رفع تحریم‌های آمریکا ۱۰ تا ۲۰ سال زمان می‌برد

اگر آنها مثلاً براساس یک معجزه تمام تحریم‌ها را هم بردارند، اوضاع ایران به‌سامان خواهد شد. خیر، ما با شواهد پرشمار نشان دادیم که حتی اگر تحریم‌ها هم نبود آن ساختار نهادی کج‌کارکرد و ضدِ تولیدی در ایران، ایران را به‌سمت اضمحلال پیش می‌برد، کارکرد تحریم‌ها و بعداً کرونا این بود، آن تلاش‌هایی که در سایه دلارهای نفتی بر محور پنهان کردن این واقعیت‌ها در ایران سازمان پیدا کرده بود را تحریم‌ها و برجام و کرونا منتفی کردند و برآیند آن خطاهای سیاستی و به غایت ناکارآمد و به‌شدت فسادزا را عریان کردند. این مسئله کلید اصلی ماجراست.

 

 

ما با پدیده‌ای به نام تحریم روبه‌رو هستیم. آقای دکتر رزم‌آهنگ عزیز به‌شکل بسیار هوشمندانه و کارشناسی نشان داده‌اند که ماجرای آرایش قوا و در عرصه‌های حقوق و فرهنگ و سیاست و اقتصاد از سوی قدرت‌های بزرگ، بر محور بلاتکلیف نگه داشتن ایران است و این اختصاص به امروز و دیروز هم ندارد. کتاب «موانع رشد سرمایه‌داری در ایران» احمد اشرف را بخوانید، در آنجا تجربه‌ ایران، ‌اداره‌ اقتصاد ایران در دوره قاجاریه را با این تعبیر خطاب می‌کند و می‌گوید رشد اقتصادی در شرایط نیمه‌استعماری، شرایط نیمه‌استعماری یعنی شرایط بلاتکلیف. در شرایط بلاتکلیفی هم منطق‌های مشخص و هم شواهد پرشماری وجود دارد که نشان می‌دهد کشوری که می‌خواهد به صورت بلاتکلیف اداره شود، تمام هزینه‌های هر دو گزینه‌ رقیب را می‌پردازد، اما از هیچ یک از دستاوردهای آنها نمی‌تواند استفاده کند.

در کتاب «اقتصاد ایران در دوره دولت ملی» این موضوع را با جزئیات در تجربه اقتصاد ایران در سال‌های میانی قرن بیستم توضیح دادم و گفتم که استراتژی آنها بلاتکلیف نگه داشتن ایران است. محور اصلی این استراتژی هم ویژگی‌های سوق‌الجیشی استثنایی ایران است. علت دوم آن نیز پتانسیل‌های خیلی خارق‌العاده‌ای ایدئولوژی حاکم بر ایران است که حالا الان نمی‌خواهم این موارد را توضیح دهم، ولی می‌خواهم بگویم، افرادی که می‌خواهند روی جو بایدن حسابی ویژه باز کنند، بیایند تجربه‌ اوباما را نگاه کنند. اوباما در توافق برجام خیلی شفاف و به نظرمن غیر‌پنهانکارانه گفت که این توافق، توافق مبتنی بر اعتماد متقابل  نیست. تعبیر عیناً این بود که این توافق، یک توافق مبتنی بر راستی‌آزمایی است.  یعنی هر لحظه ممکن است که شکنندگی‌های راستی‌آزمایی، چه مبنایش بهانه‌جویی باشد و چه مبنایش واقعیت باشد،  در هر حال شکننده است و این یک مسئله بسیار حیاتی است. آنهایی که مسائل اقتصادی ــ سیاسی بین‌الملل را همزمان با مسائل اقتصادی ــ سیاسی ایران دنبال می‌کنند به‌خوبی می‌دانند که آن استراتژی بلاتکلیفی در دوره ترامپ یک وجه جدیدتر هم پیدا کرد و آن هم این بود که یک پایه‌های حقوقی بسیار مستحکم برای بلاتکلیف نگه داشتن ایران ایجاد کردند که واقعاً تعبیر مایک پمپئو این بود، اگر افراطی‌ترین رئیس‌جمهور طرفدار ایران در آمریکا بیاید، حداقل یک افق زمانی بین ۱۰ تا ۲۰ سال زمان می‌برد تا آنها بخواهند این تحریم‌ها را منتفی کنند.

بنابراین ما نباید خودمان را فریب دهیم و نه دلخوشی برای خودمان ایجاد کنیم و نه مانند تجربه پسافرجام زمان تلف کنیم و در زمین حریف بازی کنیم. این حرف به‌معنای نفی برجام نیست. برجام ما را از یک حالت شکنندگی با هزینه مبادله سالانه بین ۲۵ تا ۳۰ میلیارد دلار نجات داد، اما آن توهم وحشتناکی که در ذهن مسئولان کلیدی کشور وجود داشت و فکر می‌کردند برجام یک اکسیری است که به صورت خودبه‌خودی می‌آید همه مسائل ما را حل‌وفصل می‌کند، در حالی که برجام مطلقاً چنین کارکردی برایش وجود نداشت. برجام فقط فشار پرهزینه از منظر هزینه مبادله بود که از روی سر ایران برداشته شد. ما از این فرصتی که ایجاد شد برای چاق کردن مافیای واردات و مافیای رباخورها و دلال‌ها استفاده کردیم، پس این اشکال از برجام نبود، این اشکال از ما بود که به اقتضائات بلاتکلیفی تن در داده‌ایم، و تا زمانی که این مسئله وجود داشته باشد، اقتصاد ایران روی خوش نخواهد دید.

می‌خواهم خیلی شفاف با مسئولان کلیدی کشور صحبت کنم و بگویم فکر می‌کنید که اگر آنها مثلاً براساس یک معجزه تمام تحریم‌ها را هم بردارند، اوضاع ایران به‌سامان خواهد شد. خیر، ما با شواهد پرشمار نشان دادیم که حتی اگر تحریم‌ها هم نبود آن ساختار نهادی کج‌کارکرد و ضدِ تولیدی در ایران، ایران را به‌سمت اضمحلال پیش می‌برد، کارکرد تحریم‌ها و بعداً کرونا این بود، آن تلاش‌هایی که در سایه دلارهای نفتی بر محور پنهان کردن این واقعیت‌ها در ایران سازمان پیدا کرده بود را تحریم‌ها و برجام و کرونا منتفی کردند و برآیند آن خطاهای سیاستی و به غایت ناکارآمد و به‌شدت فسادزا را عریان کردند. این مسئله کلید اصلی ماجراست و من می‌خواهم با مسئولان گرامی کشور اینگونه صحبت کنم. از روزی که در سال ۱۳۹۱ تحریم‌ها  ابعاد جدید پیدا کرد، در مقام شعار و ادعا به مسئولان کلیدی کشور گفتم که تحریم را به‌مثابه یک فرصت برای جبران خطاهایی که کشور را آسیب‌پذیر کرده و ارتقای بنیه تولید ببینید.

ادعا می‌کنم که آن چیزی که ما را در ایران به این روز انداخته، به واسطه اینکه این شعار نه تنها عملیاتی نشد، بلکه ضد آن عمل شد؛ یعنی آگاه یا ناخودآگاه، سالم یا فاسد، کسانی که در قاعده‌گذاری‌های اساسی در حیطه اقتصادی کشور مؤثر بودند، عملاً به تحریم‌کنندگان پاس گل دادند و ریشه اصلی گرفتاری‌های ما همین است. من در این زمینه اعلام آمادگی می‌کنم که با هرکدام از مسئولان اقتصادی کشور که صلاحیت تخصصی داشته باشند و با آقای رئیس‌جمهور و هر کدام از معاونینش که آمادگی داشته باشد در این زمینه صحبت کنم. مبنای صحبت‌های من هم گزارش‌های رسماً انتشار یافته‌ خود دولت، بانک مرکزی، سازمان برنامه و وزارت اقتصاد است. آن چیزی که واقعاً مایه‌ حیرت است، این است که این پاس گل‌ها باید رمزگشایی شود. برای اینکه این پاس گل‌ها رمزگشایی شود، از سال ۱۳۹۱ در جلسات مؤسسه‌ دین و اقتصاد، یک راهبرد معرفی کردیم و در این خصوص برای اینکه به ما نگویند شما تخصصی یا پیچیده صحبت کردید، عنوانی که برای آن انتخاب کردیم عنوان خیلی شفافی بود. ما اسم این راهبرد را راهبرد «لقمان حکیم» گذاشتیم و منظور ما این بود که گفتیم تحریم‌کنندگان از سال ۱۳۹۱ به این طرف، صدها کتاب و مقاله منتشر کردند، ما آن را مبنا بگذاریم که آنها گفتند برای اینکه ایران را شکننده و بلاتکلیف و توسعه نیافته نگه داریم، باید چه کارهایی بکنیم؟ ما گفتیم شما به هر دلیل دلتان نمی‌خواهد به کارشناس‌های مستقل و با حریت کشور اعتنا کنید و فکر کنید اگر به آنها اعتنا کنید مثلاً آسمان به زمین می‌آید، حال که شما آنقدر استکبار جهانی، استکبار جهانی می‌کنید، بیایید حرف‌های صریح آنها را مبنا قرار دهید و هر راهبردی را که آنها تصریح پُر‌شمار دارند که هدفش متزلزل کردن و آسیب‌پذیر کردن و شکننده کردن و برانداختن حکومت در ایران است، شما شرافتمندانه قول دهید که این کارها را نکنید.

دکتر رزم‌آهنگ عزیز به مطالعه کتاب «هنر تحریم‌ها»ی ریچارد نفیو استناد کردند. خوشبختانه به فارسی هم ترجمه شده است و می‌توانید این کتاب را مبنای گفت‌وگو قرار دهید. من خیلی شفاف می‌گویم که شما صفحات ۴۷ و ۴۸ این کتاب را بخوانید، در آنجا به‌صراحت می‌گوید هیچ عنصری به اندازه ایجاد شکنندگی در بنیه تولیدی، ایران را نابود نمی‌کند. بنابراین می‌گوید راه‌هایی که اینها بتوانند از منابع ارزیشان در جهت تقویت بنیه تولیدی استفاده کنند باید ببندید، بعد آن‌وقت با جزئیات توضیح داده چه کارهایی باید بکنید. این یک رکن است که به همان بدیهی اولیه عقلی که در ابتدا اشاره کردم برمی‌گردد. یعنی آنهایی که می‌خواهند ما را زمین بزنند آنقدر عریان و راحت مسئله را دیدند و گفتند و اگر ما بدیهیات اولیه عقل سلیم به هر دلیلی نتوانستیم به آن مسئله برسیم، به شیوه لقمان حکیم ببینیم. در همان دو صفحه‌ که اشاره کردم (به ویژه ۴۷) که گفته شده باید کاری بکنیم اینها بی‌برنامه باشند و می‌گوید جامعه‌ای که بی‌برنامه باشد، منابعش را تلف کرده و مردمش را هم سرخورده و مأیوس می‌کند.

در آستانه‌ پایان برنامه‌ ششم هستیم و کشور تمام چوب‌هایی را که لازم بود از بی‌برنامگی بخورد به‌خاطر آن سهل‌انگاری‌ها و طفره‌روی‌ها از تدبیر یک برنامه کارآمد توسعه میان مدت به چشم خود دید. یعنی ما هم تجربه و هم اسلوب لقمان حکیم را داریم. آنها گفتند ما باید اینها را گیج کنیم تا بی‌برنامه باشند. عزیزان هم پاس گل دادند و یکی گفت دو صفحه و دیگری گفت شش صفحه را برنامه توسعه بگذاریم که اینها ماجراها و تجربه تلخ و واقعاً غم‌انگیز برنامه ششم را رقم زد و حالا حتی همان را هم عمل نکردند. نکته کلیدی این است که گویا به لفظ «برنامه» هم آلرژی دارند و همان برنامه سهل‌انگارانه و بی‌کیفیتی که طراحی کرده بودند، به همان هم عمل نکردند. تقریباً می‌شود گفت در مورد تمام جهت‌گیری‌های راهبردی که در این چهار سال گذشته ما مشاهده کردیم، اقتضائات قانون برنامه ششم هم رعایت نشد. پس این هم یک مسئله‌ای است که هم از کانال عقل سلیم و بدیهیات اولیه عقلی به آن برسیم و هم با منطق لقمان حکیم می‌توانیم بگوییم که آنها گفتند اگر اینها بی‌برنامه باشند زمین می‌خورند.

نکته سوم می‌گوید قلب روش‌های براندازانه و آسیب‌پذیر کننده ایران را «اشتغال‌زدایی صنعتی» بگذاریم (صفحه ۴۸). بعد می‌گوید اگر این اتفاق بیفتد، بزرگترین دستاورد ما، مأیوس کردن جوانان تحصیلکرده ایران از حکومت و کشورشان است. شاید زبان ما الکن بود و شما نمی‌خواستید به حرف ما گوش بدهید، بیایید مشی لقمان حکیم را در دستور کار قرار دهید. آنها در این زمینه تا ریزترین جزئیات و بسیار شفاف آن مسیری که ایران رو به اضمحلال ببرد را توضیح دادند. مثلاً می‌گویند که اگر می‌خواهید تولید صنعتی را در ایران نابود کنید، رکن اصلیش را در صنعت خودروسازی کشور بگذارید. الان مجال نیست من با جزئیات در این مورد صحبت کنم که صنعت خودروسازی چگونه آلت دست منافع مافیاهای جورواجور شد و از ریخت افتاد. اگر لازم شد یک جلسه‌ای مستقل در این باره صحبت می‌کنیم. اگر واقعاً با رویکرد توسعه‌گرا این دست‌های فاسد و هرزه‌ای که مثل اختاپوس روی صنعت افتاده‌اند و تولید ملی را لجن‌مال می‌کنند و فساد را گسترش می‌دهند، مشروعیت برای مافیای واردات ایجاد می‌کنند، به خوبی با سازوکارهای مشخصی می‌شود این را حل‌وفصل کرد. من می‌خواهم با اطمینان هم به مردم عزیزمان و هم به حکومت‌گران گرامی بگویم که ذخیره دانایی این مسئله در کشور وجود دارد. منافع پست و پرفسادی وجود دارد که شما به این ذخیره دانایی به هر دلیلی ــ آگاه یا ناخودآگاه ــ پشت کردید، ولی اگر این اراده شکل بگیرد ــ چه با عقل سلیم چه با منطق لقمان حکیم یا هر دو ــ  شما می‌توانید پیشرفت کنید.

نکته‌ دیگری که در صفحه ۸۹ کتاب مطرح شده این است، به غیر از اینکه نگذاریم ظرفیت‌های تولیدی تقویت شود در حیطه‌های رشته فعالیت صنایع استراتژیک، یکی دیگر از کارهایی که باید بکنیم این است که در زمینه تسهیل واردات در امور غیر مهم اغواگری کنیم. بعد مصداق‌های آن را به‌خوبی ذکر کرده است. مثلاً در حیطه مخابرات و ارتباطات مثلاً مافیای واردات موبایل شکل بدهد و چقدر ماجرای حرام کردن منابع ارزی را از این طریق. بنابراین اگر واقعاً استراتژی لقمان حکیم را هم در پیش بگیریم، درست مثل اینکه استراتژی توجه به بدیهیات اولیه عقل سلیم را مبنا قرار دهیم، نتایج یکسان می‌رسیم و حساب و کتاب‌ها در این زمینه کاملاً روشن است. حال سهم ما این است که بیاییم اینها را برملا کنیم. خیلی جالب است، برای اینکه آن سرخوردگی سیستمی یا به تعبیری که مطرح کردند، چشیدن درد ناشی از تحریم‌ها را با پایین‌ترین لایحه‌های اجتماعی، می‌گوید اینها را باید در کانالی بیندازیم که به‌سمت سیاست‌های تورم‌زا و و اشتغال‌زدا کشیده شوند. با این جزئیات بیان می‌کنند و واقعاً خدا شاهد است که دل آدم می‌سوزد. دو سه سال پیش این مسئله را با مسئولان کلیدی اجرایی کشور مطرح کردم و گفتم شما در عمل نشان دادید که هم هیأت وزیران با همه احترامی که دارند و هم نمایندگان مجلس باید با منطق اداره کشور بر اساس شیوه لقمان حکیم درباره آثار کلیدی تحریم‌کنندگان و آن راهبردها و سیاست‌هایی که برای شکننده کردن ایران در دستور کار قرار دادند، آموزش ببینید. ما حمل بر صحت می‌کنیم و می‌گوییم ندانستن یا کم دانستن، بستر این همه سهل‌انگاری‌های غیرمتعارف شده است.

اگر مجال وجود داشته باشد، من در چارچوب آن استراتژی بلاتکلیف نگه داشتن ایران، با جزئیات می‌توانم نشان بدهم که استراتژی دیگر آنها، تسهیل واردات کالاهای لوکس و تجملی به ایران است، حداقل ده مورد از این think tank که ما اتاق فکر یا اندیشکده‌های آمریکایی می‌گوییم، بعد از اینکه اوباما گفت که این توافق، توافق مبتنی بر حسن تفاهم متقابل نیست و راستی‌آزمایی نباشد، آنها گفتند تنها کانالی که می‌تواند مشکل ما را حل کنند که از این گشایشی که ایجاد شده در راستای منافع خودمان استفاده کنیم، این بود که یک سیل واردات کالاهای لوکس و تجملی راه بیندازیم. الان شما ببینید چه نمایندگان مجلس چه دولت تحت عنوان این که ما معتاد به واردات شدیم و برای اینکه از واردات ضدِ توسعه‌ای و تولیدی کسب درآمد کنند چگونه با هم مسابقه می‌دهند. ما اینها را پاس گل می‌گوییم، چه دانسته باشد چه نادانسته باشد. بنابراین اگر واقعاً اراده‌ای برای بهبود و اصلاح وجود داشته باشد، چه از طریق بدیهیات اولیه عقل سلیم و چه از طریق راهبرد لقمان حکیم، ما می‌توانیم با عزیزان گفت‌وگو کنیم.

اما آن چیزی که ماجرا را خیلی مشکوک می‌کند و به‌نظر من اگر حکومت، نه فقط یک قوه از قوای سه‌گانه، بلکه همه ارکان حکومت حتی نظامی‌ها، باید بیایند شرافتمندانه به لوازم زاد و رشد تولید فناورانه تن در دهند.اگر شما بخواهید این کار را بکنید، دیگر نمی‌توانید اسکله‌های فلان جا را داشته باشید، دیگر نمی‌شود در معاونت مبارزه با قاچاق فلان گزارش منتشر کنید که بیش از ۷۵ درصد از کالاهای قاچاق از مبادی رسمی وارد می‌شود. باید باب اینها بسته شود و گام نخست در این زمینه این است که بایستی فرآیندهای تصمیم‌گیری و تخصیص منابع شفاف شود.

الان بدآموزی بسیار خطرناک و شکنندگی‌آور در اجزای ساختار قدرت ایران پدیدار شده و آن این است فکر می‌کنند که از نظر برآیند کار یا از نظر مردم فرق می‌کند که اگر فسادی ایجاد شده باشد، مثلاً توسط بانک مرکزی انجام شده باشد یا توسط قوه مجریه یا مقننه یا قوه قضائیه؛ از نظر مردم کل اینها می‌شود حکومت و هیچ فرقی نمی‌کند و خیلی غم‌انگیز است، وقتی شما می‌گویید مثلاً همه نمایندگان مجلس در هر تصمیمی مجلس می‌گیرد، مسئولند، اعضای هیأت وزیران در مصوبه‌های دولت مسئولند، اصلاً فرقی نمی‌کند که اگر بحران خاموشی بود، وزارت نیرو اطلاعیه بدهد که تقصیر وزارت نفت بود به من گاز نرساند یا اختلاف در خود وزارت نیرو بوده است، اما برآیند این بوده که مردم برق نداشتند. این رشد و بلوغ باید اتفاق بیفتد، بنابراین اینگونه نباشد که مثلاً رئیس بانک مرکزی علیه وزیر صنعت نامه بدهد و آن یکی علیه دیگری نامه بدهد و یک شگفتی است واقعاً در این مملکت، که بدیهیات اولیه عقلی در زمینه حکومت‌داری بعضی وقت‌ها به چالش کشیده می‌شود.

اینجا می‌گویم که “باء” بسمه‌الله در اصلاح رویکردها، شفاف‌سازی برآیندهای تصمیم‌گیری و تخصیص منابع است. رئیس بانک مرکزی و وزیر اقتصاد و رئیس سازمان برنامه را دعوت می‌کنم به یک مناظره زنده کارشناسی براساس گزارش‌هایی که خودشان منتشر کرده‌اند. سؤال این است، وقتی که مثلاً در گزارش‌های پروسه تحول اقتصادی بانک مرکزی به‌صراحت گفته می‌شود که تضعیف ارزش پول ملی کمر تولید را شکست، اصرار بر چنین سیاستی به چه معناست؟ چه کسی پاس گل را می‌دهد؟ وقتی سازمان برنامه در گزارش اقتصادی سالانه‌اش عیناً همین مسئله را تأکید می‌کند و می‌گوید ما نرخ ارز را افزایش دادیم، کمر تولیدکنندگان صنعتی کوچک و متوسط را شکستیم، پس این نکته‌ای که سابق می‌گفتند پیدا کنید پرتقال‌فروش را، چه کسی است که باوجود این مصرحات در گزارش‌های رسمی در این زمینه بحث می‌کند؟

‌در این زمینه می‌خواهم بگویم که هیچ عنصری به اندازه شفافیت‌های تصمیم‌گیری و تخصیص منابع در حیطه‌های تخصیص‌های ارزی، تخصیص‌های اعتبارات ریالی و قاعده‌گذاری‌ها در زمینه گمرکات نقش در سرنوشت کشور برای برون رفت از این بحران فساد و نابرابری و ناکارآمدی و وابستگی ذلت‌آور به دنیای خارج مؤثر نیست. در حال حاضر خطابم به‌طور مشخص به رئیس محترم بانک مرکزی است. من می‌گویم زمانی شما می‌خواهید شعار بدهید و یا می‌خواهید تظاهر به کاری کنید، زمانی نیز می‌خواهید به عنوان شخصیت ملی تصمیم کلیدی بگیرید. من به شما می‌گویم وقتی که تخصیص‌های ارزی به صورت نصفه‌ونیمه در سال ۹۷ انتشار پیدا کرد و آن همه فساد و ناکارآمدی به‌صورت عریان در آن مشاهده شد، رئیس بانک مرکزی چرا تخصیص‌های پسافرجام یعنی سال‌های ۹۴، ۹۵ و ۹۶ را شفاف نمی‌کند؟ من ایشان را در این زمینه به مناظره دعوت می‌کنم.

وقتی که در گزارش‌های تحریم‌کنندگان تصریح می‌شود که باید نظام اعتبارات ارزی و ریالی از تولید منصرف شده و به سمت غیر‌تولید متمرکز شود و می‌بینیم عیناً در مانده تسهیلات اعتباری بانک‌ها این اتفاق افتاده، من، ایشان و هم وزیر اقتصاد و هم رئیس سازمان برنامه را دعوت به مناظره می‌کنم که از همه مهم‌تر آنچه در گمرکات کشور دارد می‌گذرد را بررسی کنیم. به‌هیچوجه رد نمی‌کنم در تک‌تک این دستگاه‌ها که اشاره کردم، کارشناس‌های بسیار شرافتمند و دلسوز و به‌معنای دقیق کلمه ملی هم وجود دارند، ولی برآیند جهت‌گیری‌ها چه در فرآیندهای تصمیم‌گیری چه در فرآیندهای تخصیص منابع دارد به ما می‌گوید که حضور آنها حضور مؤثری نبوده، حالا ممکن است کسانی اینها را به حاشیه راندند، یا هر اتفاق دیگری که افتاده است.

به رئیس بانک مرکزی می‌گویم، هیچ کاری در شرایط کنونی نجات‌دهنده‌تر از این نیست که شما بیایید تخصیص‌های ارزی بعد از توافق برجام را شفاف کنید تا ببینیم که به چه کسانی تحت چه عنوانی و تحت چه هدفی دلار تخصیص پیدا کرده است. چه منافعی دارد که پنهان‌کاری می‌شود؟ چه کسی از این پنهان‌کاری سود می‌برد؟ نمی‌شود که همیشه ژست بگیریم و توپ را به زمین دیگری بیندازیم. من، رئیس بانک مرکزی را دعوت می‌کنم که بیاید راجع به این موضوع با هم صحبت کنیم.

یک مناظره رودررو و مبتنی بر رویکرد کارشناسی، من مستنداتی را که منحصراً بانک مرکزی منتشر کرده می‌آورم و ایشان هم به‌عنوان کسی که مسئول اصلی قاعده‌گذاری‌ها در آن حیطه است، اگر دوست داشت بگوید که مثلاً نه من فقط مجری مصوبه‌های فلان کمیسیون هستم، عیبی هم ندارد، کلیدی‌ترین یا رئیس آن کمیسیون هم در آن جلسه مناظره حضور داشته باشد، تا ما ببینیم و مردم این اطمینان را پیدا کنند، ایران این همه روی تربیت کارشناس سرمایه‌گذاری کرده، پولش را هدر نداده است. گرفتاری این است که زور مطامع رانتی و فسادآمیز از زور علم فرآیند تصمیم‌گیری و تخصیص منابع حیطه اقتصاد بیشتر بوده و کانون اصلی گرفتاری‌ها را در این گفت‌وگوها مشخص کنیم و برای برطرف کردن آن تلاش کنیم. خیلی روشن است و کاملاً ما را به هدف می‌تواند معطوف کند. چقدر غم‌انگیز است که بعد از مرگ سهراب بشنویم آن فرد دستگیر شده است. به‌راستی بعد از مرگ سهراب چه فایده‌ای دارد؟

حالا شما بیایید تن به این مناظره بدهید و من صمیمانه این را عرض می‌کنم و می‌گویم اگر کارهایی که کردید قابل دفاع است بیایید دفاع کنید، اگر هم قابل دفاع نیست، متوقفش کنید. آخر این چه منطقی است که شما نه حاضر به گفت‌وگو باشید و نه حاضر به متوقف کردن کارهای غلط باشید. بعضی از اینها را دیدم که خودشان‌ را اینگونه توجیه می‌کنند و می‌گویند من بروم کنار، فرد دیگری می‌آید این کار را می‌کند. الان خیلی‌ها هزاران فسق و فجور می‌کنند مگر ما مقلد آنهاییم. تو اگر واقعاً پاکدامنی و میهن‌دوستی، اگر زورت نمی‌رسد، کنار بکش. اگر زورت می‌رسد، از جامعه دانشگاهی و مردم استمداد کن، جلوی این زورگوهای فاسد و مفت‌خور بایست. من می‌خواهم بگویم با این قبیل توجیهات و پروژه و با بلاتکلیف نگه داشتن ایران، حتی اگر نیتش را هم نداشته باشند، در حال همکاری هستند. این هم یک مسئله است که به‌نظر من بسیار حیاتی است و باید راجع به آن توجه داشته باشیم.

به‌نظرم هیچ اولویتی برای اینکه ما از ابزار تحریم به‌مثابه یک فرصت برای برطرف کردن اشکالات‌مان استفاده کنیم، به اندازه شفاف‌سازی تخصیص‌های ارزی و ریالی پر دستاورد نیست. از آنجا که یک نقطه عطفی است که می‌خواهیم با برنامه میان‌مدت وارد یک قرن هجری شمسی شویم، پس بیاییم همه در یک زمینه هم‌قسم شویم و ماجرا این است که اگر ما دست از کارهای نمایشی برمی‌داریم، وقتی که سهم برنامه ششم را سازمان برنامه داد، در آنجا گفته بودند ما در عرض پنج سال می‌خواهیم همزمان ۱۹۵ هدف کلی و ۵۶۶ استراتژی را دنبال کنیم و فقط خدا می‌داند که چقدر اهانت به نهاد علم است، یک چنین عبارت‌هایی از آن سند استنباط می‌شود. ما گفتیم شما بیایید باطل‌السحر تمام توطئه‌های تحریم‌کننده‌ها، این که شما هدفتان را بگذارید ارتقای بنیه تولیدی، تولید فناورانه، استراتژی شما هم بشود بسط فرصت‌های شغلی مولد، هیچ عنصری به اندازه‌ این الگوی هدف‌گذاری استراتژی این روند پرشتاب و نگرانی‌آور فلاکت را در ایران مهار نمی‌کند و هیچ عنصری هم به این اندازه قادر به کاهش وابستگی‌های ذلت‌آور به دنیای خارج نیست و چون کانون‌های اصلی توزیع رانت در ایران از آن سه مسیر یعنی تخصیص‌های ارزی، تخصیص ریالی و تخصیص قاعده‌گذاری در عمل در گمرکات نیست. اگر شما به این کار تن در دهید، به این مناظره ما، کانون‌های اصلی گرفتاری شناسایی شود آن وقت خواهید دید که مردم ایران حتی در سایه تداوم تحریم‌ها چگونه به آینده امیدوار می‌شود و چگونه عزت‌نفس و اعتماد به نفس پیدا می‌کنند و همه‌ آن ماجراها و به نظر من حیاتی‌ترین نکته‌ای که دکتر رزم‌آهنگ عزیز گفتند که هم من و هم مهندس بحرینیان و خیلی‌های دیگر چند سال است که گفتیم هیچ عنصری در برانگیختن تحریم‌کنندگان در زمینه لغو تحریم‌ها به اندازه اتخاذ راهبردهایی که توان مقاومت و توان رقابت اقتصاد ملی ما را بالا ببرد، مؤثر نیست.

ما اینها را بارها در دوره جنگ و پس از جنگ به چشم دیده‌ایم. هر وقت آنها نگاه کنند و احساس کنند که ما داریم از بلاتکلیفی نجات پیدا می‌کنیم و راهمان را پیدا کرده‌ایم و بنا را بر ارتقای بنیه تولید فناورانه گذاشتیم، آنها می‌آیند و به شیوه‌هایی که تا حالا توانسته‌اند اغوا کنند کارها را جلو می‌برند و اگر ما توانسته باشیم فرآیند تصمیم‌گیری و تخصیص منابع را شفاف کنیم، آن شفافیت باطل‌السحر توطئه‌های بعدی آنها خواهد بود. بنابراین می‌گویم که چه از منطق لقمان حکیم و چه از منطق بقا و بالندگی در چارچوب ادبیات و توسعه نگاه کنیم، راه نجات ایران از ارتقای بنیه تولید فناورانه عبور می‌کند و ما باید همه حکومت‌گران را فرابخوانیم به اینکه به اقتضائات تن در دهند و راه را برای فرصت‌های شغلی صنعتی مولد و بالندگی‌آور برای جمعیت جوانمان باز کنیم که در این صورت کشور نجات پیدا خواهد کرد.

بر این اساس است که ما عنوان جلسه را این موضوع گذاشتیم که شما فرض کنید تحریم‌ها ادامه پیدا خواهد کرد و این معنایش این نیست که مثلاً در سیاست خارجی‌مان با رویکردهای زورگویان و فریبکارانه دیگران مبارزه نکنیم، ولی کشور را بلاتکلیف نگه نداریم. تکلیف کشور را روشن کنیم و در کتاب‌ها راه نجاتمان چه از نظر عقل سلیم و چه از نظر برهان خلف،  مقابله با توطئه‌های خارجی‌ها از راه ارتقا بنیه تولیدی می‌گذرد و من صمیمانه خواهش می‌کنم آقای رئیس محترم بانک مرکزی به این مناظره تن در بدهند، تا من با مستندات خود بانک مرکزی بیایم و با ایشان صحبت کنم و بگویم چرا در برابر انتشار تخصیص‌های ارزی سال‌های ۹۴ تا ۹۶ مقاومت می‌کنند؟

ما اینها را برملا می‌کنیم اگر ماجرا، ماجرای زیاده‌خواهی‌ها و زورگویی‌های آدم‌های فاسد و نامناسب است، چرا آنها را تحریم نکنیم؟ چرا ملت را تحریم می‌کنیم؟ راه را باز کنیم و انشاالله مسیر برای نجات کشور باز شود. از همه دوستان و همراهان گرامی سپاسگزارم. سپاس مخصوص از آقای دکتر رزم‌آهنگ عزیز و همکارهای گرامی‌شان که یک تلاش علمی بسیار ارزشمند برای مستحکم‌تر کردن منطق ضرورت استفاده از تحریم به‌مثابه فرصت انجام دادند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *