روسیه آماده «تغییر امنیتی» در خلیج فارس است *
این ما را به گوشه اصلی Pipelineistan، خطوط لوله ــ پایپ لاینستان ــ میرساند که در مورد روسیه و ایران حول میدان گازی جدید چند تریلیون دلاری چالوس در دریای خزر میچرخد. … چالوس اتفاقاً یک نمونه گرافیکی از همکاری ژئواکونومیک روسیه، ایران و چین (RIC) میباشد. … تفکیک نهایی که هنوز بهطور کامل تأیید نشده است، ۴۰ درصد برای گازپروم و ترانس نفت، ۲۸ درصد برای CNPC و CNOOC چین و ۲۵ درصد برای KEPCO ایران است.
منابع مسکو تأیید کردند که گازپروم کل پروژه را مدیریت خواهد کرد، ترانس نفت مسئول حمل و نقل، CNPC در تأمین مالی و تسهیلات بانکی، و CNOOC مسئول زیرساخت و مهندسی خواهد بود. ارزش کل سایت چالوس ۵/۴ تریلیون دلار برآورد شده است.
روسیه تنها کشوری است که دارای نفوذ، ابزار، عوامل جذاب و روابط لازم برای سوق دادن خلیج فارس به یک پارادایم امنیتی جدید است. روسیه در حال راهاندازی مجدد مفهوم امنیت جمعی خود برای منطقه خلیج فارس میباشد.
درک ازسرگیری مذاکرات هستهای برجام در وین بدون در نظر گرفتن آشفتگیهای داخلی جدی دولت بایدن غیرممکن است. همه و ازجمله همسایگان ایران از انتظارات مستقیم تهران آگاه هستند: همه تحریمها ــ بدون استثناء ــ باید به شیوهای قابل راستیآزمایی برداشته شوند. تنها در این صورت است که جمهوری اسلامی آنچه را که «اقدامات جبرانی» میخواند، برمیگرداند، در غیر این صورت برنامه هستهای خود را برای تطبیق با هر «مجازات» جدید آمریکا، افزایش میدهد.
دلیل اینکه واشنگتن هم به همین نحو موضعی شفاف ارائه نمیکند این است که شرایط اقتصادی آن، بهطرز عجیبی، بسیار پیچیدهتر از ایرانِ تحتِ تحریم است. جو بایدن اکنون با یک واقعیت سخت داخلی مواجه است: اگر تیم مالی او نرخ بهره را افزایش دهد، بازار سهام سقوط خواهد کرد و ایالات متحده در یک پریشانی اقتصادی عمیق فرو خواهد رفت.
دموکراتهای وحشتزده حتی در حال بررسی امکان اجازه استیضاح بایدن توسط اکثریت جمهوریخواه در کنگره بعدی بهدلیل رسوایی هانتر بایدن هستند. به گفته یک منبع ارشد امنیت ملی آمریکا، سه کار وجود دارد که دموکراتها فکر میکنند میتوانند برای به تأخیر انداختن حسابرسی نهایی انجام دهند:
ابتدا، آمریکا بخشی از سهام ذخایر استراتژیک نفت را با هماهنگی متحدانش بفروشد تا قیمت نفت را پایین بیاورد و تورم را کاهش دهد.
دوم، «تشویق» پکن به کاهش ارزش یوان، در نتیجه ارزانتر کردن واردات چینی در ایالات متحده، «حتی اگر این امر باعث افزایش مادی کسری تجاری آمریکا شود». با فرض اینکه این اتفاق بیفتد، و اگر این اتفاق مهمی است، در عمل تاثیری مضاعف خواهد داشت و همزمان با کاهش ارزش ارز، قیمت کالاهای وارداتی از چین را ۲۵ درصد کاهش میدهد.
سوم، «آنها قصد دارند بدون توجه به هر اتفاقی با ایران معامله کنند تا اجازه دهند نفت ایران دوباره وارد بازار شده و قیمتها را پایین بیاورد». این بدان معناست که مذاکرات کنونی در وین به یک نتیجه سریع میرسد، زیرا «آنها به یک توافق سریع نیاز دارند. آنها مستأصلاند».
هیچ مدرکی مبنی بر اینکه تیمی که دولت بایدن را اداره میکند، بتواند به نکات دو و سه دست یابد، وجود ندارد؛ زمانی که واقعیتهای جنگ سرد علیه چین و ایرانهراسی ایالات متحده در نظر گرفته شود.
با این حال، به گفته منابع اینتل، تنها موضوعی که واقعاً رهبری دموکراتها را نگران میکند، این است که سه استراتژی خود را از انتخابات میان دورهای عبور دهند. پس از آن، آنها ممکن است بتوانند نرخهای بهره را افزایش داده و با بهدست آوردن فرصت تا قبل از انتخاباتِ ریاست جمهوری سال ۲۰۲۴ ثبات خود را حفظ نمایند.
بنابراین متحدان ایالات متحده چگونه به آن واکنش نشان میدهند؟ در کارتهای بازی، حرکاتی کاملاً جذاب و خیرهکننده وجود دارد.
وقتی شک دارید، چندجانبه حرکت کنید
کمتر از دو هفته پیش در ریاض، شورای همکاری خلیج فارس در نشستی مشترک با فرانسه، آلمان و بریتانیا، به اضافه مصر و اردن، به رابرت مالی، نماینده آمریکا در امور ایران گفت که برای تمام اهداف عملی، آنها خواهان موفقیت برجام در دور جدید هستند.
در بیانیه مشترکی که توسط اروپاییها و اعراب به اشتراک گذاشته شد، آمده است: «بازگشت به پایبندی متقابل به [توافق هستهای] به نفع کل خاورمیانه خواهد بود، مشارکتهای منطقهای و تبادلات اقتصادی را افزایش میدهد، و با پیامدهای درازمدت خوبی که برای رشد و توسعه دارد برای همه مردم این منطقه، ازجمله در ایران رفاه و سعادت میآورد».
این بهمعنای درک بهتر موقعیت ایران نیست. این در واقع طرز فکر غالب شورای همکاری خلیج فارس را نشان میدهد که ترس بر آن حاکم است: باید کاری کرد تا ایران را که متهم به «فعالیتهای زیانبار اخیر» مانند ربودن نفتکشها و حمله به سربازان آمریکایی در عراق است، رام کرد.
بنابراین این همان چیزی است که شورای همکاری خلیج فارس به آمریکاییها عرضه میدارد. اکنون آن را با آنچه روسها به چندین بازیگر عمده در سراسر غرب آسیا پیشنهاد میکنند مقایسه کنید.
اساساً، مسکو در حال احیای مفهوم امنیت جمعی برای منطقه خلیج فارس است، ایدهای که از دهه ۱۹۹۰ شروع شده است. در اینجا همه آن چیزی منظور نظر میباشد که مفهوم این ایده است.
بنابراین، اگر استدلال دولت ایالات متحده بهطور قابل پیشبینی کوتاهمدت باشد ــ ما به نفت ایران نیاز داریم که دوباره به بازار برگردد ــ دیدگاه روسیه به تغییر سیستم اشاره دارد.
مفهوم امنیت جمعی خواستار چندجانبهگرایی واقعی ــ نه دقیقاً فنجان چای واشنگتن ــ و «پایبندی همه کشورها به قوانین بینالمللی، مفاد اساسی منشور سازمان ملل متحد و قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل» است. همه اینها در تضاد مستقیم با «نظم بینالمللی مبتنی بر قوانین» امپراتوری است.
بسیار دور از ذهن خواهد بود که فرض کنیم دیپلماسی روسیه فی نفسه در آستانه انجام یک معجزه است: یک رابطه صمیمانه بین تهران و ریاض.
با این حال، بهعنوان مثال، در حال حاضر پیشرفت ملموسی بین ایران و امارات وجود دارد. علی باقری معاون وزیر امور خارجه ایران در دبی با انور قرقاش مشاور ارشد خلیفه بن زاید آل نهیان رئیس امارات دیدار و گفتوگو کرد. به گفته باقری، آنها «توافق کردند که صفحه جدیدی در روابط ایران و امارات باز نمایند».
از نظر ژئوپلیتیکی، روسیه قطعاً صاحب تک خال آس است: این کشور روابط خوبی با همه بازیگران در خلیج فارس و فراتر از آن دارد، با همه آنها مکرر گفتوگو میکند، و بهطور گستردهای بهعنوان میانجی مورد احترام ایران، عربستان سعودی، سوریه، عراق، ترکیه، لبنان و سایر اعضای شورای همکاری خلیج فارس است.
روسیه همچنین برای تأمین نیازهای امنیتی همه طرفها، رقابتیترین و پیشرفتهترین سختافزارهای نظامی جهان را ارائه میدهد.
و دیگر اینکه واقعیت ژئوپلیتیکی فراگیر و تازهای وجود دارد. روسیه و ایران یک همکاری و مشارکت استراتژیک محکمی را پیش میبرند؛ نه تنها ژئوپلیتیک، بلکه ژئواکونومیک، کاملاً همسو با مفهوم مشارکت بزرگ اوراسیا ــ و همچنین حمایت مسکو از پیوستن اخیر ایران به سازمان همکاری شانگهای (SCO) را نشان میدهد که تنها کشور آسیای غربی است که تاکنون در این سازمان پذیرفته شده است.
علاوه بر این، سه سال پیش ایران چارچوب امنیتی منطقهای خود بهنام HOPE ( تلاش برای صلح در هرمز) (the Hormuz Peace Endeavor) با هدف مشارکت هر هشت کشور ساحلی خلیج فارس (ازجمله عراق) برای رسیدگی و حل و فصل مسائل حیاتی همکاری، امنیت و آزادی ناوبری ارائه کرد. طرح ایران چندان دور از ذهن نبود. در حالی که ایران از روابط خصمانه با برخی از مخاطبان مورد نظر خود در این زمینه رنج میبرد، روسیه هیچ یک از این مشکلات را نداشت.
بازی ۵/۴ تریلیون دلاری
و این ما را به گوشه اصلی Pipelineistan، خطوط لوله ــ پایپ لاینستان ــ میرساند که در مورد روسیه و ایران حول میدان گازی جدید چند تریلیون دلاری چالوس در دریای خزر میچرخد.
یک برداشت هیجانانگیز اخیر ، چالوس را بهعنوان کمکی به روسیه برای «کنترل امن بر بازار انرژی اروپا» توصیف میکند.
دشوار میشود گفت این یک داستان است. چالوس، در واقع، ایران را ــ با مشارکت روسیه ــ قادر میسازد تا به یک صادرکننده بزرگ گاز به اروپا تبدیل شود، چیزی که آشکارا بروکسل از آن لذت میبرد. علی اصولی، رئیس شرکت (KEPCO) کپکو ایران، انتظار دارد «کانون گازی (هاب گازی) جدیدی در شمال تشکیل شود تا این کشور ۲۰ درصد گاز مورد نیاز اروپا را تأمین کند».
به گفته ترانس نفت روسیه، چالوس به تنهایی میتواند تا ۲۰ سال آینده ۵۲ درصد گاز طبیعی کل اتحادیه اروپا را تأمین نماید.
چالوس چیزی کاملاً قابل توجه است: یک سایت میدانی دوقلو، که تقریباً به فاصله ۹ کیلومتر از هم قرار دارند، دومین بلوک بزرگ گاز طبیعی در دریای خزر، درست پس از البرز. این میدان ممکن است دارای ذخایر گازی معادل یک چهارم میدان گازی عظیم پارس جنوبی باشد و آن را بهعنوان دهمین ذخایر بزرگ گازی جهان قرار دهد.
چالوس اتفاقاً یک نمونه گرافیکی از همکاری ژئواکونومیک روسیه، ایران و چین (RIC) میباشد. غرب در گمانهزنیهای معروف عجله کرد تا قرارداد ۲۰ ساله گاز را بهعنوان یک عقبگرد برای ایران اعلام کند. تفکیک نهایی که هنوز بهطور کامل تأیید نشده است، ۴۰ درصد برای گازپروم و ترانس نفت، ۲۸ درصد برای CNPC و CNOOC چین و ۲۵ درصد برای KEPCO ایران است.
منابع مسکو تأیید کردند که گازپروم کل پروژه را مدیریت خواهد کرد، ترانس نفت مسئول حمل و نقل، CNPC در تأمین مالی و تسهیلات بانکی، و CNOOC مسئول زیرساخت و مهندسی خواهد بود. ارزش کل سایت چالوس ۵/۴ تریلیون دلار برآورد شده است.
ایران احتمالاً نمیتواند بودجه لازم برای چنین شرکت عظیمی را داشته باشد. آنچه مسلم است این است که گازپروم در ازای یک معامله سخاوتمندانه، تمامی فناوریهای لازم برای اکتشاف و توسعه چالوس را بههمراه تأمین مالی اضافی به کپکو ارائه کرده است. مهمتر از همه، مسکو همچنین حمایت کامل خود از مواضع تهران را در جریان دور کنونی برجام در وین و همچنین در سایر موضوعات مرتبط با ایران که به شورای امنیت سازمان ملل متحد رسیده است، تکرار کرد.
ظرافت تمام جنبههای کلیدی چالوس ممکن است بهمرور زمان آشکار شود. این یک عمل ژئوپلیتیک/ژئواکونومیک برد ــ برد ــ برد برای مشارکت استراتژیک روسیه، ایران و چین است. و بسیار فراتر از «توافق ۲۰ ساله» معروف در مورد پتروشیمیها و فروش تسلیحات میباشد که مسکو و تهران در سال ۲۰۰۱ در مراسم کرملین که رئیسجمهور پوتین میزبان محمد خاتمی، رئیسجمهور وقت ایران بود، منعقد کردند.
در مورد آن راه دیگری وجود ندارد. اگر کشوری وجود داشته باشد که نفوذ، ابزار، جاذبهها و روابط لازم در اختیار داشته باشد تا خلیج فارس را به سمت یک الگوی امنیتی جدید سوق دهد، آن روسیه است ــ با چین که فاصله چندانی با آن ندارد.
* https://thesaker.is/russia-is-primed-for-a-persian-gulf-security-makeover/