فعال بودن بانکهای خصوصی، یعنی عدم اعمال حاکمیت در بازار پول
ما به تمام روسای بانک مرکزی از سال ۱۳۹۶ تاکنون گفتهایم نحوه تخصیص ارز در حدفاصل سالهای ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۶ را شفاف کنید. از چه میترسید که دادههای تخصیص دلار مربوط به مدیریت قبل خودتان را منتشر نمیکنید؟ چطور دادههای قبل و بعد آن منتشر شده اما دادههای مربوط به این دوسال عمومی نمیشود؟ چه چیزی در آن دادهها وجود دارد؟ اکنون به رئیس جدید بانک مرکزی هم میگوییم هم دادههای مربوط به آن سالها و هم دادههای مربوط به سال ۱۴۰۰ به بعد را منتشر کنید. کسری واقعی دولت، سهم واقعی نفت در بودجه و میزان بدهی واقعی دولت را پنهان میکنند. سهلانگاری درباره بودجه شرکتهای دولتی را هم باید کنار بگذارید. نمیشود سهم دو سوم بودجه کل از میزان بررسیهای مجلس نزدیک به صفر باشد.
صندوق بینالمللی پول گزارشی از میزان مسئولیتشناسی حکومتهای جهان در خصوص تعهدات خود ارائه کرد که فقط ۵ کشور در دنیا هستند که وضع بدتری از ایران دارند. یعنی شوک درمانی لاشخورها را چاق کرده و مردم و تولیدکنندگان را به فلاکت کشانده است و ایران را به یکی از بیمسئولیتترین کشورها تبدیل کرده است. در اقتصاد سیاسی توسعه به این پدیده تسخیرشدگی و حاکمیتزدایی از حکومت گفته میشود. حاکمیت دولت در بازار پول، در بازار سرمایه، در بازار کار و بازار ارز زایل شده و بیشتر اراده لاشخورها در این بازارها حاکم شده است. آنها که حکومت را به یک بازنگری بنیادی در این رابطه دعوت میکنند، دلسوز هستند. وقتی گزارشهای رسمی میگوید ۵۸ درصد شاغلین کشور در بخش غیررسمی فعال هستند، یعنی قاعدهگذاریهای دولت در آن بخش کارکرد نخواهد داشت. اگرچه گفته میشود رقم واقعی این شاخص ۷۵ تا ۸۵ درصد است. مگر ما نمیگوییم انسانها عامل توسعه و انسانهای مولد برجستهترین آنها در جریان توسعه هستند؟ چرا باید حکومت بهدست خود در این بازار حاکمیتزدایی کند؟ عین این مسأله در بازارهای دیگر هم وجود دارد. به ازای یک واحد نقدینگی که بانک مرکزی خلق میکند، بانکهای خصوصی نزدیک به ۶ برابر آن پول خلق میکنند. لذا مشخص است که مقام پولی دنبال روی مافیاها میشود. وقتی ما میگوییم تا زمانی بانکهای خصوصی فعال هستند شما نمیتوانید در بازار پول اعمال حاکمیت کنید، چنین حساب و کتابهایی دارد. وقتی بیش از ۶۰ درصد بازار سرمایه در اختیار فعالیتهای رانتی ــ معدنی و سوداگرانه است، با شاخصی که گویای واقعیت این بازار نیست با حکومت بازی میکنند و باج میگیرند. اگر حکومت نسبت به این شیوهها حساس نشود، نمیتواند از عهده این ناآرامیها و آشفتگیها بر بیاید.
شوک نرخ ارز، ۳۵۰ میلیارد دلار از ذخایر ارزی کشور را به باد فنا داده است. چقدر باید بیکفایتی اینگونه سیاستها برملا شود که تصمیمگیران از زیر یوغ رانتجوها بیرون بیایند؟ چرا باید دولت از این الزام قانونی که قبل از ارائه بودجه هر سال تصویری از روند بدهیهای خود بدهد، طفره میرود؟ ناصحانه میگویم از گذشته این رویهها که سی سال است ادامه دارند، عبرت بگیرید. بیش از ۸۲ درصد کل عایدات ارزی کشور از سال ۱۳۳۸ تا امروز، در اختیار تصمیمگیران بعد از جنگ تحمیلی بوده است. چطور این همه ارز در اختیار داشته اید اما ۷۵ میلیارد به صندوق توسعه و بیش از ۵۰ میلیارد دلار بدهی ارزی از کانال شرکت نفت دارید؟ خالص بدهی دولت به سیستم بانکی نسبت به جی دی پی از حول و حوش ۳/۷ درصد در سال ۱۳۹۰ به حدود ۱۰/۳ درصد در سال ۱۳۹۹ رسیده است که نام آن را پیشروی در باتلاق میگذاریم. آنهایی که این ضعفهای شما را میپوشانند میخواهند شما سقوط کنید. دولت را اینگونه دچار یک افلاس کردهاید و تولیدکنندگان را به روزی انداخته که فقط در ۸ ساله احمدینژاد ۷ هزار بنگاه صنعتی در ایران ورشکست شده است. دین خدا به شما گفته از محل فروش داراییهای مردم نیرو آموزش دهید و زیرساختهای تولیدی مهیا کنید اما دو سوم آن بلااستفاده بماند؟ ازلحاظ اقتصاد سیاسی بین منافع مردم و منافع تولیدکنندهها درهم تنیدگی وجود دارد و دود این رفتارها به چشم مردم میرود.
در شرایطی که کشور با بحران اشتغال روبرو است، تصمیمگیران برای واردات خودرو مسابقه گذاشتهاند. مقامی که باید مسأله ترافیک را حل کند علیه تولیدکننده داخلی و به نفع خارجیها حرف میزند بعد همانها که این افراد را در این مناصب میگمارند میگویند ما نسبت به نفوذ حساس هستیم. وقتی ساختار قدرت به تسخیر وارداتچیها و دلالها میآید بهجای کشف نفوذ از بیرون باید خود را در آینه ببیند. وقتی وزیر شما سنگ واردات را به سینه میزند دنبال نفوذ در کجا میگردید؟ نفوذ در اندیشهها نمود پیدا میکند. از دل تمام این رفتارهای مالی، بازتولید وابستگی رخ میدهد. گزارش مهر سال ۱۳۹۲ مرکز پژوهشهای مجلس را ببینید که میگوید در دوره ۸ ساله احمدینژاد ارزبری هر واحد جی دی پی در ایران ۵ برابر دوره ۸ ساله قبل از آن شده است. احمدینژاد خیلی ادعا میکرد اما کارنامه اقتصاد سیاسی آن وابستگی درونی را نشان میدهد. رئیس قبلی سازمان برنامه و بودجه میگفت برای رشد ۸ درصدی نیاز به ۲۰۰ میلیارد دلار نیاز داریم. این سخنان در حالی مطرح میشود که در برنامه چهارم توسعه ما برای رشد ۸ درصدی به ۱۶/۵ میلیارد دلار ارز نیاز داشتیم. نباید سیاستگذاران ما در پی این تغییرات وضعیت فوقالعاده اعلام کنند؟ چون تمام سیاستهای مالی، تجاری، صنعتی و ارزی ایران در این سالها پاس گل به تحریمکنندگان بوده است.
بنابه پژوهش اخیر اتاق بازرگانی مشهد، ما در دوره ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۶ چیزی حدود ۱۹۹ میلیارد دلار بنزین و در دوره ۱۳۶۷ تا ۱۳۹۶ چیزی حدود ۳۱۸ میلیارد دلار گازوییل مصرف کردیم که جمع این دو مورد ۵۱۷ میلیارد دلار است. چرا یک درصد این رقم صرف طراحی یک موتور بنزینی و یک موتور دیزلی کارآمد نشد که هم صنعت خودرو را ارتقا دهید، هم فارغالتحصیلان با صلاحیت را بهکار بگیرید و هم هوای پاکتری داشته باشید؟ بهجای دعواهای رانتی بگویید چرا با آن همه ادعا درباره داشتن برنامه ۷ هزار صفحهای در ارائه برنامه یک ساله بودجه تاخیر دارند؟ یک حرفهایی میزنند که از نظر دانایی شرمآور است. بارها در خصوص شوکهای چندلایه برنامه بودجه سال ۱۴۰۱ هشدار دادیم اما آقایان گفتند که ما به رانت حساس هستیم و آن فجایع را رقم زدند حالا میگویند ما میخواهیم همان کاری که به آن حساسیت داشتیم را در یک سطح ۶ برابری اجرا کنیم. به اندازه فاصله ارز ۴۲۰۰ تا ۲۸۵۰۰ تومان به سر چه کسانی گل زدید؟ نمیبینید چه کسانی را به افلاس کشیدید و چه کسانی را چاق کردید که حالا میگویید دوباره روز از نو؟ میخواهند ارز جهانگیری که آن همه در تقبیحش حرف زدند را با ۱۰۰ پله بیآبرویی بیشتر بهعنوان ارز مخبر جا بیندازند. ۱۰ سال پیش در جهاد کشاورزی گزارشی منتشر میشد که اگر الگوی کشت سنتی خودش را به الگوی کشت گلخانهای محصولات جالیزی بدهد، آب بری آن ۸۵ درصد کاهش، زمین بری آن ۹۰ درصد کاهش و بازدهی آن بیش از ۷ برابر افزایش مییابد. بهجای شیرینکاریهایی که بلد هستید، این کار را انجام دهید و با افتخار از آن نام ببرید. دانایی اینقدر امیدبخش است.
وی بیان کرد: سازمان بهداشت جهانی مطالعهای داشته مبنی بر اینکه که سهم مراقبتهای بالینی از کل عوامل بیماری ۱۰ درصد است و ۷۰ درصد آن به عوامل فردی، اقتصادی و اجتماعی مربوط میشود و ۲۰ درصد به سایر عامل؛ سهم ۷۰ درصدی عوامل فردی، اقتصادی و اجتماعی با آموزش قابل رفع است. بنابراین شما بهجای طراحی یک نظام سلامت مبتنی بر درمان باید پیشگیری را دستور کار قرار دهید. مجمع جهانی اقتصاد میگوید بزرگترین درس پاندمی کرونا این است که نظامهای سلامت مبتنی بر پیشگیری ۵۰۰ برابر نسبت به نظامهای سلامت مبتنی بر درمان بازدهی اقتصادی داشته است. از این جهت باید بگوییم تکیه به دانایی بسیار امیدبخش است. اگر تصمیمگیران از تجربه خطاهای فاحشی که در بودجه ۱۴۰۱ بود، درس بگیرند، در جریان بودجه ۱۴۰۲ باید بر روی تلطیف رابطه ملت و حکومت همت بگذارند. از طریق بودجه میتوان فهمید که مسئولان چه تصمیمی در این رابطه میگیرند. رویههای پنهانکارانه و شفافیتزدایانه را باید کنار گذاشت. ما به تمام روسای بانک مرکزی از سال ۱۳۹۶ تاکنون گفتهایم نحوه تخصیص ارز در حدفاصل سالهای ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۶ را شفاف کنید. از چه میترسید که دادههای تخصیص دلار مربوط به مدیریت قبل خودتان را منتشر نمیکنید؟ چطور دادههای قبل و بعد آن منتشر شده اما دادههای مربوط به این دوسال عمومی نمیشود؟ چه چیزی در آن دادهها وجود دارد؟ اکنون به رئیس جدید بانک مرکزی هم میگوییم هم دادههای مربوط به آن سالها و هم دادههای مربوط به سال ۱۴۰۰ به بعد را منتشر کنید. کسری واقعی دولت، سهم واقعی نفت در بودجه و میزان بدهی واقعی دولت را پنهان میکنند. سهلانگاری درباره بودجه شرکتهای دولتی را هم باید کنار بگذارید. نمیشود سهم دو سوم بودجه کل از میزان بررسیهای مجلس نزدیک به صفر باشد. همه ما از این رویهها صدمه میبینیم.
از تجربه سال ۱۴۰۱ پرهیز کنید و دست از شوک درمانی بردارید. چندبار باید این سیاست شکست بخورد تا از آن درس بگیریم؟ اگر روندهای وحشتناک صنعتزدایی متوقف نشود و ما از یک برنامه توسعهگرا تبعیت نکنیم، روی آرامش نخواهیم دید. یادتان رفته که میگفتند بگذارید ارز ترجیحی را حذف کنیم تا تولیدکنندهها حمایت شوند؟ آیا شرافت این را دارند که بگویند میزان تولید مرغ چقدر در این ۸ ماهه کاهش یافته است؟ وقتی شما بر سر تولیدکننده مرغ میزنید راه را برای واردات مرغ باز میکنید. درباره هر تولید دیگر هم این است. فشارهای فاسد رانتی به خودروسازها آوردید و آنها را به مرکز مطامع رانتی تبدیل کردید بعد با افتخار میگویید ما راه را برای واردات خودرو باز میکنید؟ در شرایطی که کشور با این همه بحران روبرو است باید تصمیمگیران ما افتخار کنند که خودرو وارد میکنند؟