نباید گذاشت اسرار این جنایت حیوانی و هولناک علیه زندانیان توده‌ای به خاک سپرده شود

Print Friendly, PDF & Email

این‌روزها شنوندگان و بینندگان صدا و سیماری جمهوری اسلامی ایران با بهت و حیرت دردناکی شاهد صحنه‌سازی‌های دلخراشی شده‌اند که برای هر انسان شرافتمندی مایهٔ شرمساری و تنفر است. انسان‌های میهن‌پرست و انترناسیونالیستی را که با وسایل مدرن شکنجه‌های جسمی و روحی رسیده از آمریکا، انگلستان و اسرائیل مسخ کرده‌اند، گویا برای مصاحبه‌ٔ تلویزیونی به استودیو می‌آورند تا «حقایقی» را که طی هفتاد سال عمر قادر به درک آن‌ها نبوده‌اند ولی بر اثر چندماه گذران در شکنجه‌گاه‌های اوین به‌ آ‌ن‌ها پی برده‌اند، برای بینندگان و شنوندگان بازگو کنند.

شکنجه‌گاه‌های اوین در دوران حکومت شاه موافق طرح‌های رسیده از سی.آی.ای، اینتلیجنت سرویس و موساد برای ساواک شاه ساخته شد و اینک مورد استفادهٔ دادستان‌های «انقلاب» و حکام «شرع» قرار گرفته است. خدمهٔ آ‌ن‌ها هم اکثراً همان ساواکی‌های سابق هستند. بخش‌هایی از ساواک که شاه برای مبارزه علیه حزب تودهٔ ایران به‌وجود آورده بود اینک تقریباً دست‌نخورده در خدمت گردانندگان تازهٔ زندان اوین درآمده است و این‌ها آخرین تجربیات مربوط به شکنجه و اعتراف‌گیری و ابزار و داروهای مخصوص به‌آن را توسط امثال فردوست، دست راست شاه که همچنین به‌خدمت جمهوری اسلامی درآمده، از سی.آی.ای. اینتلیجنت سرویس و موساد دریافت می‌کنند و به‌کار می‌گیرند.

مردم از تجارب شخصی خود در زندگی خوب می‌دانند که برخلاف نوجوانان بی‌تجربه، مردان نزدیک به هفتادساله‌ای که عمری را با اعتقادات معین گذرانده‌اند و چه‌بسا در معرض آزمایش‌های سخت قرار گرفته و از عقاید خود دست نکشیده‌اند، ممکن نیست که پس از برخورد «محترمانه» با گردانندگان شکنجه‌گاه‌های اوین ناگهان به «حقایق» پی ببرند و بر زندگی گذشتهٔ خود خط بطلان بکشند، مگر این‌که با ترکیب وحشتناکی از «منطقِ» مجموعهٔ این آقایان، از فحش و لگد و مشت و سیلی گرفته تا شلاق و منگنه و گازانبر و درفش و سوزن امالهٔ مایعات داغ و سوزاننده، شکنجه و تجاوز به ناموس عزیزانشان در جلوی چشم آنان و بالاخره استفاده از مدرن‌ترین وسایل شکنجه و «اعتراف»گیری کشورهای امپریالیستی، بر پایهٔ استفاده از داروها و مواد شیمیایی و شوک‌های الکتریکی و غیره روبرو شده باشند که می‌تواند دستگاه عصبی یک انسان را چنان مختل کند که با «لبان خندان» و قیافهٔ به‌ظاهر تندرست و آراسته، تمام آن چیزهایی را که شکنجه‌گر می‌خواهد تکرار نماید.

واقعاً هم چطور باورکردنی است که حتی یک‌نفر از کسانی‌که مجموعاً چندصد سال در شکنجه‌گاه‌های ساواک شاه اسیر بوده‌اند به عقاید خود پای‌بند نماند و تنها آن چیزهایی را تکرار کند که شکنجه‌گر از او می‌خواهد؟

ما از تمام هموطنانی که امکان دارند خواهش می‌کنیم بار دیگر و با دقت نوار به‌اصطلاح مصاحبه با رفیق کیانوری و آقای محمود اعتمادزاده را گوش کنند. ما می‌دانیم که برای یک انسان معمولی، اعم از مسلمان و غیرمسلمان، توده‌ای و غیرتوده‌ای، دشوار است که شاهد و ناظر جنایت نسبت به هموطنان خود باشد. ولی این‌کار برای پی بردن به میزان انحطاط اخلاقی و انسانی شکنجه‌گر زندان اوین لازم به‌نظر می‌رسد.

این برنامه‌ها برخلاف آنچه که ادعا می‌شود نه مصاحبه است، نه به‌صورت زنده پخش می‌شود، و نه مبتکر آن‌ها صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران است. این «مصاحبه»‌ها را با تدارک بسیار طولانی و حساب‌شدهٔ قبلی در «استودیو اوین» تهیه کرده‌اند. برنامه‌ریزان قبلاً وظایف را به‌طور دقیق میان قربانیان خود تقسیم کرده‌اند و مشخص کرده‌اند هرکس باید در مورد چه مسأله‌ای و در چه حدودی صحبت کند تا مسایل «امنیتی» رعایت شده باشد.

در متنی که به‌دست نخستین قربانی، آقای اعتمادزاده، داده بودند، او خود می‌گوید که من دربارهٔ تاریخ جنبش چپ در ایران صحبت خواهم کرد و وقایع مربوط به سال‌های پس از انقلاب را دیگران خواهند گفت. البته اگر واقعاً صحبت از «مصاحبه» بود، نخستین قربانی نمی‌توانست پیش‌بینی کند که از دومین قربانی چه خواهند پرسید و او چه پاسخی خواهد داد. این را کسی می‌توانسته بداند که متن هر دو مصاحبه را تهیه کرده و به‌هنگام ضبط آن‌ها را کنترل می‌کرده است. مصاحبه‌گرِ نامرعی، گاهی تک‌مضرابی می‌زد و گاه مستقیماً دستور می‌داد که حالا دربارهٔ فلان مطلب هم بگو! و قربانی بقیهٔ متن را می‌خواند. تنها از لحن صدای رنج‌کشیده و بیمارگونه و چهره‌های مسخ شدهٔ قربانیان و دروغ‌هایی که بنا به خواست شکنجه‌گران به‌گردن می‌گرفتند، می‌شد به عمق شرم‌آور این بازی کثیف حیوانی و ضدانسانی پی برد.

اینک تردیدی نیست که خطر مرگ فوری جان این رفقا را تهدید می‌کند. شکنجه‌گران خواهند کوشید قربانیان خود را برای همیشه خاموش کنند تا پس از پایان یافتن دوران تأثیر شکنجه‌ها و داروهای‌خورانده و تزریق شده و اعمال دیگری که هنوز از آن‌ها اطلاع نداریم، نتوانند حقایق وحشتناک مربوط به این «اعترافات» را در دسترس جهانیان بگذارند.

باید با تمام نیرو برای دفاع از جان زندانیان توده‌ای به‌پا خاست تا شکنجه‌گران نتوانند راز مسخ انسان‌های شریف و میهن‌پرست را به‌گور بسپارند. باید خواست که دکترهای متخصص خارجی امکان یابند شکنجه‌گران را دقیقاً معاینه کنند و نوع شکنجه و داروهای به‌کار برده شده و مأخذ آن‌ها را تعیین کنند.

ساواکی‌های قدیم و عمال تازهٔ سازمان‌های جاسوسی امپریالیستی و صهیونیستی نظیر حجتیه‌ای‌ها که با نقاب «اسلامی» به‌جنگ مردم ایران آمده‌اند باید بدانند که خیلی زودتر از آنچه که تصورش را کرده‌اند رسوا خواهند شد. این «پیروزی» سرآغاز باز شدن چشم مردمان زحمت‌کش و شرافت‌مند ایران برای شناختن دشمنان واقعی خود خواهد بود.

[ادامه دارد]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *