توقف بعدی آخرالزمان؟
خط لوله «نورد استریم ۲» نه تنها نیاز اتحادیه اروپا به واردات گاز طبیعی مایع گرانقیمت آمریکا (LNG) را برطرف میکند، بلکه بروکسل و مسکو را که شرکای واقعی برای ادامه کار در جهت ایجاد روابط خوب همسایگی میباشند، به بدترین کابوس واشنگتن تبدیل میکند. چنین چرخش ژئوپلیتیکی درواقع این پتانسیل را دارد که در نهایت وجود ناتو را غیرضروری سازد. بنابراین میبینیم که زلنسکی، که دونباس را نظامی کرده و مسکو را تهدید میکند، کار کثیف و بسیار خطرناکی برای واشنگتن انجام میدهد.
از زمان صعود نامطمئن بایدن به قدرت، جهان از اوکراین تا چین پر از نقاط مشتعلی شده است که هر زمان میتواند منجر به یک درگیری بزرگ گردد. آیا دولت پنهان آمریکا بهشدت در تلاش است تا چهار سالی را که در آن جنگ تازهای شروع نشد، جبران نماید؟
تصادفاً ــ یا شاید هم نه ــ از موقعی که جو بایدن در بیستم ژانویه رسماً وارد کاخ سفید شده است، جهان این احساس را دارد که به یکباره به مکانی بهمراتب خطرناکتر تبدیل شده است . بعد از رهایی از شرّ برچسب «آمریکا را دوباره با عظمت میکنیم»، راهبران برجسته با بیانیههای عمیقاً خطرناک و حتی دمیدن فزاینده در کورۀ کینه و دشمنی، حرکت جهانی بهسوی جهنمی را نشان گرفتهاند که میتواند منجر به انفجار مادر همه آتشها شود. یکی از خطرناکترین مراحل حرکت بهسوی جهنم قرار است در درِ ورودی روسیه اتفاق افتد.
برای مصرف قشر متوسط تغذیهکنندگان محصولات ناسالم وسایل ارتباط جمعی غرب، بنبست خاموش روابط مابین اوکراین و روسیه، به لقمههای دندانگیر کوچکی بهنام «خشونت و تجاوز روسیه» تقسیم و بهسوی مصرفکنندگان بیاطلاع پرتاب میشود. در هرحال امّا وقتی این لیوان چرب کاغذی خالی میگردد، استفادهکنندگان منصف متوجه میشوند که درواقع مسکو در دونباس، جایی که هفت سال است جنگ غیرقابل کنترلی مابین نیروهای طرفدار روسیه در دفاع از خود و ارتش کیف ادامه دارد، پابرجا و استوار از شرایط صلح حمایت کرده است. در این میان رئیسجمهور اوکراین ولادیمیر زلنسکی پروتکل و قرارداد مینسک، برنامه صلح ۲۰۱۴ را مختومه اعلام کرده و در ۲۴ ماه مارس ۲۰۲۱ عملاً فرمان حالت جنگ با روسیه را صادر کرده است. و اینها تنها حقایق ناراحتکنندهای نیست که وسایل ارتباط جمعی غرب نمیگذارند تا بینندگان و شنوندگانشان از آن مطلع گردند.
در ششم آوریل ، تنها چند روز پس از مکالمه طولانی زلنسکی با جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا، که در آن زلنسکی به رهبر جدید آمریکا قول «حمایت بیدریغ» داده بود، با دبیرکل ناتو ینس استولنبرگ تماس گرفت و تمایل کیف را برای عضویت کامل در پیمان ناتو تحت رهبری ایالات متحده آمریکا ابراز نمود. آیا چنین پیشنهادی میتواند یک تصادف باشد!؟
زلنسکی در آنچه که شاید بامزهترین تک جملهای است که این کمدین سابق در زندگی حرفهای خود گفته باشد مدعی شد: «ناتو تنها راه پایان دادن به جنگ در دونباس است».
چیزی که زلنسکی نمیخواهد درک کند این است که کیف در «بازی بزرگ» و طولانی مدت بین ایالات متحده آمریکا و روسیه تنها نقش یک پیاده شطرنج را بازی میکند. نبرد کنونی برای فتح جغرافیایی نیست ، بلکه در مورد دسترسی به بخش سودآور انرژی اروپا است. واشنگتن نمیخواهد در حالیکه مسکو و برلین آخرین مراحل پایانی خط لوله «نورد استریم ۲» را کامل میکنند، فقط یک تماشاچی باشد و پس از اتمام کار، گاز طبیعی روسیه از طریق دریای بالتیک و بدون واسطه اوکراین که نمیتوان روی آن حساب کرد، به آلمان برسد.
عزم واشنگتن برای بازی در نقش رامبو هنگامی مشخص شد که ماه گذشته وزیر امور خارجه آمریکا آنتونی بلینکن در حاشیه جلسه با استولنبرگ رئیس ناتو، بار دیگر تأکید کرد که این خط لوله «با اهداف امنیتی اتحادیه اروپا در تضاد است». جالب است که چگونه مردم واشنگتن همواره «اهداف امنیتی» اتحادیه اروپا را حتی بهتر از بروکسل تشخیص داده و درک میکنند. و برای اینکه با این توصیه جای سوءتفاهمی برای آلمان باقی نماند، بلینکن به برلین در مورد «تحریمهای احتمالی» اخطار کرد و بار دیگر به برلین در صورت افتتاح رسمی این پروژه هشدار داد. بهعبارت دیگر، «بازارهای آزاد» فقط برای شرکتهای آمریکایی طراحی شدهاند. سایر متقاضیان، بهویژه روسیه، حتی اجازه درخواست هم ندارند.
خط لوله «نورد استریم ۲» نه تنها نیاز اتحادیه اروپا به واردات گاز طبیعی مایع گرانقیمت آمریکا (LNG) را برطرف میکند، بلکه بروکسل و مسکو را که شرکای واقعی برای ادامه کار در جهت ایجاد روابط خوب همسایگی میباشند، به بدترین کابوس واشنگتن تبدیل میکند. چنین چرخش ژئوپلیتیکی درواقع این پتانسیل را دارد که در نهایت وجود ناتو را غیرضروری سازد. بنابراین میبینیم که زلنسکی، که دونباس را نظامی کرده و مسکو را تهدید میکند، کار کثیف و بسیار خطرناکی برای واشنگتن انجام میدهد.
این استراتژی به اندازه کافی گویا است: رسانههای غربی با وظیفهشناسی میخواهند شرایطی را برای یک جنگ احتمالی بین اوکراین «مسالمت آمیز» و روسیه «متجاوز» فراهم سازند؛ دروغ دیگری که میتواند به اندازه کافی مخرب باشد تا به قطع خط لوله «نورد استریم ۲» کمک کند و در عینحال هزینههای نظامی را بین کشورهای ناتو به بالاترین حد خود رساند. این دسیسه با خطر ریسک درگیریهای بزرگ ــ احتمالاً حتی جنگ جهانی ــ تمایل واشنگتن را بهمنظور حفظ هژمونی اقتصادی و سیاسی خود بر پایتختهای اروپا آشکار میکند.
با این حال ، روسیه تنها ابرقدرت نظامی نیست که ایالات متحده از آن برای خود دشمن ساخته است. ماه گذشته، در اولین نشست سطح بالای دولت بایدن و مقامات عالیرتبه چینی، وزیر امور خارجه آمریکا بلینکن، پکن را، بدون کنایه غیرارادی، متهم به «تهدید نظم مبتنی بر قوانین حافظ ثبات جهانی» کرد.
منظور بلینکن از روابط طولانی، ناآرام و آشفته چین با تایوان بود که پکن آن را بخشی جداییناپذیر از سرزمین اصلی میداند. از هر طریقی که نگاهی به این بنبست بیاندازیم، چنین برخوردی، نه به این دلیل که روابط واشنگتن و مسکو در حال حاضر در بدترین وضعیت چند دهه گذشته است، نشانگر یک تصویر حیرتانگیز و ناکارآمد از دیپلماسی ایالات متحده بود. آیا واشنگتن دی سی واقعاً همزمان به دو مخالف مسلح اتمی نیاز دارد؟ بهنظر میرسد کسی باید در دولت، دانش بایدن را درباره هنر جنگ سونزی تقویت کند. (توجه: سونزی سردار مشهور چینی، استراتژیست نظامی و فیلسوف مشهور چینی)
یک مشکل آشکار دیگر ریاکاری نفسگیر در مورد درس دادن به کشورهای دیگر در امور داخلی آنهاست. برای یکبار هم که شده دیپلماتهای چیرهدست چینی از اینکه بلافاصله اعتراضات گسترده مردم بهنام «زندگی سیاهپوستان مهم است» و حملات غیرقانونی ارتش آمریکا به کشورهای خارجی را به همکاران آمریکایی خود یادآوری کنند، دریغ نورزیدند. در حقیقت، علیرغم اصرار چین به رعایت حقوق سرزمینی، ناوشکن موشک انداز مک کین USS McCain با موشکهای هدایتشونده، از طریق تنگه تایوان به یک «مأموریت آزادیخواهانه» رفت. و این کار دقیقاً آنهم در کمتر از سه هفته پس از تحلیف بایدن بهعنوان رئیسجمهور در شرایط امنیتی شدید و در حالیکه تعداد سربازان چندین برابر بیشتر از مهمانان حاضر در مراسم بود ــ مناسب یک مراسم دموکراتیک نیست.
این بیرحمی دولت بایدن تقریباً بهطور خودکار واکنش همگون پکن را بههمراه داشت که کشتیهای نیروی دریایی را به نزدیکی فیلیپین اعزام کرد. اگرچه این کشور اقیانوس آرام متحد دیرینه ایالات متحده بود، اما در مورد وفاداری این کشور در زمان رئیسجمهور رودریگو دوترته که بیش از تجهیزات نظامی آمریکا، به چین و روسیه اعتماد کرده است، شک و تردید روزافزونی وجود دارد. با این حال واشنگتن اینگونه پیشرویهای دوترته را تا حد زیادی نادیده میگیرد و ترجیح میدهد از منافع برتریجویانه خود دفاع کند. ند پرایس سخنگوی وزارت امور خارجه ایالات متحده در مقابل خبرنگاران گفت: «حمله مسلحانه به نیروهای مسلح فیلیپین ، کشتیهای دولتی یا هواپیماها در اقیانوس آرام، ازجمله دریای چین جنوبی، بهمعنای چکاندن ماشه تعهدات ما در پیمان دفاع متقابل بین ایالات متحده و فیلیپین است». این نظر نشاندهنده آن است که بنبستهای جهانی بسیار خطرناک بهراحتی میتوانند در آنجا نیز از کنترل خارج شوند.
آیا واقعاً جهان به این دلیل که ایالات متحده خود را، «کشور ضروری» نامیده است و بهمثابه یک «پلیس فوقالعاده» در امور خارجی دخالت میکند، مکانی امن است؟ این بحث با توجه به دخالت چندباره ایالات متحده بهمنظور بهرهبرداریهای استراتژیک برای خود، به دشواری میتواند قانعکننده باشد. اگر یک ناوشکن چینی یا روسی یک صبح آفتابی در کارائیب حاضر شود تا از امر هر گروه قربانی در داخل یا خارج از آمریکا دفاع کند، واکنش واشنگتن حتی بسیار بیشتر نگرانکننده خواهد بود. در این صورت دایره دورویی آمریکا درواقع به دایرهای کامل تبدیل خواهد شد.