ترانه‌هایی از چریک‌های فلسطین

Print Friendly, PDF & Email

سرنوشت آوارگان فلسطین در دوران ما سرنوشتی است سرشار از اندوه و حماسه: اندوهی که به حماسه بدل شده است. و در ترانه چریک‌های «فتح»، «عاصفه»، هر دو این عناصر سرنوشتی هم در واژه‎ها‬ و هم در نواها انعکاسی سخت زیبا، شگفت و لرزاننده یافته است. نواها را باید شنید. انتقال واژه‌های خلقی و سوزان نیز به ترجمۀ فارسی کاریست دشوار. با این حال امید است نمونه‎های زیرین بتواند گوشه‎ای از آن عواطف از جان برخاسته را که در ترانه‎های رزمی و انقلابی خلق منعکس‬ است، ارائه دهد و احساسات نجیب را بسود این قربانیان ستم امپریالیسم و صهیونیسم که به نبردی عادلانه برضد تجاوزگری مشغولند بیشتر بسیج کند·‬
احسان طبری

أناقد کَسَرتُ قَید مذلّتی

بند‎های خواری خود را گسستم.‬
و آنکه دژخیم من بود و سازندۀ تیره‌روزی من بود، او را در هم شکستم
و زندان خود را ویران کردم و چون طوفانی رها شدم.‬
شعله‎ای هستم که در زیر درفش شورش ولوله میکنم.
من فرزند فتح هستم و جز یاد آن بر لب ندارم .‬
و سپاه پیشتاز او که بازگشت مرا خواهد ساخت·‬
و اوست که شورش خلق مرا برانگیخته،
و اوست که راه بازگشت مرا گشوده است،
فتح ـ فتح!‬
اوست که راه بازگشت مرا گشوده است.‬

إغسْ یَراعِک فی دَمی

خامه‌ات را با خونم تر کن و وصیت مرا از دهنم بنویس،
و به لبانم بنگر که ترانه می‌خوانند،‬‬
پیش از آنکه بمیرم.
این امیدهای دل منست که لبانم می‌خوانند،
این ندایی است که از زندگی و داستان پدران سخن می‌گوید.
خلق به نبرد روی آورد،‬‬
«فتح» شمشیر رزم آخته است
 خون خاک را آبیاری می‎کند.‬‬
خامه‎ات را با خونم تَر کن و وصیت مرا از دهنم بنویس،
به همۀ مردان بنویس:‬‬
ای برادران،‌ ای ارجمند‎ان! من وصیت خویش را نوشتم،
این نامۀ دوران ماست، این نمودار سپیده‎دم ماست، این پایان شب ماست
و من درمی‎گذرم اما شما تکمیل کنید
بردبار باشید … و بردبار باشید … و بردبار باشید! ‬‬

دَمّی، دَرْبی، بَلَدی، إسمی

خونم، راهم، شهرم، نامم
نشانم: عرب فلسطینی!‬‬
من شعله‎ای هستم از آتش شورش،
من حربه‎ای هستم که فرو می‎کوبد،
من خزانه‎ای هستم انباشته از باروت،
من دستی هستم آماده بر توپ.
در «قدس»، در «یافا»، در «رمله»
من شورش سرزمین اشغال شده‎ام.
اینست آن راه آزادی‬‬
که چریک‎هایش می‎گشایند.
دشنه بر دست می‎رزمیم با کارد، با بیل،
با موشک، با توپ، با ناخن.
شورش مسیرخلق است‬‬.
راهم، روحم، شهرم، نامم
نشانم عرب فلسطینی!
‬‬
اُنا یا اخی اَمنتُ بالشّعبِ المُضیع المُکبّل

من‌ ای برادر، آری من، ‌ای برادر‬
به خلق آواره، به خلق زنجیرشده ایمان آوردم.
و سلاح برداشتم، تا پس از ما بازماندگان ما داس بردارند.
و زخم و خون خود را منبع آبیاری این دره‎ها و جلگه‎ها کردم.
این وامی است بگردن شما،‬
و وامی را که بحق است نمی‎توان ناپرداخته گذاشت. ‬

و بارضِ بِلادی اَنا صامد‬

من پایدارم، من پایدارم،
در سرزمین کشورم من پایدارم،
و اگر توشه‎ام را بربایند، من پایدارم .‬
و اگر فرزندانم را بکشند، من پایدارم.‬
و اگر خانه‎ام را ویران کنند، در سایۀ دیوار خانۀ ویرانم، من پایدارم.
و در دستی چوب یا دشنه‬،
دردستی درفش
و اگر بِبُرند دستم را، درفش را بدست دیگر می‎دهم و من پایدارم.
در باغ و بستان خود، من پایدارم.‬
با عزم و ایمان خود، من پایدارم.‬
با ناخن و دندان خود، من پایدارم.
و اگر بر پیکرم زخم‎ها بسیار باشند، با زخم‎ها و خون خود، من پایدارم.
من پایدارم، من پایدارم، من پایدارم، من پایدارم.‬

انا یا اخی فی موطنی راض توسدّت الثری

من،‌ای برادر من، در میهن خود خرسندم که برخاک بخوابم،‬
در آغوشش گیرم، بوسه‎اش بزنم، از شوق آنکه ببینمش،‬
چکه‎های خونم چون شعله است و آن سرزمین را آبیاری می‎کند·
اینست راه خلق ما و سپیده ایست که بازماندگان ما خواهند دید.‬

المدّ! المدّ! یا ثورتْنا الشَعْبیه ‬

به پیش، به پیش ‌ای شورش خلقی ما
مرزی نیست که پویه چریکها در آنجا فرا ایستد.
ای شورش ما پیش پیش !
ای جنبش ما پیش پیش!
این بانگ خلق است که فریاد می‎زند ـــ که فریاد می‎زند ـــ که فریاد می‎زند قوی‌تر از تندر!
از پیروزی شورش حمایت می‌کنیم
خون من و فرزندانم فدای آن باد!
پشتیبانیم، پیمان‎وریم،
زره پایداری بر پیکریم.‬
شورش ما پیمان کارگر و برزگر و دانشجو است
با دستی درفش شورش برداشته‎ایم
با دستی دیگر سلاح برمی‎داریم.
به پیش، به پیش‌ای شورش خلقی ما!

بلادی، بلادی ــ فتح الثوره علی الاعادی‬

کشورم، کشورم، شورش تو بر دشمن پیروز باد!
فلسطین‌ای سرزمین نیاکان!‬
بی‌شک بسوی تو باز خواهم گشت‬
پیروزی شورش آرزوهای میهنم را برآورده خواهد کرد.
فلسطین ‌ای عشق بزرگ من!‬
تو آماج و آرزوی منی‬
بی‌شک بسوی تو می‌آیم تا ظلم و دشمنی را برافکنم·
فلسطین‌ ای گهواره مسیح!‬
ای جایی که ندای محمد در آن بلند است،
باید این کشور زخمدار را بِه کرد‬
و آنرا از آلایش دشمنان پالود.
فلسطین ‌ای تنها امید من!‬
بی‌شک به‌تو باز خواهم گشت
افتخار خلق آواره تنها زیر درفش‌های رزم ممکن است·
فلسطین، خلق تو نامردنی است. ‬
و او به خوشی تن درنخواهد داد،‬
و «عاصفه» پیوسته دستش برسلاح خواهد بود
«عاصفه» دراینجا پای خواهد گذاشت و زمین دلبند را کِشت خواهدکرد
و خائنان کشور را سرکوب خواهد ساخت·‬

برگرفته از مجلۀ دنیا، سال چهاردهم، شمارۀ ۲، ۱۳۵۲

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *