وظیفهٔ سازمانهای جوانان
از لحاظ معینی میتوان گفت که همانا جوانانند که وظیفهٔ واقعی ایجاد جامعهٔ کمونیستی را در پیش دارند. زیرا واضح است که نسل کارکنانی که در جامعهٔ سرمایهداری تربیت شدهاند، در بهترین حالات میتوانند وظیفهٔ انهدام مبانی هستی کهنهٔ سرمایهداری، یعنی هستی مبتنی بر استثمار را، انجام دهند…. لذا وقتی وظایف جوانان از این نقطهنظر مورد بررسی قرار میگیرد، باید بگویم که این وظایف … را میتوان با یک کلمه بیان داشت. وظیفه عبارت است از: آموختن.
واضح است که این تنها «یک کلمه» است و هنوز به مسایل عمده و بسیار حیاتی پاسخ نمیدهد ــــ که چه چیز باید آموخت و چگونه باید آموخت؟ و حال آنکه اینجا تمام مطلب بر سر آن است که بههمراه دگرگون ساختن جامعهٔ کهنهٔ سرمایهداری، تعلیم و تربیت و آموزش نسلهای جوان نیز … نمیتواند بهحالت سابق باشد…. فقط در صورت دگرگون ساختن اساسی امر تعلیم و تشکل و تربیت جوانان خواهیم توانست به این مقصود نائل آییم که نتیجهٔ مساعی نسل جوان ایجاد جامعهای باشد بدون هیچگونه شباهتی با جامعهٔ کهنه…. بدینجهت ما باید مفصلاً روی این مسأله تأمل نماییم که چه چیز را باید به جوانان بیاموزیم و جوانان … چگونه باید بیاموزند….
من باید بگویم که نخستین و ظاهراً طبیعیترین پاسخ این موضوع آن است که … تمام جوانان، که میخواهند به مرحلهٔ کمونیسم انتقال یابند، باید کمونیسم را بیاموزند…. لیکن ما برای آموختن کمونیسم چه چیزی لازم داریم؟ چه چیزی را ما باید از مجموعهٔ معلومات کلی برگزینیم تا معلومات کمونیستی کسب کنیم؟….
طبیعی است که در نظر اول این فکر بهمغز میآید که معنای آموختن کمونیسم عبارت است از فراگرفتن مجموعهٔ معلوماتی که در درسنامهها و رسالهها و آثار کمونیستی بیان گردیده است. ولی اگر در مورد آموختن کمونیسم چنین تعریفی بشود بیش از حد سطحی و ناکافی خواهد بود….
یکی از بزرگترین بلایا و بدبختیهایی که از جامعهٔ کهنهٔ سرمایهداری برای ما باقی مانده است همانا گسست کامل کتاب با زندگی عملی است…. بدینجهت فراگرفتن ساده و کتابیمأبانهٔ آن چیزی که در کتابهای مربوط به کمونیسم مسطور است، بهمنتها درجه نادرست است…. کسب معلومات کتابی دربارهٔ کمونیسم … بدون کار و بدون مبارزه، واجد هیچگونه ارزشی نیست…. از این هم خطرناکتر خواهد بود اگر ما فقط به فراگرفتن شعارهای کمونیستی بپردازیم….
هرآینه شما در صدد گرفتن این نتیجه برآیید که بدون فراگرفتن آنچه که معلومات بشری گرد آورده است میتوان کمونیست شد اشتباه بزرگی مرتکب شدهاید…. فقط با اطلاع دقیق از فرهنگی که تمام سیر تکاملی جامعهٔ بشری آن را بهوجود آورده است، و فقط با حلاجی آن میتوان فرهنگ پرولتری را شالوده ریخت…. فرهنگ پرولتری چیزی نیست که از جای نامعلومی نازل شده باشد…. فرهنگ پرولتری باید تکامل قانونمندانهٔ آن ذخایر معلوماتی باشد که بشریت تحتستم جامعهٔ سرمایهداری، جامعهٔ ملاکی و جامعهٔ بوروکراتیک بهوجود آورده است….
شما نهتنها باید این معلومات را فراگیرید، بلکه باید آن را چنان فرا گیرید که با نظر انتقادی به آن بنگرید…. اگر یک فرد کمونیست بخواهد بر اساس نتیجهگیریهایی که حاضر و آماده بهدست وی افتاده است، ولی بدون انجام کار فراوان بسیار جدی و بسیار دشوار، و بدون سر درآوردن از واقعیاتی که وی موظف است با نظر انتقادی بدان بنگرد، از کمونیسم لاف بزند، کار چنین کمونیستی بسیار اسفناک خواهد بود…. باید این نکته را درک کنیم که آنچه باید جایگزین تدریس قدیم … گردد عبارت است از توانایی ما در اخذ مجموعهٔ معلومات بشری و آن هم اخذ این معلومات بهنحوی که کمونیسم یک چیز از بر شده نبوده، بلکه آفریدهٔ فکر خود شما و آن نتیجهگیریهایی باشد که از نقطه نظر معلومات معاصر جنبهٔ ناگزیر دارد…. و شما فقط در صورتی قادر به انجام این وظیفه خواهید بود که … بتوانید کمونیسم را از فرمولهای حاضر و آمادهٔ حفظ شده و اندرزها و نسخهها و دستورها و برنامهها، به آن چیز زندهای بدل نمایید که در کار بلاواسطهٔ شما وحدت ایجاد میکند و بدینطریق بتوانید کمونیسم را به رهنمونی برای کار عملی خود بدل نمایید….
در اینجا من طبیعتاً به این مسأله نزدیک میشوم که ما چگونه باید کمونیسم را به افراد تعلیم دهیم و خصوصیت شیوه ای ما چگونه باید باشد. من در اینجا مقدم بر هرچیز روی موضوع اخلاق کمونیستی مکث خواهم کرد.… باید تمام امر تربیت و آموزش و پرورش جوانان معاصر عبارت باشد از پرورش اخلاق کمونیستی.
ولی آیا اصول اخلاق کمونیستی وجود دارد؟ آیا معنویات کمونیستی وجود دارد؟ البته که وجود دارد! اغلب مطلب را چنین جلوهگر میسازند که گویا ما از خود دارای اصول اخلاقی نیستیم و بورژوازی غالباً ما را متهم میکند که ما کمونیستها هرگونه اصول اخلاقی را نفی میکنیم. این وسیلهای است برای تحریف مفاهیم و گمراه ساختن کارگران و دهقانان.
ما از چه لحاظ اصول اخلاقی و معنویات را نفی میکنیم؟ از آن لحاظی که بورژوازی آن را موعظه میکرد و این معنویات را از احکام الهی استنتاج مینمود…. و این فریبی بیش نیست…. هدف این مبارزهٔ طبقاتی پرولتاریا آن است که استثمارگران سابق نتوانند بازگردند … و معنویات کمونیستی آن چیزی است که به این مبارزه خدمت میکند و زحمتکشان را علیه هرگونه استثمار … متحد میسازد….
این نسل میتواند فقط از این راه کمونیسم را بیاموزد که هر گام خود را در آموزش و پرورش و تحصیل با مبارزهٔ لاینقطع پرولترها و زحمتکشان علیه جامعهٔ کهنهٔ استثمارگر توأم سازد. وقتی با ما از معنویات سخن میگویند، ما اظهار میداریم که: برای کمونیست معنویات تماماً در این انضباط همپیوسته و همبسته و در این مبارزهٔ تودهای آگاهانه علیه استثمارگران است. ما به معنویات جاودان ایمان نداریم و کذب هرگونه افسانهای را دربارهٔ معنویات فاش میسازیم. معنویات برای آن است که جامعهٔ بشری بتواند به مدارج عالیتر برسد و از استثمار دسترنج رهایی یابد….
اگر آموزش و پرورش و تحصیل فقط محدود به مدرسه بود و از زندگی پرشور جدا میبود، ما بدان ایمان نمیداشتیم…. مدارس ما باید در خلال مدتی که افراد تحصیل میکنند، از آنها شرکتکنندگانی برای مبارزه در راه رهایی از قید استثمارگران بسازند….