مصاحبه سایت «۱۰ مهر» با دکتر مرتضی محیط ــ بخش نخست

Print Friendly, PDF & Email

با سلام خدمتِ بینندگانِ عزیز!
در چهارمین برنامه از سلسله  مصاحبه‌های حضوری سایت «۱۰ مهر»، این بار در خدمت آقای دکتر مرتضی محیط هستیم. با تسلط و احاطه‌ای که ایشان به مسائل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی منطقه خاورمیانه و به‌ویژه میهن عزیز ما ایران دارند، و از آنجا که ماهیت امپریالیسیم را خیلی خوب می‌شناسند و از اهداف و برنامه‌های آن در سطح جهانی مطلع است، از ایشان خواهش کردیم تا نظرات و دیدگاه‌های خود را دربارۀ وضعیت در افغانستان و آنچه که در اطراف آن می‌گذرد و اینکه حوادث و رویدادها در این زمینه چه سمت‌و‌سویی را در پیش دارند، و همچنین برنامه‌های امپریالیسم آمریکا در رابطه با منطقه ما و خاور دور، برای ما و بینندگان سایت «۱۰ مهر» روشن سازند.

آقای دکتر محیط خیلی خوش آمدید. از اینکه دعوت ما را پذیرفتید و در این برنامه شرکت می‌کنید، از شما نهایت سپاسگزاریم. مطمئناً اطلاعات و تجربیات ارزشمند شما دربارۀ آنچه که بعد از حوادث جاری در افغانستان، و در منطقه می‌گذرد، و حوادث حول‌و‌حوش آن، برای ما، بینندگان و خوانندگان سایت «۱۰ مهر» بسیار مفید و سازنده خواهد بود. خواهش می‌کنم، چنانچه آماده‌اید، شروع کنیم. بفرمایید.

با توجه به سلسله سئوالاتی که پیش آمده بود، لازم دانستیم متذکر شویم که سایت «۱۰ مهر» با ترتیب دادن برنامه‌هایی از این دست و دعوت از اندیشمندان شاخص در طیف چپ هدف همفکری، همیاری، رایزنی و همگرایی را دنبال می‌کند و طبیعی است که نظرات میهمانان شرکت‌کننده در این برنامه‌ها الزاماً نظرات و دیدگاه سایت «۱۰ مهر» نیست.

٪ نظرات

  • حسین زاده

    برشمردن رویدادهای تاریخی یا تحلیل شرایط ایجاد شده در افغانستان
    آمریکا می خواهد ایران رااز پای در آورد.قدر مسلم این است که ایران به نوعی جزایری از سرمایه داری وابسته در دریایی از عقب ماندگی های پیش سرمایه داری.خمینی این ها را رهبری می کرد.امان الله خان جوان ها را می فرستاد شوروی.رضا شاه وپسرش جوان ها را می فرستادند به غرب.در کنفرانس های تهران ویالتا شوروی وامریکا دنیا را به نوعی بین خود تقسیم کردند.پرسش این است؟ آیا می خواهید نتیجه بگیرید که جوان های فرستاده شده توسط امان الله خان وظاهر شاه به شوروی مستحکم کنندۀ آن تقسیم جهان است؟ آیا حمایت وکمک به جنبش های رهایی بخش در آمریکای لاتین، آفریقا، آسیا وتحمل هزینه جهت تحقق رهایی خلق های تحت سیطرۀ امپریالیسم جهانی به سر کردگی آمریکا، تقسیم کشورهای جهان با غارتگر خلق های آن سرزمین ها وبرابر با تقسیم جهان میان انحصارات امپریالیستی است؟ازاین سخن نمی توان این نتیجه نادرست را گرفت که یکی از دلایل جنگ دوم جهانی تقسیم جهان بین امپریالیسم وشوروی بوده است.به نظر می رسد دکتر محیط در تحلیل تاریخ و رویداد های روز نیزانسجام فکری وکلامی ندارد!اشراف به اطلاعات ودانستن تئوری بدون شرکت عملی درمبارزه متفاوت است.از خارج آمدن به ایران ومشاهدۀ شرایط ایران وپی بردن به تفاوت سرمایه داری اروپا وامریکا با آنچه در ایران در جریان است، چه نتیجه ای داده است؟جزاستنتاج تقسیم جهان بین دو قطب حامی خلق ها و غارتگر خلق ها.همانقدر
    که رقابت تسلیحاتی، تضعیف اتحاد جماهیر شوروی بود،کمک به مبارزات خلق های جهان تحمیل هزینه به شوروی نبود؟ و یکی از دلایل عقب نشینی اتحاد شوروی ازشرایط سوسیالیسم نبود؟ پذیرش طالبان در شرایط امروز ضروری است وعفو عمومی ایشان مترقی است. اما سرسپردگان نظام پهلوی و امپریالیسم ودور کردن خطر توطئه آن ها ( گرچه حزب تودۀ ایران خواهان محاکمۀ بود)نسبت به طالبان ارتجاعی است؟ به نظر می رسد در تحلیل دکتر محیط انسجام منطقی نیست!

  • حسین پور خصالیان

    انتقاد از مرتضی محیط
    دوست گرام سلام

    سپاس فراوان دارم برای این که به من فرصت می دهی با اندیشه ها و فعالیت های رسانهً دوستان حزب توده آشنا بشوم. دیشب سخنان آقای مرتضی محیط را شنیدم و اگر بخواهم بی پرده قضاوت کنم ، نیمی از سخنان او را ارزنده یافتم ولی نیمه دیگر آن ارزش رسانه بسیار گرانقدر شما را پائین می آورد. در خیلی از موارد با پیش کشیدن ” البته ما همه می دانیم” جملاتی را می آورد بدون ذکر دلیل، و حتی اضافه می کرد که “من حالا نمی خواهم بیشتر به آن بپردازم”

    به طور خلاصه در مقایسه با سخنان دکتر دانش و پرفسور مسرت در مورد افغانستان ، بیانات اقای محیط بار علمی کمتر ی دارد. تمجید شما از او را من به حساب احترام شما به مهمان سخنگو می گذارم

    یک موردی که اگر من حضور می داشتم ، به او تذکر می دادم، برداشت و ارزیابی او از آیت الله خمینی بود. برابر دانستن طالبان و به قدرت رسیدن آن ها را با خمینی نمی تواند بی پاسخ بماند. من به طورخلاصه می خواهم تفاوت ها را برجسته بکنم. خواهش می کنم که جملات زیر را به آقای محیط منتقل کنید تا اگر او فرصت دوباره برای سخنرانی پیدا می کند، پاسخ بدهد:

    1— تاکنون دستگیر من نشده است که سران طالبان برنامه مشخصی برای حکومت خود اعلان کرده باشند ، مگر بکار بردن شرعیات اسلام، اسلامی که “طالبان گونه” قرائت می شود. در حالی که خمینی پیش از باز گشت از پاریس یک پیش نویس قانون اساسی تهیه کرد وبا خود به ایران آورد. لازم است دقت شود که آن پیش نویس را “ملاها” ننوشته بودند بلکه دو نفر از حقوق دانانی به مانند کاتوزیان و حسن حبیبی.

    خمینی با اصرار بر “جمهوری اسلامی” کوشید و با علم بر این که اکثریت مردم ایران خواهان اسلامی هستند که باید بار جمهوریت داشته باشد، توانست دهان آن دسته از روحانی های طالبان گونه را ببندد که فقط بر پائی حکومت اسلامی را در خواست می کردند.

    2— تا امروز طالبان چیزی نزدیک به سه ماه است که بر افغانستان مسلط شده اند با توسل به قدرت نظامی خود وبدون آن که برای اثبات مشروعیت خود یک همه پرسی به راه انداخته باشد. در حالی که خمینی اصرار داشت و در مدتی کمتر از دوماه رفراندوم برای نوع نظام انجام گرفت(رجوع شود به خاطرات صادق طباطبائی)

    3— طالبان نه تنها خودشان دست پرورده آمریکائی ها و سعودی ها بودند بلکه با نیروی نظامی توانستند به کابل وارد شوند. در حالی که انقلاب در ایران بازوی نظامی نداشت. به پیشواز آمدن ملیون ها مردم در فرودگاه مهر آباد ، باز گشت خمینی به ایران ممکن گردید. باید توجه شود که سپاه پاسداران دیر تر پای گرفت. پس از قیام مسلحانه اقلیت های قومی و مائوئیست ها بود که نیاز به یک گارد ملی احساس شد زیرا حکومت بر خاسته از انقلاب نمی توانست به ارتش و پلیس باز مانده از شاه اعتماد داشته باشد. آن قیام های مسلحانه زودهنگام به این خاطر بود که پیش از آن که “ملاها” خود را جمع و جور کنند، خواسته های خودمختاری/ ایدئو لوژیک خود را بر کرسی بنشانند

    4— خمینی پیش از آمدن به ایران شورای انقلاب ، به مانند یک پارلمان موقت را فراهم کرد. بادقت بر لیست اعضای آن می توان در بافت آن شورا نماد های دموکراتیک پیداکرد. هرچند نماینده ای از حزب توده در آن شورا شرکت نداشت و لی در بین آن ها ملی گراها و دموکرات ها در کنار روحانی هائی شرکت داشتند با اندیشه های اسلام پیش رفته نظیر بهشتی و مطهری.

    5— هرچند ایراد گرفته می شد که چرا خمینی سمت ئخست وزیری را به بازرگان سپرده بود ولی باید دانست که روحانی های طالبان گونه بسیار علاقه مند بودند که خودشان در حکومت دست داشته باشند

    6—فراموش می شود که اعدام های افسران ارتش و سرکوب مخالفین برخاسته از خواسته های مهدی بازرگان و حکومت موقت نبود بلکه رادیکال ها خود را به میان انداختند. فراموش نشود که خیلی از مبارزین جناح چپ اقدامات رادیکا ل تری را در خواست می کردند، از جمله برچیدن تمام ارتش را که اگر به آرزوی خود می رسیدند، خون ها بیشتری ریخته می شد.

    می بخشید که زیاده گوئی کرده ام

    با آرزوی روز هائی بهتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *