دومین میزگرد سایت «۱۰ مهر»: در مورد چارچوب مبارزات داخلی

ما در عین مبارزه قاطع در دفاع از منافع و خواست‌های بر حق مردم تحت فشار و توده‌های میلیونی زحمتکشان میهن‌مان برای استقرار آزادی و عدالت اجتماعی، امروز یکبار دیگر در اینجا گردهم آمده‌ایم تا از طریق گفت‌وگو و تبادل‌نظر، راه‌های مناسب مبارزه در راه تحقق این خواست‌ها را در شرایط خطرناک حاکم در سطح بین‌المللی جست‌و‌جو کنیم و تا حد امکان در این زمینه‌ها به درک مشترکی برسیم.

 

 

 

با سلام خدمت مهمانان گرامی‌ و تشکر از شما که دعوت ما را برای ادامهٔ این میزگرد پذیرفتید و با درود بر بیندگان این برنامه و خوانندگان سایت ۱۰« مهر». در این جلسه به قسمت دشوار این بحث می‌رسیم. در جلسهٔ گذشته نظر همهٔ شرکت‌کنندگان بر این بود که با توجه به شرایط داخلی و شرایط بین‌المللی، و از آنجا که هنوز یک آلترناتیو قابل اتکاء که بتواند مبارزات پراکندۀ مردم را در سمت‌و‌سوی درستی هدایت کند و اجماع وسیعی را حول برنامهٔ خود در جهت منافع مردم و میهن سامان دهد وجود ندارد، و نیز صدای بلند رسانه‌های جمعی دشمنان مردم ایران، چه در رسانه‌های خصوصی و عمومی ‌و چه در فضای مجازی که با جنگ اطلاعاتی ــ تبلیغاتی خود هر صدای دیگری را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد، شعار سرنگونی جمهوری اسلامی، یا شعارهایی که به شکلی دیگر مطرح، امّا همین مضمون را دنبال می‌کنند، در مرحلهٔ کنونی، و با توجه به توازن نیروها، علاوه بر این که نفعی به حال ملت ایران ندارد، شعارهایی درست و منطقی نبوده و می‌تواند منجر به انفجاری کور و بی‌برنامه گردد که تبعات خطرناک و پیش‌بینی نشده‌ای را با خود به‌همراه آورد.

امّا باید در نظر داشت که اصولاً مخالفت ما با شعار سرنگونی و شعارهای مشابه آن، به‌هیچوجه به معنای حمایت ما از حاکمیت جمهوری اسلامی‌ و سیاست‌های سرکوبگرانه و نئولیبرالی آن در طی چند دهه گذشته که منجر به فجایع عظیمی‌ برای مردم و میهن ما شده است، نمی‌باشد. این سئوال بایستی در جنبش مطرح و در کلیه حواشی آن صحبت می‌شد. وقتی می‌گوییم به قسمت دشوار آن رسیده‌ایم، برای اینست که در طول سالیان گذشته، علیرغم بلندتر و بلندتر شدن بانگ اعتراض توده‌ها به‌ویژه در زمینه‌های معیشتی، گوش شنوایی برای صدای مردم وجود نداشته و متأسفانه هنوز هم ندارد؛ و در بسیاری از موارد منافع ملّی به پای منافع جناحی، گروهی و شخصی قربانی گردیده، آنقدر مشکلات و مسایل، آنهم در تمامی ‌زمینه‌های اقتصادی، اجتماعی، قضایی، فرهنگی، هویتی و غیره روی هم انباشته شده است که برای برون‌رفت از آن اراده‌ای قوی و کارساز لازم است. آیا چنین اراده‌ای در حاکمیت کنونی جمهوری اسلامی‌ مشاهده می‌شود؟ آیا این اراده اگر وجود هم داشته باشد، بدون اتکا به توده‌های رنج و زحمت و تمامی‌ مردم ایران می‌تواند در این راه دستاوردی هم داشته باشد؟ حاکمیت جمهوری اسلامی ‌علیرغم موفقیت‌هایی که در زمینه استقلال سیاسی و تقویت بنیه دفاعی میهن و از این طریق پیشرفت در زمینه‌های علم و تکنیک مربوط به آن داشته است، که به‌نوبه خود ارزشمند می‌باشد، امّا در طول این سال‌ها هر روز بیش از پیش از مردم و خواست‌های برحق و عادلانه آنان در راه آزادی و عدالت اجتماعی فاصله گرفته است. واقعیت اینست که در حال حاضر در زمینه‌های مختلفی در جامعه، با بحران‌های جدی روبرو می‌باشیم؛ به‌علت عدم وجود نظارت واقعی مردم بر ارگان‌های مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، قضایی و نیز نامحرم دانستن مردم از سوی حاکمیت، رانت‌خواری، دزدی و فساد گسترش بی‌سابقه‌ای یافته و فاصله بین فقر و ثروت به دره‌ای عمیق تبدیل شده است. اکثریتی محتاج نان شب، خود را به هر دری می‌زنند و راهی نمی‌یابند، و اقلیتی پروار صاحب مال و جان مردم شده‌اند. بیکاری بیداد می‌کند و دروغ و ریا می‌تازاند. تمامی ‌اینها موجب آن گردیده است که اعتماد عمومی ‌روز‌به‌روز بیشتر فرو‌بریزد و مردم باور خود را به نهادهای رنگ و وارنگ از دست بدهند. این اعتماد‌سازی در جامعه آیا امکان‌پذیر است و اگر آری، چگونه؟ در این میان دشمنان میهن و مردم میدان را مناسب دیده و در حال سوء‌استفاده از چنین شرایط اسفناک می‌باشند. شرایط بین‌المللی نیز بسیار حساس و خطرناک شده است. جهان کنونی در حال گذر از دنیای تک قطبی با سرکردگی آمریکا، به‌سوی جهانی چند قطبی است. چنین پدیده‌ای به‌خودی‌خود منجر به جنگ ژئو‌پولیتکی شده است که یک پای مهم آن، کشور ما، ایران است. چنین وضعیتی می‌تواند در شرایط خاصی منجر به هر اتفاقی گردد. ببینیم این شرایط چدید و پیچیدۀ جهانی چه تأثیری می‌تواند بر اوضاع داخلی میهن ما داشته باشد؟

