بریکس بهعنوان یک مرکز جدید قدرت جهانی؟
بهعنوان بخشی از همکاری بین کشورهای بریکس که مجموعاً حدود ۴۰ درصد جمعیت جهان، حدود ۲۴ درصد تولید ناخالص داخلی جهانی و تقریباً ۲۰ درصد تجارت جهانی را تشکیل میدهند، یک سیستم جداگانه متشکل از دهها مؤسسه ایجاد شد که موارد دیگر، گفتوگو بین دولتها، پارلمانها، نهادهای امنیتی و قضایی، نمایندگان تجارت و فرهنگ، سازمانهای جوانان و سایر ساختارهای عضو را ترویج میکند.
باید بهویژه تأکید کرد که همه کشورهای بریکس از قدرت اقتصادی و سیاسی کافی برای دفاع از حاکمیت خود برخوردار هستند تا سیاستهای مستقلی را دنبال کنند و اجازه ندهند که توسط سایر اتحادها یا دولتها محدود شوند.
نظم جهانی عادلانهتر از طریق چندقطبی
صرفنظر از این، موفقیت و چشمانداز آینده فرمت بریکس به این بستگی دارد که این گروه چقدر میتواند بهطور موثر با چالشهای فعلی و آینده مقابله کند. در این راستا، انجمن مدعی است که نظام بینالملل کنونی نهتنها عادلانه نیست، بلکه در مواجهه با چالشهایی مانند جنگها، درگیریهای جهانی یا فروپاشی قریبالوقوع اقتصاد جهانی، به سادگی شکست خورده است و بنابراین باید با یک سیستم جدید چندقطبی جایگزین شود.
از دیدگاه بریکس، مشکل اصلی نظام کنونی، در تسلط جهانی تنها قدرت سلطهگر جهان ــ ایالات متحده آمریکا است. این تسلط، که اساساً به همه حوزههای زندگی گسترش مییابد، متکی به موقعیت ابرقدرتی این کشور، غرب جمعی، و همچنین سایر متحدان و شرکا، ازجمله ائتلاف نظامی ناتو به رهبری ایالات متحده، و سازمانهای مالی جهانی تحت سلطه ایالات متحده، صندوق بینالمللی پول (IMF) و بانک جهانی است.
بهمنظور ایجاد آیندهای عادلانهتر و چندقطبی، کشورهای بریکس خواهان تغییر اساسی نظم کنونی هستند، تا ازجمله در موارد دیگر، در زمینههایی مانند سیاست بینالمللی یا سیاستهای مالی و اقتصادی در سطح جهانی اصلاحات لازم به اجرا گذاشته شود. تلاش برای اصلاح سازمان ملل متحد و ایجاد جایگزینی برای سیستم مالی مبتنی بر دلار، و معرفی یک ارز ذخیره جدید نقش اساسی در این امر دارد.
با توجه به این موضوع و اعلام اخیر مبنی بر گسترش احتمالی این انجمن به کشورهای دیگر، بار دیگر این سئوال مطرح میشود که بریکس در کدام جهت توسعه خواهد یافت و در آینده از چه قالبی میخواهند استفاده کنند.
سناریوهای توسعه همکاری بریکس
در حال حاضر، بریکس بیشتر بهعنوان باشگاهی برای بحث در مورد دستور کار جهانی و بهنوعی همتای G۷ تلقی میشود. گروهی از کارشناسان مؤسسه علمی و فناوری مشهور روسیه، تاریخچه بریکس را تجزیه و تحلیل کرده و چهار سناریو ممکن برای توسعه بیشتر این گروه ارائه کردهاند:
۱ــ حفظ قالب «بلوک بازارهای نوظهور» که صرفاً دستور کار جهانی تعیینشده توسط سایر کشورها و انجمنهای فراملی را مورد بحث قرار میدهد.
۲ــ گسترش نفوذ خود در دستور کار جهانی از طریق یکپارچگی سیاسی، ازجمله گسترش گروه دولتها و ایجاد اتحاد سیاسی.
۳ــ ایجاد یک اتحادیه اقتصادی تمام عیار از طریق ادغام اقتصادی اعضا. از این طریق میتوان رشد اقتصادی و تجارت داخلی خود بریکس را تقویت کرد و در نتیجه یک قدرت اقتصادی ایجاد کرد که با توجه به چالشهای زمانه ضروری است.
۴ــ تقویت یکپارچگی اقتصادی از طریق یکپارچگی سیاسی و فرهنگی بهمنظور رقابتی کردن اقتصادهای درگیر در سطح جهانی.
به گفته کارشناسان، ترکیبی از یکپارچگی اقتصادی و سیاسی رویکردی است که نهتنها حل مشکلات داخلی بریکس، بلکه پرداختن به مسائل و پروژههای توسعه منطقهای در سطح جهانی را نیز ممکن میسازد. یک مثال در این زمینه اتحادیه اروپا است که همگرایی سیاسی و اقتصادی را ترویج میکند و در نتیجه بهتر میتواند به چالشهای داخلی و خارجی پاسخ موثری دهد.
آیا بریکس میتواند به اصول خود وفادار بماند؟
صرفنظر از اینکه بریکس BRICS میخواهد خود را بهعنوان جایگزینی برای G۷، G۲۰ یا هر جامعه دیگری در آینده معرفی کند، نگرانی اصلی این گروه از دولتها توسعه بیشتر قالب خود بهگونهای است که بتوانند بهعنوان یک جامعه عمل کنند. جامعهای ضد قدرت با نظم جهانی تحت سلطه غرب، و در عینحال با توجه به اهداف خود و چالشهای مذکور، وفادار ماندن به اصول نظم چندقطبی عادلانه جهانی ــ مفاد منشور ملل متحد و اصول تجارت آزاد جهانی.
در نتیجه، بریکس باید در آینده بیشتر بر روی یکپارچگی اقتصادی و سیاسی تمرکز کند. در سطح اقتصادی، احتمالاً بحث توسعه استراتژیها با توجه به چالشهای اقتصادی که همه اعضا را تحت تأثیر قرار میدهد و یافتن ابزارهای مناسب خواهد بود. ازجمله راههایی برای همگامسازی فعالیتهای اقتصادی تک تک اعضا، مانند مقررات تجاری و گمرکی وجود دارد.
در عین حال، تقویت محیط سیاسی که گروه دولتها در آن فعالیت میکنند، مهم است. این از اجماع داخلی در مورد مسائل سیاسی و اقتصادی تا انتقال این موضع واحد به نهادهای بینالمللی، سازمانها و سایر ساختارهای جامعه بینالمللی را شامل میشود. موفقیت بریکس به این بستگی دارد که اتحادیه کشورها چگونه توسعه یابد و این همکاری چقدر در غلبه بر چالشهای ذکر شده موثر باشد.
رویدادهای کنونی نشان میدهد که بریکس اصول خود را حفظ میکند و از این نظر، بهعنوان واحدی برای رقابت منصفانه در تجارت بینالمللی و همکاریهای اقتصادی میایستد که باعث توسعه اقتصادی اعضا در حوزههای مختلف و حمایت از تجارت آزاد جهانی میشود.
علاوه بر این، کشورهای بریکس تمام تلاش خود را برای تحکیم و هماهنگ کردن مواضع و استراتژیهای خود در سازمانهای بینالمللی در حوزه سیاست جهانی انجام میدهند. اصلاحات سازمان ملل متحد ازجمله مجمع عمومی، شورای امنیت و شورای اقتصادی و اجتماعی و همچنین تعامل با کشورهای ضعیفتر از نظر اقتصادی قابل توجه است. برای این منظور، دستور کار ۲۰۳۰ سازمان ملل برای توسعه پایدار باید بهطور کامل اجرا شود، مردم در کشورهای در حال توسعه بهتر مورد حمایت قرار گیرند و ساخت جامعهای با آینده مشترک برای بشریت ارتقا یابد.
نیاز به تحول در نظام مالی جهانی
همانطور که پنج کشور نوظهور همیشه تأکید میکنند، اصل چندجانبهگرایی باید مبنایی برای یک مرکز قدرت اقتصادی و سیاسی جایگزین باشد. این امر مستلزم تغییرات جدی بهویژه در بخشهای اقتصادی و مالی است که از همان ابتدا یکی از مهمترین دغدغههای مشارکت بریکس بوده است. یکی از جنبههای کلیدی که منافع مربوط به پنج کشور را در کنار هم قرار میدهد، نیاز به دگرگونی سیستم مالی جهانی است ــ حوزهای که غرب جمعی همچنان بر آن تسلط کامل دارد.
در این راستا، بریکس پیوسته انتقاد میکند که این ایالات متحده بود که این سیستم را در سال ۲۰۰۸ سرنگون کرد و ازجمله دلایل دیگر، هژمونی ایالات متحده به منافع عمومی جامعه جهانی آسیب میرساند. به همین دلیل، نهتنها خروج از نظام ارزی دلار، بلکه پایان دادن به سلطه اقتصادی غرب هم به نفع اتحاد و هم به نفع اکثریت قاطع کشورها ضروری است.
از نظر اقتصاد جهانی قطعاً میتوان نقش فزاینده کشورهای بریکس را بیان کرد که این امر به عوامل متعددی برمیگردد. اینها شامل کمک آنها به اصلاح نهادهای اقتصادی بینالمللی، تأثیر آنها بر تغییر ساختارهای پولی و مالی بینالمللی و چشماندازهای اقتصادی آنها میشود.
توجه به این نکته حائز اهمیت است که این چشماندازها ــ بریکس حدود یک چهارم تولید ناخالص داخلی جهان را تشکیل میدهد ــ تا حد زیادی به قدرت اقتصادی چین بستگی دارد که بهعنوان قویترین عضو بریکس از نظر اقتصادی در نظر گرفته میشود و اکنون ادعای نقش اصلی را دارد. در صحنه اقتصاد جهانی پکن بهوضوح خواستار تغییر ساختار سیاست مالی است و همچنین در حال بررسی رویگردانی از دلار آمریکا بهعنوان ارز اصلی در بلندمدت است. همزمان، چینیها بینالمللی کردن پول ملی خود، یوان، را ترویج میکنند و به همین دلیل اقدامات متناظر مختلفی را از مبادلات دوجانبه گرفته تا استقرار کامل یوان بهعنوان یک ارز ذخیره انجام میدهند.
صرفنظر از این موضوع، بریکس مدتهاست که به یک اجماع اساسی در مورد «دلارزدایی» رسیده است و از آن زمان تاکنون سهم خود را در چرخش مالی جهان ایفا کرده است. بهعنوان مثال، شرکا بهشدت در حال کار برای ایجاد شرایط چارچوبی هستند که آنها را قادر میسازد تا تجارت دوجانبه خود را در آینده با ارزهای ملی خود انجام دهند.
با این حال، نیاز به تغییر مورد بحث بهویژه با استفاده از مثال روسیه، که برای آن ارز آمریکا با مشکلات و خطرات عظیمی در دوران تحریم همراه است، آشکار میشود. بیش از هر چیز باید به مسدود کردن تقریباً ۳۰۰ میلیارد دلار ارز خارجی روسیه توسط بانکهای مرکزی ایالات متحده و اتحادیه اروپا اشاره کرد که همچنین روشن میکند که چنین رویکردی از نظر تئوری میتواند سایر کشورهای بریکس را نیز هدف قرار دهد.
تغییر در نظام پولی جهانی
این رویه غیرمسئولانه و غیرقانونی غرب هم با قوانین بینالمللی و هم با دستور کار بریکس و اهداف اقتصادی آن ــ بهبود اقتصاد جهانی و اصلاح نهادهای مالی ــ که در جریان بحران مالی جهانی در اولین اجلاس سران بریکس در سال ۲۰۰۹ تصمیمگیری شد، در تضاد است.
چشمانداز تجارت با ارزهای ملی بسیار مهم است، زیرا تجارت کالا، عمدتاً به دلار، سنگبنای تسلط ایالات متحده در معماری اقتصادی و مالی بینالمللی است و بهعنوان قدرت (جغرافیایی) سیاسی فوقالعادهای برای واشنگتن شناخته شده است. حدود ۸۰ درصد از کل معاملات بانکی هنگام خرید و فروش گاز طبیعی به دلار انجام میشود. و حتی اگر معاملات به یورو تسویه شود، مانند مورد اتحادیه اروپا، گاز همچنان به دلار در بورس معامله میشود.
بنابراین، برای حذف دلار بهعنوان ارز ذخیره، صادرکنندگان کالا باید با استفاده از ارزهای خود برای تجارت، سلطه آن ارز را به چالش بکشند. مسکو دقیقاً این مسیر را در رابطه با سیاست تحریمی غرب در پیش گرفته بود و تصمیم گرفت هنگام فروش گاز طبیعی به «کشورهای غیردوست» از روبل استفاده کند. این برای سایر شرکای بریکس بسیار واضح و قابل درک است ــ مرحله نهایی دلارزدایی فوقالذکر در زیر حوزهای از اقتصاد روسیه و در نتیجه گامی بزرگ در جهت استقلال روسیه از سیستم دلار.
از این منظر، بانکهای مرکزی ملی اعضای بریکس میتوانند در زمان مناسب شروع به تنوع بخشیدن به ذخایر خود بهسمت سایر ارزها کنند. احتمالاً بانکهای مرکزی سایر کشورها نیز در نهایت از این روند پیروی خواهند کرد.
با دلارزدایی مداوم، مسأله ارز ذخیره جایگزین اکنون بیش از هر زمان دیگری مطرح است. در واقع، درست قبل از آغاز اجلاس امسال بریکس، روسیه اعلام کرده بود که بریکس باید ارز ذخیره خود را بر اساس سبدی از ارزهای خود توسعه دهد. این اعلامیه سر و صدای زیادی در رسانههای سراسر جهان به پا کرد و بسیاری از مردم را امیدوار کرد که این گروه به زودی واحد پول خود را مستقل از دلار آمریکا بهعنوان جایگزینی برای سیستم پرداخت بینالمللی موجود ایجاد کند.
با این حال، رویکرد «سبد ارز» از نظر امنیت، بازده و نقدینگی ــ معیارهایی که یک ارز قوی را میسازند ــ در حال حاضر هنوز کاملاً مشکلساز است. تاکنون، تنها جزئیات اندکی شناخته شده است که بر چه مبنایی ارز جدید میتواند وجود داشته باشد. بسیاری از کارشناسان معتقدند که این پروژه میتواند کل سیستم مالی جهانی را متحول کند، اما مستلزم هزینههای انسانی و مالی هنگفتی است.
تحول در معماری مالی جهانی
همانطور که در ابتدا ذکر شد، بریکس از ابتدا بر بخش مالی متمرکز بوده و همچنین توانسته نقش تعیینکنندهای در اصلاحات موسسات مالی بینالمللی ایفا کند. اجماع کشورهای بریکس توافق گروه ۲۰ را در اجلاس سئول در سال ۲۰۱۰ در مورد اصلاح سهمیهها و اداره دو نهاد مالی به رهبری ایالات متحده، صندوق بینالمللی پول (IMF) و بانک جهانی تسهیل کرد. تصمیم توزیع مجدد این سهمیهها که قرار بود به کشورهای در حال توسعه قدرت تصمیمگیری بیشتری بدهد، اجرایی شد، اما بررسی فرمول محاسبه سهمیهها بارها به تعویق افتاده و هنوز اجرایی نشده است.
بریکس در این زمینه بهشدت از صندوق بینالمللی پول انتقاد کرده بود و در پاسخ، «بانک توسعه جدید» (NDB) را در سال ۲۰۱۴ تأسیس کرد. این بانک اولین موسسه مالی چندجانبه بود که از توسعه زیرساختها و توسعه پایدار در کشورهای نوظهور و در حال توسعه حمایت کرد. بنابراین FIS در رقابت مستقیم با صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی بود و قصد داشت به هژمونی غربی که در این ساختارهای مالی تجسم یافته بود پایان دهد.
از آن زمان، FIS مسیری صخرهای را طی میکند، اما تاکنون به موفقیتهایی دست یافته است. بهعنوان مثال، امروزه جامعه اعتباری امکان تأمین مالی کشورهایی را فراهم میکند که قبلاً اعتباری دریافت نمیکردند. علاوه بر این، FIS نوآوریهای مختلفی مانند وام دادن به ارز منطقهای مربوطه را بهمنظور محافظت از کشورهای وامگیرنده در برابر دلار قویتر معرفی کرده است.
علاوه بر تشکیل NDB، بریکس BRICS همچنین به اصطلاح «قرارداد ذخیره احتمالی» (CRA) را در همان سال تصویب کرد که ۱۰۰ میلیارد دلار ذخیره احتمالی برای انجمن است. ازجمله، این صندوق ذخیره در صورتی که یک کشور بریکس با مشکلات پرداخت مواجه شود، کمک مالی میکند.
از دیگر مسئولیتهای CRA میتوان به ترویج همکاری در زمینه سیاست پولی، گسترش تجارت، وامدهی و ارائه کمکهای فنی در بین اعضای BRICS اشاره کرد. علاوه بر این، توافق در مورد سوآپ ارز امکان تأمین نقدینگی را فراهم میکند. تا اواسط سال ۲۰۲۱، NDB حدود ۳۰ میلیارد دلار بودجه برای ۷۲ پروژه زیربنایی تصویب کرده بود. CRA پروژههایی به ارزش ۱۰۰ میلیارد دلار را تصویب کرد.
جامعه بریکس متشکل از پنج اقتصاد نوظهور برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی در طول عمر خود به سطح بسیار بالایی از همکاری دست یافته و وزن بسیار زیادی در اقتصاد و سیاست جهانی بهدست آورده است. اخیراً، گسترش احتمالی گروه کشورها نیز در کانون توجه قرار گرفته است و بیش از هر زمان دیگری مرتبط است، زیرا مشارکت بریکس در بحبوحه روزگار پرتلاطم امروز فرصت بسیار خوبی را برای بسیاری از کشورها فراهم میکند.
این امر در زمان محدودیتهای اقتصادی و سایر تحریمهایی که هژمون جهانی، ایالات متحده آمریکا و متحدانش مرتباً علیه کشورهایی که با آنها موافق نیستند اعمال میکنند، بیشتر صادق است. تسلط ایالات متحده بر سیستم مالی جهانی این کشورها را با گزینههای کمی باقی گذاشته است، اما به لطف بریکس و سایر سازمانهای چندجانبه که ابزارهایی برای دور زدن چنین تحریمهایی ارائه میدهند، وضعیت در حال تغییر است.
همکاری بریکس بهعنوان یک جایگزین ژئوپلیتیکی
کشورهای بیشتری از این فرصت استفاده و بر همکاری عملگرایانه با بریکس تکیه میکنند، ازجمله در چارچوب «بریکس پلاس» ــ قالبی ویژه توسعهیافته که سایر کشورها را قادر میسازد در برخی رویدادهای بریکس شرکت کنند. تنها امسال مصر، اندونزی، قزاقستان، نیجریه، امارات متحده عربی، عربستان سعودی، سنگال و تایلند در کنفرانس بریکس پلاس شرکت کردهاند.
با این حال، بسیاری نمیخواهند تنها به همکاری بسنده کنند. گفته میشود علاوه بر برخی از کشورهایی که قبلاً ذکر شد، ترکیه، آرژانتین، ایران، مکزیک و تاجیکستان علاقه خود را برای پیوستن به بریکس اعلام کردهاند. با این حال، با وجود حمایت پنج عضو، اقدامات عملی کمی در این راستا انجام شده است.
موضوع گسترش بریکس سپس در آستانه و در جریان اجلاس امسال بریکس بهطور فشرده مورد بحث قرار گرفت و چند روز پس از این نشست، بریکس بهطور گستردهای در رسانهها مطرح گردید؛ و این زمانی بود که جمهوری اسلامی ایران و آرژانتین برای اولین بار درخواستهای خود را برای عضویت ارائه کردند، و سپس گزارش شد که مصر، عربستان سعودی و ترکیه نیز بهعنوان نامزدهای احتمالی پیوستن به آن در نظر گرفته میشوند.
این تحول را میتوان بهعنوان شاهدی دانست که بریکس ــ بهعنوان قدرت متقابل غرب جمعی ــ میخواهد نظم جهانی جدید، عادلانهتر و چندقطبی را در درجه اول از طریق گسترش خود تحقق بخشد. بلوک دولتها میتوانند با ایجاد پایگاهی وسیع در راه یک مرکز قدرت جایگزین از طریق اعضای جدید و با کمک آنها در گسترش چارچوب شرایط جدید به سایر نقاط جهان، نظم امروز تحت سلطه ایالات متحده را تغییر دهند.
کشورهای نامزد پیوستن به بریکس، ایران و آرژانتین
از این نظر، تمایل ایران به عضویت دقیقاً تعجبآور نبود، حتی اگر درخواست عضویت بدون شک برای بسیاری از ناظران غافلگیرکننده باشد. ایران که در گذشته بهشدت از تحریمهای آمریکا ضربه خورده است، لزوماً بهعنوان نامزد اصلی برای پیوستن به بریکس تلقی نشده است، اما با این وجود همواره بهعنوان یک شریک مورد اعتماد جامعه دیده میشود.
طرف ایرانی ابراز عقیده کرد که بریکس «نقشی حیاتی» در «عمل چندجانبهگرایی واقعی و ارتقای وحدت و قدرت کشورهای در حال توسعه» داشته است. به همین دلیل است که تهران آماده ارائه تمامی «منابع و منافع ازجمله ذخایر انرژی، منابع انسانی و دستاوردهای علمی» برای کمک به کشورهای بریکس در دستیابی به اهداف خود است.
در این زمینه، ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور ایران اطمینان داده است که «وضعیت ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی» کشورش میتواند آن را به «شریکی باثبات و قابل اعتماد» برای بریکس تبدیل کند. آنها همچنین آمادهاند تا به کشورهای بریکس این فرصت را بدهند تا بازارهای جدیدی را باز کنند و نیازهای انرژی خود را با کمک ایران پوشش دهند.
و آرژانتین نیز مایل است به منتقدان بفهماند که میتواند «عضو کامل این گروه» باشد. رئیس جمهور آلبرتو فرناندز تأکید کرد که کشورش میتواند سهم مهمی در همکاریهای اقتصادی بریکس داشته باشد، زیرا آرژانتین، ازجمله، تأمینکننده مواد غذایی ایمن و مسئولانه است و در زمینه بیوتکنولوژی و فناوری لجستیک کاربردی شناخته شده است.
در مقابل، باید توجه داشت که بریکس فرصتی برای کشور بحرانزده آمریکای جنوبی ــ آرژانتین که سالها در یک بحران اقتصادی بوده و با بدهی ملی بالایی دست و پنجه نرم میکند ــ برای بهبود وضعیت اقتصادی خود است. با این حال، کارشناسان اشاره کرده اند که بوئنس آیرس بسیار نزدیک به چین است و در زمینههای مختلف بسیار به جمهوری خلق وابسته است، به همین دلیل است که آرژانتینیها کاندیدای مطلوب برای پکن هستند.
کشورهای نامزد پیوستن به بریکس مصر و ترکیه
علاوه بر ایران و آرژانتین، سه نامزد اصلی دیگر میتوانند به بریکس بپیوندند: مصر، عربستان سعودی و ترکیه. به گفته پورنیما آناند، رئیس مجمع بینالمللی بریکس، این گروه در نشست گذشته این موضوع را مورد بحث و بررسی قرار دادند. بنابراین او انتظار دارد که این سه کشور به زودی درخواست دهند. آناند توضیح داد: «همه این کشورها علاقه خود را برای پیوستن ابراز کردهاند و در حال آماده شدن برای درخواست عضویت هستند. من فکر میکنم این گام خوبی است زیرا توسعه همیشه مثبت تلقی میشود که نشاندهنده نفوذ بریکس در جهان است.»
الحاق کشورهای نوظهور در حال توسعه مانند مصر میتواند به خوبی همکاری اقتصادی بریکس را تقویت کند و به این گروه کمک کند تا نقش برجستهتری در سیاست بینالمللی ایفا کند.
این امر در مورد ترکیه نیز صدق میکند، زیرا این کشور یکی از مهمترین قدرتهای منطقهای در مناطق دریای سیاه و مدیترانه و در قفقاز است و در عین حال بهعنوان دروازه غربی آسیای مرکزی عمل میکند. آنکارا همچنین در حال گسترش همکاریهای خود با مسکو و تهران بهسمت مشارکت استراتژیک است.
با این حال، پذیرش ترکیه در بریکس نیز مشکلساز است، زیرا این کشور یکی از مهمترین اعضای ناتو است و اقدامات آن در کنار چین و روسیه احتمالاً با مخالفت آمریکا مواجه خواهد شد. در حالی که بریکس یک ائتلاف نظامی نیست و ناتو را بهعنوان دشمن ژئوپلیتیکی خود معرفی نمیکند، این گروه در نهایت قصد دارد یک مرکز جدید قدرت بسازد که علیه منافع ایالات متحده باشد.
عربستان سعودی ــ شگفتی بزرگ؟
به گفته کارشناسان، پذیرش عربستان سعودی، قدرت منطقهای خاورمیانه، میتواند پیامدهای عمدهای برای تعادل ژئوپلیتیکی جهان داشته باشد. پادشاهی بزرگترین صادرکننده نفت جهان است و به همین دلیل تأثیر قابل توجهی بر سیاست جهانی نفت و بازارهای انرژی دارد. سعودیها بههمراه روسیه، بزرگترین صادرکننده گاز، میتوانند بر عرضه جهانی این دو کالای مهم تأثیر بگذارند.
ظاهراً این وزنه سنگین اوپک میخواهد دقیقاً به این هدف دست یابد، زیرا آشکارا از ایالات متحده فاصله گرفته و در عوض تولید نفت خود را با روسیه هماهنگ میکند. در مورد مسکو، ریاض نیز بهطور فزایندهای با سیاستهای واشنگتن همکاری نمیکند و بهعنوان یک بازیگر مستقل عمل میکند، برای مثال با امتناع از شرکت در تحریمهای ضد روسیه یا «جنگ نفتی» غرب علیه روسیه.
با این حال، چالشهای مختلف ژئوپلیتیکی و سایر مشکلات همچنان در گسترش به عربستان و ایران باقی مانده است. یکی از این چالشها نزدیک شدن سیاسی و تمایل به همکاری بین دو نظام اسلامی رقیب، ریاض سنی و تهران شیعه است که بر سر هژمونی منطقهای در خلیج فارس نیز میجنگند.
با این حال، نزدیکی بین دو کشور زیر چتر بریکس که فضای کافی برای دیدگاههای مختلف و مشکلات مربوط به آنها در رابطه با تسلط ایالات متحده را فراهم میکند، غیرممکن نیست. به خصوص که این دو بازیگر به دلیل ذخایر نفت و گاز خود میتوانند شرکای استراتژیک باشند که با توجه به بحران در بخش انرژی جهانی، مزیتی محسوب میشود.
هنوز نمیتوان گفت که بالاخره در پایان، کدام یک از کشورهای ذکر شده به این گروه ملحق خواهند شد و باید دید در سال آینده که آفریقای جنوبی ریاست را بر عهده دارد، از کدام کشورها نام برده خواهد شد. با این حال، آنچه میتوان بیان کرد این واقعیت است که بریکس کشورهای بیشتری را به خود وصل میکند. از هم اکنون میتوان فرض کرد که کشورها ی دیگری در آینده برای عضویت در بریکس BRICS درخواست خواهند داد.
* https://test.rtde.tech/international/144817-brics-als-neues-globales-machtzentrum-teil-1/
https://test.rtde.tech/international/144818-brics-als-neues-globales-machtzentrum-teil-2/