سکتاریسم و مسألهٔ جبههٔ واحد

Print Friendly, PDF & Email

در مبارزه برای تشکیل جبههٔ واحد، اهمیت نقش رهبری کنندهٔ حزب کمونیست فوق العاده افزایش می یابد…. احزاب کمونیست تنها زمانی می توانند توده های وسیع زحمتکشان را برای تشکیل جبههٔ واحد ضدفاشیستی و علیه تعرض سرمایه تجهیز نمایند که قبل از همه صفوف خود را به طور همه جانبه استحکام بخشند، ابتکارات خود را بسط و گسترش دهند، از سیاست مارکسیستی ـ لنینیستی پیروی کنند، و بتوانند اوضاع و احوال کنکرت و نیز آرایش نیروهای طبقاتی را در نظر گرفته و روی آن ها حساب کنند….

اگر ما کمونیست ها تمام نیرو و کوشش خود را برای تشکیل جبههٔ واحد به کار می بریم، هدف ما از این کار هرگز جلب اعضای جدید به حزب کمونیست نیست. ما یک چنین هدف تنگ نظرانه ای را دنبال نمی کنیم…. تحکیم و تقویت حزب صرفاً به خاطر آن صورت می گیرد که ما به طور جدی علاقه مند به تحکیم جبههٔ واحد می باشیم….

در جریان اجرای سیاست شجاعانه و قاطعانهٔ خود در زمینهٔ جبههٔ واحد، ما در داخل صفوف احزاب کمونیست به موانعی برخورد می کنیم که باید به هر قیمت و در کوتاه ترین مدت ممکن این موانع را از سر راهمان دور کنیم….

در اوضاع و احوال کنونی، سکتاریسم … بیش از همه در راه مبارزهٔ ما برای جبههٔ واحد سدّ ایجاد می کند. سکتاریسم شیفته و مفتون آئین های کوته نظرانهٔ خویش است و از زندگی واقعی توده ها به دور بوده و با آن بیگانه می باشد. سکتاریسم می خواهد با ساده کردن اسالیب و بر اساس طرح های قالبی، پیش پا افتاده و مبتذل، به حل پیچیده ترین مسایل جنبش کارگری دست یابد…. سکتاریسم مدعی است که آموختن از توده ها و از جنبش کارگری کار عبث و بیهوده ای است. در یک کلمه سکتاریسم، به قول معروف، فقط تا نوک دماغش را می بیند. سکتاریسم از خود راضی نمی خواهد و نمی تواند درک کند که رهبری طبقهٔ کارگر از جانب حزب کمونیست به خودی خود حاصل نمی شود. با صدور اعلامیه و با حرف و ابراز تمایل هم نمی توان به این مقصود دست یافت، بلکه فقط با شرکت در مبارزات طبقهٔ کارگر است که نقش رهبری حزب تأمین می گردد. باید با کار توده ای روزانه و با اجرای سیاست صحیح، شایستگی جلب اعتماد طبقهٔ کارگر را به دست آورد. و بعد، این امر زمانی امکان پذیر می گردد که ما کمونیست ها در کارهای سیاسی خود سطح آگاهی واقعی توده ها و درجهٔ انقلابی بودن آنان را به درستی ارزیابی کرده و روی آن حساب کنیم، و شرایط کنکرت را نه بر اساس تمایلات شخصی و آرزویمان، بلکه بر پایهٔ واقعیت های موجود، هشیارانه مورد ارزیابی قرار دهیم. ما هرگز نباید سخنان لنین را فراموش کنیم که با قاطعیت به ما هشدار می داد: «جان کلام اتفاقاً در همین است که آنچه را که برای ما کهنه شده است، برای طبقه و … برای توده ها نیز کهنه شده نپنداریم.»….

سکتاریسم به طور عمده در چه چیزهایی تظاهر پیدا می کند؟ در این که به پروسهٔ انقلابی شدن توده ها و به آهنگ و سرعت عقب نشینی آنان از مواضع رفرمیستی پر بها می دهد، تاب و توانایی طی کردن مراحل دشوار را ندارد، و وظایف غامض را نادیده می گیرد. از سوی دیگر، سکتاریسم غالباً شیوه های رهبری توده ها را با شیوه های رهبری یک گروه قلیل حزبی، عوض می کند. به نیروی پیوند سنتی توده ها با سازمان ها و رهبران کم بها می دهد. و زمانی که آن ها پیوند خود را یکباره با رهبری خود قطع نمی کنند، نسبت به توده ها مانند سران ارتجاعی این سازمان ها با خشونت رفتار می نماید. تاکتیک و شعارهای سکتاریست ها برای همهٔ کشورها از یک قالب بیرون می آید. آن ها ویژگی های کشورهای جداگانه را ابداً مورد بررسی قرار نمی دهند. نسبت به ضرورت مبارزهٔ دشوار در میان توده ها و جلب اعتماد و اطمینان آنان بی اعتنایی می نمایند. مبارزه برای مطالبات جزئی و جداگانهٔ کارگران و کار در میان اتحادیه های صنفی رفرمیستی و سازمان های توده ای فاشیستی را نادیده می گیرند. اجرای سیاست جبههٔ واحد از سوی سکتاریست ها غالباً با دعوت های خشک و خالی و تبلیغات منحرف کننده همراه است….

بدین ترتیب، سکتاریسم تا حد قابل ملاحظه ای رشد و پیشرفت احزاب کمونیستی را کند کرده و اجرای سیاست راستین توده ای را دشوار نموده است. سکتاریسم مانع از این شده است تا از دشواری های دشمن طبقاتی جهت تحکیم مواضع جنبش انقلابی استفاده شود….

ما مبارزهٔ خود را تا محو کامل و ریشه کن شدن آخرین بقایای سکتاریسم ادامه خواهیم داد. اما در عین حال، ما به طور همه جانبه و با هشیاری کامل، مبارزهٔ خود را علیه اپورتونیسم راست و علیه تمام مظاهر آن تقویت و تشدید خواهیم نمود. تأکید بر این امر ضرور است زیرا همگام با بسط و گسترش جبههٔ واحد، خطر رشد اپورتونیسم راست نیز افزایش می یابد. ما هم اکنون شاهد کوشش هایی هستیم که هدفش پایین آوردن نقش حزب کمونیست در صفوف جبههٔ واحد و آشتی دادن آن با ایدئولوژی سوسیال ـ دموکراسی است. باید این مسأله را همیشه به خاطر داشت که تاکتیک جبههٔ واحد اسلوبی است عینی و مستقیم جهت اقناع کردن کارگران سوسیال ـ دموکرات به صحت سیاست کمونیستی و نادرستی سیاست رفرمیستی. این تاکتیک برای آشتی کردن با ایدئولوژی و پراتیک سوسیال ـ دموکراسی نیست. و برای آنکه مبارزه در راه تشکیل جبههٔ واحد با موفقیت همراه باشد، باید علیه کسانی که سعی دارند نقش حزب را تنزل دهند و یا در مورد اجرای سیاست جبههٔ واحد و سرنگون کردن فاشیسم در موضع جریانات خود به خودی و اتوماتیسم قرار می گیرند، به طور پیگیر و بی امان پیکار کنیم. ما همچنین مصمم هستیم تا علیه کسانی که در لحظهٔ عمل قطعی، کوچک ترین شک و تردیدی به خود راه می دهند مبارزه نماییم….

«مبارزه در راه جبههٔ واحد علیه فاشیسم و جنگ» (انتشارات حزب تودهٔ ایران، ۱۳۵۹، صفحات ۹۳ ـ ۸۹)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *