«تارنگاشت عدالت» و اصرار بر اشتباه

Print Friendly, PDF & Email

رستگار ـــ

تارنگاشت «عدالت»، بهعنوان نقدی بر مواضع سایت «مهر» دربارهٔ مشی سیاسی «راه توده»، و همچنین نقد مواضع جریانهایی که از جنبش سبز دفاع کرده و میکنند،  مقالۀ «خستگی از مارکسیسم»  به قلم «پرابهات پاتنایک» را  ترجمه و منتشر کرده است. در ابتدا باید از رویکرد رفقای تارنگاشت «عدالت» تشکر کرد که در نقد مواضع و نظرات دیگران، به بحث محتوایی پرداختهاند. بهنوبهٔ خود امیدوارم چنین رویکردی به رویهای مسلط در بحثهای سیاسی بین تودهایها بدل شود.

تارنگاشت «عدالت» با انتقاد از مدافعان جنبش سبز، ولی در واقع در توجیه مواضع خود در دفاع از احمدینژاد، میگوید: «مقالۀ زیر پدیدهٔ اقتصادی ـ اجتماعی ـ سیاسی را که «١٠ مهر» بهطور ذهنی و با نادیده گرفتن حقایق و فاکتها ـــ از جمله پیوندهای دیالکتیک جهانیسازی کارگزاران (هاشمی) و اصلاحطلبی «سبز» (موسوی) ــــ «ادامهٔ منطقی همان روند انقلابی» بهمن ۵۷ مینامد، و انگیزهٔ موضعگیریهای خود آنها را نشان میدهد.»

انتخاب چنین مقالهای بهعنوان پاسخ به «مهر» دارای اشکالات متعددی است. اشکال اصلی در این است که مقاله در تحلیل جریانی در کشور هندوستان نوشته شده است و ربطی به ایران ندارد. در چنین مقالاتی باید بهدنبال وجوه مشابه در مقام پاسخ بود. در واقع، تارنگاشت «عدالت» مشخص نکرده است که آیا تمام مقاله در مقام پاسخ است یا بخشهایی از آن. نگارنده چارهای ندارد جز آنکه به بخشهای مختلف این مقاله رجوع کند تا به وجوه مشابه پی ببرد. اگر رفقای تارنگاشت «عدالت» به چنین شیوهای از بحث علاقمندند، حداقل میتوانند بعد از این، موضوع بحث و وجوه مشابه را تحدید و مشخص کنند.

پاسخ تارنگاشت «عدالت» ارتباطی با محتوی سرمقالۀ «مهر» ندارد

هدف اصلی نویسنده در مقالۀ «خستگی از مارکسیسم» بهوضوح چنین بیان شده  است: «چیزی که «خستگی از مارکسیسم» به نظر میرسد، تا حدی که این «خستگی» وجود داشته باشد، در منافع طبقاتی و مواضع طبقاتی ریشه دارد. چپ اگر با این «خستگی» مفروض نوسان کند، و با تلاش برای جذاب شدن برای جوانان تحصیلکرده شهری از طريق مصالحه دربارۀ «طبقات پایه» خود را «از نو اختراع نماید»، خود را نفی خواهد کرد.…» [تارنگاشت عدالت]. وی به جریانسازی تحت عنوان چپ در هندوستان بهنام  «حزب مردم عادی» (Aam Aadmi Party ) به قیمت عدول از اصول، بهدرستی اعتراض میکند.

اما باید از ادمین تارنگاشت «عدالت» که این مقاله را بهعنوان دفاعیه یا نقد خود منتشر کردهاند پرسید که آیا معتقدند مارکسیسم و سازمانهای سیاسی و اجتماعی مارکسیستی تاکنون در ایران آزاد بودهاند که کسانی در ایران از آن «خسته شده» باشند؟! چنین موضعی که ستون فقرات مقالۀ «پرابهات پاتنایک» در هندوستان است،  چه ربطی به سایت «مهر» دارد؟ چرا ادمین تارنگاشت «عدالت» چیزی را به سایت «مهر» نسبت میدهد که وجود خارجی در این سایت ندارد؟ «مهر» در کجا ادعا کرده است که در جوانان ایران «خستگی از مارکسیسم» پدیدار شده است؟ آیا این سایت  مدعی شده است که چپ را «از نو اختراع نماید» یا ادعای سازمانی بیاصول کرده است؟

سایت «مهر» هرگز چنان ادعاهایی نداشته است. این سایت با افتخار مروج مارکسیسم ـ لنینیسم است و علاوه بر رد قاطعانۀ اقداماتی مشابه تارنگاشت «عدالت»، برچسبزنی را نیز کار نادرستی میداند.

برخورد کلیشهای به جنبش سبز

وجه مشابه مورد نظر تارنگاشت «عدالت» را احتمالاً میتوان از این بخش فرعی از مقالۀ مذکور یافت: «… دامنۀ این تضاد بین طبقات تحصیلکرده شهری و طبقات پایه قابل بحث است. اما واقعیت این است که بین طبقات پایه و بخشهای مشخصی حداقل از طبقات تحصیلکرده شهری، تضاد وجود دارد، تضادی که در همین لحظه از رویدادها در ونزوئلا، اوکرائین و تایلند مشهود است. در ونزوئلا، بخشی از جوانان مرفه شهری با دولت مادورو که به اقدامات جانبدار مردم که توسط هوگو چاوز آغاز شد ادامه داده است، در خصومت آشکار درگیر شدهاند. در تایلند، محرک اصلی جوانان به تظاهرات در خیابانهای بانکوک علیه دولت منتخب اقدامات آن در حمایت از دهقانان بود. و در اوکرائین، امضای توافقنامه اقتصادی دولت یانوکویچ با روسیه، بهجای اتحادیه اروپایی بود که موجب تظاهرات شد…» [ تارنگاشت عدالت].

تارنگاشت «عدالت» در تبیین ماهیت جنبش سبز، آشکارا بین جنبش سبز ایران و سه «رویداد» در کشورهای ونزوئلا، اوکرائین و تایلند، رابطۀ اینهمانی برقرار کرده و آنها را همسان قرار داده است. برقراری رابطۀ اینهمانی بین سه رویداد فوق با جنبش سبز بههیچوجه یک کار نظری صرف نبوده و برعکس، تارنگاشت «عدالت» خواسته است از این طریق، ماهیت جنبش سبز را افشا کند، بهویژه اگر توجه داشته باشیم که هر سه جریان بهطور مستقیم یا غیرمستقیم توسط امپریالیسم و سفارتخانههای آنها تقویت یا هدایت میشدهاند و رابطۀ ارگانیک دور یا نزدیکی با کشورهای امپریالیستی بهویژه آمریکا داشتهاند. هدف این سه جریان ارتجاعی، سوار شدن بر موج نارضایتی لایهای از جوانان شیفتۀ زندگی غربی و در عینحال بیکار و بدون شغل، و سرنگونی دولت قانونی در این کشورها بوده است. این جریانات به سرکردگی سازمانهای اطلاعاتی غرب در اوکرائین و تایلند به نتیجه رسیدند و در ونزوئلا مشغول خرابکاری علیه دولت مردمی منتخب مردم ونزوئلا هستند.

تارنگاشت «عدالت » تاکنون ابایی نداشته که همپای سرکوبگرترین جناحهای حاکمیت، جنبش سبز را مانند جریانهای فوق به «انقلابهای مخملی» و حتی «کودتا» متهم کند. تارنگاشت «عدالت» جنبش سبز را جنبشی ارتجاعی و بهطور ضمنی وابسته به امپریالیستها میداند. انتشار مقالۀ «خستگی از مارکسیسم»، تأکید دیگری بر مواضع تارنگاشت «عدالت» از سال ۸۴ به اینسو، یعنی بهمدت یک دهه، است.

تارنگاشت «عدالت» در تلۀ دفاع از رژیم «ولایت فقیه» 

در همین جا باید گفت که باز انتشار مقالۀ «خستگی از مارکسیسم» در کنار وجوه مختلف آن، دارای یک وجه پنهانی نیز هست و آن دفاع مجدد تارنگاشت «عدالت» از احمدینژاد و رژیم «ولایت فقیه» و علی خامنهای است. حال که دیگر احمدینژاد مصدر قدرت نیست، تارنگاشت «عدالت» با مقایسۀ جنبش سبز حامی روحانی با نیروهای مرتجع اوکرائین و ونزوئلا، عملاً از رژیم «ولایت فقیه» حمایت میکند. چه بسا با روی کار آمدن روحانی، «عدالت» بر موضع خود در دفاع از احمدینژاد و رژیم «ولایت فقیه» مصرتر هم شده باشد.

تاکنون مطالب زیادی در تحلیل ماهیت جنبش سبز، رهبران آن، مهندس موسوی و خانم رهنورد و آقای کروبی و سایر رهبران دربند و محاکمه و زندانی شده جنبش سبز، نوشته و منتشر شده است که «اگر در خانه کس است یک حرف بس است». بهطبع این نوشته، قصد بازگویی جنبش سبز و دفاع از ماهیت مترقی آن را ندارد، که اگر لازم باشد باید به آن متون مراجعه کرد.

اما نمیتوان از کنار یک سؤال هر چند تکراری گذشت. تارنگاشت «عدالت» چگونه اندیشۀ مارکسیسم ـ لنینیسم را در آستان دولت احمدینژاد و از آن بدتر حامی اصلی وی، یعنی «ولی فقیه»، قربانی میکند؟ چگونه تارنگاشت «عدالت» که سایت «مهر» و «نامۀ مردم» را بهخاطر دفاع تاریخیشان از جنبش سبز، که بعد از گذشت ۵ سال از سرکوب بیرحمانۀ آن هنوز اندام منحوس بورژوازی تجاری و بوروکراتیک اقتدارگرای حاکم را به لرزه در میآورد، به «ذهنیگرایی» متهم میکند، اما موضع بهغایت راستروانه و غلط خود را، که متأسفانه عنوان «تحلیل مارکسیستی ـ لنینیستی» بر آن نهاده است، عین واقعگرایی میداند؟ چرا ادمین تارنگاشت «عدالت»، مارکسیسم ـ لنینیسم را در موضع بهغایت خاضعانه و مداحانۀ رژیم «ولایت فقیه» و احمدینژاد دستنشاندۀ آن قرار داده است؟

متأسفانه تارنگاشت «عدالت» با مستمسک قرار دادن «الیگارشی مالی»، عملاً با توجیه  رژیم ضدمردمی «ولایت فقیه» و دنبالههای گوش بهفرمان آن، از جمله دارودستۀ احمدینژادی، مروج نوعی «مارکسیسم ـ لنینیسم» خدمتگزار قدرت و رژیم «ولایت فقیه» شده است. این مداحی قدرت، نشانۀ تحلیل غلط از شرایط مشخص است و نشانۀ انحرافی است که سالها است تارنگاشت «عدالت» گرفتار آن است.

مشکل اصلی تارنگاشت «عدالت» در تقلیل جنبش سبز به حد شورشهای جوانان شهری بورژوا نیست که گویا از مارکسیسم خسته شدهاند. حتی مشکل ادمین این تارنگاشت از برابر جلوه دادن جنبش سبز با جریان اصلاحطلبی و پیوند دادنهای بیمعنایی همچون «پیوندهای دیالکتیک جهانیسازی کارگزاران (هاشمی) و اصلاحطلبی «سبز» (موسوی)» و وصله پینه  کردن رهبری جنبش سبز به سرمایهداری جهانی، نیست. و باز مشکل ادمین «عدالت»، همچون سکتاریستها، این نیست که با وصل کردن ذهنی رهبران جنبش سبز به سرمایهداری جهانی، به کسانی اتهام وابستگی میزنند که مدعی اهداف تحقق نیافتهٔ انقلاب بهمن ۵۷ هستند و تاکنون حاضر نشدهاند بههیچوجه با امپریالیستها سازش کنند و در حصر و زندان بهسر میبرند.

موضع تارنگاشت «عدالت» در دفاع آن از ولی فقیه و احمدینژاد، ربطی به وظایف انقلاب ناتمام ملی ـ دمکراتیک ایران ندارد و آن را گامی بهپیش نمیبرد. وظیفهٔ این مرحله از انقلاب ملی دمکراتیک، دفاع از رژیم «ولایت فقیه» و دنبالههای آن یعنی جریانهایی نیست که خود نابودکنندۀ دستاوردهای انقلاب هستند. تارنگاشت «عدالت» از سال ۸۴ به این سو، انقلاب ملی دمکراتیک ایران را به قیمت شعارهای پوچ و توخالی احمدینژاد و ولی فقیه، رها کرده و از «دولت یارانه ده» غارتگر و مرتجع از نوع احمدینژاد حمایت نموده است.

این تارنگاشت بهجای پیگیری امر انقلاب ملی دمکراتیک، که وظیفۀ هر مارکسیست ـ لنینیست رزمنده است، همصدا با هارترین جناحهای حاکمیت با کتمان مواضع طبقاتی جناح دیگری ازبورژوازی بوروکراتیک و تجاری که برای پرکردن کیسۀ خود و سهمبری از اموال مردم، دست به غارتها و دزدیها و اختلاسهای نجومی تاریخی زده است، با کتمان سیاستهای اقتصادی نولیبرالی آنها، بهویژه اجرای سیاست خانمان برانداز «هدفمندسازی یارانهها»، که میلیونها زحمتکش را به زیر خط فقر کشاند، با شور و شوق اخبار و مواضع این غارتگران نوظهور را بازتاب میدهد. این تارنگاشت همپای برخی از سرداران ضد مردمی و غارتگر سپاه، همچون صادق محصولیها و حسین شریعتمداریها و کوثریها و کوچکزادهها، و اقتدارگرایانی همچون رساییها و حسینیانهای همکار سعید امامی و با وردخوانی چهرههای بهغایت مرتجعی همچون مشاییها، در «رؤیای بازگشت» دارودستهٔ احمدینژاد و تصحیح مواضع ناجوانمردانهٔ ولی فقیه در قبال وی است!!

ادمین تارنگاشت «عدالت» با اصرار بر تحلیل غلط از شرایط مشخص خود که در آستانۀ انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ با انتخاب احمدینژاد بهعنوان «تنها کاندیدای مردمی» مورد حمایت خامنهای! نشان داد که تا چه اندازه از مارکسیسم ـ لنینیسم فاصله دارد و عملا مروج نوعی «تئوری توجیهگر» قدرت است که در نقطۀ مقابل مارکسیسم انقلابی قرار دارد.

حمله به جنبش سبز، از دفاع از احمدینژاد توسط تارنگاشت «عدالت» جدا نیست. در واقع آنچه تارنگاشت «عدالت» را بر میآشوبد، نه دفاع از جنبش سبز، بلکه حمله به احمدینژاد است، چه مستقیم و چه غیرمستقیم. این مواضع ربطی به مارکسیسم ـ لنینیسم ندارد و خاص تارنگاشت «عدالت» است.

توصیهای رفیقانه

این نوع پاسخگویی «عدالت» که مقالهای کلی را بدون ربط اساسی به یک موضعگیری سیاسی، بهعنوان نظر و جوابیه منتشر میکند، دارای اشکالات عدیدهای است که به برخی از آنها در اینجا اشاره شد. صمیمانه به رفقای تارنگاشت «عدالت» توصیه میکنم، بهجای اینگونه پاسخگویی، نظرات انتقادی خودشان را از مواضع سایت «مهر» بهطور شفاف و در رابطۀ مشخص با رویدادهای میهنمان بنویسند و مقالاتی همچون «خستگی از مارکسیسم» را بهطور مستقل منتشر کنند تا مفیدتر واقع شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *