طبقهٔ کارگر و مبارزهٔ دموکراتیک

Print Friendly, PDF & Email

ما به نزدیکی تفکیک ناپذیر ترویج و تبلیغ سوسیالیستی و دموکراتیک و به موازی بودن کامل کار انقلابی در این یا آن رشته اشاره کردیم. ولی بین این دو نوع فعالیت و مبارزه فرق بزرگی هم موجود است. این فرق عبارت از آن است که پرولتاریا در مبارزهٔ اقتصادی کاملاً تنها بوده و … فقط از کمک آن عناصری از خرده بورژوازی برخوردار است (و آن هم نه همیشه بلکه بندرت) که به سمت پرولتاریا گرایش دارند. حال آنکه در مبارزهٔ دموکراتیک، یعنی در مبارزهٔ سیاسی، طبقهٔ کارگر … تنها نیست؛ جمیع عناصر مخالف سیاسی، قشرهای اهالی و طبقات در ردیف وی قرار می گیرند، زیرا که آنها دشمن حکومت مطلقه هستند و به صورت‌های مختلف علیه آن مبارزه می کنند. عناصر مخالفی از بورژوازی و یا طبقات تحصیل کرده و یا خرده بورژوازی و یا ملیت های کوچکی که مورد تعقیب حکومت مطلقه هستند و یا مذاهب و فِرَق و غیره نیز در این مورد در ردیف پرولتاریا قرار می گیرند. طبیعتاً این سؤال پیش می آید که طبقهٔ کارگر چه روشی را باید نسبت به این عناصر اتخاذ نماید؟ و سپس آیا نباید برای یک مبارزهٔ عمومی بر ضد حکومت مطلقه به آنها بپیوندد؟ …

پشتیبانی از کلیهٔ عناصری که از نظر سیاسی مخالف هستند … به این شکل خواهد بود که سوسیال دموکرات ها، ضمن اثبات عداوت حکومت مطلقه نسبت به آرمان کارگری، در عین حال عداوت حکومت مطلقه را نسبت به گروه های مختلف اجتماعی و همچنین همبستگی طبقهٔ کارکر را با این گروه ها در مسایل مختلف و در وظایف مختلف و غیره نیز خاطر نشان خواهند نمود…. سوسیال دموکرات ها از هر نمودار ستمگری پلیسی حکومت مطلقه استفاده خواهند نمود و به کارگران نشان خواهند داد که چگونه این ستم به تمام افراد روس عموماً و به نمایندگان آن صنوف، ملیت ها، مذاهب، فرق و غیره که ستمدیده تر هستند خصوصاً وارد می شود و چه تأثیر خاصی این ستم بر طبقهٔ کارگر دارد….

[اما] سوسیال دموکرات ها، ضمن اینکه به همبستگی دستجات گوناگون مخالف حکومت مطلقه با کارگران اشاره می نمایند، همواره کارگران را متمایز خواهند نمود، همواره جنبهٔ موقتی و مشروط این همبستگی را توضیح خواهند داد…. به ما خواهند گفت: «چنین اشاره ای، تمام آنهایی را که امروز در راه آزادی سیاسی مبارزه می کنند ضعیف می کند.» ما جواب خواهیم داد، چنین اشاره ای تمام مبارزین در راه آزادی سیاسی را قوی خواهد کرد. فقط آن مبارزینی قوی هستند که به مصالح واقعی و درک شدهٔ طبقات مشخص تکیه می کنند و هرگونه ماستمالی این مصالح طبقاتی، که در جامعهٔ معاصر اکنون دیگر نقش عمده با آن است، مبارزین را ضعیف خواهد کرد…. ثانیاً، در مبارزه بر ضد حکومت مطلقه، طبقهٔ کارگر باید خود را متمایز نگهدارد، زیرا فقط اوست که تا لحظهٔ آخر، دشمن ثابت قدم و مسلم حکومت مطلقه خواهد بود…. در هیچ یک از طبقات، دستجات و قشرهای دیگر اهالی، خصومت نسبت به حکومت مطلقه بلاشرط نیست، دموکراتیسم آنها همواره به عقب می نگرد. بورژوازی نمی تواند درک نکند که حکومت مطلقه مانع پیشرفت صنعتی و اجتماعی است، ولی او از دموکراتیک شدن تام رژیم سیاسی و اجتماعی می ترسد و هر آن ممکن است بر ضد پرولتاریا با حکومت مطلقه عقد اتحاد ببندد. خرده بورژوازی بنا بر طبیعت خود دوپهلو است و در حالی که گرایشش از یک سو به پرولتاریا و دموکراتیسم است، از سوی دیگر به طبقات ارتجاعی گرایش دارد … و مستعد است دستخوش تجربه و وسیلهٔ بازی های حکومت مطلقه … قرار گیرد و قادر است به خاطر تحکیم موقعیت خویش … با طبقات حاکمه بر ضد پرولتاریا متحد شود. افراد تحصیل کرده و به طور کلی «روشنفکران» نمی توانند بر ضد ستمگری های وحشیانهٔ پلیسی حکومت مطلقه که فکر و دانش را مسموم می نماید قیام نکنند، ولی منافع مادی این روشنفکران آنان را به حکومت مطلقه و به بورژوازی متصل می نماید و مجبورشان می کند ناپیگیر باشند و صلح و مصالحه نمایند و حرارت انقلابی و مخالفت خود را در ازاء مقرری دولتی و یا شرکت در منافع یا حق السهم بفروشند….

به این علت است که امتزاج فعالیت دموکراتیک طبقهٔ کارگر با دموکراتیسم سایر طبقات و دستجات، نیروی جنبش دموکراتیک را ضعیف می کند، مبارزهٔ سیاسی را ضعیف می کند، قطعیت و ثبات آن را کمتر می کند و برای صلح و مصالحه مستعدتر می سازد. به عکس، متمایز ساختن طبقهٔ کارگر به مثابه یک مبارز پیشقدم در راه تأسیسات دموکراتیک، جنبش دموکراتیک را تقویت می نماید، یعنی مبارزه در راه آزادی سیاسی را تقویت می نماید، زیرا طبقهٔ کارگر تمام عناصر دیگر دموکراتیک و از لحاظ سیاسی مخالف حکومت مطلقه را ترغیب خواهد کرد، لیبرال ها را به سوی رادیکال های سیاسی سوق خواهد داد، و رادیکال ها را به قطع علاقهٔ قطعی با تمام رژیم سیاسی و اجتماعی جامعهٔ معاصر سوق خواهد داد….

… جمع کردن مسایل اقتصادی و سیاسی، یا فعالیت سوسیالیستی و دموکراتیک، در یک واحد کل و در یک مبارزهٔ واحد طبقاتی پرولتاریا، باعث ضعف جنبش دموکراتیک یا مبارزهٔ سیاسی نمی شود، بلکه باعث تقویت آن می گردد، بدین معنی که آن را به منافع واقعی توده های مردم نزدیک می کند، مسایل سیاسی را از «تنگنای اطاق روشنفکران» به خیابان و محیط کارگران و طبقات زحمتکش می کشاند، به جای ایده های مجرد دربارهٔ ستمگری سیاسی، نمودارهای واقعی این ستمگری را، که بیش از همه پرولتاریا از آن رنج می کشد و زمینهٔ تمام تبلیغات سوسیال دموکراسی است، قرار می دهد و بدین طریق این مبارزه را تقویت می نماید. رادیکال روس اغلب تصور می کند وقتی سوسیال دموکرات، به جای اینکه کارگران پیشقدم را علناً و مستقیماً به مبارزهٔ سیاسی دعوت کند، وظیفهٔ توسعه دادن نهضت کارگری و متشکل کردن مبارزهٔ طبقاتی پرولتاریا را خاطرنشان می نماید، این سوسیال دموکرات بدین طریق از دموکراتیسم خود عقب نشینی می نماید و مبارزهٔ سیاسی را به عقب می کشد. ولی اگر هم اینجا عقب نشینی باشد، نظیر آن چیزی است که ضرب المثل فرانسوی می گوید: «باید عقب رفت تا بهتر جهید».

«وظایف سوسیال دموکرات های روس»آثار منتخب در دو جلد، ادارهٔ نشریات به زبان های خارجی، مسکو، ۱۹۵۰، جلد اول، صفحات ۲۲۴ ـ ۲۱۶ 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *