آن سوی یک «پرده پوشالی»: اتحادیه «+BRICS» در مقابل «ناتو/G۷»
غرب بهطرز نوستالژیکی گرفتار سیاستهای منسوخ «تحدید گسترش نفوذ» (۱) شده است، البته این بار علیه ائتلاف سرزمینهای «جهان جنوب» (۲). خوشبختانه از شانس بد آنها، بقیه جهان در اتحاد باهم در حال پیشرفت هستند.
روزی روزگاری «پرده آهنینی» وجود داشت که قاره اروپا را به دو بخش تقسیم میکرد. این واژه که توسط وینستون چرچیل، نخستوزیر سابق بریتانیا ابداع شد، اشاره به تلاشهای اتحاد جماهیر شوروی در آن زمان، برای ایجاد یک مرز فیزیکی و ایدئولوژیک با غرب، داشت. غرب نیز بهنوبه خود، سیاست مهار و تحدید گسترش و نفوذ کمونیسم را دنبال میکرد.
حالا سریع برگردیم به دوران معاصر تکنو ــ فئودالیسم، و اکنون با پدیدهای روبرو میشویم که باید آن را «پرده حلبی» / «پرده پوشالی» نامید، بهجای «پرده آهنین» دوران جنگ سرد با اتحاد جماهیر شوروی، که نتیجه خوف و گیجی کشورهای غربی، و ساخته و پرداخته ائتلاف گروه G۷ و ناتو میباشد: لکن این بار این مرزبندی، اساساً جهت مهار و تحدید ائتلاف کشورهای «جهان جنوب».
اتحادیه «بریکس» در مقابل «G۷»
جدیدترین و مهمترین نمونه یکپارچهشدن سرزمینهای «جهان جنوب» همانا گردهمآیی مجازی کشورهای «بریکس +» (۱۳) به میزبانی «پکن» / چین بود که در اطلاعیه صادره آن نمایان است. این اتحادیه «بریکس +» بسیار فراتر از مشخصههای یک «G۸ جدید» بود.
کافی است به نمایندگان شرکتکننده پنج کشور اولیه تشکیلدهنده گروه «بریکس» (برزیل، روسیه، هند، چین، آفریقای جنوبی) نگاهی بیاندازید: در آن دنیای کوچکی از «جهان جنوب» عظیمی را مییابیم که آسیای جنوب شرقی، آسیای مرکزی، آسیای غربی، آفریقا و آمریکای جنوبی را دربر میگیرد ــ واقعاً «جهان جنوب» به حق مفهوم «جهان» را با خود یدک میکشد.
بهوضوح، پیامهای صریح ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه در جریان گردهمآیی گروه «بریکس» در پکن، برخلاف تبلیغات منفی گروه G۷، درواقع خطاب به کل «جهان جنوب» بود:
ــ روسیه به تعهدات خود برای تأمین انرژی و کودهای شیمیایی عمل خواهد کرد؛
ــ روسیه انتظار برداشت محصول خوبی از غلات و عرضه آن تا ۵۰ میلیون تن به بازارهای جهانی را دارد؛
ــ روسیه از عبور کشتیهای حامل بار غلات به آبهای بینالمللی اطمینان حاصل خواهد کرد، علیرغم اینکه کیف (اوکراین) بنادر اوکراین را مینگذاری کرده است؛
ــ وضعیت نامناسب غلات اوکراین بهطور مصنوعی در موردش گزافهگویی شده است؛
ــ افزایش شدید تورم در سراسر جهان نتیجه بیمسئولیتی کشورهای G۷ است نه عملیات Z در اوکراین (عملیات نظامی ویژه روسیه در اوکراین)؛
ــ عدم توازن و نابرابری در روابط جهانی طوفانی است که طی مدتی طولانی در شُرُف تکوین بوده است و آن هم نتیجه اجتنابناپذیر عدم رعایت و تضعیف قوانین بینالمللی میباشد.
یک سیستم جایگزین
پوتین همچنین مستقیماً به یکی از موضوعات کلیدی پرداخت که گروه «بریکس» از دهه ۲۰۰۰ عمیقاً در مورد آن بحث میکرد: طراحی، پیادهسازی و استقرار یک ارز ذخیره بینالمللی.
« شبکه مالی الکترونیکی و پیامرسانی بین بانکی روسیه برای ارتباط با بانکهای کشورهای BRICS باز است.»
او ادامه داد: «سیستم پرداخت MIR روسیه (بهعنوان جایگزینی برایSWIFT) در حال گسترش حضور خود است. ما در حال بررسی امکان ایجاد یک ارز ذخیره بینالمللی بر اساس سبد ارزهای بریکس هستیم.»
تحریمهای هیستریک غرب پس از عملیات Z، تحمیل کامل ممنوعیت استفاده روسیه از ارز دلار بهمثابه ارز مرجع در مبادلات، و افزایش تجارت بین کشورهای بریکس این امر را (ایجاد یک سیستم مالی مستقل از دلار: مترجم) اجتنابناپذیر کرده است. بهعنوان مثال، تا سال ۲۰۳۰، یک چهارم تقاضای نفت جهان از چین و هند خواهد بود و روسیه نیز تأمینکننده اصلی آن.
کشورهای «RIC» (روسیه، هند و چین) در گروه «بریکس» (BRICS) بهسادگی نمیتوانند خطر تحریم شدن از سیستم مالی تحت تسلط گروه G۷ را بپذیرند. این خطر دارد بهتدریج، علیرغم اتخاذ قدمهای محتاطانهاش در این موقعیت دشوار، گریبانگیر هند هم میشود.
چه کسی سخنگوی «جامعه بینالمللی» است؟
در مرحله کنونی، کشورهای گروه «بریکس» ۴۰ درصد از جمعیت جهان، ۲۵ درصد اقتصاد جهانی و ۱۸ درصد تجارت جهانی راتشکیل میدهند و بیش از ۵۰ درصد در رشد اقتصادی جهانی موثرند. و همه این شاخصها نیز در راه صعود هستند.
«سرگئی استورچاک»، مدیر عامل بانک روسی VEG، این نیاز (ایجاد یک ذخیره ارزی بینالمللی و سیستم پرداخت الکترونیک مستقل از سوئیفت: مترجم) را به شکلی کاملاً دیپلماتیک بیان کرد: «اگر صدای بازارهای نوظهور طی سالهای آینده شنیده نشود، باید بهطور جدی در مورد راهاندازی یک سیستم منطقهای موازی یا شاید یک سیستم جهانی فکر کنیم.»
یک «نظام منطقهای موازی» در حال حاضر بهطور فعال بین «اتحادیه اقتصادی اوراسیا» (EAEU) (۳) و چین مورد بحث قرار گرفته است که توسط «سرگئی گلازیف» وزیر «یکپارچهسازی و اقتصاد کلان» هماهنگ شده است، شخصی که اخیراً مانیفست چشمگیری را تألیف کرده است که در آن ایدههای خود را در مورد حاکمیت مستقل اقتصادی جهان مفصلاً تشریح نموده است.
توسعه «دنیای در حال رشد»
آنچه در جبهه مالی «فرا ــ اوراسیا» اتفاق میافتد به موازات یک استراتژی توسعه پیشنهادی چین بهنام «ابتکار توسعه جهانی» (GDI) (۹)، که تاکنون کمتر شناخته شده، پیش خواهد رفت. این استراتژی توسط رئیسجمهور چین، شی جین پینگ، در مجمع عمومی سازمان ملل در سال گذشته اعلام شد.
«GDI» یا «ابتکار توسعه جهانی» را میتوان بهعنوان یک مکانیسم حمایتی از استراتژی فراگیر ــ که همانا «ابتکار یک کمربند ــ یک راه» (۵) (BRI) متشکل از کریدورهای اقتصادی که اوراسیا را تا شبهجزیره غربی آن، اروپا، بههم متصل میکند، میباشد، در نظر گرفت.
در «مذاکرات بلندپایگان (کشورهای شرکتکننده در «بریکس»: مترجم) در مورد توسعه جهانی»، که در بخشی از اجلاس سران «بریکس» برگزار کردید، کشورهای «جهان جنوب» کمی بیشتر در مورد GDI یا «ابتکار توسعه جهانی»، یعنی در مورد سازمانی که در سال ۲۰۱۵ تأسیس شد، آموختند.
بهطور خلاصه، GDI (ابتکار توسعه جهانی) قصد دارد همکاری در توسعه بینالمللی را از طریق تکمیل منابع مالی، به مجموعهای از نهادها، ازجمله به «صندوق مالی همکاری جنوب ــ جنوب»، «انجمن توسعه بینالمللی» (IDA)، «صندوق مالی توسعه آسیایی» (ADF) و «تسهیلات جهانی محیط زیست» (GEF) کاملاً تقویت کند.
اولویتها شامل «کاهش فقر، امنیت غذایی، واکسن و مقابله با ویروس COVID-۱۹»، صنعتیشدن و زیرساختهای دیجیتال است. متعاقباً، گروه «دوستان GDI / دوستان “ابتکار توسعه جهانی”» در اوایل سال ۲۰۲۲ تأسیس شد که تاکنون بیش از ۵۰ کشور به این گروه اخیر پیوستهاند.
همانطور که خود پرزیدنت «شی» در جریان اجلاس «بریکس» بهصراحت اعلام کرد، اگرچه «برخی از کشورها با ایجاد دیوارها و اعمال تحریمهای فلجکننده بر دیگران، برنامه توسعه را سیاسی کرده و به حاشیه میبرند» لکن BRI و GDI باید در پیوند و بهدنبال هم پیشروی کنند.
از سوی دیگر، توسعه پایدار دقیقاً امری نیست که مورد پسند گروه G۷ باشد، تا چه رسد به گروه ائتلاف ناتو!
هفت کشور در برابر کل جهان
هدف اصلی آشکارا بیان گردیده در اجلاس G۷ که اخیرا در «شِلوس-المو» (Schloss Elmau) در کوههای آلپ «باواریا» برگزار کردید، «اعلام رسای وحدت» است، میان جمع مشترک کشورهای غربی است (بهعلاوه ژاپن) در «حمایت» پایدار و نامحدود از دولت شکست خورده و ناکارآمد اوکراین.
این بخشی از «مبارزه با امپریالیسم پوتین» است، اما همانطور که «شولتز»، صدراعظم آلمان، در «بوندستاگ» (پارلمان آلمان فدرال: مترجم) اعلام نمود، «مبارزه با گرسنگی و فقر، بحران سلامت و تغییرات آب و هوایی» نیز وجود دارد.
در گردهمایی G۷ در «باواریا»، «شولتز» بر روی تدوین یک طرح اقتصادی چون «طرح مارشال» (۵) برای کمک به اوکراین پافشاری نمود ــ این یک مفهوم مضحکی بیش نیست با درنظر گرفتن اینکه «کیف» و حومه و توابع اطراف آن ممکن است تا پایان سال ۲۰۲۲ به یک کشور کوچک بسیار ضعیف تبدیل شود. این گفته «شولتز» که گروه G۷ ممکن است بتواند برای «جلوگیری از قحطی فاجعهبار» اقدامی نماید، تصوری است که در نهایت به غَلَیان یک احساسات مضحک نزول میکند، زیرا قحطی قریبالوقوع، پیامد مستقیم تحریمهای هیستریک اعمالشده توسط گروه کشورهای موتلفه G۷ است.
این که برلین در کنفرانس اخیر کشورهای G۷ از هند، اندونزی، آفریقای جنوبی و سنگال بهعنوان کشورهای ناظر به گردهم آیی گروه G۷ دعوت کرد، بیشتر برای ایجاد یک فضای کُمیکِ فراغت / یک آنتراکت در جلسهای که با موضوعات جدی بحرانهای جهانی روبروست، بود تا فراهم نمودن یک اشتراکنظر گستردهتر.
(بالاخره) «پرده حلبی» / «پرده پوشالی» بالا رفت
انتظار هرگونه تحلیل اصولی و قانعکننده در مورد فروپاشی زنجیره تولید ــ به ــ مصرف (عرضه و توزیع) جهانی کالا و دلائل اجبار مسکو به کاهش جریان گاز به اروپا، از مجموعه عجیب و غریب «متحد» شده در «باواریا» و متشکل از افراد بسیار معمولی و میانمایهای تحت رهبری بالفعل «کمیسیون اروپا» (EC): «پیشوا! اورسولا فون درلاین» (۶)، عبث و بیهوده است. درعوض ارائه یک تحلیل اصولی از بحران جهانی کنونی از سوی «پوتین» و «شی» را سرزنش کردند.
به «پرده حلبی» / «پرده پوشالی» خوش آمدید! ــ این هم یک بازآفرینی قرن بیستویکمی است از پروژه قدیمی «اینترمریوم» (Intermarium) (۸) شامل سرزمینهایی از بالتیک تا دریای سیاه، طراحیشده توسط امپراتوری دروغ، طرحی که شامل جذب کامل غرب اوکراین توسط لهستان و سه کوتوله بالتیک: بلغارستان، رومانی، اسلوونی، چک و حتی سوئد و فنلاندِ مشتاقِ پیوستن به ناتو، که همگیشان قرار است در برابر «تهدید روسیه» محافظت شوند، میشود.
اتحادیه اروپایی که از کنترل خارج گشته
نقش اتحادیه اروپا، با حاکمیت آلمان، فرانسه و ایتالیا در گروه G۷، بهویژه اکنون که بریتانیا به وضعیت یک کشور جزیرهای بیاهمیت بازگشته است، بسیار آموزنده است.
سالانه تا حدود ۶۰ عدد «دستورالعمل» اروپایی از پارلمان اتحادیه اروپا صادر میشود. این دستورالعملها باید ضرورتاً در قوانین داخلی هر کشور عضو اتحادیه اروپا گنجانده شوند. در اکثر این موارد، هیچ گفتمان و مناظرهای صورت نمیگیرد.
سپس بیش از ۱۰هزار «حکم» اروپایی صادره از کمیسیون اروپا EC وجود دارد که در آن «کارشناسان» در کمیسیون اروپا (EC) در بروکسل، مستقیماً از دهانه توپِ نئولیبرالیِشان، «توصیههایی» به هر یک از دُوَلِ عضو اتحادیه اروپا درباره هزینهها، درآمد و «اصلاحاتی» که بایستی انجام دهند (مثلاً در عرصههای بهداشت، آموزش، و بازنشستگی) صادر میکنند که همگی لازمالاجرا میباشند.
بنابراین انتخابات در هر کشور عضو اتحادیه اروپا تماماً بیمعنی است. سران دولتهای ملی ــ مکرون، شولتز، دراگی ــ مجریان صِرف هستند. هیچ بحث دموکراتیک نیز مجاز نیست: «دموکراسی»، همانند «ارزشهای اتحادیه اروپا» چیزی جز پردهای از ابهامات (برای ایز گُم کردن) نیست.
دولت واقعی توسط دستهای از آپاراتچیکها (افراد بلندپایه ذینفوذ) گردانده میشود که با مصالحه و سازش بین قوای مجریه انتخاب شدهاند و به شیوهای کاملاً غیرشفاف عمل میکنند.
در واقع هیچگونه کنترلی بر عملکرد «کمیسیون اروپا» (European Commission) وجود ندارد. و به اینگونه بود که یک فرد در حد باورنکردنی معمولی و میانمایه مانند «اورسولا فون در لاین» (۶) ــ که قبلاً بدترین وزیر دفاع آلمان مدرن بود ــ به سَمتِ بالا پرتاپ شد تا پیشوای! فعلی اتحادیه اروپا گردد و سیاست خارجی، انرژی و حتی اقتصادی آنها را دیکته کند.
مواضع مورد حمایت آنها چیست؟
از دید غرب، «پرده حلبی» / «پرده پوشالی»، با تمام مضمون نهفته شومِ جنگ سرد ۲ در آن، صرفاً پیشدرامدی است بر مسیر اصلی (یعنی): رویارویی درازمدت در سراسر منطقه آسیا ــ اقیانوسیه (Asia-Pacific) ــ که (در اخبار این روزها) به منطقه «هند ــ اقیانوس آرام» (Indo-Pacific) معروف شده ــ (به دیگر سخن) همان کپی برابر با اصل از آشوب خشن اوکراین، اما اینبار برای مهار و جلوگیری از پروژههای «ابتکار یک کمربند ــ یک راه» (BRI) و «ابتکار توسعه جهانی» (GDI) چین میباشد.
در تقابل با این سیاستهای مخربانه (جلوگیری از برنامههای توسعه ارائه شده از طرف چین: مترجم)، مشاهده اینکه چگونه وزارت خارجه چین اکنون به تفصیل تضاد بین گروه (BRICS و +BRICS) را از یکطرف و ترکیب نامتجانس (AUKUS–QUAD–IPEF) (۱۰، ۱۱ و۱۲) بهمثابه یک «امپراطوری» را از طرف دیگر بهوضوح روشن میکند، بسیار آموزنده است.
«بریکس» سَمبُل چندجانبهگرایی عملی است که سیاستهایش متمرکز است بر توسعه جهانی؛ همکاری برای بهبود اقتصادی؛ و بهبود ساختار نظارت جهانی.
از سوی دیگر، آشوب خشن جهانی سرهمبندیشده توسط ایالات متحده، نمایانگر ذهنیت جنگ سرد؛ استثمار کشورهای در حال توسعه؛ باندبازی و گروهبندی جهت تحدید نفوذ چین؛ و «نظم بینالمللی مبتنی بر قوانین» انحصاری تثبیت شده در سیاست «اول ــ آمریکا» میباشد.
بهعنوان مثال، تصور اینکه بتوان از این چهرههای نورانی! گروه G۷ که در «باواریا» گردهم آمدهاند، انتظا رداشت که پوچی و نامعقول بودن سیاست اعمال سقف قیمت بر صادرات نفت و گاز روسیه را درک کنند، باوری است نابجا (اشتباه). اگر واقعاً چنین اتفاقی (سیاست اعمال سقف قیمت: مترجم) بیفتد، مسکو هیچ مشکلی برای قطع کامل عرضه انرژی به گروه G۷ نخواهد داشت. و اگر کشورهای دیگر کنار گذاشته شوند، قیمت نفت و گاز وارداتی آنها بهشدت افزایش خواهد یافت.
گروه «بریکس» راه پیشرفت را هموار میکند
بنابراین جای تعجب نیست که آینده شومی در انتظار (دنیا) است. «سرگئی لاوروف»، وزیر امور خارجه روسیه در مصاحبهای خیرهکننده با تلویزیون دولتی بلاروس، اوضاع جهان را چنین خلاصه کرد که «غرب از رقابت صادقانه میترسد.»
از اینرو، ما با اوج «فرهنگ اخراج یا تبعید» (۱۴) روبرو هستیم، یعنی «سرکوب هر چیزی که بهنحوی با بینش و ساختار نئولیبرالی جهان در تضاد است.» «لاوروف» همچنین نقشه راه پیشِ رو را که به نفع کل «جهان جنوب» است چنین خلاصه کرد:
«ما به گروه G۸ جدید نیاز نداریم. ما در حال حاضر ساختارهایی داریم … در درجه اول در اوراسیا. «اتحادیه اقتصادی اوراسیا» (EAEU) بهطور فعال فرآیندهای هماهنگی با جمهوری خلق چین را ارتقا میدهد و «ابتکار یک کمربند ــ یک راه» چین را با پروژههای «اتحادیه اقتصادی اوراسیا» (EAEU) همسو میکند. اعضای «انجمن کشورهای جنوب شرق آسیا (آسه-آن)» (۱۵) در حال بررسی دقیق این طرحها هستند. تعدادی از آنها در حال امضای قراردادهای منطقه آزاد تجاری با «اتحادیه اقتصادی اوراسیا» (EAEU) هستند. «سازمان همکاریهای شانگهای» (۱۶) نیز بخشی از این فرآیندها است … البته یک ساختار دیگر فراتر از مرزهای جغرافیایی اوراسیا نیز وجود دارد»:
«این ساختار «اتحادیه بریکس» است. این اتحادیه کمتر و کمتر بر سبک تجارت غربی و قوانین غربی حاکم بر موسسات مالی و تجاری و ارز بینالمللی تکیه میکند. آنها روشهای عادلانهتری را ترجیح میدهند که هیچ فرآیند (مالی و تجاری) را به نقش مسلط دلار یا ارز دیگر وابسته نکند. G۲۰ بهطور کامل «اتحادیه بریکس» و پنج کشور دیگر را که با مواضع این اتحادیه مشترک هستند نمایندگی میکند، در حالی که گروه G۷ و حامیان آن در تقابل با آن قرار دارند.»
این یک توازن حساس است. اگر غرب از آن برای دامن زدن به رویارویی استفاده کند، G۲۰ ممکن است ازهم بپاشد. ساختارهایی را که من نام بردم BRICS، SCO (۱۶)، EAEU، ASEAN و CIS (۱۷) بهجای حکم دستوری مبتنی بر پذیرش واقعیات جهان تکقطبی، بر اجماع نظر، احترام متقابل و حفظ تناسب منطقی درکسب منافع، متکی هستند.
«پرده حلبی» / «پرده پوشالی»؟ بهتر است بگوییم «پرده پوسیده / پرده پارهشده»!
* https://thecradle.co/Article/Columns/12393
زیرنویسهای مترجم:
۱ــ «تحدید گسترش نفوذ»: سیاست جلوگیری از گسترش نفوذ دشمن (بهویژه سیاست بازدارانه آمریکا در قبال اتحاد جماهیر شوروی سابق)
۲ــ «(سرزمینهای) جنوب جهان»: یا «جنوب جهانی» Global South : اصطلاحی است بهکار رفته در مطالعات فراملیتی و پسااستعماری، برای اشاره به آنچه که ممکن است جهان سوم نامیده شده است (یعنی آفریقا و آمریکای لاتین و کشورهای در حال توسعه در آسیا ) کشورهای در حال توسعه و کشورهای کمتر توسعهیافته و مناطق کمتر توسعهیافته است. همچنین میتواند شامل مناطق فقیرتر جنوبی کشورهای ثروتمند شمالی باشد. این واژه مفهومی گستردهتر از استعاره برای کشورهای توسعهنیافته است.
۳ــ «اتحادیه اقتصادی اوراسیا»: (EAEU) متشکل است از کشورهای ارمنستان، بلاروس، قزاقستان، قرقیزستان، و روسیه، و کشورهای ناظر: کوبا، مولداوی و ازبکستان. این اتحادیه از نظر اقتصادی تقریباً مانند اتحادیه اروپا (EU) عمل میکند.
۴ــ «ابتکار یک کمربند ــ یک راه»: که سابقاً بهعنوان «یک کمربند ــ یک راه» شناخته میشد، یک طرح سرمایهگذاری در زیربناهای اقتصادی بیش از ۶۰ کشور جهان و توسعهٔ دو مسیر تجاری «کمربند اقتصادی راه ابریشم» و «راه ابریشم دریایی» است که در مرکز سیاست خارجی پرزیدنت «شی جین پینگ» دبیرکل حزب کمونیست چین و رهبر عالیمقام این کشور قرار دارد. پایان این پروژه در سال ۲۰۴۹ پیشبینی شده است.
۵ــ «طرح مارشال): این طرح با عنوان رسمی برنامه بازیابی اروپا، ERP یک طرح ابتکاری آمریکایی بود که در سال ۱۹۴۸ برای توزیع کمکهای خارجی به اروپای غربی تصویب شد. پس از پایان جنگ جهانی دوم، ایالات متحده بیش از ۱۳ میلیارد دلار در برنامههای بهبود اقتصادی به اقتصادهای اروپای غربی منتقل کرد و در سال 1960 این طرح مارشال منقضی گردید.
۶ــ خانم «اورسولا فون در لاین» / «Ursula Gertrud von der Leyen»: ایشان پرزیدنت غیرانتخابی EU است که در جریان خروج انگلیس از اتحادیه اروپا که در نتیجه رفراندوم برگزیتِ (BREXIT) انگلستان صورت پذیرفت، به آقای «بوریس جانسون» نخستوزیر انگلستان هشدار داد. زیرا اختلافات میان اتحادیه اروپا با انگلستان به دلیل عدم پایبندی انگلیس به تعهداتش پس از خروج از اتحادیه اروپا و اتخاذ سیاستی که در اتحایه اروپا به سیاست «سنگاپور ــ روی ــ تایمز» (۷) معروف شد، بسیار عمیق بود. خانم «اورسولا فون در لاین» با استفاده از نیروی زیردریایی کشورهای عضو اتحادیه اروپا کوشش نمود تا از صادرات جهانی به کشور انگلستان جلوگیری کند!
۷ــ «سنگاپور روی تایمز» (Singapore-on-Thames)، این اصطلاحی برای مدل احتمالی اقتصاد انگلیس پس از برگزیت است. بر اساس آن ، بریتانیا از همسایگان خود در اتحادیه اروپا بسیار فاصله میگیرد و به مشاغل، نرخ مالیات پایین و شرایط نظارتی بسیار سبکتری را ارائه میدهد ، درست مانند سنگاپور در منطقه خود در آسیا.
۸ــ «اینترماریوم» (Intermarium): یک طرح ژئوپلیتیکی پس از جنگ جهانی اول بود که توسط «یوزف پیلسودسکی» لهستانی برای متحد کردن سرزمینهای سابق مشترکالمنافع لهستان ــ لیتوانی (دربرگیرنده سرزمینهای اطراف سه دریا: دریای بالتیک، دریای سیاه و دریای آدریاتیک) در یک دولت واحد فدرال طراحی شد. این طرح چندین بار تکرار شد که برخی از آنها شامل سایر کشورهای همسایه نیز میشد. کشورهایی که شامل این حکومت فدرال قرار بود شوند: کشورهای منطقه بالتیک «لیتوانی، لتونی و استونی» و کشورهای فنلاند، بلاروس، اوکراین، مجارستان، رومانی، یوگسلاوی و چکسلواکی.
۹ــ «GDI» (ابتکار توسعه جهانی): طرحی که از طرف چین در سخنرانی پرزیدنت «شی» در ۷۶مین جلسه مجمع عمومیسازمان ملل (سپتامبر ۲۰۲۱) و در بحبوحه همهگیری ویرووس کووید ــ ۱۹ ارائه گردید. این طرح از طرف چین در جهت حمایت و تسریع برنامه اعلامشده سازمان ملل بهنامِ: رسیدن به «توسعه پایدار» (Sustainable Development) تا سال ۲۰۳۰ برای کل جهان و نسلهای آینده، ارائه گردید. کشور چین این طرح GDI خود را در جهت انجام سهم خود در توسعه جهانی، رفاه و بشریت ارائه داد که تا کنون اقدامات عملی بسیاری را در کشورهای در حال رشد برای آن انجام داد.
۱۰ــ «AUKUS (Australia-United Kingdom-United States) / (اُوکوس)»: «اوکوس» یک پیمان امنیتی سهجانبه بین استرالیا، ایالات متحده و بریتانیا است. ایالات متحده و بریتانیا به استرالیا برای توسعه و استقرار زیردریاییهای هستهای کمک خواهند کرد و بر حضور نظامی غرب در منطقه اقیانوس آرام میافزایند. این پیمان نظامی در تاریخ ۱۵ سپتامبر ۲۰۲۱ بسته شد که منجر به قطع یکجانبه قرارداد استرالیا با فرانسه برای ساخت زیردریاییهای نظامی برای استرالیا نیز گردید و این قرارداد به آمریکا و انگلستان داده شد، امری که موجب شکرآب شدن روابط میان فرانسه و استرالیا و نیز فرانسه و آمریکا گردید. فرانسه در اعتراض حتی اقدام به فراخواندن سفرای خود از این دو کشور، برای مدتی کوتاه، نمود.
۱۱ــ “IPEF ( Indo-Pacific Economic Framework: منطقه «هند ــ اقیانوس آرام» (Indo-Pacific) کشورهای زیر را دربر میگیرد: استرالیا، بنگلادش، بوتان، برونای، کامبوج، فیجی، هند، اندونزی، ژاپن، لائوس، مالزیا، مولدیو (کشوری جزیرهای در اقیانوس هند)، برمه (میانمار)، نپال، نیوزلند، پاپوا ــ گینه نو، فیلیپین، سنگاپور، سیریلانکا، تایوان، جمهوری دمکراتیک تیمورشرقی، ایالات متحده آمریکا، ویتنام.
در تاریح ۲۳ ماه مه ۲۰۲۲ هند و ۱۲ کشور دیگر به پیمان تجاری فوقالذکر که ایالات متحده آمریکا آنرا رهبری میکند پیوستند. این پیمان ادعا میکند که منطقه «هند ــ اقیانوس آرام» را امن و در جهت ایجاد یک «توسعه پایدار» در آن هدایت میکند. در مجموع این پیمان بالقوه ۴۰٪ از GDP جهان را تشکیل میدهد.
۱۲ــ «QUAD» ( کواد): «کواد» «گفتمان امنیتی چهارجانبه» (Quadrilateral Security Dialogue) یک گردهمآیی غیرجدی بود که پس از زلزله سونامی اقیانوس هند، در سال ۲۰۰۴ با گردهمآیی غیررسمی چهار کشور استرالیا، هند، ژاپن و ایالات متحده، جهت فراهم نمودن کمکهای بشردوستانه و کمک به بازسازی پس از بلایای طبیعی تشکیل گردید. در اوائل سال ۲۰۰۷ بنابه پیشنهاد نخستوزیر آن دوران ژاپن (شینزوآبه) به گروه متشکله از این چهار کشور رسمیت دادند. ولی این هم یکسال بیش دوام نیاورد (تا سال ۲۰۰۸) و برای حدود ده سالی غیرفعال باقی ماند، بهویژه اینکه در آن زمان استرالیا به دلیل روابطاش با چین نمیخواست چین را تحریک کند. تا اینکه در سال ۲۰۱۷ دوباره زنده گردید، بهویژه با تغییر مواضع سیاسی ــ اقتصادی غرب در مقابله با چین. هم دولت پرزیدنت ترامپ و هم دولت کنونی پرزیدنت بایدن ایالات متحده استفاده از این پیمان را برای تضعیف چین در دستور روز سیاست خارجی خود قرار دادند. سران کشورهای پیمان «کواد» جلسه ای در سال ۲۰۲۱ تشکیل دادند و اخیراً هم یک جلسه مجازی در ماه مارس ۲۰۲۲ برگزار نمودند. چین اعتراض نمود که این گروه «کواد» کوششی است برای تشکیل یک پیمانی شبیه پیمان ناتو: «ناتوی آسیا» اگرچه فعلاً در این پیمان هیچگونه سخنی از پیمان دفاعی نشده است.
۱۳ــ «BRICS» ( اتحادیه کشورهای «برزیل»، «روسیه»، «هند»، «چین» و «آفریقای جنوب») و +BRICS: پیمان «بریکس» که شامل پنج کشور فوقالذکر میباشد با دعوت کشورهای دیگر بهعنوان ناظر، ازجمله آرژانتین، مصر، اندونزی، نیجریه، امارات متحده عربی، عربستان سعودی، سنگال، و تایلند، بهمثابه گزینهای در برابر گروه G۲۰ قد علم کرده است.
۱۴ــ «Cancel culture» (فرهنگ اخراج یا تبعید): فرهنگ کنسل یا فرهنگ اخراج یا فرهنگ تبعید نوعی مدرن از تبعید است که در آن فرد از حلقههای اجتماعی یا حرفهای ــ چه آنلاین باشد، چه در رسانههای اجتماعی و چه در مورد فرد، بیرون رانده میشود. عبارت «فرهنگ کنسل» اغلب دلالت ضمنی منفی دارد و عموماً در بحثهایی که در مورد آزادی بیان و سانسور است استفاده میشود. این اصطلاح (عبارت) از اواخر دهههای ۲۰۱۰ اوائل ۲۰۲۰ معمول گشت.
۱۵ــ «Association of Southeast Asian Nations «ASEAN / (اتحادیه کشورهای جنوب شرق آسیا)
«آسه آن»: اتحادیه کشورهای جنوب شرق آسیا که بیشتر با نام اختصاری «آسهآن» شناخته میشود، یک سازمان بینالمللی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در جنوب شرق آسیا است. این سازمان در ۸ اوت ۱۹۶۷ توسط تایلند، اندونزی، مالزی، سنگاپور و فیلیپین برای همبستگی علیه گسترش کمونیستها در ویتنام و شورشهای درون مرزهای خود این کشورها تأسیس شد.
۱۶ «Shanghai Cooperation Organization» ( سازمان همکاریهای شانگهای): سازمان همکاریهای شانگهای سازمانی اوراسیایی میان ــ دولتی است که برای همکاریهای چندجانبهٔ امنیتی، اقتصادی و سیاسی تشکیل شدهاست. این سازمان در سال ۱۹۹۶ توسط رهبران چین، روسیه، قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان با هدف برقرار کردن موازنه در برابر نفوذ آمریکا و ناتو در منطقه، پایهگذاری شد.