پاسخ «مهر» به برخی پرسشها، انتقادها و نگرانیهای رفقا (بخش دوم)

Print Friendly, PDF & Email

در بخش دوم این مطلب میکوشیم تا به برخی دیگر از پرسشها، نگرانیها، و انتقادهای رفقا که تاکنون بهدست ما رسیده است پاسخ دهیم. بدیهی است که از دریافت سؤالات و نظرات دیگر رفقا در آینده استقبال میکنیم و خود را ملزم به پاسخگویی به آنها میدانیم.

۳ـ معیار اقدام کردن و زمان آن: چرا عجله؟ چرا سریعتر عمل نمیشود؟

در رابطه با آغاز کار دورهٔ سوم «مهر»، ما با دو گروه از سؤالات در دو جهت مخالف روبهرو بودهایم. تعدادی از رفقا مطرح کردهاند که «چرا اینقدر برای طرح مسایل داخلی حزب عجله دارید و منتظر زمان مناسب نمیشوید؟» در سمت مقابل، عدهای دیگر از رفقا با بیصبری میپرسند «چرا بخشهای مختلف «آنچه در حزب گذشت» بهتدریج و با فاصله منتشر میشود و چرا این مطالب را بهطور منظم و حتی یکجا منتشر نمیکنید؟» یا، «اگر همهٔ مطالب برای انتشار آماده نبود، چرا عجله کردید و سایت را پیش از آماده شدن مطالب بهراه انداختید؟»

الف ـــ در مورد بهاصطلاح «عجله» در طرح مسایل: پیش از هرچیز تأکید میکنیم که ما در این کار هیچ عجلهای نداشتهایم و نداریم. سکوت ۱۵سالهٔ ما خود نشانهٔ این صبر و عدم «عجله» ما است. ما در تمام این مدت بر اساس دو معیار برای دست زدن به اقدام علنی عمل کردهایم: نخست، حرکت در زمانی که هویت یا موجودیت حزبمان بهعنوان یک حزب انقلابی مارکسیست ـ لنینیست در مخاطره باشد؛ و دوم، حرکت در زمانی که نقش تأثیرگذار حزب در روند انقلابی میهنمان، بهویژه زمانی که ایفای این نقش شکلی حیاتی بهخود گرفته است، از صحنه حذف شده باشد. به اعتقاد ما، با توجه به مصوبات «کنگرهٔ ششم حزب» از یکسو، و رویدادهای تعیینکنندهٔ حاضر در درون کشور، از سوی دیگر، هر دو این معیارها اکنون طلب میکنند که گام تصحیحی هرچه زودتر برداشته شود. غیاب حزب تودهٔ ایران در صحنهٔ مبارزات داخل کشور هر لحظه بیشتر احساس میشود و تا دیر نشده است باید چارهای اندیشید. اکنون دیگر سرنوشت نهایی انقلاب بهمن ۵۷ مطرح است و دیگر نمیتوان نشست، دست روی دست گذاشت و منتظر وقایع شد.

دلیل آغاز فعالیت «مهر» پیش از اینکه بهقول رفقا همهٔ اسناد را آماده داشته باشیم نیز این است که صادقانه معتقدیم اینکار باید با شرکت و همکاری همهٔ رفقای معتقد به ایدئولوژی و هویت انقلابی حزب انجام گیرد. بههمین دلیل این کار را نه از روی عجله، بلکه بهقصد سهیم کردن همهٔ رفقا در این روند آغاز کردیم. هدف ما در «مهر»، بیان آنچه در حزب گذشته است تنها از دیدگاه خودمان نیست. ما معتقدیم که تأمین وحدت اصولی تودهایها، تنها با کوشش برای زدودن جو منفی حاکم بر روابط تودهایها، ایجاد فضای رفیقانه در بین آنها؛ طرد قاطع شیوههایی که به تداوم این جو منفی یاری میرسانند، نقد خلاق مواضع جریانهای گوناگون تودهای از همدیگر بهگونهای که مرز رفاقت تودهای خدشهدار نشود، و پایداری در تعهد به هویت طبقاتی، تاریخ و ایدئولوژی حزب تودهٔ ایران، امکانپذیر است. و تحقق این امر کاری است سترگ که تنها با همت همهٔ رفقای تودهای ممکن میشود.

ب ـــ در مورد «کند بودن» روند انتشار اسناد: ما کاملاً بیصبری رفقا را برای اطلاع از آنچه در حزب گذشته است درک میکنیم و در حقیقت بهآن خوشآمد میگوییم. از نظر ما این نشانهٔ تداوم علاقه و ایمان رفقا به حزب و سرنوشت آن بهرغم همهٔ مشکلات موجود، و تأییدی بر ضرورت مطلع کردن رفقا از مسایل است. اما لازم است در این مورد توضیحاتی را در اختیار رفقا قرار دهیم:

نخست، در پاسخ به برخی رفقا اعلام میکنیم که هیچ کتاب یا جزوهٔ تنظیم شدهای در این رابطه وجود ندارد که بتوانیم بهسرعت دست به انتشار آن بزنیم. همانطور که در ابتدای کار مطرح کردیم، ما در همهٔ مراحلی که برشمردیم در وقایع درون حزب حضور مستقیم نداشتهایم و اسناد در دسترس ما عمدتاً به مرحلهٔ سوم مربوط میشود. لذا اطلاعات مربوط به مراحل پیش از آن را یا باید به کمک رفقا جمعآوری کنیم، یا بهصورت انجام مصاحبه با دستاندرکاران گذشتهٔ حزب در اختیار رفقا قرار دهیم. طبیعی است که پس از رسیدن بهمرحلهای که خود در آن شرکت داشتهایم، انتشار مطالب سرعت بسیار بیشتری بهخود خواهد گرفت.

دوم، بهنظر ما، صرف انتشار اسناد بدون آگاهی رفقا از بسترهای تاریخی آنها در هر مقطع، نمیتواند برای شناخت صحیح از روندهای درون حزبی چندان یاری دهنده باشد. به اعتقاد ما مجموعهٔ مسایلی که در حزب ما، بهویژه در رهبری آن طی سه دهه اخیر گذشته است، باید بر اساس زمان وقوع آنها و به ترتیب تاریخ بیان شود تا وقوع این مسایل بر بستر زمانی و تاریخی مشخص خود مورد بررسی قرار گیرند. انتشار اسناد و شرح وقایع حزبی طی ۳۰ سال اخیر، از سوی رفقا، سایتها و افراد مختلف بهطور پراکنده، نامنظم، غیرمرتبط با یکدیگر و محدود به زمان و حوادث معینی صورت گرفته است. لذا ارائهٔ تصویری مدون و پیوسته از این وقایع به منظور درک و نتیجهگیری از آنها کاری لازم اما وقتگیر است.

سوم، کوشش ما این است که مسایل را با اسلوب یک مورخ و با ارائهٔ بسترهای تاریخی این اسناد، و همچنین طرح مسایل از زوایای مختلفی که هر یک از دستاندرکاران امور حزب در گذشته به آن مینگرند، مطرح سازیم. چنین کاری، که هدفی جز رعایت انصاف و دقت در ارائهٔ مطالب را ندارد، مستلزم صرف وقت بسیار، بهویژه قانع کردن بسیاری از رفقا و افراد دخیل در امور حزب در گذشته، برای بازگویی تاریخ این روند است. ما این کار را آغاز کردهایم و خوشبختانه توانستهایم توافق تعدادی از این رفقا و افراد را برای صحبت با «مهر» کسب کنیم. امید ما این است که بهتدریج بتوانیم این کار را با سرعت و گسترهٔ بیشتری بهپیش ببریم.

۴ـ چرا با چنین افرادی مصاحبه میکنید؟

رفقایی با تأکید بر ماهیت ضدتودهای «حزب دمکراتیک مردم ایران» و یادآوری نقش منفی سران این حزب در یکی از خطیرترین دوران زندگی حزب تودهٔ ایران، یعنی بلافاصله پس از یورشهای حاکمیت جمهوری اسلامی، از ما برای مصاحبه با آقای فرجاد و انتشار آن انتقاد کردهاند. همچنین این رفقا نسبت به تأثیر منفی این اقدام بر اذهان برخی از تودهایها ابراز نگرانی نمودهاند.

در پاسخ باید بگوییم که کوشش اصلی ما این است که در انتشار مطالب دچار یکجانبهگری نشویم. لذا تلاش میکنیم تا هم سخنان معترضین را، جدا از مواضع کنونی آنان نسبت به حزب تودهٔ ایران، منعکس کنیم و هم اسناد سیاسی ـ سازمانی اجلاسهای عالی حزبی و اطلاعیههای رهبری دربارهٔ معترضین، از جمله دربارهٔ خودمان، را منتشر سازیم. اما در این میان ما ناظران بیطرفی نخواهیم بود و به صراحت نظرات خود را دربارهٔ آنچه دیگران گفتهاند یا میگویند، چه در حین مصاحبهها و چه از طریق انتشار مطالب جداگانه، بیان خواهیم کرد. ما در پایان هر مرحله از مراحل سهگانه حیات ۳۰ سال اخیر حزب از زاویهٔ بحرانهای ادواری در زندگی آن، نظر مستقل خویش را دربارهٔ هر مرحله و بازیگران آن بیان خواهیم کرد. همچنین ما بهروشنی دربارهٔ نقش خود در هر مرحله سخن خواهیم گفت، قضاوت را به خوانندگان واگذار خواهیم کرد و آمادگی شنیدن هرگونه انتقادی را از سوی رفقا خواهیم داشت.

ما تلاش میکنیم تا بهسهم خویش در راه ایجاد فضای بحث سازنده میان رفقای تودهای بکوشیم. ما راهی جز آنچه برشمردیم برای حاکم کردن فضای سالم در میان تودهایها، که تنها گام اول در راه وحدت اصولی آنها است، نمیشناسیم. اما اعتقاد راسخ داریم که همین گام اول نیز تنها با همراهی سایر رفقای تودهای امکانپذیر است، و بههمین دلیل، بار دیگر از همه رفقایی که همچون ما قلبشان برای حزب تودهٔ ایران و طبقهٔ کارگر ایران میطپد درخواست میکنیم که ما را در این مسیر یاری دهند.

۵ـ علنی کردن مسایل یا طرح خصوصی آنها؟ انتشار اسناد درونی یا نه؟

یکی از رفقا چنین نظر داده است که گردانندگان «مهر» با انتشار اسناد درونی، سنن گذشتهٔ حزب را زیر پا گذاشتهاند و رفیق دیگری مطرح کرده است که بهتر بود گردانندگان «مهر» نظرات خود را بهصورت خصوصی بهدست تودهایها برسانند نه اینکه اسناد درونی را بهطور علنی منتشر کنند.

اینها نکاتی بسیار موجه و جدی است که میتواند برای هر تودهای معتقد به سلامت حزب مطرح باشد. میکوشیم بهطور خلاصه، و در حد توان خود، دیدگاه خود را دربارهٔ آنها بیان کنیم:

الف ــ در مورد زیر پا گذاشته شدن «سنن گذشته»: رفیق ما در مورد این سنن گذشته کاملاً درست میگوید: زمانی بود که مسألهٔ «پیروی از رهبری» و نگهداشتن مسایل در درون حزب بههر قیمت، بهعنوان یک ضرورت اساسی برای حفظ وحدت و موجودیت حزب، برای بسیاری از رفقا، از جمله ما، بهدرست یا غلط مسألهای تعیینکننده بود. اما به این مسأله باید بهصورت تاریخی نگاه کرد، چون شرایطی که امروز در آن مبارزه میکنیم هیچ شباهتی با تاریخ گذشته ندارد. این ملاحظات زمانی میتوانست عامل مثبتی باشد که اردوگاه سوسیالیسمی وجود داشت، احزاب در هماهنگی با یکدیگر عمل میکردند، خط مشی عمومی جنبش کمونیستی در سطح بینالمللی و بر اساس یک ایئولوژی واحد تعیین میشد، و هر یک از احزاب بهعنوان گردان کشوری این جنبش بینالمللی عمل میکردند. در چنین شرایطی، اصل «پیروی از رهبری» بهمعنای پذیرش و پیروی از این چارچوب انترناسیونالیستی بود و رهبری هر یک از احزاب در عمل نمایندهٔ این جنبش بینالمللی در کشور و حزب خود بود. مشی سیاسی آنها در انطباق با مشی مجموعهٔ جنبش جهانی تعیین میشد و تأثیر نظرات و عملکردهای فردی در درون احزاب در سطح حداقل بود.

اما با اضمحلال اردوگاه سوسیالیسم و عقبگرد تاریخی فاجعهبار ناشی از آن، وضع شکل دیگری پیدا کرد. هماهنگی بینالمللی احزاب بهطور عمده از میان رفت. مارکسیسم ـ لنینیسم برای رهبری و کادرهای بسیاری از این احزاب بهزیر سؤال رفت و گرایشات سوسیال ـ دموکراتیک و حتی گاه لیبرالی بر بسیاری از آنان حاکم شد. اپورتونیسم راست و چپ در رهبری بسیاری از احزاب سر بلند کرد و به اختلافات، شکافها و حتی جداییهای عمیقی در احزاب منجر شد. در غیاب یک جنبش واحد کمونیستی، سرنوشت هر یک از این احزاب بهناچار میبایست در درون خود آنها و بهدست اعضای آنها تعیین شود. و در این روند بود که مبارزات درونحزبی در دفاع از هویت، مشی انقلابی و ایدئولوژی احزاب به یک ضرورت عمومی بدل گردید. برای عدهای، اصل «پیروی از رهبری»، به «پیروی بیچون و چرا از رهبری» بدل شد. اما برای عدهای دیگر، همچون ما، این اصل شکل مشروط پیدا کرد: «پیروی از رهبری» تا زمانی درست است که این رهبری به ایدئولوژی علمی و مشی انقلابی حزب پایبند بماند و نمایندهٔ واقعی نظرات بدنهٔ حزب باشد. در غیر اینصورت، این وظیفهٔ انقلابی کمونیستها است که از ایدئولوژی، هویت و مشی انقلابی حزب خود دفاع کنند. از نظر ما، آنچه همچنان «مقدس» باقی مانده است آرمان انقلابی و تداوم رسالت تاریخی حزب است، نه صرفاً کادر رهبری آن و محدودیتهای تحمیل شده از سوی این رهبری به حزب.

البته این برای ما بههیچوجه بهمعنای رویارویی عکسالعملی با رهبری و ایجاد تفرقه در حزب نیست. دفاع از حزب و هویت انقلابی آن از طریق تکهتکه کردن آن شدنی نیست. این کار نیازمند برخورد رفیقانه، ایجاد اعتماد متقابل در درون حزب، و قرار دادن منافع حزب در فرای هر منفعت فردی یا گروهی است. این آن وظیفهای است که ما اکنون در برابر خود قرار دادهایم، و برعکس نظر برخی از رفقا، فکر میکنیم زمان آن فرا رسیده است که همهٔ تودهایهای معتقد به ایدئولوژی و هویت انقلابی حزب تودهٔ ایران دست بهدست هم دهند و مشکلات کنونی حزبشان را برطرف کنند.

ب ــ بر بستر چنین واقعیات عینی است که میتوان به نکتهٔ دوم، یعنی «طرح خصوصی» مشکلات با تودهایها بهجای «برخورد علنی»، پرداخت. از رفقا میپرسیم: امروز معیار تودهای بودن چیست؟ و اگر میخواستیم «بهطور خصوصی» با رفقای تودهای تماس بگیریم، میبایست با چه کسانی تماس بگیریم؟ و چگونه؟ در چارچوب پراکندگی موجود، مرز میان درون و بیرون حزب در کجا قرار میگیرد؟

نخست، از زمان اضمحلال اردوگاه سوسیالیسم بهبعد، طیف بسیار وسیعی از دیدگاههای ایدئولوژیک، نظری و سیاسی در میان کسانی که خود را کمونیست میدانند بهوجود آمده است و انشعابهای زیادی در احزاب کمونیست بهوقوع پیوسته است. این واقعیت در مورد تودهایها و حزب تودهٔ ایران نیز صادق است. امروز ما با طیف نسبتاً گستردهای از گرایشات مختلف در میان کسانی که خود را تودهای میدانند مواجهیم. این گرایشات نیز نه در درون یک تشکیلات واحد، بلکه بهشکلی پراکنده، و در بسیاری موارد بهصورت جدا از یکدیگر، حضور دارند. بدین ترتیب، سؤالی که باید برای آن پاسخ یافت این است که امروز با کدام معیار میتوان مرز تودهای بودن یا نبودن افراد را تعریف کرد، و پس از این تشخیص، چگونه میتوان در این شرایط پراکندگی گسترده با همهٔ آنها ارتباط برقرار نمود؟ در غیاب یک تشکیلات همهگیر که همهٔ تودهایها را دربر گیرد، چگونهمیتوان با تکتک آنها تماس گرفت؟ و در صورت غیرممکن بودن چنین کاری، آیا درست است که این تماس فقط بهصورت انتخابی و با افراد معینی برقرار شود و بقیه از صحنه خارج نگهداشته شوند؟ تنها راه درست و عملی که در اینجا باقی میماند طرح مسایل بهطور علنی است تا همه بتوانند از آنها مطلع شوند و در مورد مسایل مطرح شده بهقضاوت بنشینند و تصمیم بگیرند.

دوم، اگر نگرانی مطرح شده در مورد علنیت بهطور عام و طرح مسایل در بیرون از تشکیلات رسمی است، آنگاه این سؤال پیش میآید که آیا برقراری تماسهای خصوصی با رفقای خارج از تشکیلات رسمی خواهناخواه بهمعنای طرح مسایل در خارج از تشکیلات رسمی نیست؟ امروز همهٔ تودهایها در یک تشکیلات واحد با دیسیپلین منسجم حضور ندارند و در نتیجه مرزی برای اطلاعرسانی از نظر درون و بیرون تشکیلات وجود ندارد. امروز بخش اعظم تودهایهای معتقد در خارج از تشکیلات رسمی هستند و طرح مسایل با آنها بهناچار بهمعنای طرح مسایل در خارج از تشکیلات خواهد بود، مگر آنکه بخواهیم تنها رفقای عضو تشکیلات رسمی را تودهای بهحساب آوریم.

سوم، و از همه مهمتر، این واقعیت است که طی سه دههٔ گذشته، چه خوشمان بیاد و چه نیاید، بخش عظیمی از مسایل درون حزبی به بیرون از تشکیلات و به صفحات نشریات غیرحزبی و رسانههای عمومی کشانده شده است، با این تفاوت که بیرون برندگان اغلب این اطلاعات کسانی بودهاند که یا دیگر به حزب تودهٔ ایران اعتقادی ندارند یا بر اساس و در قالب اغراض شخصی خود مسایل را مطرح کردهاند. در چنین حالتی، بهاعتقاد ما، طرح اصولی مسایل و بحث سازنده در مورد آنها از سوی تودهایهای معتقد، نهتنها صدمهای به حزب نمیزند، بلکه راه را برای تشریح غیرمغرضانهٔ مسایل و شرکت همهٔ مبارزان تودهای در روند رفع مشکلات حزب باز میکند.

تا آنجا که به ما مربوط میشود، انتشار اسناد از سوی ما با خودداری کامل از دادن اطلاعات غیرلازم فردی، و تنها در چارچوب برخورد به مسایل و اختلافات ایدئولوژیک، نظری، سیاسی و تشکیلاتی خواهد بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *