تاثیر متقابل فرهنگ و ادبیات روس و ترکمن *
«قربانقلی بردی محمدوف» رئیسجمهور ترکمنستان اشاره میکند که: «گفتوگوی فرهنگها و فرهنگ گفتوگو ــ این چیزی است که آزمون سدهها از جاده ابریشم بزرگ به ما میآموزد و نیاکان ما بهنحو احسن بر آن تسلط داشتند» (۱ـ ص ۲۱). همانا از جاده بزرگ ابریشم است که گفتوگوی سدهها فرهنگهای روسی و ترکمنی سرچشمه میگیرد. نفوذ متقابل ادبیات چندین سده بعد آغاز شد. در نتیجه این تأثیر دوسویه ترجمه شعرهای کلاسیک ترکمنی به روسی، سپس کتابهایی بهصورت مقالات و مستند از سوی سیاحان درباره ترکمنستان و بعدها، آثار نویسندگان روس درباره واقعیات ترکمن و ادبیات روسی در ترکمنستان ظاهر شد. در نیمه نخست سده نوزده در آثار نویسندگان و سیاحان روس سیمای ترکمن نمایان میشود. برای نمونه، در کتاب «سرگردان در خشکی و دریا» که در سال ۱۸۴۲ در سن پترزبورگ منتشر شد، شامل مقالهای از «یگور پترویچ کووالوسکی» (۱۸۶۸ـ۱۸۰۹) درمورد «رحمان آیاز ترکمن» است که عشق تراژیک یک جوان ترکمن را روایت میکند. در دهه چهل سده نوزده همچنین برخی از آثار فولکلور و ادبیات ترکمن برای نخستین بار به زبانهای اروپایی ترجمه میشوند. در سال ۱۸۴۲ نویسنده و دیپلمات «آ. خودزکو ـ بوریکو» (او کنسول روسیه در استان گیلان بود) سه شعر مختومقلی شاعر برجسته ترکمن را، ضمن ارائه اطلاعات کوتاهی درباره این شاعر و همچنین قطعهای از حماسه ملی ترکمن بهنام «گؤراوغلی» به انگلیسی ترجمه و در لندن منتشر میکند. چاپ انگلیسی این حماسه اساس ترجمه روسی را تشکیل میداد که توسط «س. س. پن» انجام شده و در سال ۱۸۵۶ در تفلیس به چاپ رسیده بود. (۴ ـ .ص ۶۹ـ۴۶۸). در کتاب «ان. ان. مورایف» (۱۸۶۶ـ۱۷۹۴) «سفر به ترکمنستان و خیوه در سالهای ۱۸۱۹ و ۱۸۲۰» توسط نویسنده داستان عشق غمانگیز دختری بهنام «شاه صنم» و جوانی بهنام «غریب» شنیده میشود. این نخستین نوشته معروف داستان ملی ترکمن بهنام «شاه صنم و غریب» به زبان روسی است. «پوشکین» که تاریخ، زندگی و فرهنگ مردم آسیای میانه را مطالعه میکرد، کتاب «ان. ان. مورایف» را خوانده و در کتابخانه شخصی خود نگهداری کرده بود. کتاب «سفر به آسیای میانه» در سال ۱۸۶۵ در «سن پترزبورگ» از زبان انگلیسی به روسی ترجمه و چاپ شد. در سال ۱۸۶۳ توسط «آرمین وامبری» (شرقشناس و سیاح مجاری بود که توسط وزارت امور خارجه انلگیس بهعنوان جاسوس استخدام شد. مترجم) شرح سفری از تهران از طریق صحرای ترکمن در امتداد ساحل شرقی دریای خزر به خیوه، بخارا و سمرقند انجام شد».
بهنحوی که از برکت اثر سیاح مشهور اروپایی بود که در روسیه به شخصیت مختومقلی شاعر ترکمن پی برده شد و جامعه روسیه با اطلاعاتی که در این کتاب آمده بود با آثار وی از نزدیک آشنا میشود. در پایان سده نوزده در شهر «قازان» ترجمه روسی حماسه ترکمنی «غورقوت آتا» منتشر شد و در آغاز سده بیست سایر آثار کلاسیک ادبیات ترکمن در مطبوعات چاپ شدند. علاقه به فرهنگ ترکمن آنقدر زیاد بود که از سال ۱۹۰۲ پروفسور شرقشناس «آ. ان. سامویلوویچ» (شرقشناس و تورکولوژیست روس ــ ۱۹۳۸ـ۱۸۸۰. مترجم) زبان و ادبیات ترکمنی را در دانشگاه «سن پترزبورگ» تدریس کرد. بسیاری از استادان زبان روسی در اواخر سده نوزده و آغاز سده بیست در ماموریتهایی برای مطالعات علمی به منطقه ترکمنستان سفر کردند و دیرتر سیمای این سرزمین آفتابی در نثر و اشعار آنها ظاهر شدند. بهنحوی که نویسنده و هنرمند روس « نیکولای کارازین» (۱۹۰۹ـ۱۸۴۲) برای مجلات «سن پترزبورگ» مجموعهای از مقالات مشهور در مورد راهآهن ترانس خزر فراهم آورد و آنرا «جاده ابریشم جدید» نامید. در سال ۱۹۰۱ نویسنده و تاریخنگار روس «واسیلی یان» (۱) (نویسنده رمان مشهور «چنگیز خان». مترجم) توسط کشتی از باکو وارد «کراسنوودسک» (ترکمنباشی کنونی) شد. این آن چیزی است که در کتاب خود بهنام«افقهای آبی آسیا (یادداشتهای یک سوارکار)» مینویسد: «رنگهای ملایم غیرمعمول سواحل ماسهای، کوههایی با شیب ملایم و دریا ــ صورتی روشن و فیروزهای مرا مات و مبهوت میکردند. در نزدیکی ساحل صخرهای قایقهای باریک ماهیگیری زیر بادبانهای لوزی شکل در حال حرکت بودند … کشتی در «کراسنوودسک» که در آن زمان آبادی کاملاً قابل سکونتی بود، لنگر انداخت. ترکمنها در لباسهای راه راه قرمز و کلاههای پوستی خزدار بلند ضمن گرفتن افسار اسبهای خود کنار نیمکتها ایستاده بودند … قطار به آرامی مرا از کوههای کم ارتفاع با خود میبرد … من گاه ضمن ایستادن روی سکوی واگن به سایههای بنفش کوهها نگاه میکردم و گاه نمیتوانستم از چشمانداز بیپایان کویری که در آن سوی قطار نمایان میشد چشم بردارم»…(۸ ـ ص ۱۸). زندگی و کار در شهر «عشق آباد» نقش فوقالعاده و استثنایی در آثار نویسنده ایفا کرد. خاطرات پایتخت ترکمنستان را همچنین میتوان در کتاب «افقهای آبی آسیا» وی دید: «این شهری کوچک و تمیز بود، که از خانههای گلیای که توسط باغهای میوه با خیابانهای مستقیمی که دورتادور آنها با صنوبرهای باریک و شاهبلوط و اقاقیای سفید احاطه شده بودند، عبارت میشد. بهمعنای امروزی پیادهرویی وجود نداشت و در امتداد خیابانها که راه را از مسیرهای پیادهروی جدا میکرد، نهرهایی با آب صاف و شفاف که از کوهها به آنها سرازیر میشد شرشر میکردند … شهر دارای ساختمانهای یکطبقه بود.
پس از چندین زلزله، ساختن بناهای دیگری، بهجز واحدهای سبک یک طبقه ممنوع شد، و تنها ساختمان موزه شهر دو طبقه بود. شهر با شیپورهایی که از قلعه به گوش میرسید به خواب میرفت و بیدار میشد. سحرگاهان و هنگام غروب آفتاب در هوایی آرام صدای شیپور که سپیده دم نواخته میشد و صداهای کشیدهای که نماز صبح و عصر را میخواندند، شنیده میشد. جمعیت شهر اندک بود. هرکسی که میخواست زمانی طولانی در عشقآباد مستقر شود، درخواست اعطاء قطعه زمینی برای خودش میکرد که از تعداد زمینهای تقسیم و ذخیرهشده تحویل داده میشد و معمولا وامی نیز برای ساخت و ساز دریافت میکرد» (۸ ـ ص ۲۵). بعدها سفر برای مطالعات علمی در سراسر ترکمنستان برای بسیاری از نویسندگان روسی به یک سنت خوب تبدیل شد. در ماه مه ۱۹۳۱ نویسنده مشهور روس «کنستانتین پاوستوفسکی (۱۹۶۸ـ۱۸۹۲) سفری به دریای خزر انجام داد. مشهودات او اساس داستان «غارا بوغاز» (۱۹۳۲) را تشکیل داد. این کتاب که درباره بهرهبرداری از خلیج «غارا بوغاز» («غارا بوغاز گول» کنونی) بود، مورد استقبال و قدردانی گسترده مردم قرار گرفت. طبق گفته شخصی وی این اثر یکی دیگر از نثرنویسان روس بهنام «آ. پلاتنوف» (۱۹۵۱ـ۱۸۹۹) را برای سفر به بین ترکمنها (ترکمنستان کنونی) الهام بخشید. «آ. پلاتنوف» برای خود این هدف را تعیین کرده بود: «میخواهم داستانی درباره بهترین مردمان ترکمن که زندگی خود را صرف تبدیل سرزمین بیابانی خود … به جامعهای مجهز به فناوری جهانی میکنند، بنویسم» (۶ ـ ص ۳۴۴). او دو بار از ترکمستان دیدار کرد و در نتیجه آنچه پدید آمد دو مروارید ادبیات، داستانهایی بهنام «تاقیر» و «جان» بود. در سالهای ۳۵ـ۱۹۳۰ در سفری برای مطالعات علمی، شاعران و نویسندگان روس مانند «آندری پلاتنوف»، «ولادیمیر لوگوفسکو»، «نیکولای نیخوف»، «یوری تریفونوف»، «وسولود ایوانف»، «لئونید لئونوف» و دیگران از سرزمین مهماننواز ترکمن دیدن کردند. به لطف اشعار و نثر آنها خواننده روسی در مورد تاریخ مردم ترکمن چیزهای جدید زیادی آموخت. در سالهای جنگ کبیر میهنی نویسنده روس «یوری اولشا» (۱۹۶۰ـ۱۸۹۹) به عشقآباد منتقل شد. در این دوران دشوار وی به کار و آثار خود ادامه داد و اشعار و نثرهای ترکمنی را نیز ترجمه کرد.
«یو. ک. اولشا» (۲) سعی کرد همه چیزهایی را که دیده و تجربه کرده بود در اثر خود بهنام «خاطرات عشق آباد» بازتاب دهد. در سال ۱۹۴۸ داستان تکاندهنده و تأثرانگیزی با موضوع نظامی «ترکمن» منتشر شد. آشنایی بیشتر انبوه خوانندگان با واقعیت ترکمنها در سایه آثار ادبیات روسی مانند داستان «نوکر» نوشته «پتراسکوسیرف»، رمان «رفع تشنگی» و مجموعه «زیر خورشید» «یوری تریفونوف»، رمانهای «زلزله» و «مارها» «لازار کارلین» (۳)، رمانهای تاریخی «دریای سازگاری»،«حاکمان و کوچنشینان»(۴) ،«تحول» (۵) و رمان «یوری پاپوروف» «بیک نظر دور»، امکانپذیر شد. سیمای هنری منطقه ترکمنها برای شعر روسی نیز جذاب شده بود. شاعر و هنرمند روس «پاول رادیموف» (۱۹۶۷ـ۱۸۹۷). [۲ ـ ص ۳] آثاری مانند «تپههای شنی مانند کوهها سر به آسمان میکشند»، «چه چشماندازی و چه سکوتی!»، «از دوست داشتن تو خسته نمیشوم»، «کشوری که مدتها برای من عزیز است» را درباره ترکمنستان نوشت. شاعر «نیکولای تیخونوف» (۱۹۷۹ـ۱۸۹۶) مجموعه غزل خود بهنام «یورگا» را به زیبایی خشن و فریبنده طبیعت ترکمنستان اختصاص داد. برای نمونه او اسبهای منحصربهفرد ترکمن ــ «آخال تکه» را تحسین کرده به دوست شاعر خود «و. لوگوفسکی» میگوید: «… من عهد کردم: به شعر اسبهای ترکمن دست نزنم ــ به یک دوست هدیه کنید، بگذار او منظومه یا یک بند شعری در مورد سبکی، استقامت و چابکی آنها بنویسد. اما من آن اسبها را بسیار با دقت نگاه کردم، نمیتوانم در برابر زیبایی آنها مقاومت کنم ــ روی یک نوار باریک در یک سطر درباره آنها از طریق مکاتبه میگویم، آری من میگویم: همه آنها زیبا هستند….» (۷ ـ ص ۱۹۶). «وادیم زوباروف» (۱۹۹۶ـ۱۹۳۳) شاعر مشهور روسی ترکمنستان بود. «و. ای. زوباروف» در سال ۱۹۳۳ در منطقه «ریازان» در خانواده یک معلم که در سال ۱۹۳۵ برای کار در سیستم آموزشی ترکمنستان دعوت شده بودند، بهدنیا آمد. «و. ای. زوباروف» بهویژه دوستی نزدیکی با نویسنده ملی و مردمی ترکمنستان بهنام «کریم قربان نپسوف» داشت. اشعار مجموعه شعر«نهال» «و. ای. زوباروف» در عشقآباد در سال ۱۹۵۵ منتشر شد. این مجموعه جهان معنوی همعصران شاعر و دوستی خلقها را تشریح میکرد. تجسم خلاق سیمای واقعیت مردم ترکمن در مجموعههای «تپههای شنی»، «کاروان»، «پیوند زنده»، «خطوط در خطوط» «و. ای. زوباروف» یافت شدند. در شعر «آسیا» شاعر بهمثابه یک فرزند عشق واقعی خود را نسبت به سرزمین ترکمنستان بیان میکند. (۳ ـ ص ۳۶). شمار قابلتوجهی از اشعار شاعران روسی به زبان ترکمنی ترجمه شدند. بهنوبه خود «و. ای. زوباروف» بهعنوان مترجم اشعار ترکمنی بود. نمونههای زیادی از محبوبیت تیپها و موضوعات ترکمنی در ادبیات روسیه وجود دارند. یکی از آنها میتواند اشعار شاعر، ادبیاتشناس و منتقد ادبی، «نیکولای پرسیاسلوف» معاصر ما باشد (۱۹۵۴): وقتی در سرنوشت تنها صفر هست و زندگی همانند شب، جایی که سپیدهدمی در آن نیست، من کتاب مختومقلی را برمیدارم و به اشعار شاعر روی میآورم….» (۵ ـ ص ۷۶). بدین ترتیب روند نفوذ متقابل فرهنگ و ادبیات روسی و ترکمنی ریشههای تاریخی عمیقی دارد. این تعامل سازنده چندین سدهای همچنان بار و ثمرات خلاق خود را داده و میدهد.
توضیحات مترجم:
۱ــ «واسیلی یان» (نام اصلی یانچوتسکی) نویسنده روسی شوروی است. در سال ۱۸۹۷ از دانشکده تاریخ و فلسفه دانشگاه سن پترزبورگ فارغالتحصیل شد. در ۱۹۰۴ـ۱۹۰۱ او در ترکستان خدمت کرد و در آنجا به مطالعه زبانهای شرقی و زندگی مردم محلی پرداخت. در طول جنگ روسیه و ژاپن او خبرنگار جنگی آژانس تلگراف سن پترزبورگ بود. وی در کارهای خلاقانه خود به موضوعات تاریخی پرداخت. آثار عمده سهگانه او «حمله مغولان»، «چنگیز خان» (که جایزه دولتی اتحاد شوروی را در سال ۱۹۴۲ گرفت) ،«باتو» و «تا آخرین دریا» است.
۲ــ «یوری کارلوویچ اولشا» نویسنده، شاعر و نمایشنامهنویس برجسته روس. اولشا در طول جنگ کبیر میهنی در رادیو ترکمنستان کار میکند، آثار نویسندگان ترکمن از جمله «دوردی حال وردی»، «قارا سیدلیف»، «حاجی اسماعیلوف» را ترجمه میکند. وی به همراه «قارا سیدلیف» حتی تلاش میکند نمایشنامهای درباره زندگی ترکمنها بنویسد که متأسفانه این اثر ادبی ناتمام میماند. داستان «ترکمن» اولشا داستانی در مورد خانوادهای است که در آن یکی از برادران در جبهه جنگ علیه نازیها کشته میشود. گفته میشود که وی با شیوه زندگی مردم ترکمن بسیار آشنا بوده است.
۳ــ «لازار کارلین» برنده جایزه دولتی «مختومقلی» شد و در توصیف این رمان تاریخی چنین گفته میشود: «تاریخ پیچیده و آشفته ترکمنسنان که سرشار از رویدادهای دراماتیک است. مورخان و باستانشناسان در طول سالهای حکومت اتحاد جماهیر شوروی اقدامات زیادی انجام دادند تا گذشته سدهها ملت ترکمن و نیکان آنها را با جزییات کامل بازسازی کنند.
۴ــ این رمان به روابط روسیه و ترکمنها در سده نوزده اختصاص دارد و دورهای از دهههای ۳۰ تا ۴۰ را نشان میدهد.
۵ــ رمان«تحول» بنیان تاریخی این رمان رویدادهای دهه ۸۰ سده ۱۹ است که با الحاق منطقه مسکونی ترکمنها [ترکمنستان] به روسیه همراه بود. نویسنده در قالبی هنری دومین حوادث تاریخی مأموریت به منطقه آخال تکه در سالهای ۸۱ـ۱۸۸۰ تحت فرماندهی ژنرال «م. د. اسکوبلوف» و محاصره و فتح قلعه «گؤگ تپه» را بازسازی کرده است. در این رمان فعالیتهای آموزشی روشنفکران مترقی روسیه جایگاه مهمی دارد که کمکهای فداکارانه آنها به غلبه بر عقبماندگیهای طولانی ترکمنها یاری رساند. این رمان خواننده را با نحوه بازسازی زندگی کوچنشینان در شرایط دشوار سیاسی آن سالها آشنا میکند.
منابع نویسنده:
۱ــ «بردی محمد قربانف». ترکمنستان ــ قلب راه ابریشم بزرگ.
۲ــ «گولوکین. ان.» مجله ادبیات روسی ــ سال ۲۰۰۸، شماره ۹.
۳ــ «زوباروف، و. ای.» تپههای شنی، مجموعه اشعار، ۱۹۵۹.
۴ــ «قارریف، س. آ.» ادبیات ترکمن (نیمه نخست سده نوزده) ــ تاریخ ادبیات جهان: در ۸ جلد. آکادمی علوم اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی؛ بنیاد ادبیات جهان بهنام آ. م. گورکی، مسکو. انتشاراتی ناوک. ۸۴ـ۱۹۸۳، جلد ۶، ۱۹۸۹.
۵ــ «پریاسلوف، ان. و.» وقت نزدیک است. مجموعه اشعار، مسکو، ۱۹۹۴.
۶ــ «پلاتونوف، آ. پ.» «… من زندگی ام را کردهام». نامهها، سالهای ۵۰ـ۱۹۲۰.
۷ــ «تیخونوف، ان. س.» مجموعه آثار منتخب در ۷ جلد، جلد ۱، مسکو ۱۹۷۳.
۸ــ «یان، واسیلی» افقهای آبی آسیا (یادداشتهای یک سوارکار)، مسکو، چاپ پراودا، ۱۹۸۹.
* این مقاله در نشریه «دانشمند جوان»، شماره ۴۶، نوامبر سال ۲۰۲۰ انتشار یافت و به بررسی تاریخچه تأثیر سیمای واقعیت ترکمن در ادبیات روسیه میپردازد.