جنبش مونکادا، ۲۶ ژوئیه ۱۹۵۳، کوبا، فیدل و رفقایش

امروز، کوبا یکی از سخت‌ترین دوره‌های خود را از سال ۱۹۵۹ می‌گذراند. وضعیت اقتصادی آن شکننده است که با تشدید محاصره نسل‌کشی توسط ترامپ/بایدن چندین برابر شده است. بنابراین، سیستم اقتصادی بار دیگر در حال آزمایش است، زیرا رئیس‌جمهور میگل دیاز کانل، پارلمان کوبا، حزب کمونیست کوبا و سازمان‌های توده‌ای اقدامات جسورانه اقتصادی جدیدی را ارائه می‌کنند. به محض اینکه این تصمیمات جدید در هفته گذشته پس از بحث و مناظره پارلمان کوبا علنی شد، دشمنان انقلاب، «چپ»، «راست» و «مرکز» برای حمله به فرهنگ سوسیالیستی کوبا دست به‌کار شدند.

در سال ۱۹۵۳، زمانی که تقریباً تمام نیروهای مترقی و انقلابی در کوبا موفق به ارائه راه‌حل مناسبی برای مخالفت با دیکتاتوری باتیستا که مورد حمایت ایالات متحده بود نشدند، فیدل کاسترو و همراهانش در واقع راهی را پیدا کردند. این مسیری بود با بیانیه‌هایی برای تغییر بازی همراه با اقدامات فوق‌العاده شجاعانه که منجر به جنبش ۲۶ ژوئیه گردید. این جنبش، با حمایت متحدانی که بعدها از این آرمان پشتیبانی کردند، به پیروزی انقلاب در اول ژانویه ۱۹۵۹ انجامید. بقیه به قول معروف تاریخ است. با این حال، تاریخ همچنان در حال ساخته شدن است، زیرا کوبا با چالش‌های بزرگی روبروست.

امروزه، نیروهای مترقی در سراسر جهان می‌توانند از سال ۱۹۵۳ درس‌های زیادی بیاموزند. یک درس خاص ارزش ترسیم و کاوش دارد. بذری که در ۲۶ ژوئیه ۱۹۵۳ کاشته شد چگونه به‌سرعت به جنبش ۲۶ ژوئیه تبدیل شد و طرحی را تدوین کرد که در نهایت پایه‌های دیکتاتوری را متزلزل کرد؟ چگونه یا این همه محدودیت و دست و بال بسته در سال ۱۹۵۳ از این تنگنا بیرون جهید؟ برای اکثریت قریب به اتفاق مردم کوبا تا ۲۶ ژوئیه هیچ چشم‌اندازی در افق وجود نداشت.

تحلیل این وضعیت بدون تجسم آن در شخصیت فیدل دشوار است. در سال ۱۹۵۳، فیدل قبلاً با زندگی و برخی از آثار خوزه مارتی و همچنین سایر مبارزان کوبایی در مبارزات آزادیبخش قرن نوزدهم علیه اسپانیا به نفع استقلال، ایجاد جامعه‌ای عادلانه مبتنی بر برابری و حذف برده‌داری آشنا بود. فیدل به‌طور همزمان از نظریه‌های مارکس، انگلس و لنین درس می‌گرفت، تا جایی که در آن زمان از این منابع آگاه بود. با این حال، برای فیدل، تفکر و عمل سیاسی همیشه یک پدیده درهم تنیده را تشکیل می‌داد. او نزدیک به یک دهه قبل از ۲۶ ژوئیه ۱۹۵۳ در سیاست بسیار فعال بود.

بنابراین، بر اساس تجارب و تأملات انباشته ‌شده از اواسط دهه ۱۹۴۰، فیدل و رفقایش برنامه و نقشه خود را برای ۲۶ ژوئیه با تکیه بر نظریه‌های مختلف سیاسی بین‌المللی و ملی و مشارکت عملی متفاوت تنظیم و تدقیق کردند. فیدل به‌ویژه به‌عنوان رهبر شناخته‌شده این جنبش، توانست رشته‌های مختلف اندیشه و عمل سیاسی را در یک دیدگاه منسجم ترکیب کند. او در جایی موفق شد که بسیاری دیگر شکست خورده بودند زیرا توانست اصول فکری را به‌عنوان راهنمای عمل درهم آمیزد. در حالی که او هرگز از روی مصلحت لحظه‌ای تئوری انقلابی بین‌المللی و بومی ‌را رها نکرد، و همچنین اجازه نداد که تفکر به مانعی برای کنش انقلابی تبدیل شود.

فیدل کاسترو: یک میراث انقلابی

فیدل، به قول گابریل گارسیا مارکز، «ضدِ دگماتیست درجه اول» است. دگماتیسم در صفوف انقلابی غالباً با تفسیر سفت و سترون از آنچه به‌عنوان «تئوری» تلقی می‌شود، اما با این نوع خوانش بی‌فایده می‌شود، خود را نشان می‌دهد. این دگماتیسم مانع از ظرفیت استخراج تجربیات عملی انباشته ــ خواه مثبت یا منفی ــ به‌منظور تجزیه و تحلیل شرایط ملموس با چشم‌انداز الزامات آینده مورد نیاز برای پیشبرد جامعه می‌شود. شاید این مشکلی بود که اکثر چپ‌های انقلابی کوبا در دهه ۱۹۵۰ با آن روبرو بودند و آنها تا زمانی که بینش جدیدی از فکر و عمل، افق‌های جدیدی را برای آنها باز کرد، ناتوان ماندند. به همین دلیل، وقتی هر سال ۲۶ ژوئیه را بازتاب می‌دهیم، به‌نظر می‌رسد که سخنان چه گوارا همیشه در روند فکر ما نفوذ می‌کند. چه گوارا در ۲۶ ژوئیه ۱۹۶۷، در بولیوی در مورد معنای آن روز به‌عنوان «شورش علیه الیگارشی‌ها و علیه تعصبات انقلابی» نوشت. در این مورد ممکن است برخی‌ها ابرو بالا بیاندازند. با این حال، البته چه گوارا به جزم‌گرایی اشاره می‌کرد که حتی انقلابیون را نیز آلوده کرد. کنایه چه گوارا به بسیاری از چپ‌های کوبایی آن زمان، نه‌تنها بر اساس تجربه عملی او، بلکه بر ارزیابی دیرینه‌اش از جنبش بین‌المللی کمونیستی استوار بود.

حملات ۲۶ ژوئیه در آن روز به پیروزی منجر نشد و بسیاری از جمله فیدل دستگیر، زخمی ‌و یا کشته شدند. با این حال، این حملات منجر به دفاع از خود فیدل در دادگاه پس از دستگیری و محاکمه او شد. او یادداشت‌هایش را در زندان نوشته بود، اما به دلیل ضبط یادداشت‌هایش توسط مسئولان زندان مجبور شد دفاعیات دو ساعته‌اش را حفظ کند. این ردیه حماسی بعداً به عنوان «تاریخ مرا تبرئه خواهد کرد» شناخته شد و نتیجه بازسازی او توسط حافظه در حین سلول انفرادی بود. این شاهکار مطلق ضدِ جزم‌گرایی توسط کسی بود که می‌دانست چگونه نظریه را با تکامل عملی جامعه کوبا در آن زمان ترکیب کند.

تا سال ۱۹۵۴، هزاران نسخه از دفاعیات او به‌طور مخفیانه در سراسر کوبا توزیع شد. دفاع همراه با مردم به تهاجمی تبدیل شد که در سال ۱۹۵۹ به پیروزی منجر گردید. این کشور امتحان زمان را پس داده است زیرا منشأ پروژه سوسیالیستی ضدِامپریالیستی کنونی کوبا بوده است. ۲۶ ژوئیه و آن قسمت «تاریخ مرا تبرئه خواهد کرد»، جرقه انقلاب کوبا را زد.

امروز، کوبا یکی از سخت‌ترین دوره‌های خود را از سال ۱۹۵۹ می‌گذراند. وضعیت اقتصادی آن شکننده است که با تشدید محاصره نسل‌کشی توسط ترامپ/بایدن چندین برابر شده است. بنابراین، سیستم اقتصادی بار دیگر در حال آزمایش است، زیرا رئیس‌جمهور میگل دیاز کانل، پارلمان کوبا، حزب کمونیست کوبا و سازمان‌های توده‌ای اقدامات جسورانه اقتصادی جدیدی را ارائه می‌کنند. به محض اینکه این تصمیمات جدید در هفته گذشته پس از بحث و مناظره پارلمان کوبا علنی شد، دشمنان انقلاب، «چپ»، «راست» و «مرکز» برای حمله به فرهنگ سوسیالیستی کوبا دست به‌کار شدند. این حمله در کانادا سازماندهی شد. تحت رهبری اندیشکده کانادایی، که در کانادا فشار را  سازماندهی می‌کند، و مشابه کشورهای دیگر مانند ایالات متحده است، حتی قبل از اقدامات اخیر کوبا.

بنابراین، در سال ۲۰۲۲، رویکرد دیالکتیکی که تفکر اصولی را با جنبه‌های عملی مبارزه ترکیب می‌کند، همانطور که فیدل کاسترو نمونه آن را در سال ۱۹۵۳ نشان می‌دهد، امروز نیز به‌عنوان یک الگو معتبر است. اصول سوسیالیسم کوبایی چگونه در تلاش‌های جاری برای تمرکززدایی دولت، باز کردن بیشتر فضا برای کسب‌وکارهای کوچک و افزایش سرمایه‌گذاری خارجی بسیار مورد نیاز اعمال می‌شود؟ این گشایش بیشتر کوبا در حوزه اقتصادی چگونه بر سوسیالیسم کوبا، فرهنگ سیاسی سوسیالیستی و حاکمیت آن تأثیر می‌گذارد؟ اگرچه پاسخ به این سئوالات آسان نیست، انقلاب کوبا در تلاش بوده است تا این کار را انجام دهد. در واقع، بار دیگر، مانند سال ۱۹۵۳ و ۱۹۵۹، انقلابیون کوبایی خود را در آب‌های کاملاً ناشناخته‌ای می‌بینند که تنها سنت آنها در ترکیب اصول و تاکتیک‌های عملی می‌تواند از آن عبور کند.

* آرنولد آگوست یک روزنامه‌نگار برنده جایزه و نویسنده سه کتاب تحسین شده است. سه کتاب او در مورد کوبا، آمریکا، آمریکای لاتین مورد تحسین کارشناسان این حوزه قرار گرفته است. در سال ۲۰۱۳، جایزه فلیکس الموزا توسط انجمن روزنامه‌نگاران کوبایی به او اعطا شد و در بسیاری از نقاط جهان در رسانه‌های انگلیسی، اسپانیایی و فرانسوی همکاری می‌کند. او به‌عنوان ویراستار برای The Canada Files خدمت می‌کند.

** https://www.globalresearch.ca/canadian-left-view-cuba-july-26-moncada/5788058
این مقاله در ابتدا در The Canada Files منتشر شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *