هدفهای استراتژیک و وظایف مبرم حزب ما
توضیح «۱۰ مهر»: مقالهای که در پیش رو دارید، ۵۶ سال پیش توسط رفیق طبری به رشته تحریر درآمده است. با این وجود، اسلوب و متدلوژی بهکار رفته در مقاله در تحلیل اوضاع و تعیین وظایف درازمدت و کوتاهمدت حزب توده ایران، که بر پایه اصول جهانبینی آن است، کماکان تازگی خود را حفظ کرده و برای نیروهای چپ بهطور اعم و مبارزین تودهای بهطور اخص حاوی درسهای گرانبهایی است. کوشش کردهایم که بخشهای عامتر مقاله را جداگانه در اختیار خوانندگان سایت قرار دهیم. در پایان، متن کامل مقاله را نیز بهصورت فایل pdf ضمیمه کردهایم.
۱ــ چهار عرصه بررسی و تحلیل
در برابر حزب طبقه کارگر، حزبی طراز نوینی که به جهانبینی پُرتوان مارکسیسم ــ لنینیسم مجهز است چهار عرصه مستمر بررسی و تحلیل وجود دارد و با مطالعه دائمی این چهار عرصه، برآورد وضع، ارزیابی پدیدهها، دیدن گرایشها و بیرون کشیدن وظایف استراتژیک و تاکتیکی خود از این تحلیل، حزب قادر است مشی خود را دائماً به شکل واقعبینانهای تنظیم کند، دچار انحرافها، جنبههای غلط، سردرگمیها و ابهامها نشود و درک سالم، دید سالم و لذا زمینه سالم عمل داشته باشد.
این یک تلاش تئوریک دائمی و مهم و بغرنجی است که باید از طرف حزب طبقه کارگر انجام گیرد و مسأله انطباق خلاق اصول مارکسیسم ــ لنینیسم بر شرایط ویژه هر کشور جز این نیست.
این چهار عرصه مستمر بررسی و تحلیل عبارتست از: جهان، کشور، جنبش و حزب. در همه این عرصههای چهارگانه واقعیت متحرک و متنوع در حال تغییر و تحول است. بررسیها و تحلیلها و استنتاجها در برخی نکات خود کهنه میشود و لازم است بررسیها و تحلیل و استنتاجهای تازهتری جانشین آنها گردند. البته این عمل تحلیلی و تعمیمی تنها برای تدارک تئوری انطباقی حزب است. و پس از آن مرحله بسیار بغرنج و دشوار عمل و مبارزه انقلابی فرامیرسد و در این مرحله است که صحت و سقم و یا به اصطلاح عیار تئوریها و نظریات، شعارها و رهنمودها روشن میگردد، در این مرحله است که حزب میتواند جوهر واقعی خود را نشان دهد و ثابت کند که آیا به اجرای آنچه که میگوید لایق است یا نه. سخن ما در این مقاله عجالتاً معطوف مرحله اول یعنی مرحله تعمیم و انطباق تئوریک است.
…
مسأله بسیار مهم و در عینحال دقیق و بغرنج، یافتن تناسب صحیح بین هدفهای استراتژیک و وظایف تاکتیک، محاسبه واقعیات و هدفهای انقلابی، بین استواری اصولی و نرمش عملی است. اگر در حل این مسأله چپروی یا راستروی شود، تناسب صحیح (که خود در جریان عمل در حال حرکت و تغییر است) بهدست نیامده است.
…
۲ــ زبدهای از تحلیل اجتماعی و سیاسی حزب ما
چنانکه گفتیم حزب توده ایران در یک سلسله اسناد خود از پلنوم یازدهم کمیته مرکزی به بعد کوشید بهتدریج خط مشی سیاسی و تبلیغاتی خود را روشن و منقح سازد و این خط مشی را هم از مشی سکتاریستی و ماجواجویانه (که مایل است هدفهای استراتژیک انقلاب را بدون وجود شرایط ضرور عینی و ذهنی آن و تنها به اتکاء اراده و احساسات پیشاهنگان عملی گرداند) هم از مشی اپورتونیستی و رفورمیستی (که خواستار دمساز شدن با وضع، انصراف از تحول بنیادی جامعه و بسنده کردن به تغییرات کم دامنه در چارچوب رژیم موجود است) مجزا کند و متمایز سازد.
…
برای تحقق انقلاب ایران شرایط عینی (وضع انقلابی) و شرایط ذهنی (وجود حزب به اندازه کافی آماده و مجهز طبقه کارگر و اتحاد نیروهای تحولطلب) لازم است. بدون وجود این شرایط عینی و ذهنی طرح شعار استراتژیک بهمثابه یک شعار مبرم و یک وظیفه روز یک طرح انتزاعی و نادرست است.
…
در شرایط کنونی علیرغم وجود ناخرسندی همگانی و منفرد بودن شاه و رژیم او در افکار عمومی، هنوز شرایط عینی انقلاب در ایران فراهم نیست یعنی وضع انقلابی بهمعنای علمی این کلمه وجود ندارد و شرایط ذهنی نیز دارای وضع نامساعدی است ــ یعنی حزب طبقه کارگر فاقد سازمان کافی و محکم است و در میان نیروهای تحولطلب وحدت عمل حکمروا نیست. و لذا طرح هدفهای استراتژیک بدون وجود شرایط ضرور و بدون داشتن تدارک سازمانی لازم بهعنوان هدف مبرم نه فقط سودی نمیرساند، بلکه موجب اتلاف انرژی و نیروی انقلابی است و انقلابیون را به یک گروه جدا از واقعیت بدل میسازد.
…
آنچه در شرایط کنونی مطرح است مبارزه در راه شعارهای مبرم و تاکتیکی است که میتواند راه نیل به هدفهای اسرتراتژیک را هموار سازد. مبارزه در راه صلح و استقلال ملی، در راه آزادیها و حقوق دمکراتیک، برای ترقی و رفاه و کوشش برای بسط و تعمیق رفرمها، واداشتن رژیم به عقبنشینیهای تازه به تازه در همه جهات ــ چنین است سمتهای اساسی مبارزه در حال حاضر. اگر مطلق کردن شعارهای استراتژیک بدون توجه به وضع نیروهای انقلابی، بدون توجه به آمادگی زمینه اجتماعی یک عمل سکتاریستی و چپروانه است، مطلق کردن شعارهای تاکتیکی و فراموش کردن هدفهای استراتژیک، بسنده کردن به مبارزات کم دامنه در راه این و یا آن هدف مبرم بدون داشتن دورنمای انقلابی و تدارک فعال انقلاب نیر راستروی و تسلیمطلبی است. ولی توجه به وظایف مبرم و مشخص جامعه، جنبش رهاییبخش و حزب پیشاهنگ برای نیل به شرایط مساعدتر، به قصد هموار کردن راه تحول انقلابی جامعه یک سیاست انقلابی صحیح و واقعبینانه است. چنانکه گفتیم حفظ تناسب صحیح دیالکتیک بین هدفهای استراتژیک و تاکتیک وظیفهای است دشوار ولی بینهایت ضرور.
حزب ما طبق تحلیل علمی و برحسب تجارب سیاسی سالهای اخیر گام به گام به این نتیجه صحیح نزدیک شده است. در عینحال حزب معتقد است که تاریخ پُر از چرخشهای سریع و مستعد ایجاد شرایط غیرمترقب است. مشی سیاسی حزب باید بتواند چرخشها و دگرگونیها را همیشه به حساب آورد و از همه امکانات واقعی نه پنداری برای تسریع تحول جامعه استفاده کند. یک رهبری علمی نه فقط بر محاسبه «امکانات»، بلکه بر محاسبه «احتمالات» دور و نزدیک نیز مبتنی است.
۳ــ شعارهای ما در شرایط کنونی
…
۴ــ استفاده از اختلافات و شیوه برخورد به واقعیت
همانطور که در تزهای مصوب بوروی کمیته مرکزی بهمناسبت ۲۵مین سال حزب تصریح شده است حزب باید از کلیه اختلافات درونی هیأت حاکمه، از کلیه اختلافات هیأت حاکمه با این یا آن امپریالیسم، به سود پیشرفت مبارزه مردم استفاده کند. در شرایط کنونی در یک سلسله مسایل عناصر ولو خفیف اختلاف مابین هیأت حاکمه از طرفی و این یا آن امپریالیسم از طرف دیگر بروز کرده است. از لحاظ عینی این وضع خود معلول مبارزات مردم و تغییر تناسب قوا در عرصه جهانی، رشد نیروهای مولده و ضرورتهای اقتصادی است و اما از لحاظ ذهنی انگیزههای هیأت حاکمه هرچه باشد در مصلحت مبارزه نیروهای انقلابی و ترقیخواه است که این اختلاف را در نظر گیرند. همچنین مطالعه دقیق وضع ایران و اظهارات سخنگویان رژیم نشان میدهد که در سر برخی مسایل اقتصادی و سیاسی نیز بین جناحهای هیأت حاکمه برخی اختلافنظرهای گاه قابل توجه پدید میشود. این امر نیز دارای همان علل عینی است که در مورد اختلاف هیأت حاکمه با امپریالیسم ذکر کردهایم. در کلیه این موارد وظیفه ماست که اولاً این اختلافات را بهدرستی درک و ارزیابی کنیم و ثانیاً از آنها استفاده کنیم و آنها را عمیقتر سازیم و بدین ترتیب روزنههایی برای بسط بیشتر نهضت مردم فراهم آوریم. لنین تصریح میکند که اختلاف در اردوگاه خصم از جهت استراتژیک بیاهمیت است ولی از جهت تاکتیک شایان توجه است. لنین توصیه میکند که از این اختلافات برای هدفهای تاکتیکی استفاده شود.
در اختلافات مابین هیأت حاکمه از طرفی و امپریالیسم از طرف دیگر، طرف ضربت اساسی مبارزه ما باید متوجه امپریالیسم باشد. در اختلافهای داخلی هیأت حاکمه باید ضربت اساسی متوجه آن افراد و گروههای هیأت حاکمه شود که از شعارها و روشهای ارتجاعیتری دفاع میکنند. در عینحال باید در همه موارد کوشید تا هیچگونه پندار غلط و گمراهیآوری برای مردم پدید نشود و وجه مشترک کلیه گروههای هیأت حاکمه، وجه مشترک هیأت حاکمه و امپریالیسم و جنبه ضدِ خلقی آنها بر مردم روشن گردد و مبارزه مردم برای هدفهای دورتر حزب یعنی هدفهای استراتژیک وی بسیج شود. تجارب حزب ما نشان میدهد که درآمیختن هر دو این وظایف کاملاً عملی است.
ما وظیفه داریم که در تحلیل وضع سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در کشور دید و برخورد واقعبیانه داشته باشیم یعنی بدون بررسی فاکتها و کسب اطلاع همهجانبه حکمی صادر نکنیم تا خود را از خطر ذهنیگری و استغراق و جنبههای غلط چپ و راست محفوظ نگاه داریم. باید نه فقط انتقاد اجتماعی ما واقعبینانه و مستدل باشد، بلکه باید همیشه بتوانیم آلترناتیف خود را درباره هر موضوع مشخصی ارائه دهیم تا سخن ما در نظر مردم منفیبافی صرف بهنظر نرسد و آنها را برای نیل به آماج مشخصی بسیج نماید.
از آن گذشته روش ما و تبلیغات ما باید نه فقط به صحت و کارایی محتوی خویش توجه کند، بلکه از اتخاذ راه و روش صرفاً و انحصاراً احساسی و فاقد استلال مقنع احتراز ورزد. تردیدی نیست که بهکار بردن روش احساسی و تهییجی در تبلیغات حزبی در موارد معینی ضرور است ولی ارائه سیاست حزب بهطور اساسی و عمده باید مبتنی بر شیوه اقناعی تعقلی باشد. افشاء اقدامات رژیم ضدِ ملی و ضدِ دمکراتیک شاه و دربار سلطنتی با مراعات چنین روشی موثرتر میگردد. آری روش ما بهمثابه حزب انقلابی افشاء و مبارزه است نه ارشاد و انتقاد رفورمیستمآبانه. ولی سخن بر سر آنست که باید این روش را به موثرترین و واقعبینانهترین نحوی بهکار برد.
قضاوت ما در مورد رژیم ایران؛ گرایشهای آینده
…
اشکال مبارزه در شرایط کنونی
دادن شعارهای درست کافی نیست، برای اجرا این شعارها باید مبارزه کرد. وظیفه ما ارشاد رژیم نیست، وادار ساختن او به قبول خواستهای مردم است. رژیم وادار نمیشود مگر آن که با مبارزه روبرو گردد. برای اجرا شعارهای مبرم حزب اشکال مختلف مبارزه وجود دارد مانند بسط مبارزات مطالباتی و اعتصابی، تظاهرات، اجرا مبارزات انتخاباتی، شرکت در سازمانهای سندیکایی و بسط جنبش سندیکایی، ایجاد کمیتههای دفاع، استفاده از افکار عمومی ایران و جهان، افشاگری و نقادی مستدل و نافذ، استفاده از تناقضات، وحدت عمل با نیروهای اپوزیسیون و همکاری درازمدت یا کوتاهمدت با کلیه نیروهایی که در این یا آن نکته حاضرند با ما قدم مشترک بردارند و غیره و غیره.
تودهایها باید بتوانند در هر جا که مردم مجتمع هستند، در جمعیتهای کارگری، دهقانی، دانشجویی، زنان، جوانان، ورزشی، فرهنگی و غیره و غیره شرکت کنند و مبارزه مردم را متشکل سازند و آن را رهبری نمایند. اگر تودهایها به افراد، گروهها و شبکههای جدا از زندگی و مردم و مبارزه مبدل شوند، جز مشتی ابراز احساسات انقلابی کار دیگری از آنها ساخته نخواهد بود. تنها انقلابیونی که محیط واقعی را درک میکنند، با آن پیوند دارند، با آن درمیآمیزند، میتوانند محرک نبرد باشند، آن را سازمان دهند، آن را به جلو برانند، قادرند جاده پیروزی را هموار سازند.
داشتن مشی صحیح شرط لازم است ولی کافی نیست. پس از داشتن مشی صحیح عمل موثر و خردمندانه ضرور است. علم بیعمل درخت بیبر است. حزب بدون مبارزه عملی، گروه جدامانده از زندگی و باشگاه صحبت و انجمن علمی است.
…
مبارزه علیه دو برخورد نادرست؛ اهمیت تلاش تئوریک حزب
…
چنانکه در آغاز این مقال گفته شد تلاش حزب برای روشن کردن نظر خود در چهار عرصه جهان، ایران، جنبش و حزب باید ادامه یابد. در هر یک از این عرصهها باید به دو نکته اساسی توجه شود: ۱ــ ارزیابی وضع و گرایشهای رشد و ۲ــ روشن کردن وظایف. از آنجا که وضع در تغییر است، وظایف نیز در تغییر است. لذا اسناد و استنتاجات در برخی از نکات خود کهنه میشوند. لذا وظیفه تحلیل تئوریک چنانکه گفته شد، وظیفه مستمر است.
…
مبارزه تئوریک و ایدئولوژیک در شرایط کنونی اهمیت درجه اول کسب کرده است. با آنکه ما مارکسیستها ــ لنینیستها به تقدم عمل بر تئوری معتقدیم، اما این بدان معنی نیست که میتوان به عمل بدون تئوری دست زد. عمل بدون تئوری صحیح گاه بهقدری مضر است که بهتر است اصلاً بدان دست زده نشود. تشبیه بسیار بلیغ عمل و جنبش انقلابی به کشتی و تئوری به قطبنما فراموش نشود. کشتی بدون قطبنما به گرداب میرود و قطبنما بدون استفاده عملی زنگ میزند. لذا پراتیسم و کم بها دادن به تئوری که متأسفانه دیده میشود مضر است. استغراق در بحثهای آکادمیک و تبدیل حزب به باشگاه بحثهای بیزانسی، دور از کشور، دور از مردم، دور از نهضت نیز نه فقط مضر بلکه مضحک است.
تمام روح دیالکتیک دریافت رابطه منطقی بین قطبهای متضاد است.
متن کامل مقاله را در فایل ضمیمه مشاهده میکنید.