ما در عین مبارزه قاطع در دفاع از منافع و خواست‌های بر حق مردم تحت فشار و توده‌های میلیونی زحمتکشان میهن‌مان برای استقرار آزادی و عدالت اجتماعی، امروز یکبار دیگر در اینجا گردهم آمده‌ایم تا از طریق گفت‌وگو و تبادل‌نظر، راه‌های مناسب مبارزه در راه تحقق این خواست‌ها را در شرایط خطرناک حاکم در سطح بین‌المللی جست‌و‌جو کنیم و تا حد امکان در این زمینه‌ها به درک مشترکی برسیم.

 سئوال این جاست که با توجه به همه این مسایل، چارچوب برخورد ما با حکومت چگونه است؟ برای مردم زحمتکشی که با انواع بحران‌های عمیق اقتصادی، اجتماعی، مدنی و فرهنگی دست و پنجه نرم می‌کنند چه حرفی داریم و چگونه می‌توانیم در رفع این نابسامانی‌ها مفید واقع شویم. در این راه کدام معیارها را باید به‌کار گیریم و از کدام شیوه‌های مبارزاتی استفاده کنیم. به‌طور کلی اهداف نزدیک و دور ما برای برون‌رفت از وضعیت کنونی کدامند و پیام ما چگونه و چیست؟

یک نظر

  • دکتر حسین پور خصالیان

    اصلاح گرائی با روش سیاست های حمایتی/سوسیالیستی
    خوشحالم که توافق شده است که سیاست براندازی غلط است، پس باید برای خروج از بحران، برای مقابله با تهدیدات “یانکی/عبری/عربی ، روش دیگری را انتخاب کرد. با در نظر گرفتن بافت فرهنگی مردم ایران اعتقادات آنان به دین اسلام و خاصه گرایش انان به شیعه امیرالمومنین، من مایه های زیادی را می بینم برای برجسته کردن اسلام نوگرا. اسلام نوگرا با هدف برقراری عدالت و بدست آوردن آزادی های اجتماعی که در قانون اساسی جمهوری اسلامی نهفته شده است. از آن جا که هر گونه کوشش برای تحقیر اسلام با واکنش طبقات فرودست روبرو خواهد شد، نیروهای روشنفکر با اندیشه های دین زدائی نمی توانند رهبری زحمتکشان ایران را بدست بیاورند، هر چند که خود را دلسوز این بخش از مردم ایران بنامند. اندیشه اصلاح گرائی زمینه های فراوانی دارد برای صلح اجتماعی وبرای برقررای عدالت و فراهم کردن رفاه برای زحمتکشان ایران.باید کوشی که این زمینه ها را رسانه ای کرد، پالایش داد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *