در مورد رویدادهای اخیر هنگ کنگ

Print Friendly, PDF & Email

رسانه‌های ما (فراموش نکنیم: رسانه‌های سرمایه!) تظاهرکنندگان هنگ کنگی را مورد تحسین قرار می‌دهند. به تعبیر این رسانه‌‌ها، هزاران نفر از تظاهرکنندگان چترهای خود را باز می‌کنند تا خواستار دموکراسی ناب، واقعی و اصلی شوند.

گویا دولت چین با تظاهرکنندگان موافق نیست و ترجیح می‌دهد خودش رهبران هنگ کنگ را برگزیند. پس حق با چه کسی است، با تظاهرکنندگان یا با دولت چین؟ از پاسخگویی فی‌البداهه بپرهیزید!

ما که این دموکراسی را که برخی از اهالی هنگ کنگ رویای آن را در سر می‌پرورانند، تجربه کرده‌ایم. می‌دانیم آن کسی برنده انتخابات است که پشتیبانی سرمایه را داشته باشد: روزنامه‌ها هر روز به کمکش می‌آیند، آن‌هایی که به نظرخواهی مشغولند توضیح می‌دهند که پیروزی او قطعی  است و «کارشناسان» نشان می‌دهند که برنامهٔ او واقعاً همان چیزی است که مناسب است. در واقع، برندهٔ انتخابات کسی است که مقادیر زیادی پول را دراختیار کارزار نامزدهای انتخاباتی بگذارد که پس از انتخاب شدن بتوانند از منافع او پشتیبانی کنند.

ما در جریان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۷ در فرانسه، شاهد بودیم که تا چه اندازه روزنامه‌ها، نظرخواهان و «کارشناسان» در ارتقاء نیکلا سارکوزی سهیم بودند. و همان‌ها در سال ۲۰۱۲ از فرانسوا اولاند پشتیبانی می‌کردند! مشاهده می‌شود (چقدر شگفت‌آور است!) هر دوی آن‌ها سیاست‌هایی را که دارای همان استراتژی، یعنی پشتیبانی از منافع سرمایه است، درپیش گرفته‌اند.

در مورد ویژه هنگ کنگ، مشاهده می‌شود که روش‌های به‌کار برده شده توسط تظاهرکنندگان به شگردهای «انقلاب نارنجی» نزدیک است: خواست‌های به اصطلاح دموکراتیک، نمادی که شناسایی آن آسان باشد (در این مورد: چتر) و اشغال دائمی‌ یک مکان مرکزی.

دولت چین و اهالی هنگ کنگی به‌خوبی متوجه شدند که چه فعل و انفعالاتی در جریان است. هیچ تردیدی در مورد نقش آمریکا و انگلیس در روند شکل‌گیری رویدادهای اخیر وجود نداشت. این خواسته به اصطلاح دموکراتیک، اگر واقعاً به‌مرحله عمل می‌رسید، در کوتاه مدت نتیجه‌ای جز جداشدن هنگ کنگ از چین و بازگشت به قرار داد الحاق سال ۱۹۹۷ دربرنمی‌داشت.

زیرا اگر امروزه از بازگشت دوباره هنگ کنگ به چین سخن گفته می‌شود، بدان معنا است که پیشترها جدایی وجود داشته است: در اواسط قرن نوزدهم، با امضای قرارداد نانکن «جنگ تریاک» در چین خاتمه یافت. بر اساس یکی از مواد این قرارداد، بریتانیا به‌مدت نزدیک به ۱۰۰ سال، یعنی تا سال ۱۹۹۷ قیمومیت هنگ کنگ را بدست آورد.

بریتانیایی‌ها تصور می‌کردند که هنگ کنگ برای همیشه به آنان تعلق خواهد داشت. اما با پایان یافتن مدت زمان اجاره‌نامهٔ صد ساله، دولت چین حقوق خود را مطرح کرد و به بریتانیا فهماند که قرارداد نامبرده تمدید نخواهد شد: هنگ کنگ می‌رفت که دوباره سرزمینی از آن چین و تحت حاکمیت این کشور باشد.

جمهوری خلق چین و حزب کمونیست چین تمهیدات لازم را اندیشیده بودند: با هدف متقاعد کردن بریتانیایی‌ها پیشنهاد انعقاد قراردادی را ارائه دادند که در «یک کشور و دو سیستم» خلاصه می‌شد (این مشابه همان پیشنهاد کره شمالی به کره جنوبی از سال ۱۹۵۳ است: «یک سرزمین و دو سیستم»). بریتانیایی‌ها باید متقاعد می‌شدند که دست به حادثه‌آفرینی نزنند و در جهت کاهش نگرانی‌های ناشی از شرایط اقتصادی در هنگ کنگ اقدام کنند.

بنا براین اقتصاد هنگ کنگ تحت سیستم سرمایه‌داری و کنترل پکن در جریان است و یک کشور مستقل نیست. هنگ کنگ یک استان چینی است که به‌صورت ویژه‌ای اداره می‌شود.

می‌توانیم اطمینان داشته باشیم که چین حتی یک لحظه هم قصد ندارد به عقب بازگردد. جنگ‌های تریاک دیگر به گذشته تعلق دارد و هنگ کنگ همچنان به چین تعلق خواهد داشت.

دولت چین توضیح داد که دولت آینده هنگ کنگ توسط اهالی آن سرزمین انتخاب خواهد شد. با وجود این، نامزد‌های انتخاباتی نمی‌باید افرادی باشند که به یاری سرمایه‌های آمریکایی و بریتانیایی تبلیغات می‌کنند. پکن نامزد‌هایی را مجاز می‌داند که تحت این اصل ساده و بغرنج: «یک کشور و دو سیستم» وارد گود انتخاباتی شوند.

آیا این نوع تصفیه کردن‌ها قانونی است؟ آری؛ زیرا دادن اختیار برای انجام هر کاری در واقع تولید ثروت و به گردش درآمدن پول بیگانه (آمریکایی-انگلیسی) را تسهیل می‌کند و در مورد ویژه هنگ کنگ به جدایی مجدد خواهد انجامید.

توجه کنیم که دولت چین با موضوع از طریق انجام مذاکرات و به‌کارگیری محتاطانهٔ نیروهای پلیس برخورد می‌کند. ولی تسلیم نمی‌شود. احساس تحقیری که به‌دلیل امضای قرار دادهای نابرابر در سدهٔ نوزدهم ایجاد شده بود، همچنان در یادها باقی است! امروزه، چین مسائل مورد اختلاف مرزی را با اغلب همسایگانش و به‌ویژه با روسیه حل کرده است. مسائل باقی‌مانده، مسأله تایوان و مسائل معلق مانده با ژاپن و ویتنام است.

ایالات متحده برای ثبات‌زدایی در چین دست به تلاش آشکاری زده است. مطمئن باشیم که تلاش‌های دیگری در همین راستا صورت خواهد گرفت. اهمیتی به این نوع توطئه‌ها ندهیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *