روسیه و چین رودرروی ایالات متحده با متحدان ناتو

در روابط بسیار پُرتنش روسیه و چین از یک‌سو، و آمریکا و متحدان غربی آن از سوی دیگر، چیزی جدی تغییر کرده است. روس‌ها و چینی‌ها دیگر همه چیز را تحمل نمی‌کنند.

 روس‌ها و چینی‌ها دیگر همه چیز را تحمل نمی‌کنند. از این جهت بیانیه چینی‌ها در مورد نشست دموکراسی سازماندهی شده توسط ایالات متحده در ۹ و ۱۰ دسامبر ۲۰۲۱ بسیار حائز اهمیت است. جو بایدن، سیاستمدار آمریکایی که سابقه‌ای طولانی در روس‌هراسی دارد و در تمامی ‌درگیری‌ها و جنگ‌های دوران اخیر که توسط ایالات متحده آغاز گردیده مسئولیتی مشترک دارد، در نهایت رئیس‌جمهور آمریکا شد. او دموکراسی را در سراسر جهان در خطر می‌بیند و برای مبارزه در راه دموکراسی‌ها علیه «دولت‌های خودکامه» تبلیغ و ترویج می‌کند. به‌منظور تقویت دموکراسی‌ها در سراسر جهان، بایدن همچنین «ابتکاری برای نوسازی و تجدید دمکراسی» را اعلام کرد که طبق آمار ایالات متحده، درسال ۲۰۲۲ مبلغ ۴۲۴ میلیون دلار آمریکا برای پیشبرد این هدف در اختیار خواهد داشت.

روسیه و چین به این اجلاس دعوت نشدند. زیرا این رویداد نهایتاً علیه آنها بود. معاون رئیس‌جمهور ایالات متحده، کامالا هریس، در سخنرانی خود به‌صراحت اظهار داشت: «در سرتاسر جهان مستبدان احساس دلگرمی ‌و تشویق می‌کنند، نقض حقوق بشر چند برابر شده است.»

به‌همین مناسبت، بایدن بار دیگر به ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، درباره تشدید بحران اوکراین ــ طبق معمول دروغ‌گویی و تحریف حقایق ــ هشدار داد. البته، بایدن می‌داند چه کسی کودتای ۲۰۱۴ در اوکراین را آغاز کرد، کشور را ویران ساخت و آن را وارد جنگ داخلی کرد: او در آن زمان معاون رئیس‌جمهور بود و به اوکراین رفت‌و‌آمد می‌کرد. یک رسوایی فساد که او و پسرش ‌هانتر در آن دخیل بودند به‌سرعت فراموش شد.

چینی‌ها سخنان خود را زیر پا نگذاشتند و صریح و رک دموکراسی آمریکا را «سلاح کشتار جمعی» نامیدند. آنها بایدن را متهم کردند که اجلاس دموکراسی را به‌منظور ترسیم خطوط تعصّب ایدئولوژیک، ابزاری کردن دموکراسی و استفاده از آن به‌عنوان سلاح و ایجاد تفرقه و تقابل تشکیل داده است. از پکن گفته شد که «قاطعانه با هر نوع شبه دموکراسی مخالفت خواهد کرد». چین و روسیه پیش از این با الفاظ تند و غیرمعمول از نشست سران انتقاد کرده و دولت آمریکا را که به «دموکراسی» معروف است، «فاسد» و «شکست‌خورده» نامیده بودند.

این سبک از سیاست تازه است، همان‌طور که روسیه در مقابل صف‌آرایی نظامی‌ ناتو و ایالات متحده و پیشروی آنها در همجواری مرزهای خود ایستاده و مصرانه خواستار تضمین و توقف این تهدیدها می‌باشد. پوتین و شی جین پینگ از «دموکراسی» غربی، تحریم‌های اقتصادی و دخالت در امور داخلی خود به ستوه آمده‌اند. آنچه از این اتحاد غربی ناشی می‌شود، آشکارا تدارک جنگ است که باید متوقف شود. از این نظر، خوب است که به جنگ‌طلبان آمریکا محدودیت‌هایی نشان داده شود. حتی اگر ممکن است منجر به فاجعه شود. اما در هر صورت این خطر وجود دارد.

به تحریک ایالات متحده آمریکا، ارتش آلمان نیز به‌شدت در حال آماده شدن برای «وضعیت اضطراری» است. ساخت چهار کشتی جنگی برای نیروی دریایی سفارش داده شد. فارین پالیسی آلمان در ۲۵ ژوئن ۲۰۲۰ گزارش داد که بوندس‌وِر (ارتش) «با پروژه‌های تسلیحاتی بیشتر به سمت‌و‌سوی تقابل با قدرت‌های بزرگ می‌رود» و در ۱۹ ژوئن دستور ساخت کشتی جنگی چند‌منظوره جدید MKS180 (multi-combat ship) را صادر کرد. با این حال، این تنها «یکی از بسیار پروژه‌هایی است که نشانگر توانایی بوندس‌وِر می‌باشد و قرار است به‌طور سیستماتیک گسترش و بازسازی شود»؛ سایر پروژه‌ها برای نیروهای زمینی و نیروی هوایی در نظر گرفته شده‌اند. بودجه تسلیحاتی باید به‌طور مداوم رشد کند، هزینه برنامه‌های تسلیحاتی یک مبلغ میلیاردی سه رقمی ‌است. این در درجه اول برای «تجهیز بوندس‌وِر در نقش رهبری آن به‌عنوان “سردمدار” ناتو در سال ۲۰۲۳ با ستاد فرماندهی نیروهای مسلح آلمان» می‌باشد.

سلاح‌های متعارف و هسته‌ای در مرزهای روسیه و در پایگاه‌های نظامی‌ آمریکا در آلمان مستقر هستند. گویی این کافی نیست، قلمرو جنگ‌های تکنولوژیکی، بیولوژیکی و شیمیایی در تاریکی نهفته است. تنها گاه و بی‌گاه یافته‌هایی که آنهم به‌عنوان تئوری‌های توطئه رد می‌شوند به اطلاع عموم می‌رسند. به‌عنوان مثال، زمانی که تاسیسات هسته‌ای ایران توسط یک کرم کامپیوتری (“Stuxnet”) خاموش شد، همه خوک‌ها در کوبا یا چین مردند، یا فعالیت‌های خرابکارانه سیا مانند انفجار خط لوله یامال در سال ۱۹۸۲ در سیبری که قابل اثبات بود.

اینکه ایالات متحده چگونه جنگ‌های توطئه‌آمیز و مداخله‌جویانه خود را با پروپاگاندا و تبلیغات مخفی می‌کند و آن را به‌عنوان امری ظاهراً مشروع و مطابق قوانین بین‌المللی به خورد افکار عمومی‌ جهانی میدهد، با سه مثال می‌توان به‌طرز چشمگیری نشان داد: ورود به جنگ ویتنام در سال ۱۹۶۴ با یک حادثه شبیه‌سازی شده در خلیج تونکین (شاخه‌ای از دریای چین میان ویتنام و چین) توجیه شد. بمباران صربستان در سال ۱۹۹۹ به‌دلیل دروغ «حمله نعل اسبی» علیه آلبانیایی‌ها در کوزوو رخ داد، و جنگ دوم عراق در سال ۲۰۰۳ به‌دلیل ادعای تهدید حاد به‌خاطر وجود سلاح‌های کشتار جمعی (غیر‌موجود) در عراق آغاز شد.

تبلیغات علیه روسیه و در عین‌حال علیه چین، که از دهه ۱۹۹۰ در حال افزایش و محرک اضطراب و هراس گردیده، به عصر یخبندان دیپلماتیک منجر شده است. اگر کسی تجربیات گذشته را به‌عنوان مبنایی در نظر بگیرد، این نیز خود به یک درگیری نظامی ‌بزرگ اشاره دارد ــ در غیر این صورت چرا این تلاش‌های تسلیحاتی عظیم و انتقال نیروها؟ این غیرمسئولانه است که سیاستمداران آلمانی عواقب آن را تشخیص ندهند: از آنجایی که موشک‌های روسیه و چین به‌سمت مراکز کنترل نظامی‌ ایالات متحده در آلمان نشانه رفته‌اند، حتی یک اشتباه نیز خطر انقراض هسته‌ای را در پی دارد. آلمان تنها در صورتی می‌تواند از فاجعه پیشِ رو جلوگیری کند که همراه با شرکای اروپایی خود اساساً وفاداری به اتحاد ناتو با ایالات متحده را زیر سئوال ببرد. اما در حال حاضر چنین چیزی به‌نظر نمی‌رسد؛ برعکس، سیاستمداران ارشد آلمانی خواستار «مشارکت هسته‌ای» هستند و با خروج نیروهای آمریکایی مخالف‌اند.

تأثیرات جنگ‌طلبان ایالات متحده در آلمان

تعداد زیادی از سیاستمداران ارشد آلمانی که توسط رسانه‌های مربوطه حمایت می‌شوند، منافع ایالات متحده آمریکا و ناتوی تحت کنترل آن را به زیان کشور خود و همچنین به زیان سیاست صلح در اروپا نمایندگی می‌کنند. پروفسور فیلیپ کواچویچ، دانشمند مونته نگرویی، که در ایالات متحده آمریکا زندگی می‌کند، در ۲۹ سپتامبر ۲۰۱۶ نوشت:

«این موضوعی جدی است که نه‌تنها باید توسط مردم آلمان، بلکه توسط شهروندان سایر کشورهای اتحادیه اروپا نیز مورد توجه قرار گیرد؛ زیرا بازیگران مشابهی در نخبگان سیاسی آنها نیز فعال‌اند. بدون کشف به‌موقع و تعویض سیاسی این افراد، می‌تواند جنگ گسترده دیگری در اروپا در گوشه بعدی پنهان باشد».

کواچویچ به اسناد فاش شده از دولت مونته نگرو به‌مناسبت الحاق جنجالی مونته نگرو به ناتو دسترسی داشت که فرانک والتر اشتاین مایر، وزیر امور خارجه وقت آلمان و کریستوف هوسگن، مشاور ارشد سیاست خارجی و امنیتی سابق صدراعظم آنگلا مرکل، با حدت برای این کار تلاش و تبلیغ می‌کردند. کواچویچ در پایان گفت:

«در خاتمه، می‌توان گفت که این گزارش فاش شده دولتی جمهوری مونته نگرو آشکار ساخت که تا چه حد اشتاین مایر، وزیر امور خارجه آلمان و هوسگن، مشاور ارشد مرکل، برخلاف رفتار و لفاظی‌های عمومی ‌خود، آماده بودند تا به‌عنوان عوامل ضد روسیهِ حزبِ جنگِ آمریکا در اروپا اقدام کنند.»

این واقعیت که بسیاری از سیاستمداران مشهور دیگر نیز به‌دنبال منافع آمریکا هستند، آشکار شده است، به‌عنوان مثال، در کودتای اوکراین، تحریک کیف در دریای آزوف، جنگ در سوریه یا در ماجرای مامور دوجانبه سرگئی اسکریپال ــ و دیگر اینکه از ابتدای سال ۲۰۲۰ مداخلات علیه نورد استریم ۲ کاملاً مشخص بوده است. پس از اینکه دونالد ترامپ رئیس‌جمهور ایالات متحده به آلمان به‌دلیل همکاری با روسیه به‌شدت حمله کرد، راینهارد بوتیکوفر، نماینده پارلمان اروپا در بروکسل و نوربرت روتگن در برلین با استدلال‌های جعلی علیه این پروژه برخاستند. هر دو خواستار پایان کار ساخت‌و‌ساز و ترک دائمی ‌پروژه خط لوله شدند و علیه روسیه، به‌ویژه علیه رئیس‌جمهور ولادیمیر پوتین، به بحث و جدل پرداختند.

کاترین گورینگ اکهارد، جم اوزدمیر، امید نوری پور، آنالنا بائربوک و ماری لوئیزه بِک از سیاستمداران سبز بلافاصله از آنان حمایت کردند. برای آوردن فقط چند نام از میان سیاستمداران آلمانی که به ایالات متحده علاقه دارند، می‌توان فردریش مرتز و یوهان وادِفول از حزب سوسیال مسیحی،‌ هایکو ماس وزیر خارجه از حزب سوسیال دمکرات، کریستین لیندنر و الکساندر گراف لامبسدورف از حزب لیبرال را نام برد. آنها توسط سردبیران سیاسی رسانه‌های برجسته آلمانی حمایت و پشتیبانی شده و می‌شوند. درست است که نمی‌توان مستقیماً از یک رویکرد سازمان‌یافته صحبت کرد، اما این افراد ــ با موافقت رئیس دولت ــ تقریباً همیشه در مورد روسیه هماهنگ ظاهر می‌شوند.

این نیز زمانی اتفاق افتاد که الکسی ناوالنی، سیاستمدار مخالف روسی، در حین پرواز داخلی در ۲۰ آگوست ۲۰۲۰ دچار ضعف شد، پس از فرود اضطراری در اومسک مجبور به درمان در یک کلینیک شد و کمی‌ بعد به Charité برلین منتقل گردید، جایی که او را به آنجا بردند. چند روز در کما بود. تأثیرگذاران ذکر‌شده در بالا بلافاصله در محل حاضر شده و با حمایت رسانه‌های پیشرو، علیه دولت روسیه و روسای جمهور آن فعال گردیدند. حتی قبل از اینکه حقایق مشخص شود، چه رسد به تحقیقات اولیه، ادعا شد که ناوالنی «منتقد کرملین» با یک ماده اعصاب روسی از گروه نوویچوک مسموم شده است.

به‌طور فزاینده‌ای آشکار می‌شود که بسیاری نه تنها در سازمان‌ها در آلمان، بلکه در بوندستاگ و پارلمان‌های ایالتی نیز افرادی هستند که ــ تا حدی آشکارا، تا حدی پنهانی ــ مفهوم سیاست ایالات متحده را دنبال می‌کنند و بسیاری نیز به‌عنوان لابی‌گر برای شرکت‌های بین‌المللی کار می‌کنند. تا زمانی که این امر متوقف نشود، یک سیاست مستقل آلمان که در خدمت رفاه مردم باشد و تأثیرات منفی خارجی را دفع کند، امکان‌پذیر نیست.

* https://de.rt.com/meinung/128478-russland-und-china-versus-usa

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *