استدلالهای نخنمای دولت درباره حذف ارز ترجیحی
اقدامات و رفتارهای دولت سیزدهم در همین ٩ ماه دقیقاً ناقض وعدهها و شعارهایی بوده که در دوران انتخاب مطرح میکرد … نکته قابل توجه این است که دولت سیزدهم بهانهای ندارد چرا که کاملاً یکپارچه است و تمام نهادها و قوا یکپارچه با هم هستند و این نشان میدهد اراده بالاتری از اراده دولت درباره این سیاستها تصمیمگیری میکند.
دولت با استدلالهای نخنما نسبت به حذف ارز ترجیحی گندم اقدام کرد، استدلالهایی که در دهههای بعد ازجنگ هر بار توسط مقامات دولتی، صرفنظر از اینکه چه دولتی و با چه شعاری سر کار است، مطرح میشود.
دولتها هر بار که میخواستند قیمت بنزین را بالا ببرند، مدعی شدند این افزایش قیمت برای کاهش قاچاق بنزین است یا اینکه پرمصرفها از قشر ثروتمندان جامعه هستند و چیزی از این یارانه عاید فقرا نمیشود، بنابراین مجبوریم قیمت بنزین را افزایش دهیم و پس از مدتی اعلام میکنند با توجه به قاچاق بنزین در کشور باید قیمت ارز را هم بالا ببریم چراکه ارز بنزین برای کشورهای همسایه بسیار ارزان است و همین موضوع انگیزه برای قاچاق را بالا میبرد.
همین موارد برای حذف ارز ترجیحی گندم اعلام شد. در این مدت دولت مدام آمارهای غیرواقعی به مردم اعلام کرد، ازجمله اینکه دو میلیون تن قاچاق گندم از کشور انجام میشود. این اظهارات در واقع همان استدلالهای بیپایه و نخنمایی هستند که دولتها همواره در دهههای گذشته مطرح کردهاند و میکنند. با همین استدلالها اقتصاد کشور بهسمتی رفته است که هر روز شاهد فربهتر شدن ثروتمندان و نحیفتر شدن فقرا در کشور هستیم.
این بار هم دولت همان سناریو گذشته را تکرار میکند اما جالب این است که اقدامات و رفتارهای دولت سیزدهم در همین ٩ ماه دقیقاً ناقض وعدهها و شعارهایی بوده که در دوران انتخاب مطرح میکرد.
هر چند استدلالهای بیپایه مانند جلوگیری از قاچاق اعلام میشود اما دلیل اصلی به بیانضباطیهایی مالی دولت برمیگردد و موضوع این است که اگر دولت منابع ندارد چرا بودجه ۱۴۰۱ نسبت به بودجه سال گذشته ۶۰ درصد افزایش پیدا کرده است؟ هر بار به آنها تأکید شد که اگر ارز ندارید باید ارز را سهمیهبندی و بودجهبندی کنید و برای موارد اساسی ارز را تخصیص دهید، اما اقدام موثری دیده نمیشود بهطوریکه در چند ماه از سال گذشته رقم قابل توجهی کالاهای غیرضروری ازجمله غذای سگ و گربه وارد کشور شده است. دولت اگر ارز ندارد چرا این میزان از ریخت و پاش و خروج ارز از کشور را مهار نمیکند.
در واقع یکی دیگر از دلایل اصلی، مسأله خروج ارز از کشور است و این استدلالهایی که میآورند، بهانه است.
معلوم نیست پس از حذف یارانه گندم و بهدنبال افزایش قیمت آرد، چه اقدام دیگری باقی مانده که انجام دهند؟ متأسفانه شاهد طرح استدلالهای نخنمایی هستیم که مدت زیادی است مشخص شده که این استدلالها تنها برای حفظ منافع گروه خاصی بیان میشود، وگرنه حاکمیت مبالغ بسیار بزرگی را بهعنوان یارانه پرداخت میکند اما وقتی زمان پرداخت و توزیع یارانه بین فقرا میشود چنین استدلالهای نخنما را تکرار میکند.
فقط در ۶ ماهه سال ۱۴۰۰ سود خالص یک شرکت فولادی کشور حدود ۵۶هزار میلیارد تومان و سود خالص یک مجموعه معدنی ۳۰هزار میلیارد تومان بوده است، اما دولت از این شرکتها و مجموعهها یا مالیات دریافت نمیکند و یا مالیاتی که اخذ میشود بیشتر شبیه به شوخی است.
همزمان شاهد آن هستیم که منابع بزرگ بهعنوان منابع عمومی در قالب یارانه به این شرکتها پرداخت میشود. این در حالی است که باید یارانه این شرکت ها کاهش پیدا کند تا کارایی آنها افزایش یابد و براساس رشد کارایی بتوانند توان صادراتی خود را ارتقا دهند نه اینکه از حلقوم مردم ایران زده شود و به صنایع یارانه داده شود تا مواد خام کشور صادر شود که مصرفکننده هند، ترک، چینی و سایر کشورها از این صادرات منتفع شوند و از یارانهای که بابت نان به مردم پرداخت شده دریغ کنند.
در سال گذشته ۴۸ میلیارد دلار صادرات غیرنفتی انجام شد که با توجه به افزایش قیمت همین کالاها انتظار داریم امسال این رقم به حداقل ۶۰ میلیارد دلار برسد که احتمالاً از این ۴۸ میلیارد دلار هم ۱۰ تا ۱۵ میلیارد دلار کماظهاری شده باشد.
اگر طبق گزارشهایی که اعلام شده امسال روزی یک میلیون بشکه صادرات نفت داشتیم، انتظار داریم سال جاری چیزی حدود ۱۰۰ میلیارد دلار درامد ارزی داشته باشیم. حال سئوال این است که چرا این درآمد دیده نمیشود و اثرگذار نیست؟ مشخص نیست درآمدهای ارزی کشور کجا خرج میشود و پرسشهای اساسی در اینباره مطرح است. دلایل اصلی حذف ارز ترجیحی و نبود منابع، خروج ارز از کشور است.
نکته قابل توجه این است که دولت سیزدهم بهانهای ندارد چرا که کاملاً یکپارچه است و تمام نهادها و قوا یکپارچه با هم هستند و این نشان میدهد اراده بالاتری از اراده دولت درباره این سیاستها تصمیمگیری میکند.
اقتصاد ایران اسیر مافیای مختلف است. همین افراد برای تصویب تصمیماتشان پولهای زیادی خرج میکنند و البته در مقابل منابع قابل توجهی را به جیب میزنند و منافع زیادی از افزایش قیمت ارز عاید این شبکه میشود که دنباله آن فقیرتر شدن مردم و افزایش نرخ تورم است و تمام این موضوعات نشانه سوءمدیریت در اقتصاد کشور در سه دهه گذشته است. تا اصلاحات اساسی هم در این زمینه انجام نشود اقتصاد از این وضعیت خارج نخواهد شد.
اصرار دولت بر عدم افزایش قیمت سایر کالاها با حذف ارز ترجیحی گندم درست نیست. این ادعاها و اظهارات دولت نشان میدهد که یا واقعاً تا این حد نسبت به مسائل و کارکردهای اقتصاد ناآگاه هستند و مسائل اقتصادی را دستوری دنبال و اجرا میکنند یا اینکه با اهداف دیگری این حرفها را میزنند و با مردم صادق نیستند. شاهد آن هستیم که تبعات حذف ارز ترجیحی گندم در جامعه خود را نشان میدهد و اما دولت از واقعیت های جامعه خود، آگاه نیست.