر از عامل اصلی تولید استفاده نکنیم، هیچ مشکل اقتصادی و اجتماعی را حل نخواهیم کرد. کلاسیکهای اقتصاد سیاسی گفتهاند که کار منبع ثروت است.
آیا این ابتکار میتواند ادامه روند بهاصطلاح «دیجیتالی شدن» یا بهقول خودشان «گشتاپوی الکترونیکی» باشد؟
البته این موارد مربوط بههم هستند. من باید بگویم که «مدودف» در واقعیتِ دوم خود زندگی میکند. وی معتقد است که اقتصاد دیجیتالی میتواند غذا، نوشیدنی، لباس، محافظت و غیره را تأمین کند. برای من این موهوم و مصنوعی است. ما نمیگوییم «الکتریکی» شدن اقتصاد، اگرچه واضح است که کل اقتصاد مبتنی بر الکتریسته است. یا اقتصاد «گاز محور» است. این یک ایده ثابت است، دور از فهم و غیرقابل درک که این ارقام و شکل ما را بهنوعی مدار سوق میدهد. همچون چیزی نیست، این فقط یکی از عناصر اقتصاد است، اما در مبانی اقتصاد ــ صنایع سنگین، تولید کالاهای مصرفی، ارائه خدمات لازم به جامعه وجود دارد. طی دهههای گذشته آگاهی انسان تغییر کرده است. انسان از «اقتصاد» سخن میگوید، اما این در واقع اقتصاد نیست. اقتصاد یک تولید ناخالص داخلی معین ایجاد میکند. اما در آن بخشی وجود دارد که یک فرآورده مفید را تشکیل میدهد و خدمات نیز وجود دارد. املاک و مستغلات، تأمین مالی، بانکی، میلیونها واسطه که چیزی ایجاد نمیکنند، خدماتی هستند که مردم آنها را نخواستهاند. اینها آن کالاها و خدماتی هستند که مضر و خطرناکاند یا حداقل حیاتی نیستند. اما این خدمات و کالاها ایجاد و تحمیل میشوند، حتی در شاخصهای تولید ناخالص داخلی نیز در نظر گرفته میشوند. در اتحادیه اروپا هر ساله لازم است درباره آنکه آنها رشد اقتصادی دارند، گزارش شود، اما هیچ رشد اقتصادی وجود ندارد، زیرا این یک توهم کامل است. از اینرو آنها هر ساله روش محاسبه تولید ناخالص داخلی را تعییر میدهند. حدود ۱۵ـ۱۰ سال پیش، تنفروشی در آلمان قانونی شد و خدمات تنفروشی در تولید ناخالص داخلی محاسبه شد. اکنون در «یورواشتات» رفرم دیگری انجام شده است ــ معلوم میشود که درآمد حاصل از تجارت مواد مخدر نیز در نظر گرفته خواهد شد. چطور؟ من الان به شما نخواهم گفت که این کار چگونه انجام میشود، اما این در حال حاضر یک دیوانهخانه است. مردم دیگر نمیفهمند که کار و ضدِ کار چیست و امروز بهشدت در این اقتصادِ ضدِ اقتصاد غرق میشوند.