غرب صلاحیت موعظه دربارۀ حقوق مسلمانان چین را ندارد!
کشورهای غربی و رسانهها دائماً مسئله اویغورها را در استان سین کیانگ چین مطرح میسازند ــ و بهراحتی مرگ و ویرانی را که از طریق کشورهای غربی طی سالهای گذشته به جهان اسلام وارد شده است، فراموش میکنند.
آخر هفته گذشته، جاناتان سوان Jonathan Swan، روزنامهنگار، با عمران خان نخستوزیر پاکستان برای برنامه Axios HBO مصاحبه کرد. این ایستگاه بهدلیل گزارش منفی در مورد چین شناخته شده است. سوان عملاً خان را ترغیب میکرد که نظرات خود را در مورد وضعیت اویغورها در سین کیانگ ارائه دهد و در سئوال خود کلمه «نسلکشی» را هم قرار داد. خان این سئوال را رد کرد و گفت که پاکستان و چین دوستی دیرینه دارند و پکن همیشه در «سختترین زمانها» از اسلام آباد حمایت کرده است.
تعجبآور نیست که متعاقباً سوان، روزنامه نگار Axios در پخش مصاحبۀ خود ادعا کرد که خان قادر به اظهارنظر در مورد مسئله اویغورها نیست و همچنین وی را متهم کرد که با «دام بدهی» ساکت شده است، زیرا کشورش در کریدور اقتصادی چین و پاکستان China-Pakistan Economic Corridor (CPEC) وابسته به چین است. وی گفت: «خان به یک دلیل ساده سکوت میکند: پاکستان که در مضیقۀ مالی و پول نقد قرار دارد، از نظر وام و سرمایهگذاری میلیاردی، بهطور فزایندهای به چین وابسته است.» البته بقیه رسانههای جریان اصلی نیز این دیدگاه را پذیرفتند؛ بی بی سی همچنین اجازه داد كه صداهایی از پاكستانیهای سرگردان در انگلیس و واشنگتن، كه منتقد مواضع عمران خان هستند نیز صحبت كنند.
اما آیا موضع خان در مورد مسئله اویغورها فقط ناشی از پول است؟ قطعاً نه. کسانی که در کشورهای اسلامی زندگی میکنند معتقدند که ادعای نقض حقوق بشر علیه مسلمانان در رسانههای ایالات متحده و غربی هیچ اعتباری ندارد؛ و هیچ رهبر پاکستانی آنقدر سادهاندیش نیست که برای چنین سخنانی دربارۀ حقوق بشر ارزش واقعی قائل شود.
بههرحال، حمایت عمومی از ایالات متحده در پاکستان، کمترین حمایت در جهان است. یک نظرسنجی در دوران اوباما میزان کامل آن را نشان داد: فقط ۱۷ درصد نظری مساعد نسبت به ایالات متحده دارند. در نهایت، به جز ایالات متحده و متحدانش هیچ ملتی وجود ندارد که چنین جنایات سنگینی را علیه مسلمانان مرتکب شده باشند.
در حالی که ایالات متحده منشور «حقوق بشر» را تبلیغ میکند و رسانههای این کشور چین را دشمن مسلمانان نشان میدهند، مردم در کشورهای اسلامی بهخوبی میدانند که در گذشته دقیقاً از همین شعارها استفاده شده است تا عمده سرزمینهای مسلمانان در یک بازه زمانی بهطور گسترده تخریب گردد.
از توجیه بمباران نوار غزه توسط اسرائیل در ماه گذشته گرفته تا حوادث افغانستان، عراق، سوریه، لیبی، سومالی و غیره، چرا خان باید سئوالی این چنینی را جدی بگیرد؟ در مقایسه، وقتی که واقعیتهای تاریخی خود سخن میگویند، این مسخره است مدعی شویم که چین مسئله واقعی جهان اسلام است.
این خود یک نکته اساسی است که چرا روابط چین و پاکستان علیرغم اختلافات فکری و مذهبی تا این حد موفق است. دلیل آن پول نیست. پاکستان ممکن است جمهوری اسلامی و چین یک دولت کمونیست سکولار باشد که طرفدار مادیات و الحاد است، اما این دو کشور دارای هفتاد سال سابقه رابطهای پُربار میباشند که بهعنوان «برادری آهنین» توصیف میشود و مبتنی بر ارزشهای مشترک همبستگی پس از استعمار در «جهان جنوب» و هنجارهای مشترک احترام به تمامیت ارضی و حاکمیت ملی استوار است. این امر تضمینکننده مشارکتی اطمینانبخش است که با شک و تردید مشترک نسبت به هند تقویت گردیده است. تلاش برای تنزل کل دستآوردهای چنین مشارکتی با این ایده که «چین سکوت پاکستان را خریده است»، توهینآمیز و جاهلانه است.
