آیا ویروس کرونا سلاح میکروبیِ آمریکا علیه قوم معیّنی است؟

من و همکارم آقای ایکس در حین تحقیق در خصوص پاندمی کرونا به سئوالاتی برخورد کردیم که پاسخ به آن‌ها می‌توانست نقش بزرگی در درک منشأ ویروس و مشخصات و قابلیت آن ایفا کند. ما با بررسی اشخاص، سازمان‌ها و بنیاد‌های دخیل در آزمایشات روی ویروس کرونا، ساخت واکسن و اتخاذ تمهیدات مقابله با کرونا به شبکۀ بزرگی از اشخاص حقیقی و حقوقی برخوردیم و مجموعۀ این اطلاعات را درکتاب «دست‌اندرکاران کرونا» نوشتیم.

در این بین اسنادی در ارتباط با آزمایشگاه‌های بیولوژیکی آمریکا در اوکراین و همچنین فرضیه‌ها و شواهد و قرائن تازه‌ای منتشر شده‌اند که من با استناد به آن‌ها می‌خواهم این فرضیه را طرح کنم که آیا ویروس کووید ــ ۱۹ ساختۀ آزمایشگاه‌های ایالات متّحدۀ آمریکاست؟

روسیه و چین

سئوالی که ذهن بسیاری را مشغول کرده نحوۀ برخورد روسیه و چین با کروناست. بسیاری معتقدند که آن‌ها هم مشابه همۀ کشورها رفتار کرده و سیاست اِعمال محدودیت‌ها و تزریق واکسن را در پیش گرفته‌اند.

من و همکارم در حین نوشتن کتاب فوق‌الذکر به‌نظر متفاوتی رسیدیم. موضوع فقط اِعمال محدودیت و فقط واکسن نیست بلکه بر سر واکسنی با مادۀ دارویی mRNA از شرکت بیون تک ــ فایزر است. آمپول mRNA طبق تعریف علم پزشکی واکسن نیست بلکه ژن‌تراپی است (تا پیش از شیوع کرونا مواد دارویی ساخته شده با تکنیک mRNA در متون پزشکی ژن‌تراپی محسوب می‌شد. در خلال پاندمی ‌کرونا و پیش از عرضۀ واکسن به بازار تعریف آن عوض شد ــ توضیح مترجم).

هدف این بود که واکسنی که در اصل ژن‌تراپی بود به تعداد انبوهی از مردم تزریق شود. چین و روسیه وارد این بازی نشدند بلکه به محصول کشور خود و تولید واکسنی براساس تکنولوژی متفاوتی تکیه کردند و این نکتۀ مهمی ‌است.

با این حال نحوۀ برخورد هر دو کشور، به‌خصوص واکنش آن‌ها به پاندمی ‌سئوالاتی را طرح می‌کنند. همان‌طور که همه می‌دانیم چین محدودیت‌های بسیار سخت‌گیرانه‌ای را تا به امروز اِعمال کرده است. هیچ کشوری به ‌اندازۀ چین در اِعمال محدودیت‌ها سخت‌گیر نبود و سئوال این است چرا؟

روسیه راه دیگری را در پیش گرفت. در ابتدای پاندمی ‌روسیه واکنشی سریع و سخت‌گیرانه داشت، یکی از اولین کشورهایی بود که همۀ مرزهای خود را بست و اولین محدودیت‌ها را با فقط ۵۰۰ مورد ابتلا به بیماری اعلام کرد. پس از ماه مه ۲۰۲۰ و پایان اولین دور محدودیت‌ها برخورد روسیه با پاندمی ‌توأم با مسامحه بود، حتی اگر گزارشات رسانه‌های غربی خلاف آن باشد. روسیه حق تصمیم‌گیری در مورد اِعمال محدودیت‌ها را به مسئولین مناطق کشور داد و مسئولین هر منطقه فقط در صورتی متوسل به اِعمال محدودیت می‌شدند که وضعیّت بیمارستان‌ها بحرانی بود.

روسیه در عمل تمهیدات بسیار سخت‌گیرانه‌ای را اتخاذ نکرد. به‌جز استفاده از ماسک پزشکی که تعداد کمی ‌از مردم آن را رعایت می‌کردند و غالباً بینی را آزاد می‌گذاشتند، محدودیت دیگری نبود. در رابطه با تزریق واکسن، روسیه مدتی طولانی بر تزریق آن اصرار داشت ولی آن هم موقتی بود. علی‌العموم مردم در زندگی روزانه کمتر مقررات وضع‌شده را احساس می‌کردند تا آنچه که قانوناً پیش‌بینی شده بود. اکنون مسألۀ کرونا دیگر موضوع روز در روسیه نیست و مسکو حتی جریمه‌های نقدی را که در خلال پاندمی ‌به دلیل نقض مقررات از مردم وصول کرده بود به آن‌ها بازگردانده است.

سئوال این است، چرا چین و روسیه واکنش‌های متفاوتی نشان دادند و چرا هر دو کشور در ساخت واکسن از تکنولوژی متفاوتی از غرب استفاده کردند.

سئوال مطرح

من و همکارم در نوشتن کتاب «دست‌اندرکاران کرونا» از خود سئوال می‌کردیم که چگونه می‌توان برخورد متفاوت چین و روسیه با موضوع کرونا را توضیح داد. در این خصوص دو سئوال طرح کردیم که نتوانستیم به آن‌ها پاسخ دهیم و اکنون هم نمی‌توانیم. این امر را محتمل می‌دانیم که نهادهای امنیتی و دولت‌ها بسیار بیش از آن چیزی که علناً به زبان می‌آورند در مورد ویروس و واکسن می‌دانند. در نتیجه ما فکر می‌کنیم که دولت‌های چین و روسیه پاسخ این سئوالات را می‌دانند. این سئوالات عبارتند از:

اولاً ویروس واقعاً قادر به چه کاری است؟ آیا ویروس برای برخی از قومیت‌ها خطرناک‌تر است؟ اگر به‌عنوان مثال ویروس سارس ــ کووید ــ ۲ برای چینی‌ها خطرناک‌تر از سایر ملیت‌ها باشد، پاسخ خیلی از مسائل روشن خواهد شد، ازجمله واکنش بسیار سخت‌گیرانۀ چین و این که چرا روسیه در ابتدای پاندمی ‌و در اِعمال اولین محدودیت‌ها در مارس ۲۰۲۰ خیلی سخت‌گیر بود، تا بعد‌ها که اطلاعات بیشتری در مورد «قابلیت» ویروس کسب کرد. یا این که چرا پاندمی‌ امروزه در رسانه‌های روسیه هیچ بازتابی ندارد.

و موضوع دیگری نیز در این فرضیه می‌گنجد: برگامو در ایتالیا را به‌خاطر می‌آورید و به‌یاد دارید که دولت‌های اروپایی از کمک به ایتالیا خودداری کردند؟ آن موقع روسیه پیشنهاد کمک به ایتالیا داد و به دعوت آن کشور، واحدی از نیروهای حفاظتی بخش سلاح‌های شیمیایی و میکروبی را به برگامو فرستاد که آنجا بیمارستان صحرایی برپا کرده و در ضد عفونی خانۀ سالمندان و غیره کمک کردند. این اقدام روسیه را آن موقع من به‌عنوان تبلیغات ارزیابی کردم ولی حال معتقدم روس‌ها که در ابتدای پاندمی ‌تعداد بسیار اندکی مبتلا به بیماری داشتند، در ایتالیا تحقیق کرده و اطلاعاتی در مورد ویروس و «قابلیت» آن کسب کرده‌اند. روس‌ها شش هفته در برگامو بودند، از آخر مارس تا اوایل ماه مه ۲۰۲۰ و توانستند اطلاعات و تجربیاتی در زمینۀ مشخصات ِویروس، قابلیت آن، معالجه و مقابله با آن را به‌دست آورند.

دومین سئوال این است: واکسن mRNA واقعاً چه کارکردی دارد؟ باید دلیلی داشته باشد که غرب این قدر سفت و سخت بر تزریق واکسن مصّر است، با این که تأثیر آن آشکارا کم است، مصونیت اندکی در پیشگیری از ابتلا به بیماری ایجاد می‌کند و مدت مصونیت هم بسیار کوتاه است. و باید دلیلی داشته باشد که روسیه و چین این واکسن را وارد کشور نکردند و روی تولید واکسن داخلی که با تکنولوژی دیگری ساخته می‌شود سرمایه‌گذاری کردند.

من پیشاپیش می‌گویم که ما تا به امروز پاسخی برای این سئوالات نیافته‌ایم. این سئوالات را ما از سال پیش طرح کردیم ولی من هیچگاه در این خصوص مطلبی ننوشتم، چون موضوع پیچیده و محل حدس و گمان است. این که اکنون در این خصوص می‌نویسم به این دلیل است که هر روز نکات جدیدی منتشر می‌شوند که می‌توانیم حدس بزنیم پاسخ این سئوالات چه می‌تواند باشد. من قصد دارم آنچه را که اخیراً منتشر شده و همچنین سئوالات را به بحث بگذارم.

در این مطلب من پاسخی به سئوالات ارائه نخواهم داد، موضوع هنوز هم در حد حدس و گمان است. چون من همیشه بر اساس اسناد می‌نویسم و هیچوقت مایل به ارائۀ حدسیات و تخمینات نیستم ، برای من اهمیت دارد مجدداً بر این نکته تأکید کنم.

آیا ویروس محصول آزمایشگاه است؟

من تقریباً مطمئنم که ویروس سارس ــ کووید ــ ۲ با بودجۀ ایالات متّحده در آزمایشگاه ساخته شده است. در این رابطه من برای خوانندگانی که مقالات من در این خصوص را نخوانده‌اند توضیح کوتاهی می‌دهم. اولین گزارشات پایه‌ای در این زمینه این بود که ممکن است ویروس سارس ــ کووید ــ ۲ در ووهان چین به‌وجود آمده باشد. از آن موقع اطلاعات دیگری منتشر شده‌اند که این فرضیه را تقویت می‌کنند و مانند قطعات پازل تصویر کلی را تکمیل می‌کنند. این تصویر را می‌توان به شرح ذیل تبیین کرد.

سال ۲۰۱۴ دکتر فاوچی، (۱) رئیس انستیتو ملی آلرژی و بیماری‌های عفونی آمریکا بودجه‌ای را به حساب سازمانی به‌نام اکو هلث الیانس (۲) واریز کرد که توسط دکتر پیتر دازناک (۳) مدیریت می‌شد. دکتر دازناک بخشی از این بودجه را در اختیار آزمایشگاهی در ووهان چین قرار داد، جایی که خود وی در آن مشغول تحقیقات بود. او در این تحقیقات به اتفاق دکتر آمریکایی باریک (۴) و کارشناس چینی متخصص خفاش‌ها به‌نام دکتر شی همکاری می‌کرد.

این سه در غاری در چین، ویروس‌های کرونا را از خفاش‌ها جمع‌آوری و بر روی آن‌ها تحقیق می‌کردند (عنوان علمی ‌این نوع تحقیقات Gain of Function، یعنی تحقیقات برای دستیابی به کارکرد است که هدف آن افزایش قابلیت عوامل بیماری‌زا (ویروس‌ها) برای سرایت به انسان‌ها و معالاً یافتن واکسن علیه آن بیماری و جلوگیری از شیوع پاندمی‌ است. توضیح مترجم ). در اواخر سال ۲۰۱۴، در دوران ریاست‌جمهوری اوباما انجام این تحقیقات ممنوع اعلام شد. ولی این امر مانع از ادامۀ تحقیقات و حتی انتشار نتایج علمی ‌آن در مجلات علمی ‌یا اینترنت نشد. در این تحقیقات موش‌های آزمایشگاهی به‌گونه‌ای تغییر داده می‌شدند که سیستم ایمنی آن‌ها مانند سیستم ایمنی انسان‌ها شود (اصطلاح علمی ‌آن انسانی کردن است) و سپس آن‌ها را با ویروس کرونایی که ژن آن‌ها را تغییر داده بودند، آلوده می‌کردند.

بانک اطلاعاتی با توالی ژن‌هایی که رویشان کار شده بود سال‌ها در وب‌سایت آزمایشگاه ووهانِ چین قابل دسترس بود. این بانک اطلاعاتی در ۱۲ سپتامبر ۲۰۱۹ از دسترس خارج شد. اخیراً سندی از پنتاگون منتشر شده که نشان می‌دهد ویروس کرونا در اوت ۲۰۱۹ از آزمایشگاه به بیرون نشت کرده و آزمایشگاه به این دلیل بانک اطلاعاتی را از دسترس عموم خارج کرده تا ارتباط پاندمی ‌با آزمایشگاه را لاپوشانی کند.

دکتر دازناک از بدو شیوعِ پاندمی‌ فقط مواقعی در انظار عمومی ‌ظاهر می‌شد که سئوال بر سر فرضیۀ نشت ویروس از آزمایشگاه بود. او در فوریۀ ۲۰۲۰ یکی از امضاکنندگان نامه‌ای سرگشاده در نشریۀ علمی ‌لانست بود که طی آن گروهی از دانشمندان امکان نشت ویروس از آزمایشگاه را قویاً رد کردند.

در فوریۀ ۲۰۲۱ سازمان بهداشت جهانی کمیسیون تحقیقی را برای کشف منشأ ویروس به ووهان چین اعزام کرد. این کمیسیون در خاتمۀ بررسی‌های خود اعلام کرد که «بسیار نامحتمل» است که منشأ ویروس از آزمایشگاه باشد. تنها آمریکایی عضو این کمیسیون چه کسی بود؟ درست حدس زدید: دکتر دازناک.

یک ماه پس از تحقیقات مزبور دکتر دازناک در مصاحبه‌ای در لندن مورد سئوال قرار گرفت که آیا کمیسیون در حین کار در ووهان امکان دسترسی به بانک اطلاعاتی حذف‌شده از شبکۀ اینترنت را داشته است؟ پاسخ دکتر دازناک جالب بود:

«ما درخواستی در زمینۀ دسترسی به این بانک اطلاعاتی نکردیم…. همان‌طور که می‌دانید قسمت اعظم کار را اکو هلث الیانس انجام داده…. در اصل ما محتویات بانک اطلاعاتی را می‌دانیم.»

بنابراین دکتر دازناک قرار بود روی موضوعی که خود در آن مشارکت داشت برای سازمان بهداشت جهانی تحقیق و گواهی برائت صادر کند.

طبیعتاً هیچ‌یک از این مسائل دلیل محکمی‌ برای اثبات فرضیۀ نشت از آزمایشگاه نیست ولی شمار قرائن و شواهد بسیار زیاد است. جزئیات بیولوژیکی ویروس فرضیۀ به‌وجود آمدن آن در آزمایشگاه را تقویت می‌کند، به‌عنوان مثال پروتئینی که ویروس سارس ــ کووید ــ ۲ را قابل انتقال به انسان می‌کند با جهش طبیعی ویروس قابل توضیح نیست، یا این واقعیت که تا به امروز حیوان واسطی که این ویروس را از خفاش به انسان قابل انتقال ساخته شناسایی نشده (امری که در مورد ویروس‌های دیگر و یافتن حلقۀ میانی کار دشواری نبود) و یا این که در هیچ کشوری «بیمار اول» که بیماری از او به دیگران سرایت کرده یافت نشده و یک سری مشخصاتِ دیگرِ ویروس که ویروس‌شناسان قادر به توضیح آن‌ها با فرضِ جهش طبیعی ویروس نیستند.

همۀ مسائل ذکر‌شده نشان می‌دهند که ویروس مصنوعاً ساخته شده است. این که در هیچ جایی از جهان «بیمار اول» شناسایی نشده بیانگر آن است که ویروس عالمانه از آزمایشگاه رها شده و مسأله به این صورت نیست که یک نفر به دلیل ارتباط با حیوانی مبتلا و بیماری را به‌صورت طبیعی به دیگران منتقل کرده باشد.

سایر دلایل مؤید فرضیۀ نشت ویروس از آزمایشگاه

در این فاصله شواهد دیگری نیز کشف شده‌اند که نشان می‌دهند منشأ سارس ــ کووید ــ ۲ طبیعی نبوده است. گزارش اخیر سازمان بهداشت جهانی که دو ونیم سال پس از بروز اولین موارد بیماری تهیه شده، پاسخی به منشأ ویروس نمی‌دهد. این مسئله غیرعادی است، زیرا در انتقال بیماری‌های حیوانات به انسان، قبلاً مشکلی در مورد شناسایی اولین محل «عامل و معلول» و «بیمار اول» پیش نمی‌آمد.

گزارش سازمان بهداشت جهانی تأیید می‌کند که محل انتقال ویروس به انسان مجهول است و قابل توجه است که حتی صحتِ فرضیۀ انتشار بیماری از بازار فروش حیوانات در ووهان نیز زیر سئوال است. حتی آزمایشات ژنتیکی نیز تاکنون موفق به تعیین این که منشأ سارس ــ کووید ــ ۲ از کدام تیرۀ خفاش‌ها و از کدام منطقه از جهان است، نشده‌اند، زیرا مشخصاتِ ژنتیکی سارس ــ کووید ــ ۲ با ویروس‌های طبیعی خفاش‌ها در حد حیرت‌آوری متفاوت است، امری که باز هم در تضاد با فرضیۀ جهش طبیعی ویروس و انتقال آن به انسان است.

این موضوع را جفری ساکس، نویسنده و اقتصاددانی با شهرت جهانی در ۱۵ ژوئن ۲۰۲۲ در کنفرانسی که توسط اطاق فکر GATE در اسپانیا برگزار شد تأیید کرد. جفری ساکس فردی معمولی نیست بلکه به‌مدت دو سال رئیس کمیسیون کووید ــ ۱۹مجلۀ علمی‌ ــ پزشکی لانست بود. وی در سخنرانی خود( از دقیقۀ ۱۲/۳۵) می‌گوید:

«من تقریباً یقین دارم که ویروس از یک آزمایشگاه ایالات متّحده به بیرون نشت کرده و منشأ آن طبیعی نیست. من پس از دو سال کار فشرده روی ویروس این ادعا را می‌کنم. به‌نظر من منشأ ویروس اشتباه در فن‌آوری زیستی (بیوتکنولوژی) بوده و نه انتقال طبیعی به انسان. من تأکید می‌کنم که ما جزئیات موضوع را به‌طور قطعی نمی‌دانیم ولی شواهد کافی برای این که دربارۀ موضوع تأمل و تحقیق کنیم وجود دارد. ولی در رابطه با این موضوع تحقیق نمی‌شود، نه در ایالات متّحدۀ آمریکا و نه جای دیگری. من فکر می‌کنم دلیل اصلی آن این است که نمی‌خواهند دربارۀ این موضوع تحقیق شود».

در این که در زمینۀ منشأ ویروس تحقیق نمی‌شود، او درست می‌گوید. شواهد بسیاری در مورد منشأ غیرطبیعی ویروس وجود دارد ولی تحقیقات رسمی ‌در زمینۀ نشت ویروس از آزمایشگاه صورت نمی‌گیرد. اگر دقیق‌تر بگویم در مورد چنین تحقیقاتی در عرصۀ عمومی ‌صحبت نمی‌شود ولی من اطمینان دارم که حداقل چین و روسیه چنین تحقیقاتی را انجام داده‌اند و نتایج آن را نیز می‌دانند ولی به‌هر دلیلی اعلام نمی‌کنند.

آیا کووید ــ ۱۹ یک سلاح میکروبی آمریکاست؟

۱۱ آوریل ۲۰۲۲ در یک وب‌سایت کانادایی مقالۀ مفصلی در بارۀ کووید ــ ۱۹ منتشر شد که راشاتودی آن را در ۳ ژوئیه به آلمانی ترجمه و منتشر کرد. نویسندۀ مقاله در همان ابتدا به این نکته اشاره کرده که چین با پاندمی‌ مانند حمله‌ای میکروبی برخورد کرد و نیرو‌های نظامی‌ آن از بدو شیوعِ پاندمی ‌در حالت آماده‌باش (DEFCON 2) قرار دارند.

نویسنده در مقالۀ مزبور اطلاعات جامعی ارائه و به منابع متعددی ارجاع داده که امکان تکرار همۀ آن‌ها در این مطلب نیست. بنابراین به علاقمندان توصیه می‌کنم مقالۀ مزبور را بخوانند و منابع ذکر شده را مورد بررسی قرار دهند چون خودِ مطلب و منابع بسیار جالب‌اند (۵). در این مقاله من فقط از یک منبع نقل قول می‌کنم:

«اجازه دهید کاملاً ریشه‌ای و عمیق به مسأله بپردازیم. کووید ــ ۱۹ در ووهان منفجر شد و از آنجا آغاز به انتشار کرد. در نتیجه مسئولین بهداشت چین ابتدا ووهان را قرنطینه و سپس کل استان هوبئی را حصر کردند. ویروس از ووهان به سایر شهرها سرایت کرد ولی از استان هوبئی بیرون نرفت. تقریباً همۀ موارد بیماری و همۀ مرگ و میر‌ها در ووهان یا هوبئی بود و هیچ شهر و هیچ استانی را درگیر بیماری نکرد. در شانگهای که نزدیک هوبئی قرار دارد فقط تعداد کمی‌ ابتلا به بیماری یا موارد مرگ و میر بود، در حالی که در سایر شهرها و استان‌های چین هیچ مورد بیماری دیده نشد.

ولی ظاهراً ویروس مصمم بود «خیر» خود را به بخش بزرگی از مردم جهان برساند. برای همین ویروس تصمیم گرفت ووهان و هوبئی را ترک کند. ولی به‌جای رفتن به سایر نقاط چین به ایالات متّحده حمله کرد و پس از آن به اروپا، آفریقا، بقیۀ نقاط آسیا و غیره. ولی واقعآً عملکرد ویروس چگونه بود؟ اگر ویروس نتوانست از هوبئی خارج و بقیۀ چین را آلوده کند، چطور توانست به آمریکا حمله کند؟ چگونه ویروس موفق شد با جهشی هوایی از خاک چین بگذرد و در خیابان‌های نیویورک، رُم،‌ هامبورگ و توکیو فرود آید؟ اگر ویروس توانست آرام آرام از «زندان دیکتاتوریِ وحشتناک» ووهان فرار و سایر قاره‌ها و کشورها را آلوده کند، چطور از آلوده کردن کل چین صرفنظر کرد؟»

سئوال درستی است: چرا ویروس همۀ چین را آلوده نکرد بلکه فقط در هوبئی «حبس» شد، ولی همزمان به خارج از چین گریخت و فقط چند هفته بعد همۀ جهان را (به استثنای چین) آلوده کرد؟

نکتۀ اصلی در مقاله‌ای که توسط راشاتودی ترجمه شده و استدلالات آن معالاً در جهت طرح این فرضیّه است که کووید ــ ۱۹ سلاح میکروبی ساخت ایالات متّحده، و فقط برای اقوام معیّنی خطرناک بوده و نه برای همۀ مردم جهان . بنابه این فرضیّه ویروس دارای عواقب وخیم برای ایرانی‌ها، ایتالیایی‌ها و انواع مختلف ژنوتیپ‌های موجود در آسیا بوده است (۶).

آزمایشگاه‌های سلاح میکروبی ایالات متّحدۀ آمریکا

ایالات متّحدۀ آمریکا یا به‌عبارتی وزارت دفاع آن پنتاگون، صدها آزمایشگاه بیولوژیکی را در سراسر جهان اداره می‌کند. و همۀ این آزمایشگاه‌ها که بودجۀ آن‌ها توسط پنتاگون تأمین می‌شود، حتماً در کنار تحقیقات مختلف یک اقدامِ واحد را انجام داده‌اند: هر یک از آن‌ها طی سال‌ها صدها بلکه هزاران نمونۀ آزمایش بیولوژیکی را از اهالی کشورهایی که در آن‌ها فعالیت دارند جمع‌آوری و به ایالات متّحده فرستاده‌اند. با این نمونه‌ها پنتاگون قادر به تأسیس بانک اطلاعاتی ژنتیک، تعیین ژنوتیپ هر یک از اقوام و تعیین این موضوع است که کدام ویروس برای کدام نوع ژنوتیپ خطرناک‌تر است.

خودمان را فریب ندهیم: اگر وزارت دفاع کشوری دارای چنین امکانی است در سراسر جهان جنگ به‌راه‌ اندازد، پس خواهد توانست ویروسی را با اهداف نظامی ‌بسازد. هدفی غیر از این با منطق نظامی ‌و با ماهیت کار وزارت دفاع نمی‌خواند.

در خاتمۀ این مقاله به اسناد منتشره از سوی وزارت دفاع روسیه در خصوص آزمایشگاه‌های سلاح‌های میکروبی پنتاگون در اوکراین اشاره می‌کنم که تاکنون صحّت آن‌ها مورد تردید قرارنگرفته‌اند. در زمینۀ دادن اطلاعات به مردم، غرب نه‌تنها کاری نمی‌کند بلکه مسائل را از مردم مخفی نگه‌می‌دارد. (۷)

سال ۲۰۱۴ پس از اتّحاد مجدد شبه‌جزیرۀ کریمه با روسیه، یکی از این آزمایشگاه‌های پنتاگون در کریمه به‌دست روسیه افتاد. بنابراین دولت روسیه حداکثر از سال ۲۰۱۴ دقیقاً در جریان بود آمریکا مشغول به چه کاری در اوکراین است و حتماً از طریق سازمان‌های اطلاعاتی روند قضایا را تحت نظر داشته است. این امر دلیل دیگری بر اثبات این قضیه است که چرا روسیه در وضعیّت هشدار بود، به‌محض شیوع پاندمی‌ سریعاً مرزهای خود را بست و علی‌رغم ابتلاء فقط ۵۰۰ نفر به بیماری محدودیت‌های جامعی اِعمال نمود.

چین در این بین سکوت نکرده و از طرق سیاسی در حال فعالیت است، امری که رسانه‌های آلمان آن را منعکس نمی‌کنند. وزارت خارجۀ چین در همان ابتدای پاندمی ‌از ایالات متّحده در مورد نقش آن در شیوع کووید ــ ۱۹ توضیح خواست. در این خصوص گزارشی در آلمان منتشر شد ولی موضوع به‌گونه‌ای طرح گردید که گویا چین برای رفع اتهام از خود، که آن موقع ادعا می‌شد منشأ ویروس از ووهان است، چنین توضیحی را مطالبه می‌کند. پس از آغاز انتشار یک رشته از اسناد از آزمایشگاه‌های میکروبی آمریکا در اوکراین از اواخر فوریۀ ۲۰۲۲، وزارت خارجۀ چین تقریباً هر هفته از ایالات متّحده می‌خواهد اطلاعاتی در مورد فعالیت و اهداف ۴۰۰ آزمایشگاه پنتاگون در سراسر دنیا ارا ئه دهد و به مجامع بین‌المللی امکان نظارت بر این آزمایشگاه‌ها را فراهم آورد.

ویروس برای ژنوتیپ‌های معینی ساخته شده‌ است؟

اسناد اخیراً منتشر شده حاکی از این هستند که سارس ــ کووید ــ ۲ برای ژنوتیپ‌های معینی خطرناک‌تر هستند تا سایر ژنوتیپ‌ها. چون من نه پزشک هستم و نه ویروس‌شناس، به خودم اجازۀ تحلیل بخش تخصصی اسناد منتشر شده را نمی‌دهم. فقط برای بررسی صحّت این نظریه آمار مرگ و میر در کشورهای مختلف را مد نظر قرار می‌دهم.

در این زمینه مهم است فقط آمار سال ۲۰۲۰ در نظر گرفته شود، یعنی زمانی که ویروس هنوز جهش ژنتیکی نکرده بود. فقط در این صورت می‌توان گفت ویروس اولیه و جهش‌نیافته چه کارکردی داشت. همان طور که می‌دانید متأسفانه وضعیت ثبت آمار سال ۲۰۲۰ چندان رضایت‌بخش نیست. برای همین این داده‌ها را می‌توان به‌عنوان شواهد و قرائن ارزیابی کرد و نه دلیل.

همین شواهد مؤید گزارشات مبنی بر خطرناک‌تر بودن ویروس اولیۀ سارس ــ کووید ــ ۲ برای ایتالیایی‌ها و چینی‌هاست تا مثلاً آلمانی‌ها. من آمار استاتیستا (۸) را مبنای کار قرار می‌دهم که به شرح زیر است:

آلمان تا ۲۸ دسامبر ۲۰۲۰ مجموعاً ۱۶۹۱۷۶۳ نفر مبتلا و ۳۲۴۲۰ نفر فوتی داشته است، یعنی میزان مرگ و میر در مبتلایان ۲٪ بوده، ایتالیا تا ۲۸ دسامبر ۲۰۲۰ مجموعاً ۲۰۷۰۲۵۳ نفر مبتلا و ۷۲۳۷۰ نفر فوتی داشته است، یعنی میزان مرگ و میر در بین مبتلایان ۳/۶٪ بوده ، چین تا ۲۸ دسامبر ۲۰۲۰ مجموعاً ۸۹۹۷۶ نفر مبتلا و ۴۶۳۴ نفر فوتی داشته است، یعنی میزان مرگ و میر بین مبتلایان بیش از ۵٪ بوده است.

من آمار مربوط به سوئد، روسیه، اسپانیا، فرانسه و بریتانیا را هم بررسی کردم. در هیچ یک از این کشورها در اواخر دسامبر ۲۰۲۰ میزان مرگ و میر بین مبتلایان بیش از ۲/۵ در صد نبود. آمار ایتالیا و چین در سال ۲۰۲۰ و با همان ویروس اولیه تفاوت آشکاری را با سایر نقاط جهان نشان می‌دهد.

باز هم تکرار می‌کنم که این داده‌ها دقیق نیستند و این را هم می‌دانم که برای ارزیابی صحّت اتهام، جزئیات زیادی دربارۀ گروه‌های سنی مختلف و بسیار جزئیات دیگر لازم است. باز هم تکرار می‌کنم که این نکات را می‌توان به‌عنوان شواهد در نظر گرفت. ولی جالب است که این شواهد فرضیۀ فوق‌الذکر را تقویت می‌کنند.

به همین دلیل واقعاً کنجکاوم روسیه و چین در مورد منشأ ویروس چیزی منتشر خواهند کرد یا نه و چه موقعی.

همان‌طور که دیدیم کارشناسان غربی از عدم انجام تحقیقات رسمی ‌در مورد فرضیۀ نشت ویروس از آزمایشگاه شکوه دارند و حتی گزارش اخیر سازمان بهداشت جهانی نیز در مورد منشأ ویروس نتیجه‌ای که مؤید منشأ طبیعی ویروس باشد ارائه نمی‌دهد. و این را هم در نظر بگیریم که در بیماری‌هایی با منشأ طبیعی عملاً یافتن اولین بیمار آسان است ، امری که در مورد کووید ــ ۱۹ ممکن نبود. برعکس این بیماری همزمان در همۀ نقاط جهان ظهور کرد بدون این که بتوان توجیهی برای آن یافت. همین نکته بیانگر رها کردن آگاهانۀ ویروس از آزمایشگاه است، ولی همان طور که گفتم دلیل متّقنی نیست.

* https://www.anti-spiegel.ru/2022/ist-sars-cov-2-eine-von-den-usa-entwickelte-biowaffe-gegen-bestimmte-ethnien/

۱ــ Dr.Anthony Fauci
۲ــ EcoHealth Alliance
۳ــ Dr. Peter Daszak
۴ــ Dr. Ralph Baric
۵ــ https://deutsch.rt.com/international/141934-der-lockdown-von-shanghai-im-kontext-china-betrachtet-corona-als-biowaffe/
۶ــ ژنو تیپ به کل یا بخشی از اطلاعات ژنتیکی یک فرد گفته می‌شود.
۷ــ رجوع شود به ترجمه‌ای از همین قلم تحت عنوان «انتشار اسناد جدیدی از برنامۀ سلاح‌های میکروبی ایالات متّحده در اوکراین»
۸ــ‌ استاتیستا پلاتفرم اینترنتی آلمانی است که داده‌هایی را در ارتباط با آمار رسمی ‌دولتی، بازار، افکار عمومی ‌و غیره منتشر می‌کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *