روشنبینی در مورد ناآرامی در غرب اوکراین
منبع: سایت حزب کمونیست فدراسیون روسیه
کریسپین اینامبائو، سردبیر نیو ارا (عصر جدید) با نمایندهٔ پارلمان روسیه دکتر ویاچسلاو «اسلاوا» تتکین مصاحبهای اختصاصی انجام داد. این مصاحبه بهویژه در مورد موقعیت بیثبات در غرب اوکراین بود.
سی آی (سردبیر نیو ارا): دربحران اوکراین شرقی جداییطلبان طرفدار روسیه در کیف به دولت اعتراض میکنند و دولت کیف دشمن کرملین است. چرا دولت کیف با فدراسیون روسیه مخاصمت میورزد؟
وی تی (ویاچسلاو تتکین): نباید بهاین موقعیت از منظر مناقشهٔ روسیه / غرب یا روسیه / اوکراین نگاه کرد. احتمالاً باید به این موقعیت از نقطه نظر حق مردم برای تعیین سرنوشت خود نگاه کرد. اکنون میبینید که در اسکاتلند رفراندوم برگزار میشود. مردم میگویند نه، نه ما میخواهیم از انگلستان جدا شویم و همه بهعنوان حق مشروع آن را بهرسمیت میشناسند. کاتالونیاییها میگویند نه، نه ما میخواهیم رفراندوم برگزار کنیم و میخواهیم از اسپانیا جدا شویم. و همه میگویند لااقل این خواست قانونی ماست. فلاندریا در بلژیک نیز همین را میگویند و همه مطرح کردن مسألهٔ جدایی را بهرسمیت میشناسند. در حالی که در اوکراین شرقی مردم میگویند ما دیگر نمیخواهیم تحت حاکمیت دولت کیف زندگی کنیم، از آن بیزار شدهایم. استقلال میخواهیم و آنچه غرب میگویداین است که اینها طرفدار روسیهاند یا جداییطلباند که مسلماً ادعای نادرستی است.
در یازدهم ماه می (تقریباً هیچکس از آن باخبر نیست) مردم نواحی دونتسک و لوگانسک رفراندوم برگزار کردند و ۸۵ درصد آنها گفتند «میخواهیم به فدراسیون روسیه بازگردیم.» باید متوجه یک چیز مهم شوید: اوکراین هرگز بهصورت دولت مستقل در سرزمینی که اکنون قرار دارد وجود نداشت. نسبتاً اخیراً ایجاد شده است. پس از انقلاب سوسیالیستی بلشویکی اکتبر ۱۹۱۷ بهوجود آمد. در جریان اصلاحات اداری برخی نواحی روسیه کاملاً بهطور مصنوعی در قلمرو اوکراین گنجانده شدند. بعدها در پایان دههٔ ۱۹۳۰ اوکراین غربی به آنچه تا آن هنگام وجود داشت افزوده شد، بهعنوان جمهوری سوسیالیستی اوکراین شوروی بهصورت بخشی از اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی درآمد.
اما لازم است بدانیم که اوکراین غربی به لحاظ تاریخی همواره بخشی از لهستان یا امپراطوری اتریش بوده است. بنابراین تاریخ و در نتیجه روحیهٔ مردم اوکراین غربی به کلی با روحیه بخش شرقی آن متفاوت است.
از آنجا که شرق هرگز بخشی از اوکراین نبوده است وقتی مردم احساس کردند که موقعیت اوکراین منافع آنها را به خطر میاندازد خواستار برگزاری رفراندوم شدند. بهغیر از مشکلات اقتصادی، یکی از مسایل اصلی مسأله زبان بود. پس از کودتای فوریه امسال در کیف، نیروهایی که قدرت را در دست گرفتند گفتند که زبان روسی دیگر نباید از موقعیت زبان رسمی دوم در اوکراین غربی برخوردار باشد. مردم به درستی این را تهدیدی برای سنتهای فرهنگی خود دانستند و همین موجب انفجار شد. ممکن است به یاد داشته باشید دولت نژادپرست آفریقای جنوبی تلاش کرد زبان آفریقایی را زبان رسمی آموزش در مدارس معرفی کند که موجب قیام سووتو در سال ۱۹۷۶ شد.
سی آی: چرا چنین خط مشیای را ارائه کردند که کاملاً تبعیض آمیز است؟
وی تی: یک اوکراین شرقی هست که پس از انقلاب ۱۹۱۷ روسیه بهطور مصنوعی به اوکراین ضمیمه شده است و یک اوکراین غربی که مردماش ادعا میکنند که اوکراینیهای اصیلاند و چیزی مشابه این را میگویند: «مردم اوکراین شرقی اوکراینی نیستند، روسیاند. بنابراین ما باید آن منطقه را اوکراینی کنیم. باید به آنها کمک کنیم زبان روسی را فراموش کنند.» در حالی که مردم شرق میگویند ما میخواهیم فرهنگ خود را حفظ کنیم. ما میخواهیم زبان خود را حفظ کنیم، و ما میخواهیم بچههامان به زبان مادری شان درس بخوانند. اما رفراندوم طرفداری از استقلال که در ۱۱ ماه می برگزار شد از سوی نیروهایی که در کودتای فوریه قدرت را بدست گرفتند بهعنوان شورشی که باید در هم شکسته شود تلقی شد. واین امر (و نه دخالت روسیه) در شرق منجر به جنگ داخلی شد.
سی آی: چه مدت است که آن دسته از اوکراینیها به زبان روسی صحبت میکنند و چند درصد از جمعیت را تشکیل میدهند؟
وی تی: تقریباً سی درصد جمعیت اوکراین روسی زباناند. زیرا همانطور که قبلاً گفتم تمام اینها نواحی سابقاً روسیاند. ازاینرو زمانی که بحران سیاسی و اقتصادی عمیق در اوکراین رخ داد، آنها کاملاً بهطور طبیعی گفتند که از حاکمان کیف به تنگ آمدهاند و میخواهند به سرزمینی که به لحاظ تاریخی سرزمین مادری شان است یعنی روسیه، بازگردند. همین امر در مورد کریمه صدق میکند، که در طول تاریخاش هرگز بخشی از اوکراین نبوده است. این سرزمین بهطور مصنوعی در سال ۱۹۵۴ توسط رهبر پیشین شوروی که اوکراینیالاصل بود، وارد اوکراین شد. کسیاین مسأله را جدی تلقی نکرد چرا که در داخل یک کشور بود ـ اتحاد شوروی. اما زمانی که این سیاست اوکراینی کردن افراد روس آغاز شد، آنها گفتند نه، نه ما میخواهیم به روسیه بازگردیم. بنابراین، این طور نیست که روسیه بخواهد آنطور که غربیها میگویند سرزمینهایی را اشغال کند. این جریانی کاملاً طبیعی است که سرزمینهای سابق روسیه مایل باشند بهگونه دموکراتیک با رأی مردم به روسیه بازگردند.»
سی آی: جمعیت روسی زبان اوکراین شرقی چند میلیون نفرند؟
وی تی: در حدود یک سوم کل جمعیت اوکراین. کل اوکراین حدود ۴۵ میلیون نفر جمعیت دارد، بنابراین حدود بیش از پانزده میلیون.
سی آی: در مورد مسأله اوکراین، آمریکا و اتحادیه اروپا کرملین را متهم به دخالت در امور اوکراین میکنند، به ضمیمه کردن کریمه متهم میکنند، در حالی که کرملین میگوید به لحاظ تاریخی بخشی از روسیه است. کریمه چگونه به لحاظ تاریخی بخشی از روسیه است؟
وی تی: باید به چهار قرن قبل نگاه کنید. در آن زمان اساساً اوکراین فعلی سرزمین دارای جمعیت نبود. این سرزمینها درست مانند نامیبیا دارای جمعیت بسیار پراکندهای بودند. مناطق وسیع بدون جمعیت، اما بسیار حاصلخیز. بنابراین سرزمین ملت خاصی نبود، و گروههای قومی مختلفی بر سر آن مبارزه میکردند. روسیه ثابت کرد که یکی از قویترین قدرتها در منطقه است و روسهای اهل شرق با کسانی که از غرب میآمدند در جایی که اکنون به نام اوکراین معروف است جمع شدند. سابقاً کریمه تحت امپراطوری ترکان عثمانی قرار داشت و تاتارهای کریمه در آنجا بهسر میبردند. در حدود سه قرن قبل کاترین کبیر کریمه را تصاحب کرد. اما تاتارهای کریمه هنوز در آن زندگی میکردند، بنابراین به مدت دو و نیم قرن کریمه بخشی از قلمرو روسیه بود. بههمین جهت صحبت دربارهٔ الحاق مانند این است که انگشتت را ببرند و بعد دکترها آن را سرجایش بگذارند، نمیتوان گفت که دیگر انگشت بخشی از بدن شما نیست. صرفاً انگشت را به بدن خود بازگرداندهاید.
اکثریت قابل توجه افرادی که در کریمه بهسر میبرند روساند ـ حدود ۸۵ درصد. تا آنجا که به الحاق مربوط میشود من در میان آن دسته ازنخستین اعضای پارلمان روسیه قرار داشتم که پس از کودتای کیف در کریمه فرود آمدند. قبل از آنکه ما برسیم مردم محلی کریمه به خیابانها آمده بودند.آنها میگفتند: «ما با این کودتا موافق نیستیم، ما این دولت اوکراینی را در کیف بهرسمیت نمیشناسیم، ما خواهان بازگشت به روسیه هستیم» و در آن مرحله روسیه در هیچ کجای آن وجود نداشت. این خواست عموم مردمی بود که در آنجا با چشمان خود شاهد بودم. تاتارهای کریمه که از سوی کیف تحریک شده بودند میخواستند این جریان را متوقف کنند، اما چندین هزار نفر به میدان شهر آمدند و میگفتند، «نه، ما میخواهیم به روسیه بازگردیم» و تاتارهای کریمه عاقلانه کنار کشیدند و سپس رفراندوم مردمی برگزار کردند، رفراندوم بسیار دموکراتیک که در آن بیش از نود درصد رأیدهندگان به پیوستن مجدد به روسیه رأی دادند.
بنابراین ادعای غربیها مبنی بر این که روسیه در امور داخلی اوکراین دخالت دارد نادرست است. این کهنه قدرتهای استعماری اکنون قهرمانان دموکراسی شدهاند، مسخره نیست؟ قرنها ملتهای آفریقا و آسیا را تحت مستعمره خود درآوردند وشکنجهشان کردند، اکنون قهرمانان آزادی شدهاند. باید یک موضوع مهم را درک کنید. روسیه و اوکراین یک ملتاند، اگرچه مردم با نامهای متفاوت آنها را مینامند. اما در غیر این صورت ما برادریم. حتی مرز میان اوکراین و روسیه در عمل وجود ندارد. زیرا یک روستا بخشی اوکراین و بخشی روسیه است، زمانی که یکدیگررا ملاقات میکنند به فروشگاه روسی میروند و خرید میکنند و مرزی برای ما وجود ندارد، این امور داخلی است، امور خارجی نیست.
سی آی: درصد قابل توجه مردم کریمه از رفراندوم حمایت کردند. چرا اتحادیه اروپا و واشنگتن میگویند این رفراندوم منطبق بر روشهای دموکراتیک و هنجارهای بینالمللی نبود؟
وی تی: میدانید که سواپو یک جنبش آزادیخواهانه ملی مشروع بود. غرب آن را چه مینامید؟ البته که «تروریستها». در حالی که سواپو هرگز تروریست نبودند. این نیز بسیار شبیه آن است. آنها میخواهند به ما برچسب بچسبانند. چرا که آنها میخواستند اوکراین را وارد ناتو کنند و موشکهایی را نزدیک مرزهای روسیه قرار دهند. اما اکنون ازاین فرصت محروماند. و وقتی میبینند روسیه بهطور فزایندهای مواضع مستقل در امور جهانی اتخاذ میکند عصبانی میشوند. متأسفانه پس از ۱۹۹۰، رهبر روسیه بوریس یلتسین از خط هوادار غرب پیروی میکرد، اما رهبری فعلی (به ریاست جمهوری ولادیمیر پوتین) در مسایل مربوط به سیاست خارجی، مواضع هر چه مستقلتری را اتخاذ میکند. یکی از این نمونهها مواضع ما در مورد سوریه است، و این آنها را خشمگین میکند و میخواهند با زدن برچسب «الحاقگران» به ما، روسیه را شیطان قلمداد کنند.
سی آی: از نظر روسیه توسعه روزافزون ناتو بهسمت شرق بهمنزله دستاندازی به قلمرو آن تلقی میشود. آیا سیاست روسیه در مورد اوکراین اقدام متقابل نسبت به توسعه ناتو محسوب میشود؟
وی تی: اولاً نیرویی که توسعهگر است ناتو است. زمانی که اتحاد شوروی وجود داشت، آلمان مرز این کشور با ناتو بود که بسیار دور از غرب روسیه قرار داشت. هم اکنون ناتو در مرزهای روسیه قرار دارد. پایگاههای ناتو در جمهوریهای بالتیک اتحاد شوروی سابق قرار دارند ـ لاتویا، استونی و لیتوانی. پایگاه هوایی ناتو در استونی فقط ۱۵۰ کیلومتر دور از سنت پطرزبورگ است. بنابراین هواپیمای تهاجمی ناتو میتواند از آنجا بلند شود و بلافاصله موشکهایش را بر پایتخت دوم ما بریزد. از اینرو این توسعه ناتو است که تهدید واقعی برای صلح ما محسوب میشود. افزون براین ناتو مرزهای خود را تا لهستان، چک، اسلواکی، مجارستان و بلغارستان گسترش داده است. اما زمانی که ما شروع به حمایت از منافع ملی حیاتی خود کردیم آنها فریاد برآوردند. در حقیقت این ناتو است که توسعه بسیار خطرناکی را عملی میکند.
برای آنها کاملاً عادی است که فریاد بزنند «دزد را بگیرید» تا اعمال غلط خودشان پنهان بماند. کسی اطلاع ندارد که ولادیمیر پوتین از رهبران نواحی دونتسک و لوگانسک تقاضا کرد که رفراندوم طرفداری از استقلال را به تأخیر بیندازند. روسیه هرگز سپاه جنگی به آنجا نفرستاد. آری داوطلبان روسی در آنجا هستند. نمیتوان جلوی عبور مردم از مرزها را گرفت زیرا مرزی وجود ندارد. بنابراین، این آن چیزی است که موقعیت را تغییر داد. دولت روسیه خواهان توافق سیاسی میان اوکراین شرقی و دولت مرکزی کیف بود. این سیاست رسمی دولت روسیه در تمام ماههای بحران بوده است. گفتگوی سیاسی ضروری است. اما افراطیها در کیف از جمله نیروهای قدرتمند نئونازی از غرب اوکراین تصمیم گرفتند به زور اراده مردم را سرکوب کنند و پاسخ جانانهای دریافت کردند. اینک شکایت میکنند که سپاه روسیه از مرزها عبور میکند. این یاوه گویی است.
سی آی: روسیه چه نوع کمکی به اوکراین شرقی میکند؟
وی تی: همانطور که به شما گفتم تنها کمک از سوی داوطلبها انجام میگیرد و کمک رسمی نیست. این طور نیست که سربازان و افسرها به مأموریت (نظامی) اعزام شوند. اگرچه داوطلبهای واقعی وجود دارند که دارای تجربه نظامی و جنگیاند. روسیه کشور بزرگی است که بیش از ۱۴۲ میلیون نفر جمعیت دارد، بنابراین چهار تا پنج هزار داوطلب مسأله چندانی نیست. لیکن اکثریت افرادی که علیه سیاستهای دولت کیف میجنگند اهالی کیفاند. بنابراین به آنجا کمک سیاسی میشود، کمک دیپلماتیک، کمک اطلاعاتی و تبلیغاتی، اما لشکری در آنجا نیست. تا جایی که به سختافزار نظامی مربوط میشود ارتش اوکراین بسیار ضعیف است و روحیه آنها نیز پایین است، از اینرو وقتی هرازگاهی رویارویی پیش میآید آنها اسلحههایشان را میگذارند و فرار میکنند. بنابراین این روسیه نیست که این مردم را مسلح میکند. این ارتش اوکراین است که تانکها، توپخانهها، خمپارهاندازها، جنگ افزارها، مهمات و همه چیز را پشت سر خود به جا میگذارد. خوب همه اینها را ارتش شرق استفاده میکند، اینها را از روسیه نمیگیرند، بلکه از ارتش اوکراین میگیرند که به هنگام فرار آنها را به جا میگذارند.
سی آی: بهنظر شما در مورد برکناری رهبر اوکراین که طرفدار روسیه محسوب میشد، چرا غرب و واشنگتن سکوت اختیار کردهاند؟
وی تی: رهبر طرفدار روسیه؟ چرا در مورد بوئینگ مالزی که در اوکراین سقوط کرد چیزی نمیپرسید. حدود ۳۰۰ نفر را کشتند، بیش از ۲۰۰ نفرشان شهروندان هلندی اتحادیه اروپا بودند. چرا آنها به تحقیقاتشان ادامه نمیدهند؟ بقایای هواپیما هنوز آنجاست، بروید بررسی کنید که چه چیزی موجب سقوط هواپیما شد؟ ماموران تحقیق با ادعای این که در آنجا امنیت وجود ندارد از رفتن به آنجا امتناع میکنند. امنیت وجود دارد. و اگر به دنبال یافتن حقیقت هستید چرا بهتر است در مورد امنیتتان ریسک کنید؟ کسانی که در شرق در واحدهای دفاع شخصیاند میگویند ما برای تأمین امنیت صد درصدی آمادهایم و جویندگان حقیقت غربی همچنان از تحقیق اکراه دارند. چرا؟ زیرا بلافاصله درخواهند یافت که از سوی دولت کیف تبانی وجود داشت و دستوراتی داده شده بود که منجر به شلیک به این هواپیما شده بود. من صد درصد مطمئنم که این کار به دستور مستقیم افرادی انجام شد که در کیف قدرت را به دست دارند. این احتمال وجود دارد که آن هواپیما به وسیلهٔ ناو هواپیمابری که موشک «هوا به هوا» و اسلحه هوایی سی میلی متری حمل میکرد مورد اصابت قرار گرفته است. اما واحدهای دفاع شخصی هواپیمای جنگی ندارند. این تبانی وحشتناک غرب است. به اعتقاد من سرویسهای ویژه آنها در سقوط این هواپیما دست داشتهاند. اکراه کامل آنها نشان میدهد که باید تحقیق درستی انجام شود. این استانداردهای دوگانه غرب را نشان میدهد. آنها درباره حقوق بشر حرف میزنند اما بیش از ۲۰۰ نفر از شهروندان اتحادیه اروپا کشته میشوند و آنها از تحقیق ابا دارند. این عجیب نیست؟
سی آی: آمریکا تحریمهای خود علیه روسیه را تشدید کرده است، از جمله بزرگترین بانک روسیه و صنعت نفت آن تحریم شدهاند. آیا این تحریمها هیچ اثری داشته است و روسیه چگونه بر اثر آنها تأثیر پذیرفته است؟
وی تی: این تحریمها اثر بسیار مثبتی دارند. ما از این تحریمها استقبال میکنیم. من شخصاً و حزبی که نمایندگی آن را دارم که حزب کمونیست فدراتیو روسیه نام دارد، ما میگوییم این تحریمها برای اقتصاد روسیه فوقالعاده مثبتاند. به چه دلیل؟ زیرا باید یک مطلب ساده را درک کنیم: روابط تجاری و اقتصادی میان روسیه و غرب بهشدت به نفع غرب است، همان طور که روابط غرب با کشورهای آفریقایی به نفع غرب است. آنها مواد خام را به قیمت پایین خریداری میکنند و کالاهای صنعتی را به بهای بسیار گزاف میفروشند. آنها در این فرایند صنعت تولیدی روسیه و کشاورزی آن را ویران میکنند. از اینرو چنانچه این رابطه اقتصادی را متوقف کنیم به نفع اقتصاد روسیه خواهد بود. اگر مجبور شویم صنعت کشاورزی و تولیدیمان را احیا کنیم، تحریمهای غرب ما را ناگزیر میسازد. بنابراین تحریمها فوقالعاده مثبتاند و از آنها میخواهیم تا آنجا که ممکن است به آن ادامه دهند. تا ۹۱ـ۱۹۹۰ اتحاد شوروی قادر بود همه چیز را برایمان تولید کند. چرا اکنون این کار را نکنیم؟ آنکه حقیقتاً متضرر خواهد شد کسب و کار غرب است چرا که منافعشان را از دست میدهند. بههمین دلیل است که آنها (صاحبان کسب و کار در غرب) فریاد برمیآورند: تحریمها علیه روسیه را متوقف کنید. تا آنجا که به بانکها مربوط میشود، سودهای ناشی از صنعت نفت و گاز به بانکهای غربی سرازیر میشوند. اکنون آنها تأمین اعتبار برای روسیه را متوقف میکنند و ما نیز ارسال پول به غرب را. همین. ما باید پولمان را در صنایع تولیدی و کشاورزیمان سرمایهگذاری کنیم. تحریمهای غرب از لحاظ استراتژیکی و تاریخی برای تجدید حیات اقتصاد روسیه فوقالعاده مثبت است.
سی آی: بحران اوکراین به کنار. اتحاد شوروی سابق بهمثابه قدرت ضدامپریالیستی شناخته میشد که از جنبشهای رهاییبخش آفریقا مانند سواپو حمایت میکرد. چرا در میان حوزههای اقتصادی دیگر در آفریقا شاهد سرمایهگذاری اندک روسیه در کشاورزی، معدن و ماهیگیری بودهایم؟
وی تی: آنچه از ۱۹۹۱ به اینسو در روسیه رخ داده فقط تغییر در ساختار سیاسی نبوده است. در فلسفه اقتصاد نیز تغییر روی داده است. پیش از ۱۹۹۰ همه چیز در کنترل دولت بود و دولت دستور کار جهانی داشت. از اینرو در همه جا ازجمله، در آسیا، آفریقا و در آمریکای لاتین فعالیت میکرد. برای مثال آشنایی اول من با آفریقا به ۱۹۷۲ بازمیگردد زمانی که برای کار به کالج بیزیتما اگری کالچر مکنیزیشن در اوگاندا رفتم. ما به اوگانداییها کمک میکردیم تا نخستین کالج کشاورزی مکانیزه در آفریقا را ایجاد کنند، اکنون آن کالج تبدیل به دانشگاه ملی اوگاندا شده است. خوب، اتحاد شوروی دستور کار جهانی داشت از جمله دستور کار اقتصادی در پهنه جهان.
اکنون دولتی با اقتصاد مبتنی بر بازار آزاد بر سر کار است. کسب و کار بهدنبال سود است و در آفریقا سودی نمیبیند چرا که آفریقا به سرمایهگذاری بلند مدت نیازمند است و کسب و کارهای روسیه آمادگی سرمایهگذاری بلند مدت را ندارند (در آفریقا). متأسفانه کسب و کارهای ما هنوز در پی سود فوریاند. و آفریقا هنوز صحنه رقابت آمریکا، بریتانیا، فرانسه، آلمان، ژاپن و سایر کشورهای کاملاً صنعتی شده است. خوب رقابت در اینجا بسیار دشوار است. کسب و کارهای روسیه هنوز آمادگی رقابت با کسب و کارهای تثبیت شدهای را که از قبل در اینجا بودهاند ندارد. اما در روابط دو جانبه ما، روابط اقتصادی ما تمایلات در حال تغییرند، و ما امیدواریم نامیبیا یکی از کشورهایی باشد که روسیه بهسوی ایجاد روابط بیشتر با آن بازگردد، بهویژه در حوزه اقتصادی.
سی آی: شما چند روز است در اینجا به سر میبرید ـ با در نظر گرفتن این که با سیاستمداران بسیاری تعامل داشتهاید، برداشت کلی شما در مورد نامیبیا چه بوده است؟
وی تی: برداشت کلی من فوقالعاده خوب بوده است. امروز در این راهپیمایی در استادیوم ملی به افتخار آندیمبا تویو یا تویو، جری رالینگز(رئیسجمهور پیشین غنا) اظهارات جالبی کرد. او گفت که نامیبیا در رأس پاکیزهترین کشورهای دنیا قرار دارد. من نیز همین تلقی را دارم. من همواره نامیبیا را دوست داشتهام. اولین دیدارم در سال ۱۹۸۹ بود. در برخی از دولتهای آفریقایی، استقلال منجر به وخامت استانداردهای زندگی مردم، بیثباتی سیاسی، خلافکاری و غیره شد. از نظر من نامیبیا نه تنها استحکام خود را حفظ کرد، بلکه کشور بسیار باثباتی است که دولت هوشمندی دارد. دیروز با سرلشکر (چارلز) نمولو که اکنون وزیر مختار دولت محلی و منطقهای، مسکن و توسعه روستایی است و بسیار جالب بود که فرد نظامی سابق چگونه خلاقانه به مسأله اداره شهری و دولت محلی میپردازد. بسیار خوشحالم که دولت سواپو برنامههای بسیار خلاقانه اقتصادی دارد و پیامدهای اقتصادی اشغال مستعمراتی را از بین برده است و جامعه جدیدی میسازد که استانداردهای زندگی عموم مردم نامیبیا را افزایش میدهد.
• دکتر ویاچسلاو «اسلاوا» تتکین در سیبری متولد شده و دورهٔ دبیرستان را در بلاروس تمام کرده است. او ابتدا مکانیک اتومبیل بود. تحصیلات دانشگاهی خود را در بلاروس به پایان برد. او در کالج بیزیتما اگری کالچر مکنیزیشن در اوگاندا کار کرده است، سپس در کمیتهٔ دولتی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی در بخش آموزش فنی حرفهای به کار مشغول شد، آنگاه در کمیتهٔ سازماندهنده بازیهای المپیک ۱۹۸۰ در مسکو (بخش آفریقا) مشغول فعالیت شد و در همانجا نخستین تماسها را با سواپو و کنگره ملی آفریقا پیدا کرد. از سال ۲۰۱۱ عضو پارلمان (از حزب کمونیست) و عضو کمیته دفاع در پارلمان شده است.