و به همین دلیل است که وقتی ایالات متحده آمریکا و رسانههای آن ناگهان چین را به ارتکاب نسلکشی در سین کیانگ متهم میکنند و به جهان اسلام میگویند مسئولیتپذیر باشید و آنرا محکوم کنید، بهسادگی این حرفها برای بسیاری از کشورهای اسلامی فاقد اعتبار است. قبلاً همه اینها را شنیدهاند و اغلب برای آن هزینه هم پرداختهاند.
درواقع، بسیاری دیگر از کشورهای مسلمان، مانند ایران، مصر و عربستان سعودی، با پاکستان در مورد سین کیانگ همنظر میباشند و در این مورد حتی از چین حمایت هم میکنند. از نگاه و روایت غرب، این کشورها «خریداری شدهاند»، اما چنین دیدگاهی عاری از ملاحظات منطقی است، حتی اگر ایدئولوژی آنها بهشدت متفاوت باشد؛ برای ترویج فعالانه آنچه که در کشورهای دیگر به اسلامگرایی، افراطگرایی و تجزیهطلبی منجر میشود، همزمان بیثباتی داخلی، ناآرامی و مشکلات مشابه را در پی خواهد داشت. آنان از یک کشور امنیتی فراگیر طرفداری نمیکنند، آنطور که غالبا سین کیانگ چنین توصیف میشود؛ این کشورها از حق تنظیم و کنترل امور ملی خود و حفظ ثبات داخلی دفاع میکنند.
بهعنوان مثال ترکیه را در نظر بگیرید. در حالی که رئیسجمهور رجب طیب اردوغان بهدلیل ملیگرایی پان ترکی نمیتواند طرف چین در مسئله اویغورها باشد، اما از این مسئله بهعنوان سلاحی علیه چین هم استفاده نمیکند. دلیل این امر ساده است: کردها. در خود پاکستان، دولت دائماً درحال مبارزه با شورشیانی است که خواهان استقلال بلوچستاناند.
اندونزی نیز ممکن است آشکارا از موضع سین کیانگ چین پشتیبانی نکند، اما با توجه بهوجود برخی جنبشهای قومی ــ جداییطلبانه، نمیخواهد آب در لانه مورچان ریخته و برای خود دردسر زیادی درست کند؛ از همین رو از نظر دیپلماتیک سکوت میکند.
بنابراین میشود گفت غرب نسبت به مسلمانان برخوردی ریاکارانه داشته است، زیرا منافع ملی این کشورهارا نیز در نظر نمیگیرد. به همین دلیل چین توانسته است در سازمان ملل متحد توجه کشورهای زیادی را برای حمایت از خود جلب کند؛ البته نه به این دلیل که چین نظر آنان را «خریداری» کرده است، بلکه بهدلیل وجود منافع مشترک.
بهطور کلی، مصاحبه Swan-Axios با عمران خان، نشانگر عدم آگاهی و همدلی با جهان اسلام، و نیز وجود استانداردهای دوگانه در میان روزنامهنگاران غربی است؛ و در کلیت خود نشان از عدم همدلی یا پشیمانی از جنایات غرب علیه اسلام دارد. آنان بهعنوان «منجی» حقوق بشر عمیقاً کوتهنظرند و در عینحال اعتقاد راسخ دارند که حق با آنان است و متحیر میمانند که چرا کشورهای دیگر آنان را درک نمیکنند و حرفهایشان را جدی نمیگیرند.
از قضا، همان کشورهایی که خاورمیانه را ویران کردهاند و با تمام قوا و بدون هیچ حدّومرزی از اسرائیل حمایت میکنند، اکنون خود را بهعنوان قهرمان در امر اویغورها معرفی میکنند و هنگامیکه پاکستان از انتقاد کردن از شریک زندگی چند دهه خود امتناع میورزد، زوزه میکشند. آیا از غرب انتظار دیگری هم میتوان داشت؟
* تام فاودی نویسنده و تحلیلگر روابط سیاسی و بینالمللی انگلیس با تمرکز بر آسیای شرقی است.