گام بزرگ به‌سوی زندگی نوین

اگر قانون اساسی استالینی را ارزیابی کنیم، این بدون شک یک پیشرفت عظیم در ساختمان جامعه سوسیالیستی از یک فرماسیون کاملاً جدید بود. دوران شکل مالکیت عمومی ــ دولتی، اما نه شکل خصوصی مالکیت، و کار صادقانه و بی‌غرض به‌نفع میهن خود از سوی ده‌ها میلیون نفر از مردم شوروی است. نپذیرفتن، به‌رسمیت نشناختن این امر به‌سادگی غیراخلاقی است: قانون اساسی پنجم دسامبر ۱۹۳۶ را ما همواره به‌یاد خواهیم داشت. و در سال‌های کودکی من این یک جشنی بزرگ برای کشور شوروی و مردم آن ــ همیشه روز قرمز تقویم بود!

 

در اواسط دهه ۱۹۳۰ پس از انقلاب، جنگ داخلی و شکل‌گیری بعدی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، انجام نخستین برنامه پنج ساله پیش از موعد و عبور برنامه دوم از خط استوا، ارزیابی برخی نتایج و خصیصه انجام آن که از کجا آمده‌اند، به کجا می‌روند و به چه چیزی دست یافته‌اند، کاملاً ممکن شد. از این رو، پولیت‌ بوروی حزب کمونیست اتحاد شوروی در ۳۱ ژانویه ۱۹۳۵ تصمیم گرفت قانون اساسی جدیدی را در مقایسه با سال ۱۹۲۴ تدوین کند، که می‌بایست نشان‌دهنده ورود کشور به مرحله جدیدی در توسعه آن یعنی ساختمان سوسیالیسم باشد و در ۷ فوریه ۱۹۳۵، کمیته مرکزی اجرایی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی برای این امر یک کمیسیون قانون اساسی به ریاست استالین و ۱۲ کمیسیون فرعی ایجاد کرد. نتیجه فعالیت شدید همه ساختارهای ایجاد شده، پیش‌نویس قانون اساسی شد. ۱۲ ژوئن سال ۱۹۳۶ این پیش‌نویس منتشر شد و پس از آن در همه سطوح ــ از جلسات کارگران در موسسات و شرکت‌ها تا کنگره‌های جمهوری‌های شوروی آنرا به بحث گذاشتند. در این امر بیش از نیمی‌ از جمعیت کشور ــ ۷۵ میلیون نفر از بزرگ‌سالان شرکت کردند. یک میلیون و ۵۴۰‌هزار پیشنهاد، متمم و اصلاحیه دریافت و در نشریات دوره‌ای منتشر شدند. برای جمع‌بندی نتایج تمامی‌ این کار عظیم مردم، کنگره فوق‌العاده هشتم شوراهای اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی در ۲۵ نوامبر ۱۹۳۶ تشکیل شد. کمیسیون تحریریه آن ۴۷ اصلاحیه و متمم به ۳۲ ماده را در نسخه نهایی پیش‌نویس تصویب کرد. و این همان چیزی است که استالین گفت: «این یک سند تاریخی است که به‌طور ساده و مختصر، تقریباً به سبک پروتکلی، درباره حقایق پیروزی سوسیالیسم در اتحاد جماهیر شوروی، درباره حقایق رهایی کارگران اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی از بردگی سرمایه‌داری خواهد بود. در مورد حقایق پیروزی در اتحاد جماهیر شوروی این یک دموکراسی کاملاً توسعه یافته و سازگار است. این سند گواه آن چیزی خواهد بود که میلیون‌ها انسان صادق در کشورهای سرمایه‌داری رویای آنرا می‌دیدند و همچنان در رویای‌اشان می‌بینند ــ و اکنون در اتحاد جماهیر شوروی اجرا شده است». ۵ دسامبر ۱۹۳۶، ۸۵ سال پیش، ابتدا ماده به ماده و سپس با رأی‌گیری کلی، قانون اساسی اتحاد جماهیر شوروی متشکل از ۱۳ فصل و ۱۴۶ ماده که عنوان ملی استالین را دریافت کرد، تصویب شد. جوهر اصلی آن این بود که استثمار «انسان از انسان» ریشه‌کن شده است (چنانکه به‌نظر می‌رسید برای همیشه)، طبقات استثمارگر برچیده شدند، و کار «وظیفه و امر افتخار هر شهروند قادر به کار» طبق اصول سوسیالیسم بود: کسی که کار نمی‌کند، نمی‌خورد و از هر کس به اندازه توانش، به هر کس به اندازه کارش. حقوق برابر زن و مرد همه شهروندان اتحاد جماهیر شوروی بدون در نظر گرفتن ملیت و نژاد تأمین شد. برای شهروندان اتحاد جماهیر شوروی، حق رأی مستقیم، برابر و همگانی با رای مخفی از ۱۸ سالگی اجرا شد و شهروندی که به سن ۲۳ سالگی رسیده بود می‌توانست نماینده مجلس بشود. حق معرفی نامزدها به‌عنوان نماینده به ارگان‌های اجتماعی داده شد و هر نماینده موظف بود در مورد کار خود گزارش بدهد و ممکن بود در هر زمان با تصمیم اکثریت رای‌دهندگان این نماینده را احضار کرد.

برای تأمین آزادی وجدان کلیسا از دولت و مدرسه از کلیسا جدا و آزادی اقامه کیش‌ها و فرقه‌های مذهبی و آزادی تبلیغات ضدِ مذهبی برای همه شهروندان به‌رسمیت شناخته شد. خدمت سربازی در رده‌های نیروهای مسلح وظیفه افتخار‌آمیز بود. اما مهم‌ترین چیز حقوق اساسی مردم شوروی است. برای اولین بار قانون اساسی انسانی‌ترین حقوق را به شهروندان اتحاد جماهیر شوروی داد، که همه ما بعداً به آن عادت کردیم و حتی به آنها فکر نکردیم ــ آنها بسیار طبیعی به‌نظر می‌رسیدند. درست است که اکنون به اهمیت آنها فکر می‌کنیم، در حالی که ما اکنون در جامعه‌ای کاملاً متفاوت و طبق قوانین دیگری زندگی می‌کنیم که به‌ هر حال حتی در چنین گزینه محدود شده توسط افراد کمی ‌اجرا می‌شود. اما طبق قانون اساسی استالینی تمام مواد اصلی و همه شهروندان اتحاد شوروی برای نخستین بار حقوق بسیار اساسی زیر را به‌دست آوردند.  

طبق ماده ۱۱۸ حق «کار» یعنی دریافت شغل و کار تضمین‌ شده با دستمزد متناسب با کمیت و کیفیت آن تأمین می‌شود. براساس ماده ۱۱۹ حق «استراحت» «با برقراری یک روزکاری ۸ ساعته برای کارگران و کارمندان و کاهش روزکاری به ۷ و ۶ ساعت برای شماری از مشاغل با شرایط کاری دشوار و تا ۴ ساعت در کارگاه‌هایی با شرایط کاری فوق‌العاده سخت، تأمین می‌شود. برقراری مرخصی سالانه برای کارگران و کارمندان با حفظ دستمزد؛ فراهم کردن شبکه گسترده‌ای از آسایشگاه‌ها، خانه‌های استراحت و باشگاه‌ها برای خدمت به زحمتکشان». براساس ماده ۱۲۰ حق «تأمین مالی (بازنشستگی) در دوران پیری، و همچنین در صورت بیماری و از‌کار‌افتادگی … مراقبت‌ها و کمک‌های پزشکی رایگان برای زحمتکشان، دادن شبکه گسترده‌ای از استراحتگاه‌ها برای استفاده زحمتکشان». براساس ماده ۱۲۱ حق «آموزش» ــ «آموزش اجباری عمومی ۸ ساله، با توسعه گسترده آموزش متوسطه عمومی ‌پلی تکنیک، آموزش حرفه ای ــ تکنیکی، آموزش متوسطه تخصیصی و آموزش عالی براساس پیوند آموزش با زندگی و با تولید تأمین می‌شود. توسعه همه‌جانبه آموزش شبانه و مکاتبه‌ای و رایگان برای انواع آموزش‌ها، سیستم کمک هزینه تحصیلی دولتی، آموزش در مدارس به زبان مادری، سازماندهی آموزش رایگان در کارخانه‌ها، مزارع دولتی و کالخوزهای تولید رایگان، آموزش فنی و زراعی زحمتکشان».

برای تحقق و اجرای همه این مواد، وظایفی برای شهروندان در نظر گرفته شد. طبق اصل ۱۳۰، آنها می‌بایستی «قانون اساسی را رعایت می‌کردند، قوانین را اجرا می‌کردند، دیسیپلین کار را رعایت می‌کردند، رفتار صادقانه به وظایف عمومی ‌و احترام به قوانین جامعه سوسیالیستی را در نظر می‌گرفتند». و براساس ماده ۱۳۱، «محافظت و تقویت مالکیت عمومی ‌و سوسیالیستی به‌عنوان پایه مقدس و خدشه‌ناپذیر نظام شوروی، به‌عنوان منبع ثروت و قدرت میهن، به‌عنوان منبع زندگی مرفه و فرهنگی همه زحمتکشان. افرادی که به اموال عمومی‌ و سوسیالیستی دست درازی می‌کنند، دشمن مردم هستند». چه می‌توان گفت: خشن و سخت است، اما منصفانه است. غیر از این برای رهایی از دزدی، فساد و جنایت هیچ راهی وجود ندارد(چه امروزه مدام در تصاویر چند چهره دشمنان ما همواره آنرا می‌بینیم). و آخرین مورد. قانون اساسی استالینی چقدر واقع‌بینانه اجرا شد؟ ده‌ها سال است که همواره از تضییقات، نقض حقوق و آزادی‌ها به‌صورتی خسته‌کننده و یکنواخت سخن می‌رود. آری، در واقع سوء‌استفاده‌هایی از قدرت وجود داشتند. قوانین و آیین‌نامه‌های جاری دوره دهه ۳۰ برای مبارزه با «دشمنان مردم» در همه چیز با قانون اساسی مطابقت نداشت، در برحی موارد با آن مغایرت داشتند، بخشی از احکام و مقررات اعلام شده آن در قانون بیان نشده بود. اما دلیل آن در اینجا این نیست که قانون اساسی بد بود ــ آن فقط متفاوت و دمکراتیک بود، اما جامعه فقط هنوز در مرحله ساخت و تکامل خود بود. بازتاب جنگ داخلی، رویارویی و جبهه‌گیری در رابطه با مالکیت، نظام اجتماعی ــ سیاسی، تفکر و جهان‌بینی همچنان وجود داشتند. و نقض قانون اساسی، ساده‌سازی پیش از جنگ و تسریع در تصمیم‌گیری از قساوت و رفتار بی‌رحمانه مفرط رنج می‌برد. اما قانون اساسی زنده بود و عمل می‌کرد، و عمیقاً مورد احترام مردم بود. اگر قانون اساسی استالینی را ارزیابی کنیم، این بدون شک یک پیشرفت عظیم در ساختمان جامعه سوسیالیستی از یک فرماسیون کاملاً جدید بود. دوران شکل مالکیت عمومی ــ دولتی، اما نه شکل خصوصی مالکیت، و کار صادقانه و بی‌غرض به‌نفع میهن خود از سوی ده‌ها میلیون نفر از مردم شوروی است. نپذیرفتن، به‌رسمیت نشناختن این امر به‌سادگی غیراخلاقی است: قانون اساسی پنجم دسامبر ۱۹۳۶ را ما همواره به‌یاد خواهیم داشت. و در سال‌های کودکی من این یک جشنی بزرگ برای کشور شوروی و مردم آن ــ همیشه روز قرمز تقویم بود!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *