امپریالیسم آمریکا، تحریم‌ها و معضل برجام

Print Friendly, PDF & Email

با توجه به این واقعیات باید پرسید آیا حرکت تسلیم‌طلبانه در جهت امضای برجام به امید واهیِ برداشته شدن تحریم‌ها از سوی آمریکا و متحدانش از ندیدن واقعیات و عدم آگاهی از ماهیت امپریالیسم و اهداف آن سرچشمه نمی‌گیرد؟ آیا برداشته شدن تحریم‌های امروز، می‌تواند تضمینی برای عدم تحمیل تحریم‌های تازه به بهانه‌های دیگر باشد؟ این گفتهٔ مطهری که «چه بخواهیم چه نخواهیم اقتصاد کشور به برجام و رفع تحریم‌ها گره خورده است» تنها بخشی از واقعیت را بازتاب می‌دهد. بخش مهم‌تر واقعیت این است که چه بخواهیم و چه نخواهیم استقلال سیاسی میهن ما به مقاومت در برابر تحریم‌ها گره خورده است، و تا روزی که ایران از استقلال خود چشم‌پوشی نکرده است، این تحریم ها ـــ چه با برجام و چه بی‌برجام ـــ ادامه پیدا خواهد کرد.
 

 

 

جنگ در اوکراین و تحولات نگران‌کننده و خطرناک در اروپا از «دهه‌ها سیاست محاصره، تنش و رویارویی فزایندهٔ آمریکا، ناتو و اتحادیه اروپا علیه فدراسیون روسیه در عرصه‌های نظامی، اقتصادی و سیاسی که شامل گسترش مستمر ناتو می‌شود، جدایی‌ناپذیر است.» * اشتباه خواهد بود اگر فکر کنیم که این جنگی است بین روسیه و اوکراین. با آغازعملیات ویژهٔ روسیه در اوکراین در ۲۴ فوریه ۲۰۲۲، آمریکا و پشتبانانش در اتحادیه اروپا و همه آنانی که دل در دفاع از سرمایه‌داری نئولیبرالی دارند، در سطح بین‌المللی جنگی را دامن زدند و بر ادامهٔ آن پا می‌فشارند. اما در دیگر سوی مردم کشورهایی که از تحقیر، تحریم، چپاول، نژادپرستی، تبعیض فاحش، استثمار و نواستعمار خسته شده‌اند و به‌هیچ رو حاضر نیستند تا چگونگی نوع زندگی و نحوهٔ ادارهٔ امور مملکت‌شان از بیرون به آن‌ها دیکته شود، بیش از پیش بر خواست استقلال همه‌جانبهٔ سیاسی، اقتصادی، و نظامی تأکید می‌کنند. این جدالی است که می‌رود تا با نفی کامل «نظم مبتنی بر مقررات» مورد نظر آمریکا و متحدانش، مجدداً اصول منشور سازمان ملل متحد و قانون کنفرانس هلسینکی را بر پا سازد، و با برقراری نظم جهانی مبتی بر منشور سازمان ملل، هژمونی تک‌قطبی امپریالیسم ایالات متحده را به چالش بکشد و دنیایی متوازن و چند‌قطبی را سامان دهد.

ایالات متحده و عقبهٔ آن ـــ اتحادیه اروپا، بریتانیا، ژاپن، استرالیا و کانادا ـــ استقلال سیاسی و اقتصادی هیچ کشوری را بر نمی‌تابند و با تکیه بر سیاست‌های تجاوزکارانهٔ خود، با نخوت در امور داخلی دیگر کشورها مداخله می‌کنند و با تحقیر در پی دیکته کردن سیاست‌های سودجویانهٔ خود هستند. آن‌ها، که طی قرن‌ها غارت کشورهای تحت ستم آسیا، آفریقا و آمریکای جنوبی، پروار نیز شده‌اند، از قدرت سیاسی، اقتصادی و نظامی بالای خود به‌عنوان یک اهرم فشار بر کشورهایی استفاده می کنند که حاضر به اجرای سیاست‌های سلطه‌جویانهٔ آنان نیستند.

یکی از این اهرم‌های ویرانگر و خانمان‌برانداز، تحریم‌های همه‌جانبه و فشار حداکثری است که از هر جنگ کلاسیک جنایتکارانه‌تر بوده و بدون هدر دادن حتی یک گلوله، میلیون‌ها زن و مرد و کودک را از هستی ساقط کرده است. آخرین اقدام غرب جمعی در استفاده از اهرم تحریم که اکنون منجر به یک بحران جهانی شده است، تحریم‌های همه‌جانبه علیه فدراسیون روسیه است، تحریم‌هایی که امروز دنیای غرب را در مقابل بقیه جهان قرار داده و در نتیجهٔ تأثیر متقابل این تحریم‌ها بر اقتصاد خود کشورهای تحریم‌کننده، موجب بحران جدی انرژی و غذا در این کشورها و در سطح جهان و ایجاد وضعیتی بسیار جدی و خطرناک در سطح جهان شده است.

کشور ما ایران سالیان سال است که هدف تحریم‌های ناقض قوانین بین‌المللی و یک‌جانبهٔ آمریکا و متحدانش بوده است. بر هیچ‌کس پوشیده نیست که امپریالیسم آمریکا با وارد ساختن اتهامات و به بهانه‌های مختلف، از هیچگونه تلاشی به‌منظور وادار به تسلیم کردن ایران در مقابل خواست‌های نامشروع خود کوتاهی نکرده است.

طی ۴۰ سال گذشته، «برجام» یکی از مهم‌ترین مباحث مطرح شده در کشور ما، و در سال‌های اخیر، یکی از مهم‌ترین محورهای کشمکش سیاسی در درون حاکمیت بوده است. طبیعی است که هیچ نیرویی در کشور نمی‌تواند خواهان ادامهٔ تحریم‌های ظالمانهٔ غرب باشد و همه در تلاش‌اند تا در گفت‌وگوهای برجام گشایشی صورت گیرد و فشار تحریم‌ها از روی کشور و مردم ما برداشته شود. اما حاکمیت و به‌تبع آن مطبوعات داخل کشور دربارۀ جزئیات «برجام» و روند مذاکرات مربوط به آن اطلاعی در اختیار مردم قرار نمی دهند و از همان ابتدا تلاش داشته‌اند تا افکار عمومی را در راستای نظرات خود سوق دهند.

گذار مسأله برجام در داخل

دولت ابراهیم رئیسی بعد از مدت زمانی نسبتاً طولانی، مجدداً به مذاکرات پیوست و کشمکش‌ها بین ایران و ۱+۴ از یک‌سو، و آژانس انرژی اتمی و تهران از سوی دیگر ادامه یافت. شرایط آمریکا تغییر یافته بود و ایران نیز، علاوه بر خواستن تضمین‌های جدی در مورد این که در صورت لغو تحریم‌ها، آن‌ها بعد از مدتی مجدداً برقرار نشوند، شرایطی دربارهٔ بازدیدهای پادمانی و اورانیوم غنی‌شده داشت.

بدیهی است که حل مسأله برجام و برداشته شدن تحریم‌های یک‌جانبهٔ آمریکا، می‌تواند در گشایش وضعیت اقتصادی کشور و چرخش سلامت‌تر اقتصاد، نقشی بسیار پُراهمیت داشته باشد. اما از آنجا که «برجام» قبل از اینکه اقتصادی باشد، مسأله‌ای امنیتی است، و از آنجا که تمامیت ارضی و استقلال کشور از اولویتی انکارناپذیر برخوردار است، عجله در احیای برجام بدون در نظر گرفتن منافع جدی کشور از دیدگاه ملی و امنیتی، می تواند موجب بروز مشکلاتی جدی‌تر در آینده گردد.

علاوه بر تعداد زیادی از خارج‌نشینان که به‌طور کلی و می شود گفت از دیدگاهی براندازانه، مخالف حل مشکل برجام‌اند، افراد صاحب‌نامی در داخل کشور هستند که به‌ویژه با دامن زدن به روس‌هراسی و چین‌ستیزی، می‌کوشند تا معضل برجام، حتی به‌بهای قبول خواست‌های آمریکا از‌جمله حفظ تحریم های سپاه پاسداران، هرچه سریع‌تر حل و فصل شود. به گزارش خبرآنلاین، علی مطهری، نایب رئیس سابق مجلس، در نامه‌ای به ابراهیم رئیسی  می‌نویسد: «شجاعانه و بی‌اعتنا به فضای احساسی برخی تندروها از شرط خروج سپاه از سازمان های تروریستی چشم‌پوشی شود.» او از رئیس‌جمهور خواست «با بازگشت به برجام، کشور را از ناهنجاری نجات دهد. چه بخواهیم چه نخواهیم اقتصاد کشور به برجام و رفع تحریم ها گره خورده است».

به گزارش اقتصاد آنلاین در ۱۲ مرداد ۱۴۰۱، «علی مطهری در توئیتی نوشت: بدیهی است که روسیه مایل نیست که برجام احیا و ایران وارد بازار نفت و گاز شود چون با هدف او در تجاوز به اوکراین سازگار نیست. سیاست شرق‌گرایی در ایران به آنجا رسیده که قبل‌ از مذاکره دوحه، وزیر خارجهٔ روسیه به ایران می‌آید، یعنی این مذاکره‌ بدون حضور ما با اجازه‌ ماست، و بعد از مذاکره دوحه هم بلافاصله هیأت مذاکره‌کننده‌ٔ ایرانی برای دادن گزارش و دریافت رهنمود به مسکو می‌رود بدون آنکه به مردم گزارشی داده باشد. بدیهی است که روسیه مایل نیست که برجام احیا و ایران وارد بازار نفت و گاز شود چون با هدف او در تجاوز به اوکراین سازگار نیست. متأسفانه مسؤولان ما منافع ملی را با منافع روسیه پیوند زده‌اند.»

این تنها یک نمونه است که می‌خواهد با ایجاد ترس و نگرانی در جامعه نشان دهد که رفتن به‌سمت روسیه و چین به‌معنای از دست دادن استقلال کشور است. البته آقای مطهری در این راه تنها نیست و فوجی عظیم از اصلاح‌طلبان و روزنامه‌هایشان هم در همین میدان وارد گود شده‌اند. اما از دیدگاه او و همفکرانش، قبول خواست‌های آمریکا برای برداشته داشتن هرچه سریع‌تر تحریم‌ها، وابستگی به غرب نیست. اینان حتی حاضرند با مخالفت با برنامه موشکی سپاه پاسداران و تقویت بنیه دفاعی کشور، امنیت ملی کشور، و با قبول تحریم سپاه پاسداران، حیثیت ایران و ارتش آن، و سربلندی نیروهای نظامی و دفاعی کشور را به پای حضور آمریکا در میهن و منطقه، قربانی کنند.

و اما  گروهی دیگر، که بیشترین آن‌ها را پیروان آیت‌الله خامنه‌ای تشکیل می‌دهند، و دولت کنونی ایران و بخش بزرگی از اصولگرایان نیز در میان آنان هستند، مدعی‌اند که می‌خواهند در مقابل تحمیل شرایطی که با منافع ملی، امنیت ملی، و نیز حرمت، اعتبار و عزت مردم و میهن ما سازگار نیست ایستادگی کنند و خطوط قرمزی دارند که بر آن پا می‌فشارند.

علی خامنه‌ای در سخنان خود در ۲۵ فروردین ماه ۱۴۰۰ گفت: «منطق جمهوری اسلامی مبنی بر اینکه که اول باید آمریکا تحریم‌ها را بردارد زیرا به آنها اطمینانی وجود ندارد و قبلاً بارها نقض عهد کرده‌اند، به‌گونه‌ای است که حتی بعضی مذاکره‌کنندگان اروپایی نیز قبول دارند و در جلسات خصوصی آن را تصدیق می‌کنند، اگرچه در مقام تصمیم‌گیری تسلیم آمریکایی‌ها هستند و از خود استقلالی ندارند. غالب پیشنهادهای آمریکایی‌ها، متکبرانه و تحقیرآمیز است و حتی قابل نگاه کردن هم نیست».

 ناصر کنعانی سخنگوی وزارت امورخارجه ایران نیز در کانال توئیتر خود نوشت: «جمهوری اسلامی ایران در برجام بوده و هست، طرفی که باید برای بازگشت، حسن نیت و التزام خود را ثابت کند، دولت آمریکاست. وی ادامه داد: ما همچنان به دستیابی به توافقی خوب، قوی و پایدار که منافع پیش‌بینی شده در برجام را برای ایران تضمین کند، متعهد هستیم. ایران میز مذاکرات را ترک نکرده است. روند مذاکرات در وین چند ماه ادامه یافت و گام دیگری از مذاکرات بعد از یک دورهٔ وقفه در دوحه انجام شد. فارغ از مواضع رسانه‌ای که بعضاً به‌ویژه مقامات آمریکا دربارهٔ روند مذاکرات اتخاذ می‌کنند و فشارهای روانی و انتظارات و توقعات یک‌جانبه از ایران مطالبه می‌کنند که ایران سریعاً به تصمیم برسد و زمان محدود است. ایران در این زمینه نه احساسی عمل می‌کند و نه شتاب‌زده و نه منافع کشور و ملت را قربانی روند شتاب زدگی خواهد کرد».  

در عکس‌العمل به این مقاومت‌های ایران، دنیای ‌اقتصاد ۴ مرداد ۱۴۰۱، به نقل از لس‌آنجلس تایمز می‌نویسد: «در شرایط کنونی تا حد زیادی این نکته روشن شده که گفت‌وگوها و مذاکرات میان ایران و غرب جهت احیای توافق برجام، به احتمال زیاد به‌جایی ختم نخواهد شد. پس از هشت دور گفت‌وگوهای غیرمستقیم میان ایران و آمریکا، دولت بایدن و دولت ابراهیم رئیسی در ایران، هنوز نتوانسته‌اند به مرحله‌ای برسند که در قالب آن بتوان توافق برجام را که در سال ۲۰۱۸ توسط دولت ترامپ نقض شد و پس از آن ایران نیز تعهدات برجامی خود را رها کرد، احیا کرد و بار دیگر چارچوبی عملیاتی به آن بخشید.» لس آنجلس تایمز، به جو بایدن رئیس‌جمهور آمریکا توصیه کرده که هرچه سریع‌تر مرگ توافق اتمی ایران موسوم به «برجام» را اعلام کرده و راه مذاکرات سیاسی با تهران (که نمود عینی آن را در دوران قبل از مذاکرات اتمی با ایران که منجر به توافق برجام در سال ۲۰۱۵ شد، شاهد بودیم) را در پیش گیرد؛ مذاکراتی که در نوع خود می‌تواند زمینه را برای انجام گفت‌وگوهای گسترده‌تر میان ایران و آمریکا در حوزه‌‌‌های مختلف نظیر قدرت منطقه‌ای ایران، توان موشکی این کشور و مسائل دیگری نظیر موضوعات حقوق بشری و البته معادله اتمی ایران هموار سازند.»

به اعتقاد ما باید از موضع منافع ملی به مذاکره برای لغو تحریم‌ها و نه صرفاً تعلیق آن‌ها، ادامه داد. شرایط بین‌المللی به‌سرعت در حال دگرگونی است.  جهان در تنشی جدی به‌سر می برد. جنگ در اروپا، جنگ در خاورمیانه و احتمال وقوع مجدد آن در سوریه، نگرانی های اسرائیل و اردن از یک سو، و آنچه که در بالکان در حال شکل‌گیری است از سوی دیگر و مهم‌تر از همه حوادثی که  آمریکا و ژاپن بر سر مسأله تایوان با چین به آن دامن می زنند، همه و همه، صلح را در جهان ما  به مخاطره جدی انداخته است. این دگرگونی‌ها شاید در دراز مدت به‌سود غرب نباشد، امّا در شرایط کنونی مسأله ضرورت توان نظامی و دفاعی ما را برجسته می سازد. از این رو مشکل برجام را فقط می‌توان از نگاه استقلال‌طلبانه و منافع ملی  حل کرد و نه زیر فشار آمریکا و نیروهای هوادار آن در داخل و خارج از کشور. می‌توان و باید بدون شتاب در این راه گام برداشت و حقوق حقهٔ ملت ایران را استیفا نمود.

امپریالیسم، برجام و منافع ملی مردم میهن ما

یکه‌تازی‌ها و تندروی‌های بی‌مهابای آمریکا و عقبهٔ آن انتهایی ندارد. آن‌ها سال‌ها به دلایل مختلف نمایندگان ایران را در راهروها و اطاق‌های دربسته در وین سر دواندند تا چنین القاء کنند که قصد برداشتن این تحریم‌های ناعادلانه و ناقض قوانین بین‌المللی را دارند، اما هر بار بهانه یا خواست تازه‌ای را مطرح کرده‌اند تا مطمئن شوند ایران دنباله‌رو سیاست‌های آنان و گوش به‌فرمان‌شان باقی خواهد ماند. آخرین بار هم در پایتخت کشور همسایه، قطر، مذاکرات را بدون هیچ نتیجه‌ای رها کردند و طرفین با دست خالی به کشورهای خود بازگشتند. این بار شاید این خواست نیز به فهرست خواست‌های گذشتهٔ آنان اضافه شده باشد که ایران در تحریم‌های غرب علیه روسیه جدی باشد و با محکوم ساختن روسیه، در کنار غرب قرار گیرد.

فراموش نمی‌کنیم که شرط اصلی دولت ترامپ برای بازگشت به مذاکرات برجام، گسترش مذاکرات برجام به عرصه‌ای بس فراتر از مسألهٔ هسته‌ای (که هیچ‌گاه مشکل اصلی آمریکا نبوده است)، و وارد کردن مسایلی چون برنامهٔ موشکی ایران، سیاست منطقه‌ای جمهوری اسلامی علیه برنامه‌های آمریکا و اسرائیل در منطقه، حضور نیروهای نظامی ایران در سوریه، حمایت آن از حزب‌الله لبنان، و دیگر مسایل سیاسی، استراتژیک از این قبیل (که اکنون مسألهٔ «نگاه به شرق» و رابطهٔ ایران با چین و روسیه بدان افزوده شده است)، بوده است. و هدف دولت بایدن نیز از ادامهٔ این مذاکرات چیزی جز وادار کردن ایران به تسلیم کامل در برابر این خواست‌های امپریالیسم و چشم‌پوشی از استقلال کشور نیست.

با توجه به این واقعیات باید پرسید آیا حرکت تسلیم‌طلبانه در جهت امضای برجام به امید واهیِ برداشته شدن تحریم‌ها از سوی آمریکا و متحدانش از ندیدن واقعیات و عدم آگاهی از ماهیت امپریالیسم و اهداف آن سرچشمه نمی‌گیرد؟ آیا برداشته شدن تحریم‌های امروز، می‌تواند تضمینی برای عدم تحمیل تحریم‌های تازه به بهانه‌های دیگر باشد؟ این گفتهٔ مطهری که «چه بخواهیم چه نخواهیم اقتصاد کشور به برجام و رفع تحریم‌ها گره خورده است» تنها بخشی از واقعیت را بازتاب می‌دهد. بخش مهم‌تر واقعیت این است که چه بخواهیم و چه نخواهیم استقلال سیاسی میهن ما به مقاومت در برابر تحریم‌ها گره خورده است، و تا روزی که ایران از استقلال خود چشم‌پوشی نکرده است، این تحریم ها ـــ چه با برجام و چه بی‌برجام ـــ ادامه پیدا خواهد کرد.

وظیفهٔ نیروهای پیشرو ایران، و همهٔ کسانی که دل در گرو جهانی متعادل‌تر و عادلانه‌تر برای آیندهٔ فرزندان خود دارند، است که در جنبشی که در بسیاری از کشورهای جهان در راه تضعیف نقش یکه‌تاز آمریکا و ایجاد جهانی چند‌قطبی آغاز گردیده است سهیم شوند. میهن ما امروز در برابر یک انتخاب تاریخی و تعیین‌کننده قرار گرفته است. و نیروهای چپ، به‌رغم همهٔ اختلافات موجود خود، باید در این مورد با قدرت در سمت درست تاریخ بایستند و با تمام قوا به حمایت از سیاستی برخیزند که نظمی عادلانه‌تر و انسانی‌تر را در سطح جهان برقرار می‌سازد.

* از «بیانیهٔ کمیتهٔ مرکزی حزب کمونیست پرتغال دربارهٔ وضعیت بین‌المللی»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *