سلاح آلمانی: یک بار دیگر در دست فاشیست‌ها

در ماه مارس ۲۰۲۲ رسانه‌ها و شبکه‌های اصلی خبری، تنها و تنها از «پروپاگاندای روسیه» می‌گویند، اما اگر به آرشیو خود رجوع کنند خواهند دید که آنچه «پروپاگاندا» می‌نامند، همان اخباری است که در هشت یا هفت سال گذشته در رسانه‌های خود منتشر کرده‌اند.

 

 

 

در فوریه و مارس ۲۰۲۰، کرونا دیگر در صدر اخبار رسانه‌ها نمی‌نشیند.

اکنون بمباران خبری جانبدار و یک‌سویه در تمامی ‌کانال‌های خبری و رسانه‌های اصلی است که فضای هراس و وحشت ایجاد می‌کند و افکار عمومی ‌را برای انجام اقدامات تلافی‌جویانه علیه روسیه آماده می‌سازد.

خبرگزاری رسمی‌ آلمان خبر از این می‌دهد که بر اساس یک نظر سنجی، ۷۴ درصد از مردم آلمان از تهدید نظامی ‌روسیه ابراز نگرانی کرده‌اند. (۱)

در برلین، تظاهرات صلح علیه روسیه برگزار می‌شود. این شهر، این میزان از اشتیاق برای برقراری صلح و آرامش در جهان را در زمان یورش ناتو به یوگسلاوی، افغانستان، عراق و لیبی به یاد نمی‌آورد.

 رسانه‌ها سانسور می‌شوند و ورزشکاران و هنرمندان روسیه مورد تحریم قرار می‌گیرند. سقف ابتذال تا بدانجا بالا میرود که گربه‌های روسیه و درخت بلوط روسی نیز از شرکت در رقابت‌های بین‌المللی حذف می‌شوند.

 رهبر ارکستر فیلارمونی مونیخ اخراج می‌شود، چرا که این رهبر روس‌تبار حاضر نشده است که به خواست شهردار مونیخ تن دهد و انزجار خود را از پوتین به‌طور علنی اعلام کند.

رهبر پرسابقه ارکستر به‌دلیل عدم اجرای خواست توبه‌فرمایان از ادامه فعالیت محروم می‌شود.

رئیس یک کلینیک خصوصی در مونیخ اعلام می‌کند که بیماران روس نباید به کلینیک او مراجعه کنند.

گویا شبح گذشته تاریک آلمان دوباره بر فراز شهرها به پرواز در می‌آید، تا جایی که نصب تابلوی «ورود روس ممنوع است» توسط مدیر یک رستوران، گذشته تاریکی را به یاد می‌آورد که ورود یهودی‌ها به برخی اماکن ممنوع بود.

کار به جایی می‌رسد که یکی از مقامات مسئول آلمان آشکارا می‌گوید: «برخی دیگر جرأت نمی‌کنند در خیابان به زبان روسی صحبت کنند. این من را بسیار نگران می‌کند.» (۲)

این مقام مسئول همچنین به موارد حمله به مغازه‌های روسی و آزار و اذیت کودکان روس‌تبار در مدارس اشاره می‌کند.

اسباب‌بازی هم در ردیف اقلام تحریمی ‌قرار می‌گیرد.

کمپانی پلی موبیل (Playmobil) اعلام می‌کند که به‌منظور همبستگی با اوکراین، از صدور اسباب‌بازی به روسیه خودداری می‌کند.

رسانه‌های اصلی نیز در این میان با به‌راه انداختن جنگ تبلیغاتی و با توسل به مغلطه و قیاس‌های‌ نامربوط، خاک در چشم حقیقت می‌پاشند.

برای نمونه در سایت شبکه اول خبری آلمان می‌خوانیم: تقاضای زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین، برای رفتن داوطلبان خارجی به اوکراین، جنگ داخلی ۱۹۳۶ در اسپانیا را به یاد می‌آورد که داوطلبان از سراسر اروپا و ایالات متحده برای مبارزه با ژنرال فرانکوی راست‌گرا به اسپانیا شتافتند. (۳)

می‌دانیم که داوطلبان و اعضای بریگاد بین‌المللی در سال ۱۹۳۶ با هدف مبارزه با فاشیسم به اسپانیا شتافتند.

اما در اوکراین، فاشیست‌ها و نئونازی‌ها که از یاری و حمایت ارتش اوکراین نیز برخوردار بودند، طی هشت سال، بیش از ۱۳ هزار تن از مردم شرق اوکراین را به قتل رساندند. اعضای اتحادیه‌های کارگری در اودسا زنده زنده در آتش سوزانده شدند.

سمفونی مقاومت لنینگراد را اجرا نمی‌کنیم

یک سالن کنسرت در برلین، Konzerthaus در ماه جاری، برنامه خود را تغییر می‌دهد و سمفونی لنینگراد (سمفونی شماره ۷ شوستاکوویچ) را که نماد مقاومت در برابر فاشیسم است از برنامه خود حذف می‌کند. رهبر ارکستر می‌گوید که اجرای این سمفونی در شرایط کنونی مناسب نیست.

این سمفونی قرار بود که در روز ۲۵ مارس (پنجم فروردین) در برلین اجرا شود. (۴)

رهبر ارکستر به حتم می‌داند که شوستاکویچ، سمفونی شماره ۷ خود را به مردم شهر لنینگراد تقدیم کرده بود. چرا که این سمفونی روایت رنج و مقاومت مردم لنینگراد است. (۵)

 اما آیا او نمی‌داند که برنامه ایجاد قحطی و گرسنگی دادن، یا همان طرح Backe (نام وزیر کشاورزی در دوران تسلط ناسیونال سوسیالیست‌ها در آلمان) بخشی از استراتژی رهبران نازی علیه مردمی‌ بود که در محدوده مناطق اشغالی زندگی می‌کردند؟

هرمان گورینگ یکی از رهبران جنایتکار نازی که برنامه گرسنگی دادن را سازماندهی کرده بود، در سال ۱۹۴۱ پیش‌بینی می‌کرد که در آن سال بین ۲۰ تا ۳۰ میلیون تن از مردم در روسیه از گرسنگی جان خود را از دست بدهند.

گورینگ گفته بود که نژادهای خاصی باید از بین بروند.

ازین رو، جنگنده‌های نیروی هوایی آلمان به صورت هدفمند انبارهای مواد غذایی لنینگراد را بمباران کردند و در کمتر از یک ماه، ذخایر غله به پایان رسید.

لنینگراد توسط ارتش آلمان محاصره شد و نزدیک به ۹۰۰ روز (از سپتامبر ۱۹۴۱ تا ۲۷ ژانویه ۱۹۴۴) راه ورود آذوقه و مواد ضروری به شهر بسته شد. بیش از یک میلیون تن از مردم لنینگراد جان خود را از دست دادند.

 نهم اوت ۱۹۴۲، رأس ساعت ۱۸، صدای« الیاسبرگ» رهبر ارکستر از رادیو در لنینگراد شنیده می‌شود: «رفقا، ما در آستانه رویدادی مهم قرار داریم. در‌‌ همان زمانی که آن خوک فاشیست، سراسر اروپا را به خاک و خون می‌کشید، شوستاکوویچ سمفونی شماره ۷ را می‌نوشت. اروپا فکر می‌کرد که لنینگراد به پایان کار خود رسیده است. اما این اثر، برخاسته ‌از روحیه مقاومت و شجاعت مردم ماست. به آن گوش فرا دهید، رفقا!»

مردم گرسنه لنینگراد برای شنیدن سمفونی شماره ۷ شوستاکوویج در سالن کنسرت جمع شده بودند.

تابستان بود، اما نوازنده‌های گرسنه که به اسکلتی تبدیل شده بودند، می‌لرزیدند. بیشتر آن‌ها چند دست لباس روی هم پوشیده بودند.

 سمفونی شماره ۷ شوستاکوویج، نه‌تنها از رادیو، بلکه از طریق بلندگوها در سطح شهر به‌طور مستقیم پخش می‌شد و حتی سربازان ارتش نازی در بیرون دروازه شهر هم آن را می‌شنیدند. (۶)

رهبر ارکستر برلین که در مارس ۲۰۲۲، سمفونی مقاومت مردم لنینگراد را از برنامه خود حذف می‌کند، به احتمال زیاد نمی‌داند که در سپتامبر ۲۰۱۵، در روزنامه آلمانی‌زبان «فرانکفورتر آلگماینه » مطلبی منتشر شده بود که بخشی از آن به روایت‌هایی از محاصره لنینگراد اختصاص داشت.

فرانکفورتر آلگمانیه اشاره کرده بود که نویسنده این مطلب، ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور فدراسیون روسیه است.

پوتین روایت می‌کند که پدرم به همراه ۲۷ تن دیگر در گروهی سازماندهی شده بود که برای جلوگیری از پیشروی ارتش آلمان، مسئولیت تخریب پل‌ها و خطوط راه‌آهن را برعهده داشتند. پوتین روایت می‌کند که پدرم پس از رویارویی با نیروهای نظامی ‌نازی مجروح می‌شود و به دلیل ترکشی که در پایش داشت در بیمارستانی در لنینگراد بستری می‌شود. لنینگراد محاصره شده بود و زمانی که مادرم به ملاقاتش می‌رفت، جیره غذای خودش را پنهانی به مادرم می‌داد تا برای برادر سه ساله‌ام به خانه ببرد. یک روز پدرم از شدت گرسنگی بیهوش می‌شود و پزشکان و پرستاران متوجه می‌شوند که پدرم جیره غذای خود را مصرف نمی‌کند و ملاقات را ممنوع می‌کنند. برادرم را به مرکز مخصوص کودکان بردند. مرکزی که برای نجات بچه‌ها از گرسنگی ایجاد شده بود. اما برادرم به دیفتری مبتلا شد و زنده نماند.

پدرم از بیمارستان مرخص شد. زمانی که به خانه رسید، امدادگران مشغول بیرون بردن اجساد از خانه‌ها بودند. مادرم نیز در میان آن‌ها بود. پدرم به‌نظرش رسید که مادرم هنوز نفس می‌کشد. به امدادگران گفت «او هنوز زنده است» و مانع بردن مادرم شد. امدادگران امیدی به زنده ماندن مادرم نداشتند. به پدرم گفتند که حواست باشد که ما تا دو هفته یا چهار هفته آینده به اینجا نمی‌آئیم. آن وقت خودت باید از پس این کار برآیی.

پدرم از مادرم مراقبت کرد و او دوباره جان گرفت. مادرم زمانی که ۴۱ ساله بود مرا به دنیا آورد. او اواخر سال ۱۹۹۸ درگذشت.

حرف‌های مادرم را به یاد دارم.مادرم می‌گفت چطور می‌توان از سربازان آلمانی متنفر بود؟ آن‌ها هم آدم‌های ساده‌ای بودند که مثل ما جان خودشان را از دست می‌دادند. (۷)

سفیر کنونی اوکراین در آلمان بر مزار همدست هیتلر گل میگذارد

به دعوت رئیس‌جمهوری آلمان، فرانک‌ والتر اشتاین‌مایر، در روز ۲۷ مارس ۲۰۲۲ (هفتم فروردین ۱۴۰۱)، کنسرتی برای اعلام همبستگی با اوکراین با حضور هنرمندان روسی، اوکراینی، بلاروسی و آلمانی در برلین برگزار شد.

آندری ملنیک، سفیر اوکراین در آلمان در یک پیام توئیتری اعلام کرد که در این کنسرت شرکت نمی‌کند. او با انتقاد از این که تک‌خوان و تک‌نواز کنسرت، روس هستند، این مسأله را توهین‌آمیز خواند. (۸)

با آندری ملنیک، سفیر اوکراین در آلمان بیشتر آشنا شویم.

یکی از نمایندگان حزب چپ در پارلمان آلمان به‌نام Sevim Dagdelen در ماه مه ۲۰۱۵، دولت آلمان را مورد خطاب قرار می‌دهد و پرسش زیر را طرح می‌کند:

دولت فدرال آیا می‌داند که آندری ملنیک، سفیر اوکراین در آلمان، در سفر خود به مونیخ در ۲۷ آوریل ۲۰۱۵، بر مزار «استپان باندرا»، یک یهودی‌ستیز اوکراینی و همدست نازی‌ها در اوکراین، گل گذاشته است یا خیر؟ (۹)

البته خانم نماینده به یقین اطلاع دارد که در زمان یورش ارتش آلمان به اوکراین، استپان باندرا به‌همراه دسته‌های مسلح تحت فرمانش، صرفاً در تیرباران دسته‌جمعی زنان و کودکان یهودی با نازی‌ها همکاری نمی‌کرد. نازی‌ها و باندرا،هدف دیگری نیز داشتند: نابود کردن روس‌ها.

هواداران باندرا در اوکراین، در زمان حاضر نیز او را به‌عنوان قهرمان ملی اوکراین ستایش می‌کنند و مفتخر هستند که راه او را ادامه می‌دهند.

در شرق اوکراین، روس‌تباران را به قتل می‌رسانند و در غرب اوکراین، بنای یادبود باندرا را با دسته‌های گل می‌پوشانند.

آندری ملنیک، سفیرکنونی اوکراین در آلمان، باندرای فاشیست را قهرمان ملی می‌داند و در سال ۲۰۱۵ بر مزار او در مونیخ گل می‌گذارد. در آنجا عکس می‌گیرد و بی هیچ پروایی به نمایش می‌گذارد. همین فرد در شرایط کنونی به‌عنوان یک مهمان برگزیده به برنامه‌های کانال‌های تلویزیونی آلمان و میزگردها دعوت می‌شود. اما کنسرتی که ۲۷ مارس ۲۰۲۲ برگزار شده است را تحریم می‌کند، چرا که تک‌نواز و تک‌خوان کنسرت، روس بوده‌اند.

سفیر سابق آمریکا در مسکو: سیاستهای فعلی پوتین نتیجه تحریکات غرب است

شگفت‌زده نشویم.

این روزها خبرهایی ازین دست در رسانه‌های جریان اصلی و رسانه‌هایی که بلندگوی ناتو تبدیل شده‌اند، جایی ندارد.

این خبر در سال ۲۰۱۴ منتشر شده بود.

جک ماتلوک، Jack Matlock سفیر سابق آمریکا در مسکو در آن سال گفته بود که سیاست‌های فعلی پوتین نتیجه تحریکات غرب است.

روزنامه «تاتس» در سپتامبر سال ۲۰۱۴ با سفیر سابق آمریکا در مسکو مصاحبه‌ای انجام داد. چکیده نظرات سفیر سابق آمریکا در مسکو به قرار زیر است:

گسترش ناتو به شرق ــ و روش انجام‌شده ــ اشتباه بود.

هیچ یک از این کشورها مورد تهدید روسیه قرار نگرفته بودند. تأسیس پایگاه‌های نظامی، از‌جمله در لهستان برای روس‌ها یک اقدام تحریک‌آمیز بود.

در سال ۲۰۰۸، ناتو تصمیم گرفت اوکراین را در مسیر عضویت قرار دهد. درست در جایی در مرز روسیه. اینها همه، حرکات بسیار احمقانه غرب بود. امروز (سال ۲۰۱۴)، ما با واکنش روسیه مواجه هستیم.

در ادامه، بخش‌های دیگری از مصاحبه سفیر آمریکا با نشریه «تاتس » را مرور می‌کنیم.

اما از یاد نبریم که این مصاحبه در سپتامبر ۲۰۱۴ منتشر شده است. امروزه در رسانه‌های اصلی، نشانه‌ای از این که غرب خطایی انجام داده باشد دیده نمی‌شود.

سفیر سابق آمریکا در مسکو چنین ادامه می‌دهد:

اگر چین سازماندهی یک اتحاد نظامی‌ با کانادا و مکزیک را آغاز کند، ایالات متحده آن را تحمل نخواهد کرد.

ما خود را در چارچوب اصول انتزاعی حقوق بین‌الملل محدود نمی‌کنیم. ما از چنین روندی جلوگیری می‌کنیم. با هر وسیله‌ای که داریم. هر کشوری که قدرت انجام این کار را داشته باشد، این کار را انجام می‌دهد.

این غرب بود که شروع به زیر پا گذاشتن قوانین بین‌المللی کرد. زمانی که ناتو صربستان را بمباران کرد.

دومین تخلف ما از توافق‌نامه هلسینکی ــ که می‌گوید مرزها فقط در صورت توافق طرفین قابل تغییر هستند ــ زمانی بود که استقلال کوزوو را پذیرفتیم.

باز هم فراموش نکنیم که این مصاحبه در سال ۲۰۱۴ انجام شده است. رسانه‌های ناتو امروزه صحنه را آنچنان ترسیم می‌کنند که گویا بحران اوکراین از ۲۲ فوریه ۲۰۲۲ آغاز شده است.

سفیر سابق آمریکا در مسکو تأکید می‌کند که کاملاً قابل پیش‌بینی بود که روسیه در سال ۲۰۱۴ چه واکنشی نشان خواهد داد.

پوتین همانطور عمل می‌کند که هر رهبر سیاسی روسیه در چنین شرایطی عمل می‌کرد.

وقایع فوریه در کیف (منظور سفیر، فوریه ۲۰۱۴ است)، افرادی را وارد دستگاه امنیتی اوکراین کرد که به‌شدت ضدِ روسیه هستند و از نظر سیاسی آنچنان راست هستند که بدون هیچ مبالغه‌ای می‌توان آن‌ها را نئو‌نازی خواند. تصرف خشونت‌آمیز ساختمان‌های دولتی در غرب اوکراین آغاز شد، نه در شرق.

کریمه سه قرن است که متعلق به روسیه است.

پوتین اطمینان داشت که اکثریت مردم آنجا دقیقاً چنین انتظاری از او داشتند. همه‌پرسی انجام شد و روندی صلح‌آمیز و مطابق با خواست ساکنان کریمه بود.

من نمی‌گویم که گرفتن کریمه کار درستی بود. اما قابل پیش‌بینی بود که روسیه به دلیل وجود پایگاه دریایی خود در سواستوپل این کار را انجام خواهد داد.

توجه کنیم که در فوریه و مارس ۲۰۲۲ رسانه‌های اصلی از سرکوب و کشتار مردم شرق اوکراین در سال‌های گذشته نمی‌گویند. اما سفیر سابق امریکا در مسکو در سال ۲۰۱۴ به سرکوب مردم شرق اوکراین اشاره می‌کند:

ارگان‌های امنیتی در دست راست‌های افراطی است ــ که این مورد باید اروپای غربی را نیز نگران کند ــ درشرق، در لوهانسک و دونتسک، نیروهای نظامی ‌اوکراین به سمت مردم خود تیراندازی می‌کنند. بیشتر قربانیان ارتش اوکراین غیرنظامیان هستند. بخشی از نیروهایی که به شرق رفته‌اند، روابط نزدیکی با کشورهای دیگر دارند؛ از‌جمله لهستان و اسلواکی. اما ما این مورد را «تهاجم» نمی‌نامیم. روسیه همیشه به صراحت گفته است که نمی‌پذیرد که اوکراین با کشورهایی که نشان می‌دهند دشمن روسیه هستند، ائتلاف کند. روسیه از این نظر با هیچ کشور دیگری تفاوتی ندارد. (۱۰)

کتک زدن رهبر حزب کمونیست اوکراین در حین سخنرانی در پارلمان

در ماه آوریل ۲۰۱۴ خبرگزاری «یورو نیوز»، که از سوی اتحادیه اروپا تأمین مالی می‌شود ویدئویی منتشر کرد که تماشای این ویدئو در این روزها که در رسانه‌های اصلی اینگونه صحنه‌سازی می‌شود که گویا در هشت سال گذشته، آرامش و دموکراسی در این کشور برقرار بوده، خالی از فایده نخواهد بود. (۱۱)

در این گزارش ویدئویی می‌بینیم که « پترو سیموننکو»، رهبر حزب کمونیست اوکراین در پارلمان در حال سخنرانی است. اما به ناگاه ۲ تن از نمایندگان حزب راست افراطی سوابودا به او حمله می‌کنند و او را مورد ضرب و جرح قرار می‌دهند.

به چه دلیل رهبر حزب کمونیست مورد هجوم قرار می‌گیرد؟

روس‌تباران شرق اوکراین با کودتایی که در فوریه ۲۰۱۴ توسط آمریکا سازماندهی شده بود همراهی نمی‌کنند و دولت جدید را مورد تأیید قرار نمی‌دهند. در ماه آوریل ۲۰۱۴، دولتی که با کودتا به قدرت دست یافته است، تانک‌ها را به‌سوی شرق روانه می‌کند.

رهبر حزب کمونیست در سخنرانی خود، سرکوب مردم شرق اوکراین را مورد اعتراض قرار داده بود و خواستار به‌رسمیت شناختن حقوق مردم شهرهای دونتسک، خارکف و لوهانسک برای انجام تظاهرات بود.

نمایش صلیب شکسته نازیها در گزارشهای خبری مربوط به اوکراین

در سپتامبر ۲۰۱۴، چند ماه پس از کودتای سازماندهی شده توسط آمریکا در زمان ریاست جمهوری باراک اوباما، برنده جایزه صلح نوبل، در گزارش‌های خبری دو شبکه اصلی آلمان ــ ARD و ZDF ــ صلیب شکسته نازی‌ها به بینندگان و به‌ویژه به بازماندگان اردوگاه‌های کار اجباری فاشیست‌ها دهن‌کجی می‌کرد.

در گزارش‌های خبری از « داوطلبانی» گفته می‌شد که با «اقدامات تروریستی» در شرق اوکراین مقابله می‌کنند. منطقه‌ای که ساکنان آن به‌طور عمده روس‌تبار هستند. اما در گزارش‌های ویدئویی دیده می‌شد که «داوطلبانی» که با «تروریسم» در شرق اوکراین مقابله می‌کنند، علامت صلیب شکسته نازی‌ها را به‌عنوان آرم مورد استفاده قرار می‌دهند.

در اسکرین شات زیر دیده می‌شود که در گزارش‌های شبکه‌های خبری آلمان ــ ARD و ZDF ــ از اوکراین، علائم رژیم نازی بهروشنی دیده میشود.

در سمت راست اسکرین شات، واحد نظامی ‌آزوف با علامت اس اس و در سمت چپ اسکرین شات، علامت صلیب شکسته به‌طور مشخص نمایان است.

این ۲ شبکه به دلیل بی‌توجهی به نمایش علائم نازی‌ها در گزارش‌های خبری خود، از سوی روزنامه‌نگاران پیشرو و محاقل مترقی آلمان مورد انتقاد قرار گرفتند.

«تاگس اشپیگل» در همان زمان نوشت که شبکه خبری WDR با انتشار یک تصویر، پیشروی ستونی از تانک‌های روسی به‌سوی اوکراین را نشان می‌دهد.

اما مشخص شد که این تصویر ارتباطی به اوکراین ندارد و مربوط به سال ۲۰۰۸ و منطقه قفقاز است.

با توجه به توضیحات «تاگس اشپیگل»، شبکه تلویزیونی WDR، از قرار معلوم از هول حلیم داخل دیگ افتاده بود. پس از مشخص شدن جعلی بودن خبر، این شبکه به اشتباه خود اقرار کرد. (۱۲)

دشمن پوتین، دوست من است

در ماه مارس ۲۰۱۴، یک گزارش ویدئویی با عنوان «کیف: فاشیست‌ها چه نقشی ایفا می‌کنند؟» ازشبکه اول تلویزیون آلمان پخش شد. (۱۳)

در این ویدئو می‌بینیم که پوتین در جمع خبرنگاران نسبت به اقدامات نئو‌نازی‌ها، ناسیونالیست‌های افراطی و یهودی‌ستیزی در اوکراین ابراز نگرانی می‌کند.

در ارتباط با ابراز نگرانی از سوی پوتین، در آن زمان، واکنش تهیه‌کنندگان گزارش ویدئویی شبکه اول تلویزیون آلمان به قرار زیر بود: «هر چند که گفتنش دشوار است، اما واقعیت این است که پوتین درست می‌گوید.»

فراموش نکنیم که این گزارش ویدئویی در سال ۲۰۱۴ تهیه شده است. در شرایط کنونی غیر‌قابل تصور است که رسانه‌های اصلی آلمان گزارشی درارتباط با جنایات انجام شده توسط نیروهای راست افراطی اوکراین منتشر کنند.

در گزارش مورد اشاره بر نقش تعیین‌کننده نیروهای راست افراطی در جریان کودتای امریکایی سال ۲۰۱۴ تأکید می‌شود. به صراحت گفته می‌شود که در دولت جدید اوکراین، تشکل‌های فاشیستی از قدرت زیادی برخوردار می‌شوند.

برای نمونه، حزب ناسیونالیست افراطی« سوبودا» به رهبری اولگ تیاهنیبوک ــ Oleg Tjahnybok ــ ۳ وزیر به کابینه جدید می‌فرستد وبدین ترتیب فاشیست‌ها، قدرت را در بخش‌های مربوط به حوزه امنیت در اختیار می‌گیرند. علاوه بر حوزه امنیتی، نیروهای راست افراطی در بخش قضایی نیز نفوذ می‌کنند. دادستان کل اوکراین در آن تاریخ یکی از اعضای سوابودا بود.

این حزب خود را وارث «استفان باندرا» می‌داند.

باندرا در زمان حمله ارتش هیتلر به اوکراین با نازی‌ها همکاری کرده بود.

پیش ازین اشاره کردیم که سفیر کنونی اوکراین در آلمان بر مزار باندرا در مونیخ گل می‌گذارد.

در ژانویه ۲۰۱۴، هزاران نفر از طرفداران اسوبودا، به‌مناسبت سالگرد تولد استفان باندرا، مشعل به دست در خیابان‌های کیف به راه‌پیمایی پرداختند و از او به‌عنوان یک قهرمان ملی یاد کردند.

در انتهای گزارش ویدئویی شبکه اول تلویزیون آلمان که در سال ۲۰۱۴ تهیه شده بود، چنین نتیجه‌گیری می‌شود که سیاستمداران در آلمان چشم خود را بر واقعیت فاشیسم در اوکراین می‌بندند. مسأله اصلی برای آن‌ها این است: دشمن پوتین، دوست من است.

تهیه‌کنندگان گزارش ویدئویی در انتهای این گزارش این پرسش را مطرح می‌سازند: آیا در پیش گرفتن این استراتژی (دشمن پوتین، دوست من است)، منجر به صلح خواهد شد؟

به یاد بیاوریم که این گزارش ویدئوئی در سال ۲۰۱۴ تهیه شده است. رسانه‌های اصلی این روزها به تاریخچه و زمینه‌های شکل‌گیری بحران اوکراین نمی‌پردازند.

واقعیت این است که غرب و از‌جمله آلمان، به‌نام دفاع از ارزش‌های دمکراتیک، در عمل در کنار نیروهای راست افراطی قرار گرفت و به آن‌ها رسمیت و مشروعیت داد.

فرانک والتر اشتاین‌مایر، رئیس‌جمهور کنونی آلمان و وزیر امور خارجه وقت، به‌همراه وزرای خارجه فرانسه و لهستان، در فوریه ۲۰۱۴، برای به اصطلاح میانجی‌گری، از‌جمله با اولگ تیاهنیبوک، رهبر فاشیست حزب سوابودا مذاکره و ملاقات می‌کنند. در تصویری می‌بینیم که رهبر سوابودار در سمت راست اشتاین مایر ایستاده است.

دست‌اندرکاران رسانه‌های اصلی آلمان از قرار معلوم به آرشیو برنامه‌های خود رجوع نمی‌کنند و به یاد نمی‌آورند که به سیاستمداران هشدار می‌دادند که چنین رویکردی منجر به برقراری فضای صلح و آرامش نخواهد شد. در حال حاضر این رسانه‌ها نیز با خبررسانی یک‌سویه و تشکیل جبهه جنگ رسانه‌ای علیه روسیه، این شعار راهبردی را راهنمای خود قرار داده اند که « دشمن پوتین، دوست من است.»

چشم راست غرب نابیناست

در همان ماه مارس ۲۰۱۴ مقاله‌ای در« تاگس اشپیگل» منتشر می‌شود با عنوان: «چشم راست غرب نابینا است» (۱۴)

نویسنده با انتخاب این تیتر به این واقعیت اشاره می‌کند که غرب چشم خود را بر قدرت گرفتن نیروهای راست افراطی در اوکراین بسته است. نیروهای افراطی «سوابودا» با کتک زدن مدیر عامل تلویزیون اوکراین، او را مجبور به کناره‌گیری می‌کنند. چرا که سخنرانی پوتین در ارتباط با کریمه را پخش کرده است.

فراموش نکنیم که این مقاله در سال ۲۰۱۴ منتشر شده است و در شرایط کنونی شاهد انتشار چنین مقالاتی در رسانه‌های جریان اصلی نیستیم.

نویسنده مقاله تأکید می‌کند که چنانچه غرب بخواهد برخورد خشونت‌آمیز در مورد مدیر عامل تلویزیون را توجیه کند و آن را صرفاً یک اتفاق زشت استثنایی بداند، ضروری است که نگاهی به برنامه این حزب بیاندازد.

روزنامه آلمانی زبان «زود دویچه» ماجرای ضرب و جرح مدیر عامل کانال اول تلویزیون اوکراین را با ذکر جزییات منتشر می‌کند. (۱۵)

یک نماینده پارلمان از حزب اسوبودا، گلوی مدیر عامل تلویزیون را می‌گیرد و فشار می‌دهد. مدیر عامل سعی می‌کند از خود دفاع کند، اما سه مرد او را مورد ضرب و شتم قرار می‌دهند. او را با کراواتش به صندلی چرمی‌ پشت میزش می‌کشانند و یک تکه کاغذ به او می‌دهند: نامه استعفا.

مدیر عامل امتناع می‌کند. به سر او می‌کوبند و می‌کوبند.

نویسنده مقاله روزنامه «زود دویچه» در مارس ۲۰۱۴ در ارتباط با رفتار وحشیانه با مدیر عامل تلویزیون می‌نویسد: غرب چهره زشت سوابودا را کشف می‌کند.

روسیه می‌گفت که آنها فاشیست و بسیار خطرناک هستند. اما غرب تا به امروز، حزب سوابودا را یک « شر ضروری» قلمداد می‌کرد.

کیف، کشتار «میدان» را لاپوشانی میکند

در آوریل ۲۰۱۵ در سایت یکی از شبکه‌های خبری آلمان به‌نام ntv گزارشی منتشر شد با عنوان: کیف کشتار «میدان» را لاپوشانی می‌کند. (۱۶)

در ماه مارس ۲۰۲۲ رسانه‌ها و شبکه‌های اصلی خبری، تنها و تنها از «پروپاگاندای روسیه» می‌گویند، اما اگر به آرشیو خود رجوع کنند خواهند دید که آنچه «پروپاگاندا» می‌نامند، همان اخباری است که در هشت یا هفت سال گذشته در رسانه‌های خود منتشر کرده‌اند.

بنابه گزارش شبکه خبری ntv بیش از ۱۰۰ نفر در ماه فوریه ۲۰۱۴ در تظاهرات «میدان» کشته شدند که بیشتر آنها بر اثر تیراندازی به قتل رسیده بودند.

 از آن زمان تاکنون (آوریل ۲۰۱۵) ابعاد حادثه چندان روشن نشده است.

شورای اروپا اکنون انتقاد می‌کند که بر سر راه انجام تحقیقات به‌طور عامدانه مانع‌تراشی کرده‌اند. ازین رو، دولت کیف اعتبارخود را به میزان وسیعی از دست می‌دهد.

افرادی که تیراندازی کرده بودند شناسایی شده‌اند. آن‌ها از اعضای یگان ویژه Berkut بودند.اما دولت کیف اعلام کرد که به این نیروها برای مبارزه با نیروهای جدایی‌طلب طرفدار روسیه در شرق اوکراین نیاز دارد و بنابراین آن‌ها مورد بازخواست قرار نمی‌گیرند.

شبکه خبری ntv در آوریل ۲۰۱۵ می‌نویسد که این دلیل، بهانه مضحکی بیش نیست.

اما در شرایط کنونی رسانه‌های هوادار ناتو صرفاً از «پروپاگاندای روسیه» می‌گویند.

استراتژی این است: عدم همکاری بین آلمان و روسیه

فرانک والتر اشتاین‌مایر،رئیس‌جمهور کنونی و وزیر خارجه وقت آلمان، در ماه مه ۲۰۱۴، پس از انجام کودتای سازماندهی شده توسط آمریکا در اوکراین، درگفت‌وگو با خبرگزاری آلمان می‌گوید که هدف سیاست خارجی آلمان این است که ما بخشی از مسئولیت را بر عهده بگیریم. (۱۷)

جورج فریدمن، بنیانگذار و مدیر عامل سابق Stratfor ( یک اطاق فکر بانفوذ که با وزارت خارجه آمریکا و کشورهای عضو ناتو مناسبات نزدیکی دارد) در فوریه همان سال می‌گوید که اوکراین به‌خودی‌خود اهمیت استراتژیک ندارد. البته باید گفت که اوکراین برای کشوری که دشمن روسیه باشد، دروازه ورود به خاک روسیه است و می‌تواند موجودیت روسیه را مورد تهدید قرار دهد. ازین رو اوکراین برای آلمان که خیال جنگ با روسیه را ندارد، اهمیتی ندارد.

واقعیت این است که آلمان پس از کودتای امریکایی ۲۰۱۴ در اوکراین نقش انفعالی نداشت و از یکی از رهبران تظاهرات در اوکراین، یعنی «کلیچکو»، قهرمان سایق بوکس، حمایت کرد.

اما مسأله این بود که کلیچکو کاندید دلخواه ایالات متحده نبود.

 خانم ویکتوریا نولاند ــ Victoria Nuland ــ، معاون وزرات خارجه آمریکا در گفت‌وگوی تلفنی با Geoffrey Pyatt، سفیر آمریکا در اوکراین، در ارتباط با عملکرد آلمان و نامزد کردن کلیچکو، عبارت تحقیرآمیز، «Fuck the EU» را به‌کار برد.

جورج فریدمن، مدیر سابق اندیشکده Stratfor در سال ۲۰۱۴ می‌پرسد: آیا آلمان می‌خواهد از این پس نقش فعال‌تری در عرصه بین‌المللی ایفا کند؟ آیا آلمان قصد دارد که طرح‌های آمریکا را بر هم زند؟ (۱۸)

جورج فریدمن یک سال بعد از طرح این پرسش، در جریان یک سخنرانی در شیکاگو در سال ۲۰۱۵ گفت: نگرانی اصلی سیاست خارجی آمریکا در قرن گذشته، در طول جنگ‌های جهانی اول، دوم و جنگ سرد، روابط آلمان و روسیه بوده است. هدف اصلی، جلوگیری از همکاری‌هایی بود که می‌توانست برتری ایالات متحده را به چالش بکشد. زیرا اگر سرمایه و فناوری آلمان با منابع مواد خام و نیروی انسانی روسیه ترکیب شود، آمریکا چه از نظر اقتصادی و چه از نظر نظامی ‌با مشکل بزرگی روبرو خواهد شد. استراتژی این است: عدم همکاری بین آلمان و روسیه. (۱۹)

Jacques Baud یک نظامی ‌و کارشناس اطلاعاتی از سوئیس که سال‌ها با ناتو کار می‌کرد، در مصاحبه‌ای می‌گوید که ایالات متحده علاقه چندانی به خود اوکراین ندارد. هدف آن‌ها این بود که پروژه نورد استریم ۲ و صدور گاز روسیه به آلمان متوقف شود و روابط آلمان و روسیه به‌عنوان ۲ شریک قدرتمند اروپایی متشنج شود.

این کارشناس اطلاعاتی و نظامی‌ به این نتیجه رسیده است که پس از سقوط رژیم نازی در آلمان، سیاست همیشگی ایالات متحده این بوده است که از همکاری نزدیک‌تر روسیه و آلمان جلوگیری کند.

Jacques Baud می‌گوید:

«ایالات متحده از وابستگی انرژی آلمان و اروپا به روسیه انتقاد می‌کند. این در حالی است که روسیه دومین تأمین‌کننده نفت ایالات متحده است. ایالات متحده نفت خود را در درجه اول از کانادا و سپس روسیه و پس از آن مکزیک و عربستان سعودی خریداری می‌کند. این بدان معناست که ایالات متحده به روسیه وابسته است.

نباید فراموش کرد که در یک جنگ هسته‌ای،این اروپاست که میدان جنگ خواهد بود. این بدان معناست که در چنین حالتی، منافع اروپا و ایالات متحده لزوماً یکسان نخواهد بود. به‌همین دلیل بود که اتحاد جماهیر شوروی از جنبش‌های صلح‌طلب در آلمان در دهه ۱۹۸۰ حمایت می‌کرد. رابطه نزدیک‌تر بین آلمان و روسیه، استراتژی هسته‌ای آمریکا را بی‌معنا می‌کند.» (۲۰)

سلاح آلمانی: یک بار دیگر در دست فاشیستها

آلمان تصمیم می‌گیرد که به‌جای کلاه ایمنی، به اوکراین سلاح بفرستد. صدراعظم آلمان در پارلمان این کشور هشدار می‌دهد: «روسیه بهای گزافی خواهد پرداخت».

صدر‌اعظم آلمان گویا از یاد برده است که روس‌تباران شرق اوکراین، پیش ازین نیز هزینه سنگینی پرداخته‌اند. پس از کودتا در سال ۲۰۱۴ تا به امروز، بیش از ۱۳ هزار روس‌تبار در شرق اوکراین توسط نئونازی‌ها و راست‌های افراطی به قتل رسیده‌اند.

نشریه آلمانی «اشپیگل» در ۲۳ مارس سالجاری (سوم فروردین) خبر از این می‌دهد که آلمان علاوه بر سلاح‌هایی که پیش از این تاریخ به اوکراین فرستاده است، تسلیحات بیشتری به اوکراین می‌فرستد. اشپیگل می‌نویسد: «وزرات دفاع آلمان برای حمایت از مقاومت اوکراین در برابر روسیه، دو هزار Panzerfäuste به اوکراین صادر می‌کند.»  (۲۱)

این سلاح یک نوع سلاح دستی برای نبرد با خودروهای زرهی دشمن است. یک نارنجک به روی لوله‌ای نازک نصب شده است و این نارنجک مانند موشک شلیک می‌شود. این سلاح در اردوگاه‌های کار اجباری توسط اسرای رژیم نازی تحت بدترین شرایط غیرانسانی در آلمان، لهستان و همچنین در اردوگاه کار اجباری «شلیبن» تولید می‌شد.

به گزارش اشپیگل وزیر امور خارجه آلمان، خانم آنالنا بائربوک، می‌گوید که ما در حال حاضر یکی از بزرگ‌ترین صادرکنندگان اسلحه به اوکراین هستیم. ازین بابت به خود نمی‌بالیم.اما باید این کار را انجام دهیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *