اوکراین آخرین کشور از ۳۵ کشور جهان است که ایالات متحده در آنها از فاشیستها، مافیای مواد مخدر و تروریستها حمایت کرده است

واقعیت زشت این است که دولت ایالات متحده در تمام مناطق جهان سابقهای طولانی و مداوم در همکاری با فاشیستها، دیکتاتورها، مافیای مواد مخدر و دولتهای حامی تروریسم دارد.

نیکلاس ج.اس. دیویس
منبع: آلترنت
۱۸ مارس ۲۰۱۴

ایالات متحده از جناح راست افراطی حزب «سووبودا» و خشونت نئونازیهای اوکراین، که بلوای مسلحانهشان راه را برای کودتای مورد حمایت غرب هموار کرد، حمایت میکند. رویدادهای اوکراین مارا وا میدارند تا نگاه اجمالی دیگری از خلال آینۀ جنگهای تبلیغاتی آمریکا علیه فاشیسم، مواد مخدر و تروریسم بیندازیم. واقعیت زشت واقع در پشت این آینه آن است که دولت ایالات متحده  در طلب اغفالگرانه  اما بیامان خود برای قدرت بدون چالش جهانی، سابقهای طولانی و مداوم در همکاری با فاشیستها، دیکتاتورها، مافیای مواد مخدر و دولتهای حامی تروریسم در تمام مناطق جهان دارد.

در پشت دیوار آتش مصونیت و حفاظت وزارت امور خارجه و سازمان سیا، مزدوران و دستنشاندگان  آمریکا در بدترین جنایات شناخته شدۀ  بشری، از قتل و شکنجه تا کودتا و نسلکشی، درگیر بودهاند. ردپای خونین این قتلعامها و هرج و مرجها بهطور مستقیم به پلکانهای عمارت کنگره و کاخ سفید آمریکا ختم میشود. چنانکه «گابریل کولکو»، تاریخدان سرشناس، در سال ۱۹۸۸ مورد تأکید قرار داد: «مفهوم عروسک صادق خیمه شب بازی مفهوم متناقضی است که واشنگتن از سال ۱۹۴۵ تاکنون موفق به حل آن در هیچ نقطهای از جهان نشده است.» آنچه در پی میآید، راهنمای مختصری از (الف) تا (ی) تاریخ این ناکامیها است.

۱ ـ افغانستان

دردهۀ  ۱۹۸۰، ایالات متحده با پاکستان و عربستان سعودی برای سرنگونی دولت سوسیالیستی افغانستان همکاری میکرد. این کشور نیروهای تحت رهبری رؤسای مرتجع قبایل را، که  قدرتشان از ناحیۀ  پیشرفت کشور در آموزش و پرورش، حقوق زنان و اصلاحات ارضی تهدید شده بود، آموزش میداد و تأمین مالی و مسلح می کرد. پس از آن که میخائیل گورباچف نیروهای اتحاد جماهیر شوروی را در سال ۱۹۸۹ از آن کشور خارج کرد، این جنگسالاران مورد حمایت ایالات متحده، افعانستان را  تکهتکه  کردند و تولید تریاک را از ۲۰۰۰ تن درسال به سطح بیسابقۀ  ۳۴۰۰ تن در سال افزایش دادند.

حکومت طالبان در عرض دو سال، بین ۱۹۹۹ و ۲۰۰۱، تولید مواد مخدر را بهمیزان ۹۵ درصد کاهش داد، اما پس از حملهٔ ایالات متحده در سال ۲۰۰۱، این جنگسالاران و مافیای مواد مخدر بهقدرت بازگشتند. افغانستان در حال از نظر فساد حاضر رتبۀ ۱۷۵ را درمیان  ۱۷۷ کشورجهان، و از نظر توسعهٔ انسانی رتبۀ ۱۷۵ را در میان  ۱۸۶ کشور  دارا است،  و از سال ۲۰۰۴ تاکنون، بهشکلی بیسابقه هر سال  ۵۳۰۰ تن تریاک تولید کرده است. احمد ولی کرزای، برادر رئيس جمهور کرزای، بهعنوان یکی ازسران کاملاً شناخته شدۀ مافیای مواد مخدر، مورد حمایت سیا است. پس از یک حملهٔ بزرگ ایالات متحده به استان قندهار در سال ۲۰۱۱، سرهنگ عبدالرازق، که به سمت رئیس پلیس استان منصوب شد، عملیات قاچاق هروئین را، که در همان زمان سالانه ۶۰ میلیون دلار  را در یکی از فقیرترین کشورهای جهان نصیب وی میکرد، بیش از پیش افزایش داد.

۲ ـ آلبانی

در فاصلهٔ سالهای  ۱۹۴۹ و ۱۹۵۳، ایالات متحده و انگلستان به سرنگونی دولت آلبانی، کوچکترین و آسیب پذیرترین کشور کمونیستی در اروپای شرقی، مبادرت کردند. تبعیدیان استخدام میشدند و آموزش میدیدند تا به آلبانی برگردند، به اختلافات دامن بزنند و یک شورش مسلحانه را برنامهریزی کنند. بسیاری از تبعیدیان که در این طرح شرکت داشتند، همکاران سابق اشغالگران  ایتالیایی و آلمانی در طول جنگ جهانی دوم بودند.

«جعفر دوا»، وزیر کشور سابق، که بر تبعید «یهودیان، کمونیستها، پارتیزانها و افراد مشکوک» به آشویتس نظارت داشت،(چنانکه در یک سند نازیها شرح داده شده) از جملۀ این افراد بود. مدارک غیرمحرمانه شدهٔ ایالات متحده نشان داد که «دوا» یکی از ۷۴۳ فاشیست جنایتکار جنگی بود که  پس از جنگ از سوی ایالات متحده بهخدمت گرفته شد.
 
۳ ـ آرژانتین

اسناد ایالات متحده که در سال ۲۰۰۳ از طبقهبندی محرمانه خارج شدند، مکالمهٔ میان «هنری کیسینجر»، وزیر خارجهٔ ایالات متحده، و دریاسالار «گازتی»، وزیر امور خارجهٔ آرژانتین، را در اکتبر ۱۹۷۶، بلافاصله پس از آن که خونتای نظامی قدرت را در آرژانتین بهدست گرفتند بهتفصیل شرح میدهند. طبق این اسناد، «کیسینجر» بهصراحت «جنگ کثیف» خونتا را، که در آن در نهایت تا ۳۰ هزار نفر کشته شدند، که  بسیاری از آنها افراد جوان بودند، و ۴۰۰ کودک از خانوادههای والدین مقتولشان ربوده شدند، مورد تأیید قرار داد. «کیسینجر» به «گازتی» گفت: «بیین، نگرش عمومی ما این است که ما مایلیم  شما موفق شوید … هرقدر زودتر موفق شوید، همان قدر بهتر». سفیر آمریکا در بوئنوس آیرس گزارش داد که گازتی  «باحالتی شادمانه و متقاعد به اینکه در خصوص آن موضوع هیچ  مشکل واقعی با دولت آمریکا وجود ندارد، به سر کار خود بازگشت». («دانیل گاندولفو»، «پرزنته!»)

۴ ـ برزیل

در سال ۱۹۶۴، سرهنگ «کاستلو برانکو»  کودتایی را رهبری کرد  که آغازگر ۲۰ سال دیکتاتوری نظامی وحشیانه بود. «ورنون والترز»، وابستهٔ نظامی ایالات متحده، معاون بعدی رییس  سازمان سیا و سفیر در سازمان ملل متحد، «برانکوکاستلو» را  بهخوبی از جنگ دوم جهانی در ایتالیا می شناخت. اسناد مربوط به سوابق «والترز» در برزیل، بهعنوان یک افسر مخفی سازمان سیا، هرگز غیرمحرمانه اعلام نشدهاند، اما سازمان سیا تمام پشتیبانیهای لازم را برای حصول اطمینان از موفقیت کودتا، از جمله کمکهای مالی علیه فعالیتهای اپوزیسیون  و گروههای دانشجویی در تظاهرات خیابانی، را به عمل آورد، همچنان که امروز نیز در اوکراین و ونزوئلا عمل میکند.

هیچ نیازی به پیاده شدن نیروهای آمادهٔ تفنگداران آبیـخاکی ایالات متحده در سائوپولو وجود نداشت. مانند دیگر قربانیان کودتاهای مورد حمایت ایالات متحده در آمریکای لاتین، «خوائو گولارت»، رئیس جمهور منتخب، یک زمیندار ثروتمند بود، نه یک کمونیست. اما تلاشهای وی برای حفظ  بیطرفی در جنگ سرد از نظر واشنگتن قابل پذیرش نبود؛ چنانکه ۵۰ سال بعد، امتناع پرزیدنت «یانوکوویچ» از انداختن اوکراین بهدامن غرب غیرقابل پذیرش بود.

۵ ـ کامبوج

هنگامی که پرزیدنت نیکسون در سال ۱۹۶۹ فرمان بمباران مخفی و غیرقانونی کامبوج را صادر کرد، به خلبانهای  آمریکایی دستور داده شد که گزارشهای عملیاتی خود را دستکاری کنند تا جنایاتشان پنهان بماند. آنها با باران بمبهایی بیش از  آن مقدار که در آلمان و ژاپن در جنگ جهانی دوم برسر مردم ریختند، حداقل نیم میلیون کامبوجی را کشتند.

بهدنبال قدرت گرفتن «خمرهای سرخ» در سال ۱۹۷۳، سازمان سیا گزارش داد که «تبلیغات در میان پناهندگان از حملات بمب افکنهای ب ـ ۵۲ موثرتر  بوده است». پس از آن که «خمرهای سرخ» حداقل ۲ میلیون نفر از مردم خود را به قتل رساندند و در نهایت در سال ۱۹۷۹ توسط ارتش ویتنام رانده شدند، «گروه آمریکایی کمکهای فوری به کامپوچیا»، مستقر در سفارت ایالات متحده در بانکوک، شروع به تغذیه و تأمین آنها بهعنوان نیروهای «مقاومت» در مقابل دولت جدید مورد حمایت ویتنام در کامبوج کرد.
 
تحت فشار ایالات متحده، «برنامهٔ جهانی تغذیه» مبلغ ۱۲ میلیون دلار برای تغذیهٔ ۲۰ هزار تا چهل هزار سرباز «خمرهای سرخ» فراهم کرد. حداقل برای ده سال دیگر، «آژانس اطلاعات دفاعی ایالات متحده»، اطلاعات ماهوارهای در اختیار «خمرهای سرخ» قرار میداد، و همزمان  نیروهای ویژهٔ ایالات متحده و بریتانیا آنها را آموزش میدادند تا میلیونها مین زمینی را در سراسر کامبوج غربی نصب کنند که هنوز هم در هر سال صدها نفر از مردم را میکشند یا زخمی میکنند.

۶ ـ شیلی

هنگامی که سالوادور آلنده در سال ۱۹۷۰ رئیس جمهور شد، رئیس جمهور نیکسون قول داد که در شیلی «اقتصاد را به فریاد درآورد». ایالات متحده، بزرگترین شریک تجاری شیلی، داد و ستد با شیلی را قطع کرد تا موجب  کمبود و آشفتگی اقتصادی شود. سازمان سیا و وزارت امور خارجه عملیات تبلیغاتی پیچیدهای را بهمدت  یک دهه در شیلی هدایت کرده بودند، و همزمان با دادن کمکهای مالی به سیاستمداران محافظه کار، احزاب، اتحادیهها، گروههای دانشجویی و انواع رسانهها، روابط خودرا با ارتش توسعه داده بودند.
 
پس از بهقدرت رسیدن ژنرال پینوشه، سازمان سیا مقامات شیلی را در لیست حقوقبگیران خود نگهداشت و در زمانی که هزاران نفر از مردم را میکشت و زندانی میکرد و هزاران نفر دیگر را زیر شکنجه قرار داده بود، با سازمان اطلاعات شیلی («دینا») همکاری نزدیک داشت. در همین حال، «پسران شیکاگو»، متشکل از بیش از ۱۰۰ دانشجوی شیلیایی که در چارچوب برنامهٔ وزارت امور خارجه زیر نظر  میلتون فریدمن در دانشگاه شیکاگو تحصیل کرده بودند، یک برنامهٔ رادیکال خصوصیسازی، مقرراتزدایی و سیاستهای نئولیبرالی را بهاجرا گذاشتند که یک وضعیت دهشتناک اقتصادی را در طول تاریخ ۱۶ سالهٔ  دیکتاتوری نظامی پینوشه بهزیان اکثریت مردم شیلی ایجاد کرد.

 ۷ ـ چین

در پایان سال ۱۹۴۵، ۱۰۰ هزار نفراز سربازان ایالات متحده در کنار نیروهای چینی «کومینتانگ» (و ژاپنیها) در مناطق  تحت کنترل کمونیستها در شمال چین میجنگیدند. میتوان گفت که «چیانگ کای ـ شک» و «کومینتانگ» از همهٔ متحدان ایالات متحده فاسدتر بودند. گروهی از مشاوران ایالات متحده در چین بهطور مکرر هشدار میدادند که کمکهای ایالات متحده توسط «چیانگ» و همدستانش بهسرقت رفته و حتی بخشی از آن به ژاپنیها فروخته شده است. اما تعهد ایالات متحده به کمک به «چیانگ» در تمام طول جنگ، شکست او از کمونیستها و حاکمیتش بر تایوان ادامه یافت. سیاست بازی با آتش «دالس»، وزیر امور خارجه، به نفع  چیانگ، ایالات متحده را دو بار در سالهای ۱۹۵۵ و ۱۹۵۸ در آستانهٔ جنگ هستهای با چین بر سر «ماتسو» و «کموی»، دو جزیرهٔ کوچک در سواحل چین، قرار داد.

۸ ـ کلمبیا

هنگامی که نیروهای ویژهٔ ایالات متحده و «ادارهٔ مبارزه با مواد مخدر» به نیروهای کلمبیایی کمک کردند تا «پابلو اسکوبار»، رییس مافیای مواد مخدر کلمبیا را تحت پیگیرد قرار دهند و او را بکشند، با گروه یاغیان مسلح موسوم به «لوس پپز» همکاری کردند. در سال ۱۹۹۷، «دیهگو موریو ـ وخارانکو» و دیگر رهبران «لوس پپز»، تشکیلات  «آ.یو.سی» («نیروهای متحد دفاع از خود در کلمبیا») را تأسیس کردند که در طول بیش از ۱۰ سال پس از آن، مسؤول ۷۵ درصد از قتلهای خشونتبار غیرنظامیان در کلمبیا بود.

۹ ـ کوبا

ایالات متحده از دیکتاتوری باتیستا پشتیبانی میکرد، کسی که با بهقتل رساندن نزدیک به  ۲۰ هزار نفر از مردم، چنان  شرایطی از سرکوب را ایجاد کرد که به انقلاب کوبا منجر شد. «ارل اسمیت»، سفیر پیشین ایالات متحده، در برابرکنگره شهادت داد که «ایالات متحده چنان نفوذ منکوب کنندهای در کوبا داشت که سفیر آمریکا دومین فرد مهم، و گاه حتی مهمتر از رئيس جمهور کوبا بود».

پس از انقلاب، سازمان سیا یک کارزار طولانیمدت از تروریسم علیه کوبا، آموزش تبعیدیان کوبا در فلوریدا، آمریکای مرکزی و جمهوری دومینیکن برای ارتکاب ترور و خرابکاری در کوبا را بهراه انداخت.

عملیات مورد حمایت سازمان سیا علیه کوبا موارد زیر را شامل میشد: اقدام برای اشغال خلیج خوکها، که در آن ۱۰۰ نفر از تبعیدیان کوبا و چهار آمریکایی کشته شدند؛ چندین مورد تلاش برای ترور فیدل کاسترو، و ترورهای موفق دیگر مقامات؛ چندین مورد بمباران در سال ۱۹۶۰ (سه آمریکایی کشته و دو آمریکایی دستگیر شدند) و بمبگذاریهای تروریستی با هدف قرار دادن گردشگران که تازهترین آنها به سال  ۱۹۹۷ مربوط میشود؛ بمبگذاری آشکار در یک کشتی فرانسوی در بندر هاوانا (با حداقل ۷۵ کشته)؛ حملهٔ بیولوژیکی با استفاده از آنفلوآنزای خوکی که نیم میلیون خوک را کشت؛  و بمبگذاری تروریستی در یک هواپیمای مسافربری کوبایی (با ۷۸ کشته) توسط «لوئیس پوسادا کاریلس» و «اورلاندو بوش، که علیرغم تظاهر ایالات متحده به جنگ علیه تروریسم، اکنون آزادانه در آمریکا زندگی میکنند. «اورلاندو بوش» از سوی پرزیدنت بوش اول مشمول عفو ریاست جمهوری شد.

۱۰ ـ السالوادور

جنگ داخلی که سراسر السالوادور را در دهۀ ۱۹۸۰ دربرگرفت یک خیزش مردمی در برابر دولتی بود که با خشونت تمام حکومت میکرد. دستکم ۷۰ هزار نفر کشته و هزاران نفر دیگر ناپدید شدند. کمیسیون حقیقتیاب سازمان ملل متحد، که پس از جنگ تشکیل شد، نشان داد که ۹۵ درصد کشتهشدگان توسط نیروهای دولتی و جوخههای مرگ، و تنها ۵ درصد توسط چریکهای «جبهۀ آزادیبخش فاراباندو مارتی» (اف.ال.ام.ان.) کشته شده بودند.

نیروهای دولتی مسؤول این کشتار یکطرفه، تقریبأ بهطور کامل تحت سرپرستی سازمان سیا، نیروهای ویژهٔ ایالات متحده و مؤسسهٔ آمریکایی بهنام «مدرسهٔ قارهٔ آمریکا»، سازمانداده شده، آموزش دیده و مسلح میشدند. کمیسیون حقیقتیاب سازمان ملل متحد نشان داد که واحدهای مرتکب بدترین جنایات، مانند «گردان آتلاکتال»، که به انجام ننگینترین قتلعام موسوم به «ال موزوته» محکوم شده بود، دقیقاً کسانی را دربر میگرفت که مستقیماً تحت سرپرستی مشاوران آمریکایی قرارداشتند. نقش آمریکا در این کارزار تروریسم دولتی در حال حاضر توسط افسران ارشد ارتش ایالات متحده بهمثابه یک مدل «ضد شورش» در کلمبیا و جاهای دیگر مورد ستایش قرار دارد؛ مدلی که بهعنوان ابزار جنگ ایالات متحده علیه ترور، تنها  خشونت و هرج و مرج را در سراسر جهان گسترش میدهد.

۱۱ ـ فرانسه

نیروهای درحال پیشروی متفقین در پایان جنگ جهانی دوم، در فرانسه، ایتالیا، یونان، هندوچین، اندونزی، کره و فیلیپین، دریافتند که نیروهای مقاومت کمونیست، با عقبنشینی یا تسلیم نیروهای آلمانی و ژاپنی، کنترل مؤثر مناطقی بزرگ و حتی کل برخی از کشورها را به دست گرفتهاند. در مارسی، اتحادیهٔ کارگری کمونیستی «س.ژ.ت.» لنگرگاههایی را زیر کنترل داشت که از نظر تجارت با ایالات متحده و «طرح مارشال» حیاتی بودند.

سازمان «او.اس.اس.» ایالات متحده در طول جنگ با مافیای آمریکایی ـ سیسیلی و گانگسترهای کروواسی همکاری کرده بود. بنابراین، پس از آنکه سازمان «او.اس.اس.» پس از جنگ در سازمان جدید سیا ادغام شد، برای درهم شکستن اعتصابهای لنگرگاهها و کنترل «س.ژ.ت.» بر لنگرگاهها، از این ارتباطات آن برای بازگرداندن گانگسترهای کروواسی بهقدرت در مارسی، استفاده شد.

این سازمان از کروواسیها که آزمایشگاههای هروئین بهراه انداخته و کار حمل و نقل هروئین به نیویورک را شروع کرده بودند حمایت میکرد. کار مافیای آمریکایی ـ سیسیلی نیز تحت حمایت سازمان سیا رونق گرفت. اتفاقاً، بهدلیل بروز اختلالات در عرضهٔ هروئین در نتیجهٔ جنگ و انقلاب در چین، تعداد معتادان هروئین در ایالات متحده تا سال ۱۹۴۵به ۲۰ هزار نفر کاهش یافته بود و اعتیاد به هروئین عملاً میتوانست از میان برداشته شود، اما ارتباط ننگین سازمان سیا با مافیای مستقر در فرانسه موج جدیدی از اعتیاد به هروئین، جرم و جنایت سازمانیافته و خشونت مرتبط با  مواد مخدر را  برای نیویورک و دیگر شهرهای آمریکا به ارمغان آورد.

۱۲ – غنا

به نظر میرسد این روزها هیچ رهبر ملی الهام بخشی در آفریقا وجود ندارد. اما شاید این تقصیر آمریکا باشد. در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰، یک ستارهٔ درخشان در غنا وجود داشت: قوام نکرومه. او از سال ۱۹۵۲ تا ۱۹۶۰ نخست وزیر تحت حاکمیت بریتانیا بود و در ۱۹۶۰ که غنا استقلال یافت، رئيس جمهور شد. او یک سوسیالیست، یک پان آفریقایی و ضدامپریالیست بود. وی در سال ۱۹۶۵ کتابی بهنام «استعمار نو: آخرین مرحلهٔ امپریالیسم» نوشت. نکرومه در یک کودتای سازمان سیا در سال ۱۹۶۶ سرنگون شد. سازمان سیا در آن زمان دخالت در کودتا را انکار کرد، اما مطبوعات بریتانیا بعدها گزارش دادند که ۴۰ افسر سیا از درون سفارت ایالات متحده این عملیات را اجرا کردند و «در میان دشمنان مخفی رئیس جمهورنکرومه سخاوتمندانه به بذل و بخشش میپرداختند،» و اینکه کار آنها «از پاداش کامل برخوردار شد.» افسر سابق سیا،  «جان استاکول»، در کتاب خود بهنام  «در جستجوی دشمنان» اطلاعات بیشتری در مورد نقش تعیینکنندهٔ سازمان سیا را در این کودتا فاش کرد.

۱۳ ـ یونان

هنگامی که نیروهای بریتانیا در اکتبر ۱۹۴۴ در یونان فرود آمدند، کشور را تحت کنترل مؤثر سازمان «الاس ـ ای.آ.ام»، یک گروه پارتیزانی چپ که در سال ۱۹۴۱، پس از حملهٔ ایتالیا و آلمان توسط حزب کمونیست یونان تشکیل شده بود، یافتند. «الاس ـ ای.آ.ام» از نیروهای بریتانیا استقبال کرد، اما انگلیسیها از هرنوع همکاری آنها خودداری کردند و دولتی متشکل از سلطنتطلبان و همدستان نازیها را بهکار گماردند. هنگامی که «الاس ـ ای.آ.ام» یک تظاهرات بزرگ در آتن برگزار کرد، پلیس به روی تظاهرکنندگان آتش گشود و ۲۸ نفر کشته شدند. بریتانیا اعضای گردانهای امنیتی را که توسط نازیها آموزش دیده بودند استخدام کرد تا به شکار و دستگیری اعضای «الاس ـ ای.آ.ام»، که بار دیگر اسلحه بهدست گرفتند تا بهعنوان یک جنبش مقاومت عمل کنند، بپردازند. در سال ۱۹۴۷، با خیزش  یک جنگ داخلی، انگلستان ورشکسته از ایالات متحده تقاضا کرد  که  نقش بریتانیا  را در یونان اشغالشده بهعهده بگیرد. نقش ایالات متحده در حمایت از یک دولت فاشیستی بیکفایت در یونان در «دکترین ترومن»، که  توسط بسیاری از مورخان بهعنوان آغاز جنگ سرد شناخته  می شود، بهجای خود باقی ماند. مبارزان «الاس ـ ای.آ.ام» در سال ۱۹۴۹، بعد از آنکه یوگسلاوی از حمایت از آنان دست کشید، سلاحهای خود را کنار گذاشتند، و ۱۰۰ هزار نفر اعدام ، تبعید، یا زندانی شدند. «جورجیوس پاپاندرو»، نخست وزیر لیبرال یونان، در سال ۱۹۶۷  در یک کودتای مورد حمایت سیا سرنگون شد، که به هفت سال دیگر حکومت نظامی منجر گردید. پسر او، «آندریاس»، بهعنوان اولین رئيس جمهور «سوسیالیست» یونان در سال ۱۹۸۱ انتخاب شد، اما بسیاری از اعضای «الاس ـ ای.آ.ام» که در دهه ۱۹۴۰ زندانی شده بودند هرگز آزاد نشدند و در زندان درگذشتند.

۱۴ ـ گواتمالا

پس از اولین عملیات خود برای سرنگونی دولت ایران در سال ۱۹۵۳، سازمان سیا برای حذف دولت لیبرال منتخب «جاکوبو آربنز» در گواتمالا عملیات پیچیدهتری را در سال ۱۹۵۴ آغاز کرد. سیا ارتش کوچکی از مزدوران گواتمالایی بهرهبری «کاستیلو آرماس» تبعیدی را اجیر کرد و به آنها برای حمله به  گواتمالا آموزشهای لازم را داد، و خود با ۳۰ هواپیمای بینشان از آنها پشتیبانی هوایی کرد. سفیر آمریکا، «پوریفوی»، لیستی از گواتمالاییهایی که باید اعدام شوند تهیه کرد، و «آرماس» بهعنوان رئيس جمهور منصوب شد. حکومت ترور و وحشتی که بهدنبال این تغییر پدید آمد منجر به ۴۰ سال جنگ داخلی شد  که در آن حداقل ۲۰۰ هزار نفر، که بسیاری از آنها افراد بومی بودند، کشته شدند. نقطهٔ اوج جنگ عملیات  نسلکشی در  «لکسیل» بود که توسط رئیس جمهور «ریوس مونت» اجرا شد، عملیاتی که بهخاطر آن، او در سال ۲۰۱۳ به حبس ابد  محکوم شد، اما دیوان عالی کشور گواتمالا با استفاده از اصطلاحات  فنی او را را نجات داد. محاکمهٔ جدید برای سال ۲۰۱۵ برنامهریزی شده است. مدارک علنی شدهٔ سازمان سیا نشان میدهد که دولت ریگان، در زمانی که کمکهای جدید نظامی به گواتمالا، از جمله ارسال وسایل نقلیه نظامی، قطعات یدکی هلیکوپتر و مستشاران نظامی آمریکا، را سال ۱۹۸۱ تصویب کرد، بهخوبی از ماهیت عنانگسیخته  و نسلکشی عملیات نظامی در گواتمالا آگاه بود. اسناد سیا قتلعام و نابودی کل روستاها را بهتفصیل بیان میکند و نتیجه میگیرد که «باور ارتش مبنی بر اینکه  کل جمعیت سرخپوست «لکسیل» طرفدار «ای.جی.پی.» (ارتش چریکی فقرا) هستند، وضعیتی را ایجاد کرده است که میتوان انتظار داشت ارتش هیچ گذشتی نسبت به رزمندگان و غیررزمندگان از خود نشان ندهد.»

۱۵ ـ هائیتی

تقریباً ۲۰۰ سال پس از شورش بردگان که کشور هائیتی را بهوجود آورد و ارتش ناپلئون را شکست داد، مردم آن کشور در سال ۱۹۹۱، پس از تحمل یک دورهٔ طولانی رنج و ناراحتی، سرانجام  یک دولت واقعاً دموکراتیک را بهرهبری کشیش «ژان برتراند آریستید» انتخاب کردند. اما رئیس جمهور «آریستید» پس از هشت ماه ریاست جمهوری در یک کودتای نظامی مورد حمایت آمریکا سرنگون شد و «آژانس اطلاعاتی وزارت دفاع» ایالات متحده (DIA) یک نیروی شبهنظامی بهنام  «فراپ» را استخدام کرد تا جنبش «لاوالاس» آریستید را در هائیتی هدف قرار داده و آن را نابود کند. سازمان سیا رهبر «فراپ»، «امانوئل کنستانت» (معروف به «توتو»)، را در لیست ثابت حقوقبگیران خود قرار داد و از ایالت فلوریدا برای او سلاح فرستاد. هنگامی که پرزیدنت کلینتون در سال ۱۹۹۴ نیروی اشغالگر ایالات متحده را برای بازگرداندن «آریستید» به سمت خود به هائیتی اعزام کرد، اعضای «فراپ» که توسط  نیروهای آمریکایی بازداشت شده بودند به دستور واشنگتن آزاد شدند و سیا «فراپ» را بهمثابه یک باند جنایتکار حفظ کرد تا به تضعیف آریستید و «لاوالاس» بپردازد. پس از آنکه «آریستید» برای بار دوم در سال ۲۰۰۰  به ریاست جمهوری انتخاب شد، سیا نیرویی مرکب از ۲۰۰ نفر از  نیروهای ویژهٔ ایالات متحده، ۶۰۰ عضو سابق «فراپ» و عدهای دیگر را  در جمهوری دومینیکن بهمنظور آماده شدن برای کودتای دوم آموزش داد. در سال ۲۰۰۴، آنها یک کارزار خشونتآمیز را برای بیثبات کردن هائیتی آغاز کردند که بهانهٔ  لازم برای فرود نیروهای ایالات متحده در هائیتی و برکناری آریستید فراهم کرد.

۱۶ ـ هندوراس

کودتای ۲۰۰۹ در هندوراس به سرکوب شدید و کشتار مخالفان سیاسی، رهبران اتحادیهها و روزنامهنگاران بهدست جوخه مرگ منجر شده است. در زمان کودتا، مقامات ایالات متحده داشتن هرگونه نقشی را در کودتا را رد کرده و از علم معنا شناسی استفاده کردند تا قوانین ایالات متحده را دور بزنند و از قطع کمکهای نظامی به هندوراس پرهیز کنند. اما دو تلگراف «ویکی لیکس» فاش کرد که سفارت آمریکا کارگزار اصلی قدرت در  مدیریت پس از کودتا و تشکیل دولتی است که در حال حاضر مردم خود را سرکوب میکند و آنها را به قتل میرساند.

۱۷ ـ اندونزی

در سال ۱۹۶۵، ژنرال سوهارتو قدرت واقعی را به بهانهٔ مبارزه با یک کودتای شکست خورده از رئیس جمهور سوکارنو گرفت و آغاز به قتلعام گستردهای کرد که در جریان آن حداقل نیم میلیون نفر کشته شدند. دیپلماتهای ایالات متحده بعدها اقرار کردند که  فهرستی از ۵ هزار عضو حزب کمونیست را برای بهقتل رساندن ارائه کردهاند. افسر سیاسی، «رابرت مارتنز» گفت: «این واقعاً کمک بزرگی به ارتش بود. آنها احتمالاً افراد  بسیاری را بهقتل رساندند، و دست من احتمالاً به خون افراد زیادی آلوده است، اما خیلی هم بد نیست. زمانی میرسد که مجبورید در یک لحظهٔ تعیین کننده ضربه را وارد کنید.»

۱۸ ـ ایران

شاید ایران عبرتآمیزترین مورد کودتای سیا باشد که موجب مشکلات بیپایان طولانیمدت برای ایالات متحده شده است. در سال ۱۹۵۳،سازمان سیا و «ام.آی.۶» بریتانیا، دولت منتخب و محبوب محمد مصدق را سرنگون کردند. ایران با اتفاق آراء اعضای مجلس صنعت نفت خود را ملی کرده بود، و به انحصار شرکت «نفت انگیس» که به ایران فقط ۱۶ درصد حق امتیاز نفت آن را پرداخت میکرد پایان داد. برای دو سال، ایران در برابرمحاصرهٔ نیروهای انگلیسی و تحریمهای اقتصادی بینالمللی مقاومت کرد. پس از آنکه آیزنهاور در سال ۱۹۵۳ به ریاست جمهوری رسید، سازمان سیا  با درخواست انگلستان برای مداخله موافقت کرد. پس از آنکه کودتای اولیه شکست خورد و شاه به همراه خانوادهاش به ایتالیا فرار کرد، سازمان سیا میلیونها دلار بهعنوان رشوه به افسران نظامی و گانگسترها پرداخت تا  در خیابانهای تهران دست به خشونت بزنند. سرانجام مصدق برکنار شد و شاه بهعنوان دستنشاندهٔ بیرحم غرب تا انقلاب ایران در سال ۱۹۷۹ به حکومت بازگشت.

۱۹ ـ اسرائيل

درست همانطور که ایالات متحده از قدرت  اقتصادی و نظامی خود استفاده میکند و از سیستم تبلیغاتی پیچیده و موقعیت خود بهعنوان عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز برای نقض قوانین بینالمللی با مصونیت از مجازات بهره میبرد، از همان ابزار بهعنوان یک سپر برای محفوظ نگهداشتن متحد خود اسرائیل از پاسخگویی به جنایات بینالمللی استفاده میکند. از سال ۱۹۶۶، ایالات متحده آمریکا ۸۳ بار، یعنی بیش از مجموع چهار عضو دائم دیگر، از حق وتو در شورای امنیت استفاده کرده است، که ۴۲ بار آن  در مورد قطعنامههای مربوط به اسرائیل و یا فلسطین بوده است. در هفتهٔ گذشته، سازمان عفو بینالملل گزارش داد که «نیروهای اسرائیلی در طول سه سال گذشته با کشتن دهها تن از غیرنظامیان فلسطینی، از جمله کودکان، در کرانهٔ باختری سرزمینهای اشغالی، با مصونیت از مجازاتها بیتوجهی سنگدلانهای به زندگی انسان نشان داده  است. «ریچارد فالک»، گزارشگر ویژهٔ حقوق بشر سازمان ملل در سرزمینهای اشغالی، حمله سال ۲۰۰۸ به غزه را بهعنوان «نقض گستردهٔ قوانین بینالمللی» محکوم و اضافه کرده است  که کشورهایی مانند ایالات متحده «که در تأمین سلاح و حمایت از محاصره مشارکت داشتهاند، در این جنایات شریکاند.» طبق قانون «لیهی»، ایالات متحده موظف است از  دادن کمکهای نظامی به نیروهایی که حقوق بشر را نقض میکنند پرهیز کند، اما این قانون هرگز علیه اسرائیل بهاجرا گذاشته نشده است. اسرائیل همچنان به ساخت شهرکهای یهودینشین در مناطق اشغالی، که نقض کنوانسیون شمارهٔ ۴ ژنو است، ادامه میدهد، و بدین ترتیب پیروی از قطعنامههای شورای امنیت را که مستلزم  عقبنشینی از مناطق اشغالی است دشوارتر میکند. اما اسرائیل فراتر از حاکمیت قانون باقی مانده است و توسط حامی قدرتمند خود، ایالات متحده، از پاسخگویی طفره میرود.

۲۰ ـ عراق

در سال ۱۹۵۸، پس از آنکه ژنرال عبدالکریم قاسم رژیم سلطنتی مورد حمایت بریتانیا را سرنگون ساخت، سازمان سیا یک جوان ۲۲ سالهٔ عراقی به نام صدام حسین را برای ترور رئيس جمهور جدید اجیر کرد. حسین و دار و دستهاش در انجام کار نافرجام شدند. او توسط یکی از همراهانش از ناحیه پا زخمی شد و به لبنان فرار کرد. سیا برای او در بیروت یک آپارتمان اجاره کرد و سپس او را به قاهره فرستاد، جایی که او بهعنوان جاسوس در سرویس اطلاعاتی مصر استخدام شد و مکرر به سفارت ایالات متحده رفت و آمد داشت. قاسم در سال ۱۹۶۳، در یک کودتای بعثی که مورد حمایت سیا بود کشته شد، و مانند موارد گواتمالا و اندونزی، سیا به دولت جدید نیز یک لیست شامل حداقل ۴ هزار کمونیست که میبایست به قتل برسند تهیه کرد. اما زمانی که دولت انقلابی بعثی در قدرت قرار گرفت دیگر دستنشاندهٔ غرب نبود و صنعت نفت عراق را ملی اعلام کرد، یک سیاست خارجی ملی عربی را بهتصویب رساند و بهترین سیستم آموزشی و بهداشتی در جهان عرب را ایجاد کرد. در سال ۱۹۷۹، صدام حسین رئيس جمهور شد، دست به تصفیهٔ مخالفان سیاسی زد و یک جنگ فاجعهآمیز علیه ایران را آغاز کرد. «آژانس اطلاعاتی وزارت دفاع» ایالات متحده اطلاعات جاسوسی ماهوارهای را در اختیار او گذاشت سلاحهای شیمیایی را که غرب در تولید آنها به او کمک کرده بود  هدف قرار دهد، و «دونالد رامسفلد» و دیگر مقامات آمریکایی از  او به عنوان یک متحد علیه ایران استقبال کردند. تنها پس از آنکه عراق به کویت حمله کرد و نقش حسین بهعنوان یک دشمن مفیدتر شد، دستگاه تبلیغاتی ایالات متحده او را «هیتلر جدید» لقب داد. پس از آنکه  ایالات متحده با ادعای نادرست در سال ۲۰۰۳ عراق را اشغال کرد، سیا ۲۷ تیپ «پلیس ویژه» را با ادغام بیرحمترین نیروهای امنیتی صدام حسین با شبه نظامیان «بدر»، که در ایران آموزش دیده بودند، به منظور تشکیل جوخههای مرگ بهوجود آورد. این نیرو دهها هزار نفر از مردان و پسران عرب را که عمدتا سنی بودند در بغداد و جاهای دیگر به قتل رساند. این حکومت وحشت تا امروز ادامه دارد.

۲۱ ـ کره

هنگامی که نیروهای ایالات متحده در سال ۱۹۴۵ وارد کره شدند، توسط مقامات جمهوری خلق کره، متشکل از گروههای مقاومت که نیروهای ژاپنی را خلع سلاح کرده و شروع به برقراری نظم و قانون در سراسر کره کرده بودند، مورد استقبال قرار گرفتند. ژنرال «هاج» آنها را از دفتر خود بیرون کرد و نیمهٔ جنوبی کره را تحت اشغال نظامی ایالات متحده قرار داد. در مقابل، نیروهای روسی در شمال، جمهوری خلق کره را بهرسمیت شناختند و این امر منجر به تقسیم طولانیمدت کره شد. ایالات متحده «سینگمن ری»،یک تبعیدی محافظهکار کرهای را وارد کره کرد و در سال ۱۹۴۸ او را بهعنوان رئیس جمهور کره جنوبی منصوب نمود. «ری» در روند یک جنگ صلیبی علیه کمونیستها به یک دیکتاتور بدل شد و افرادی را که مظنون به کمونیست بودند دستگیر و شکنجه کرد، به طرز وحشیانه ای شورشیان را سرکوب  کرد، ۱۰۰ هزار نفر را به قتل رساند و قسم خورد که کرهٔ شمالی را تصرف کند. او حداقل تا حدی مسؤول وقوع جنگ کره و تصمیم متفقین برای حمله به کرهٔ شمالی پس از اشغال کرهٔ جنوبی بود. او در نهایت در سال ۱۹۶۰ در نتیجهٔ تظاهرات عظیم دانشجویی مجبور به استعفا شد.

۲۲ ـ لائوس

سازمان سیا در سال ۱۹۵۰ از نیروهای فرانسوی در لائوس پشتیبانی هوایی بهعمل آورد، و بهمدت ۲۵ سال در آنجا درگیر باقی ماند. سیا بین سالهای ۱۹۵۸ و ۱۹۶۰ حداقل در مهندسی سه کودتا دخالت داشت تا «پثت لائو»ی چپگرا را که در حال رشد بود از حکومت دور نگه دارد. سیا با ژنرال «فومی نوساوان» لائوسی کار میکرد که خداوندگار مواد مخدر و متعلق به جناح راست بود و به حمل تریاک بین برمه، لائوس و ویتنام مشغول بود و از انحصار خود در تجارت مواد مخدر در لائوس محافظت میکرد. در سال ۱۹۶۲، سازمان سیا یک ارتش مزدور مخفی متشکل از ۳۰ هزار نفر از جانبازان جنگ چریکی قبلی، از تایلند، کره، ویتنام و فیلیپین برای مبارزه با «پثت لائو» استخدام کرد. از آنجا که تعداد زیادی از سربازان آمریکایی در جنگ ویتنام به هروئین معتاد شده بودند، خط هوایی سیا، بهنام «هواپیمایی آمریکا»، تریاک را  از سرزمین «همونگ» واقع در دشت «جارز» به آزمایشگاههای هروئین ژنرال «ونگ پائو» در «لانگ تیینگ » و «وینتیان»، برای ارسال به ویتنام حمل میکرد. هنگامی که سیا موفق به شکست «پثت لائو» نشد، ایالات متحده لائوس را با ۲ میلیون تن بمب، تقریباً بهشدت کامبوج، بمباران کرد.

۲۳ ـ لیبی

جنگ ناتو در لیبی مظهر رویکرد «پنهان، آرام، و بهدور از جنجال رسانهای» پرزیدنت اوباما به جنگ بود. بمباران ناتو بهشکلی ریاکارانه بهعنوان تلاش برای حفاظت از غیرنظامیان در شورای امنیت سازمان ملل متحد توجیه شد، و نقش ابزاری غرب و دیگر  نیروهای ویژهٔ خارجی، حتی زمانی که نیروهای ویژهٔ قطر (از جمله مزدوران سابق سازمان امنیت پاکستان) حملهٔ نهایی در بابالعزیزیه در طرابلس را هدایت کردند، کاملاً پنهان نگهداشته شد. ناتو ۷۷۰۰ حملهٔ  هوایی انجام داد که طی آن ۳۰ هزار تا ۱۰۰ هزار نفر کشته شدند، شهرهای وفادار در بمباران ویران شدند و پاکسازی نژادی در آنها انجام گرفت. و همچنانکه نیروهای آموزش دیده و شبه نظامیان اسلامگرای مسلح  کشور را تسخیر و تسهیلات نفتی را تصرف میکنند و برای کسب قدرت رقابت میکنند، کشور بیشتر  در هرج و مرج غرق میشود. نیروهای شبهنظامی «مسراته»، که توسط نیروهای ویژهٔ غربی آموزش دیده و مسلح شدهاند، یکی از خشنترین و قدرتمندترین نیروها محسوب میشوند. بههنگام نوشتن این مطالب، معترضان برای بار چهارم یا پنجم در ماههای اخیر به ساختمان کنگره در طرابلس یورش بردهاند و دو نمایندهٔ در حال فرار مورد اصابت  گلوله قرار گرفته  و مجروح شدهاند.

۲۴ – مکزیک

شمار کشتهشدگان مکزیک در جنگ مواد مخدر اخیرا از مرز ۱۰۰ هزار نفر گذشته است.خشنترین کارتل مواد مخدر «لس زتاس است». مقامات ایالات متحده «زتاس» را «از لحاظ فنی پیشرفتهترین، پیچیدهترین و خطرناکترین کارتل مواد مخدر میشناسند که درمکزیک فعالیت میکند.» کارتل «زتاس» توسط نیروهای امنیتی مکزیک تشکیل شده است  که آموزش دیدهٔ نیروهای ویژهٔ ایالات متحده در «مدرسهٔ قارهٔ آمریکا» واقع در شهرهای «فورت بنینگ» در ایالت جورجیا، و «فورت براگ» در ایالت کارولینای شمالی هستند.
 
۲۵ ـ میانمار

پس از انقلاب چین، ژنرالهای «کومین تانگ» به شمال برمه رفتند و با حمایت نظامی تایلند، تأمین مالی از سوی تایوان و حمل و نقل هوایی و پشتیبانی لجستیکی سیا، به اربابهای قدرتمند مواد مخدر بدل شدند. تولید تریاک برمه از ۱۸ تن در سال ۱۹۵۸ به ۶۰۰ تن در سال ۱۹۷۰ افزایش پیدا کرد. سیا این نیروها را بهعنوان سدی در برابر چین کمونیست حفظ کرد، اما آنها این «مثلث طلایی» را به بزرگترین تولیدکنندهٔ تریاک در جهان بدل کردند. بخش اعظم تریاک توسط زنجیرهای از  قاطرها به تایلند حمل میشود و از آنجا دیگر متحدان سیا آن را به آزمایشگاههای هروئین در هنگ کنگ و مالزی میرسانند. این تجارت از حدود سال ۱۹۷۰ نقل مکان کرد زیرا  شریک سیا، ژنرال  «ونگ پائو»، آزمایشگاه جدیدی را در لائوس برای تأمین هروئین سربازان آمریکایی در ویتنام به راه انداخت.

۲۶ ـ نیکاراگوئه

«آناستازیو سوموزا» به مدت  ۴۳ سال با حمایت بیقید و شرط ایالات متحده در  نیکاراگوئه بهعنوان تیول شخصی خود حکومت میکرد و  «گارد ملی» او با مصونیت کامل دست به هر جنایت قابل تصوری، از قتل عام و شکنجه تا اخاذی و تجاوز به عنف، میزد. پس از آنکه  او سرانجام  در سال ۱۹۷۰ توسط  انقلاب ساندینیستها سرنگون شد، سازمان سیا مزدوران «کنترا» را  استخدام کرد، به آنها آموزش داد و از آنها پشتیبانی کرد تا به نیکاراگوئه تجاوز و با عملیات تروریستی کشور را بیثبات کنند. در سال ۱۹۸۶، دادگاه بینالمللی  ایالات متحده را بهجرم تجاوز علیه نیکاراگوئه با وارد کردن «کنتراها» به کارزار و مینگذاری بنادر نیکاراگوئه مجرم شناخت. دادگاه دستور داد که ایالات متحده تجاوز را متوقف کند و به نیکاراگوئه غرامت جنگی بپردازد، اما این غرامتها هرگز پرداخت نشد. پاسخ ایالات متحده این بود که دیگر صلاحیت این دادگاه را بهرسمیت نمیشناسد، و بدین طریق عملاً خود را فراتر از حاکمیت  قوانین بینالمللی قرار داد.

۲۷ ـ پاکستان؛ ۲۸ ـ عربستان سعودی؛ ۲۹ ـ ترکیه

پس از خواندن آخرین مقالهٔ من در «آلترنت»، در مورد جنگ ناموفق علیه ترور، «لری جانسون» عضو پیشین سیا و کارشناس سابق  تروریسم در وزارت امور خارجه، به من گفت: «مشکل اصلی در ارزیابی تهدید تروریستی این  است که حمایت دولت را دقیق تعریف کنیم. در مقایسه با ۲۰ سال پیش، امروز مجرمان عمده عبارتند از  پاکستان، عربستان سعودی و ترکیه. ایران، بهرغم یاوهگوییهای جناح راست نومحافظهکار، در تشویق و یا حمایت از تروریسم آنقدرها فعال نیست.» در ۱۲ سال گذشته، کمکهای نظامی آمریکا به پاکستان بالغ بر ۱۸ میلیارد و ۸۶۰ میلیون دلار شده است. ایالات متحده بهتازگی در مورد بزرگترین معاملهٔ اسلحه در تاریخ جهان با عربستان سعودی مذاکره کرده است. و ترکیه یکی از اعضای قدیمی ناتو است. امروز، هر سهٔٔ این حامیان اصلی تروریسم در جهان متحدان ایالات متحده هستند.

۳۰ ـ پاناما

در سال ۱۹۷۱، مقامات مبارزه با مواد مخدر ایالات متحده میخواستند مانوئل نوریگا را، زمانی که رئیس اطلاعات ارتش در پاناما بود، دستگیر کنند. آنها برای محکوم کردن وی به قاچاق مواد مخدر شواهد کافی داشتند، اما او نیز یک جاسوس و خبرچین قدیمی سیا بود، و بههمین دلیل، مانند دیگر عوامل قاچاق مواد مخدر سیا از مارسی به ماکائو، از تعرض مصون بود. او بهطور موقت در دولت کارتر از سیا کنار گذاشته شد، اما همچنان از وزارت خزانهداری ایالات متحده حداقل ۱۰۰ هزار دلار در سال پول دریافت میکرد. او پس از اینکه عملاً حاکم پاناما شد، برای سیا ارزش بیشتری پیدا کرد، از جمله او در مورد ملاقات با فیدل کاسترو و دانیل اورتگا در نیکاراگوئه به سیا گزارش میداد، و از جنگهای پنهان آمریکا در مرکزی آمریکا حمایت میکرد. نوریگا احتمالاً از کار قاچاق مواد مخدر حدود ۱۹۸۵، قبل از اعلام جرم ایالات متحده علیه وی در سال ۱۹۸۸، کناره گرفت. اعلام جرم بهانهای بود برای تهاجم ایالات متحده به پاناما در سال ۱۹۸۹، که هدف اصلی آن کنترل بیشترآمریکا بر پاناما بود، تهاجمی که به قیمت جان  حداقل ۲۰۰۰ نفر تمام شد.

۳۱ ـ فیلیپین

از زمانی  که ایالات متحده به اصطلاح مبارزه خود با ترور را در سال ۲۰۰۱ آغاز کرد، کارگروهی مرکب  از ۵۰۰ نیروی «فرماندهی مشترک عملیات ویژه» ایالات متحده عملیات مخفیانهای را در جنوب فیلیپین انجام داده است. در حال حاضر، کمک های نظامی آمریکا به فیلیپین تحت عنوان «چرخش بهسوی آسیا»ی اوباما ، در حال افزایش است و از ۱۲ میلیون دلار در  سال ۲۰۱۱ به ۵۰ میلیون دلار در سال جاری افزایش یافته است. اما فعالان حقوق بشر فیلیپینی گزارش میدهند که این کمک افزایش یافته، با افزایش عملیات جوخههای نظامی مرگ علیه غیرنظامیان همراه بوده است. سه سال گذشته شاهد حداقل ۱۵۸ نفر کشته بهدست جوخههای مرگ بودهایم.

۳۲ ـ سوریه

زمانی که پرزیدنت اوباما ارسال هوایی سلاح و شبهنظامیان از لیبی را به پایگاه «ارتش آزاد سوریه» در ترکیه، با استفاده از هواپیماهای بی نام و نشان  ناتو در اواخر سال ۲۰۱۱ تصویب کرد، گمان میکرد که ایالات متحده و متحدان آن میتوانند سرنگونی «موفقیت آمیز» دولت لیبی را تکرار کنند. همهٔ طرفهای درگیر میدانستند  که جنگ سوریه جنگی طولانی و خونین خواهد بود، اما حساب میکردند که نتیجه نهایی یکسان خواهد بود، حتی اگر ۵۵ درصد از مردم سوریه در نظرسنجیها گفته باشند که همچنان از اسد حمایت میکنند. چند ماه بعد ، رهبران غرب با بهپیش کشیدن «طرح ب» خود، از طریق «دوستان سوریه»، طرح صلح «کوفی عنان» را تضعیف کردند. این یک طرح صلح جایگزین نبود، بلکه یک تعهد نسبت به گسترش جنگ از طریق ارائهٔ پشتیبانی تضمین شده،تأمین پول و سلاح به نیروهای جهادی در سوریه بود تا آنها طرح صلح عنان را نادیده بگیرند و به مبارزه ادامه دهند. این حرکت سرنوشت میلیونها نفر از مردم سوریه را قطعی کرد. در طول دو سال گذشته، قطر ۳ میلیارد دلار هزینه کرده است و سلاحهای بیشماری را با هواپیما به سوریه ارسال کرده است. عربستان سعودی ازطریق کروواسی به ارسال سلاح پرداخته است، و نیروهای ویژهٔ غرب و سلطنتطلبان کشورهای عربی هزاران نفر از نیروهای جهادی بنیادگرای فزاینده افراطی را آموزش دادهاند، که اکنون متحد القاعده هستند. مذاکرات ژنو ۲، تلاشی که با  بیمیلی صورت گرفت، برای احیای طرح صلح ۲۰۱۲ «کوفی عنان» بود، اما اصرارکشورهای غربی مبنی بر اینکه «گذار سیاسی» تنها به معنای استعفای فوری اسد است، نشان میدهد  که برای رهبران غرب هنوز هم تغییر رژیم با ارزشتر از تحقق صلح است. بهقول «فیلیس بنیس»، ایالات متحده و متحدانش هنوز هم مایلند تا مرگ آخرین سوریهای به جنگ ادامه دهند.

۳۳ ـ اروگوئه

مقامات خارجیای که ایالات متحده با آنها کار کرده است از شرکت خود در جنایات آمریکا در سراسر جهان بهرهبردهاند. اما در اروگوئه در سال ۱۹۷۰، زمانی که رئیس پلیس، «آلهاندرو اوتهرو» به آمریکاییهایی که به افسران وی هنر شکنجه را میآموختند اعتراض کرد، تنزل درجه پیدا کرد. مقام آمریکایی که «اوتهرو» به او شکایت کرد، «دن میتریون» بود که در «ادارهٔ حفاظت عمومی ایالات متحده»، بخشی از «آژانس ایالات متحده برای توسعهٔ بینالمللی»، کار میکرد. از قرار اطلاع، جلسات آموزشی «میتریون» شامل شکنجهٔ افراد بیخانمان با شوک الکتریکی تا حد مرگ بود تا به  شاگردانش بیاموزد که تا چه حد میتوانند پیش بروند.

۳۴ ـ یوگسلاوی

بمباران هوایی یوگسلاوی توسط ناتو در سال ۱۹۹۹، یک اقدام تجاوزکارانهٔ آشکار و نقض مادهٔ ۲/۴ منشور سازمان ملل متحد بود. وقتی «رابین کوک»، وزیر امور خارجهٔ بریتانیا ،به  وزیر امور خارجهٔ آمریکا «آلبرایت» گفت که بریتانیا  در مورد حملهٔ برنامهریزی شده با  «وکلا مشکل دارد»، طبق گفتهٔ معاون او، «جیمز روبین»، «آلبرایت» به او پاسخ داد: بریتانیا باید «وکلای جدید بگیرد». سازمان مزدور نیروی زمینی ناتو در تجاوز آن علیه یوگسلاوی، «ارتش آزادیبخش کوسوو» به رهبری «هاشم تاجی» بود. گزارش سال ۲۰۱۰ «شورای اروپا» و کتابهای «کارلا دلپونته»، دادستان سابق دادگاه بینالمللی جنایی برای یوگسلاوی، این ادعای قدیمی را که در زمان حمله ناتو ، «تاجی» یک سازمان جنایی تحت عنوان «گروه درنیکا» را اداره میکرد که بیش از ۴۰۰ اسیرصرب را  با این هدف که اعضای بدنشان برای پیوند به فروش برسد، به آلبانی فرستاده  است تا کشته شوند، مورد تأیید قرا میدهد. «هاشم تاجی» در حال حاضر نخست وزیر کوسوو است که تحت حمایت ناتو قرار دارد.

۳۵ ـ زئیر

پاتریس لومومبا ،پرزیدنت «جنبش پانآفریقایی ملی کنگو»، در مبارزهٔ کنگو برای استقلال شرکت کرد  و در سال ۱۹۶۰ مقام اولین نخست وزیر منتخب کنگو را کسب کرد. او در یک کودتای مورد حمایت سیا به سرکردگی  «ژوزف ـ دیزایر موبوتو»، رئیس ستاد ارتش خود، از مقام خود عزل شد. «موبوتو» لومومبا  را به جداییطلبان مورد حمایت بلژیک و مزدوران بلژیکی که او در استان کاتانگا با آنها جنگیده بود تحویل داد، و لومومبا توسط جوخهٔ مرگ به رهبری یک مزدور بلژیکی بهضرب گلوله کشته شد. «موبوتو» انتخابات را لغو کرد و در سال ۱۹۶۵خود را به سمت رئيسجمهور منصوب و به عنوان یک دیکتاتور بهمدت ۳۰ سال حکومت کرد. او مخالفان سیاسی را  در ملأ عام بهدار کشید، برخی را زیر شکنجه کشت و سرانجام حداقل ۵ میلیارد دلار اختلاس کرد، و زئیر، که او نام آن را تغییر داد، به یکی از فقیرترین کشورهای جهان بدل شد. اما حمایت ایالات متحده از «موبوتو» همچنان ادامه یافت. حتی زمانی که رئیس جمهور کارتر علناً از او دوری گزید، زئیر ۵۰ درصد از کل کمکهای نظامی ایالات متحده به کشورهای جنوب صحرای آفریقا را به خود اختصاص داد. هنگامی که کنگره رأی به قطع کمکهای نظامی داد، کارتر و صاحبان منافع تجاری آمریکا کوشیدند تا آن را احیا کنند. تنها در دهه  ۱۹۹۰ بود که حمایت ایالات متحده رو به کاهش گذاشت، تا زمانی که موبوتو توسط «لورن کابیلا» در سال ۱۹۹۷ سرنگون شد و بلافاصله پس از آن درگذشت.

سرگرد «جو بلر»، ازسال  ۱۹۸۶ تا ۱۹۸۹ مدیر آموزش در «مدرسهٔ قارهٔ آمریکا»ی ایالات متحده بود. او آموزشی را که در این مدرسه زیر نظر او انجام میگرفته است چنین توصیف کرده است: «دکترینی که آموزش داده میشد این بود که اگر اطلاعات میخواهید، از خشونت فیزیکی، زندان کاذب، تهدید اعضای خانواده، و کشته شدن استفاده کنید. اگر اطلاعاتی را که لازم دارید نمیتوانید بهدست آورید، اگر نمیتوانید آن شخص را وادار کنید دهانش را ببندد یا آنچه انجام میدهد متوقف کند، ترورش کنید  ـــ و این کار را  بهدست یکی از جوخههای مرگتان انجام دهید.»

پاسخ معمولی مقامات ایالات متحده به افشای جنایات سیستماتیکی که  شرح دادم  این است که چنین چیزهایی ممکن است در زمانهای خاصی در گذشته اتفاق افتاده باشند، اما بههیچوجه بازتاب سیاست بلندمدت یا جاری ایالات متحده نیست. «مدرسهٔ قارهٔ آمریکا» از منطقهٔ کانال پاناما به فورت بنینگ در ایالت جورجیا منتقل شد و در سال ۲۰۰۱  «انستیتوی نیمکرهٔ غربی برای همکاری امنیتی» جایگزین آن شد. اما «جو بلر» در مورد این هم چیزی برای گفتن  دارد. هنگام ادای شهادت در محاکمهٔ معترضان «دیدهبان مدرسهٔ قارهٔ آمریکا» در سال ۲۰۰۲، او گفت: «بهجز تغییر نام، تغییر اساسی دیگری صورت نگرفته است. آنها همان درسهایی را که من آموزش دادم آموزش می دهند؛ اسامی دورهها را تغییر داده اند اما از همان کتابچههای راهنما استفاده میکنند.»

میزان قابل توجهی  از درد و رنج انسانها را میتوان کاهش داد و مشکلات جهانی را حل کرد اگر ایالات متحده یک تعهد واقعی نسبت به حقوق بشر و حکومت قانون داشته باشد، نه اینکه منفعتجویانه و فرصتطلبانه به نقض حقوق بشر از سوی دشمنانش اعتراض کند، اما هرگز به خود و یا متحدان خود اعتراض نکند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *