تأملی بر شورش آبان ۱۳۹۸

Print Friendly, PDF & Email

آنچه را به‌طور یقین می‌توان گفت، زمینه اقتصادی شورش آبان ۹۸ و این نتیجه‌گیری است که اعتراضات تهیدستان گسترده‌تر شده است، جنبه طبقاتی آن تعمیق یافته است و مردم زحمت‌کش بیش از هر زمانی خود را در مقابل حکومتی می‌بینند که یکپارچه از منافع غارتگرانه لایه‌های سرمایه‌داری بزرگ دفاع می‌کند … همه و همه نشان از آگاهی حکومت از احتمال وقوع اعتراضات گسترده به افزایش بهای بنزین و آمادگی برای کنترل و سرکوب این اعتراضات دارد. در عین‌حال این پرسش باقی است که با وجود چنین آگاهی، چرا حکومت جمهوری اسلامی ریسک افزایش بهای بنزین را به جان خرید؟ آیا پاسخ چنین پرسشی را تنها و تنها باید در منافع اقتصادی و طبقاتی هیأت حاکمه و در راستای تعمیق اجرای سیاست نئولیبرالی تعدیل ساختاری جستجو کرد؟ پاسخ ما به این پرسش منفی است. به‌زعم ما نقش معادلات منطقه‌ای را نمی‌توان نادیده گرفت.
 

 

بر‌اساس تصمیم سران ۳ قوه، از ساعت صفر جمعه ۲۴ آبان ماه ۱۳۹۸، بنزین سهمیه‌بندی شد و قیمت بنزین آزاد ۳ برابر گردید. پس از گذشت ۲ روز آیت‌الله خامنه‌ای از مصوبه سران سه قوه حمایت کرد و بدین ترتیب تصمیم یکپارچه حکومت جمهوری اسلامی را درباره افزایش قیمت بنزین به نمایش گذاشت.
گران شدن ۲۰۰درصدی بنزین جرقه شورشی شد که صدها شهر کشور را دربر‌گرفت.
این نوشتار به اجمال علل اقتصادی و سیاسی اقدام حکومت مبنی بر افزایش قیمت بنزین را بر‌می‌شمرد و به بیان مشخصه‌های شورش آبان ۱۳۹۸ می‌پردازد.

۱ــ افزایش بهای بنزین: رابطه آن با سیاست‌های نولیبرالی و کسری بودجه

گران‌ کردن قیمت سوخت، پیشنهاد همیشگی صندوق بین‌المللی پول (IMF) و یکی از نشانه‌های تعدیل ساختاری نولیبرالی است که طی سه دهه‌ اخیر همواره در دستور کار دولت‌های جمهوری اسلامی بوده است. آخرین بار در ۲۹ مارس ۲۰۱۸ (۹ فروردین ۱۳۹۷)، پس از دیدار مشورتی هیأت مدیره صندوق بین‌المللی پول با مقام‌های جمهوری اسلامی، کاهش یارانه سوخت مورد توافق هر دو طرف قرار گرفت. (I) دلیل افزایش قیمت بنزین در شرایط کنونی‌ صرفاً به اجرای سیاست‌های نولیبرالی حکومت محدود نمی‌شود‌. مسأله مهم‌تر، کسری بودجه بی‌سابقه دولت، امید به کاهش مصرف بنزین از طریق گران کردن آن، با هدف افزایش صادرات بنزین و کسب درآمد ارزی برای جبران انسداد منابع مالی حکومت است. (II) (III)

۲ــ افزایش قیمت بنزین از زاویه منافع طبقاتی حکومت

برخلاف تبلیغات حکومتی، گران شدن بنزین، منجر به جهش نرخ ارز، بالا رفتن قیمت کالا‌های اساسی، افزایش کسری بودجه دولت، … و سبب سخت‌تر شدن وضعیت معیشت زحمت‌کشان می‌شود. بنابه گفته معاون اقتصادی بانک مرکزی افزایش قیمت بنزین تورم ۴ درصدی ایجاد می‌کند که به‌معنای افزایش ۱۰ درصدی هزینه‌های اساسی (از قبیل هزینه بهداشت، مواد خوراکی و …) مردم تهیدست است. ‫(IV)‬
بنابه اعتراف دولت، امروز ۷۵ درصد مردم نیازمند کمک‌های مالی هستند. به‌رغم این واقعیت تلخ، در شرایط اعمال شدیدترین تحریم‌های اقتصادی از سوی امپریالیسم آمریکا بر مردم و کشور ما، حکومت جمهوری اسلامی از هرگونه راه‌حل برای جبران کمبود‌های مالی دولت، که غارتگری لایه‌های بورژوازی بزرگ را، هر‌چند جزیی، محدود کند، اجتناب می‌ورزد و سیاست‌های خود را بر‌اساس افزایش فشار اقتصادی بر کارگران، زحمت‌کشان و مزدبگیران جامعه تنظیم می‌کند. در این زمینه نمونه‌هایی ذکر می‌‌کنیم: ‌‌
ـــ در دی ماه ۱۳۹۷، مرکز پژوهش‌های مجلس با انتشار گزارشی با عنوان «بررسی لایحه بودجه سال ۱۳۹۸ کل کشور ۳. منابع بودجه (ویرایش اول)»، هشت راهکار برای افزایش منابع عمومی بدون فشار بر طبقات درآمدی پایین و متوسط ارائه داد که عبارتند از: «ساماندهی معافیت‌های مالیاتی؛ مالیات بر مشتریان پُرمصرف آب، برق و گاز؛ پلکانی کردن مالیات بر حقوق؛ وضع مالیات بر سود برخی سپرده‌های بانکی؛ وضع مالیات بر عایدی سرمایه (املاک)؛ وضع مالیات بر خانه‌های لوکس؛ جلوگیری از فرار مالیاتی برخی از مشاغل؛ و مالیات بر مجموع درآمد.» (V) در ادامه، لایحه «مالیات بر عایدی سرمایه» در کارگروه مشترک وزارت اقتصاد و کمیسیون اقتصادی مجلس تدوین شد. اما این لایحه در دستور کار دولت و مجلس قرار نگرفت. جلسه سران قوا راه‌های دیگری از‌جمله برداشت از حساب ذخیره ارزی، برداشت از صندوق توسعه ملی، واگذاری دارایی‌های دولت و … و در پایان گران کردن بنزین را برای تأمین منابع مالی دولت در پیش گرفت.
ـــ بنابه آنچه روز اول آذر ماه ۱۳۹۸ در کانال تلگرام مهندس احسان سلطانی، اقتصاددان نهادگرا، منتشر شده است: در سال ۱۳۹۷، ۱۱۸ میلیون تن کالای غیرنفتی (موادمعدنی، مواد نفتی، محصولات شیمیایی و فلزات اساسی) به ارزش ۴۵ میلیارد دلار صادر گردید. رانت حمل‌و‌نقل (سوخت) این کالاها بیش از ۱۰۰‌هزار میلیارد تومان برآورد می‌شود. این رانت جدا از رانت انرژی استخراج، حمل‌و‌نقل غیرمستقیم، آماده‌سازی و فرآوری است.
در شرایطی حکومت بنزین ۳۰۰۰ تومانی را به مردم ایران تحمیل کرد، که فقط رانت حمل‌و‌نقل سوخت صادرات مواد معدنی (۴۰‌هزار میلیارد تومان)، بیش از کل درآمد دولت از محل افزایش قیمت بنزین (۳۰‌هزار میلیارد تومان) است.
بدین ترتیب در شرایط اعمال بی‌سابقه‌ترین تحریم‌های اقتصادی، حکومت جمهوری اسلامی نیز به‌طور یکپارچه در دفاع از منافع لایه‌های غارتگر بورژوازی بزرگ، فشار اقتصادی را بر مردم افزایش داده است.

۳ــ شورش آبان ۹۸

افزایش بهای بنزین جرقه شعله‌ور شدن اعتراضات گسترده و شورشی شد که پس از گذشت ۳ روز با سرکوبی شدید پایان یافت.‌‌‌ اعتراضات از محروم‌ترین مناطق کشور در خوزستان آغاز شد و با ‌سرعتی دور از انتظار ‌گسترش یافت. بنابه گفته یدالله جوانی، معاون سیاسی فرمانده سپاه، اعتراضات در ۲۹ استان (از ۳۱ استان کشور) و صدها شهر انجام گرفت. در تهران اعتراضات در حدود ۱۰۰ نقطه (وزیر کشور) و در استان اصفهان در ۱۱۰ نقطه (یدالله جوانی) به‌وقوع پیوست.
اعتراضات به‌طور عمده در شهرهای کوچک و حاشیه شهرهای بزرگ و توسط تهیدستان انجام شد. بنابه اعتراف حکومت دامنه اعتراضات از اعتراض‌های دی ماه ۱۳۹۶ گسترده‌تر بود. به‌گفته عبدالرحمان فضلی، وزیر کشور، جمعیتی حدود ۱۳۰ تا ۲۰۰‌هزار تن در تجمعات اعتراضی حومه تهران شرکت کرده‌ بودند. بنابراین می‌توان به‌سادگی حدس زد که در سراسر کشور صدها‌هزار تن در شورش آبان ۹۸ شرکت داشتند.
به نظر می‌رسد که بخش بزرگ معترضان جوانان بیکار، بی‌ثبات‌کار و یا با مشاغل کم‌درآمد بوده‌اند. این نتیجه‌گیری با اظهارات سخنگوی کمیسیون امنیت ملی مجلس (۵ آذر ماه) مبنی بر دستگیری هفت هزار تن در اعتراض‌های اخیر که «اغلب بیکار و یا دارای مشاغل کم‌درآمد بودند»، مطابقت دارد.
این گروه‌ها در شرایط کنونی پتانسیل بسیار بالایی برای رادیکالیسم و تخریب دارند. بی‌شک خشم انفجاری فقیرترین اقشار مردم نقش قابل‌توجهی در تخریب صدها بانک، پمپ بنزین و … ایفا کرده است. اما در این میان نمی‌توان به‌هیچوجه بر دخالت و پرووکاسیون عوامل حکومتی، نیروهای وابسته به اپوزیسیون ارتجاعی و عناصر نفوذی دشمنان خارجی، چشم فروبست. هیچ‌گونه اطلاعات موثق و قابل استنادی برای تعیین ترکیب دقیق شرکت‌کنندگان در اعتراض‌ها و تفکیک نقش عوامل گوناگون در آن موجود نیست. تنها می‌توان موضوع را از جنبه تحلیلی و در رابطه با تحرکات اپوزیسیون ارتجاعی و همچنین آمریکا و دشمنان ایران در منطقه مورد بررسی قرار داد.   
اما آنچه را به‌طور یقین می‌توان گفت، زمینه اقتصادی شورش آبان ۹۸ و این نتیجه‌گیری است که اعتراضات تهیدستان گسترده‌تر شده است، جنبه طبقاتی آن تعمیق یافته است و مردم زحمت‌کش بیش از هر زمانی خود را در مقابل حکومتی می‌بینند که یکپارچه از منافع غارتگرانه لایه‌های سرمایه‌داری بزرگ دفاع می‌کند.

۴ــ تأثیر گرانی بنزین بر معیشت حاشیه‌نشینان شهری

بنابر برآوردهای ‌متفاوت، ۱/۴ تا ۱/۳ جمعیت کشور در حاشیه شهرها زندگی می‌کنند.
مناطق حاشیه تهران یکی از مراکز شورش آبان ۹۸ بوده است. بنابه آمار رسمی، رشد جمعیت تهران در سال‌های اخیر بسیار کم بوده است و سالانه کمتر از ۱۰۰‌هزار تن به جمعیت مناطق ۲۲‌گانه تهران اضافه می‌شود. اما شهرهای اطراف تهران طی ده سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۵ رشد جمعیتی حدود ۲۵ تا ۲۰۰ درصد داشته‌اند. (VI)
یکی از تبعات گرانی سرسام‌آور زمین، مسکن و ‌اجاره‌ بهای آن‌، مهاجرت معکوس از کلانشهرها به حاشیه‌هاست. هیچ اطلاعات دقیقی از میزان مهاجرت معکوس از تهران به شهرهای حاشیه‌ای و پیرامونی پس از موج تورمی سال ۱۳۹۷ در دست نیست. در‌واقع مشخص نیست چه تعداد از تهرانی‌های کم‌درآمد که عموماً متعلق به طبقه‌ کارگر و مزدبگیر هستند، از ابتدای سال قبل مجبور شده‌اند به تدریج تهران را رها کنند و به شهرهای درجه دوم یا حتی درجه سوم نزدیک پایتخت بروند.
این موج مهاجرت در یکی، دو سال گذشته پُررنگ‌تر شده و به گفته‌ برخی از کارشناسان بیش از یک‌سوم ساکنان مستأجر تهران به شهرهای پیرامونی مهاجرت کرده‌اند. مهاجرت از متن به پیرامون گرچه از هزینه‌های مسکن و برخی هزینه‌های مرتبط با آن مانند شارژ آپارتمان می‌کاهد، اما هزینه‌های سربار دیگری برای خانوار به‌وجود می‌آورد که یکی از مهم‌ترین آنها هزینه‌های حمل‌و‌نقل است.
«اگر چهار شهرستان ـ شهرری، شهریار، ساوجبلاغ و پاکدشت ـ را در نظر بگیریم، بیش از یک میلیون خانوار کارگری در همین محدوده‌ها زندگی می‌کنند و اگر هر خانواده را سه نفر در نظر بگیریم، ۳‌میلیون تن در همین چهار شهرستان پیرامونی، وابسته سازمان تأمین اجتماعی و کارگر تبعی محسوب می‌شوند که همه این سه میلیون تن از گرانی بنزین و افزایش هزینه‌های حمل‌و‌نقل آسیب دیده‌اند.
بعد از گرانی بنزین، با فرض ثابت ماندن باقی کالاها و خدمات زندگی، هر کدام از این خانوارها به‌طور متوسط ماهی ۲۰۰‌هزار تومان سربار هزینه تحمل می‌کند؛ ۲۰۰‌هزار تومان هزینه‌ مازاد برای خانواری که مجموع درآمدش به سختی به ۲‌میلیون تومان می‌رسد، پول کمی نیست. ده درصد هزینه‌ سربار مازاد را نمی‌توان در معادلات معیشتی خانوارهای کارگری در نظر نگرفت و از کنارش به سادگی عبور کرد.» (VII) (VIII)
داده‌های بالا خشم فروخورده میلیون‌ها توده زحمت‌کش بر اثر وخامت اوضاع معیشتی آنها و دلیل فوران این خشم در جریان ۳ برابر شدن قیمت بنزین را قابل تصور می‌کند.

۵ــ چرایی سرکوب شدید شورش آبان ۹۸

حکومت جمهوری اسلامی موفق شد که اعتراضات گسترده و صدها‌هزار نفری هفته پایانی آبان ماه را با شدتی بی‌سابقه، با کشتن و زخمی کردن هزاران تن (IX) سرکوب کند.
عوامل زیر:
ـــ شدت سرکوب؛
ـــ شکل امنیتی اجرای مصوبه سران قوا در زمینه افزایش قیمت بنزین که از‌جمله با دور زدن مجلس صورت گرفت؛
ـــ فراهم آوردن توان بالای فنی و مدیریتی در زمینه قطع ارتباط فضای مجازی داخل کشور با شبکه بین‌المللی اینترنت؛
ـــ آمادگی حکومت برای وقوع اعتراضات (X)؛
ـــ ناآرامی‌های گسترده در عراق و احتمال کشانده شدن دامنه آن به ایران.
همه و همه نشان از آگاهی حکومت از احتمال وقوع اعتراضات گسترده به افزایش بهای بنزین و آمادگی برای کنترل و سرکوب این اعتراضات دارد. در عین‌حال این پرسش باقی است که با وجود چنین آگاهی، چرا حکومت جمهوری اسلامی ریسک افزایش بهای بنزین را به جان خرید؟ آیا پاسخ چنین پرسشی را تنها و تنها باید در منافع اقتصادی و طبقاتی هیأت حاکمه و در راستای تعمیق اجرای سیاست نئولیبرالی تعدیل ساختاری جستجو کرد؟ پاسخ ما به این پرسش منفی است. به‌زعم ما نقش معادلات منطقه‌ای را نمی‌توان نادیده گرفت.
به‌دنبال پیروزی‌ در نبرد علیه داعش در سوریه و عراق، زمین‌گیر شدن عربستان سعودی و امارات در یمن و بالاخره‌‌‌ حمله نیروهای حوثی به تأسیسات نفتی آرامکو عربستان، جمهوری اسلامی در معادلات منطقه جای برتری را نسبت به عربستان و اسرائیل به‌دست آورد. اعتراضات در لبنان و عراق (XI) به‌طور بالقوه می‌تواند به تضعیف نفوذ ایران در این کشورها بیانجامد. اما خطر اصلی در کشانده شدن موج اعتراضات از عراق به کشور ما و با تحریکات دشمنان ایران است. حکومت جمهوری اسلامی با آگاهی از چنین معادلاتی و از طریق سرکوب شدید شورش آبان ۹۸ این پیام را به دشمنان خود رساند که «ایران، عراق و لبنان نیست.» اگر از این زاویه سیاست سرکوب‌گرانه حکومت جمهوری اسلامی را نسبت به اعتراضات هفته پایانی آبان ماه تحلیل کنیم، احتمال پرووکاسیون عوامل حکومتی در اعتراضات اخیر دور از انتظار نیست.
سرکوب شورش آبان ۹۸، اما وجه دیگری نیز دارد. تمام سران حکومت، و در رأس همه آیت‌الله خامنه‌ای، از وابستگی محرکین اعتراضات به اپوزیسیون ارتجاعی، به‌ویژه سلطنت‌طلبان، سخن گفتند. در کنار این سخنان سران حکومت‌‌‌، نباید این واقعیت را از نظر دور داشت که نشانه‌هایی محدود از تحریکات سازمان‌یافته در بین معترضین وجود داشته است. تبلیغات و کنش‌های تعرضی بی‌سابقه سلطنت‌طلبان در خارج از کشور، در کنار تبلیغات گسترده رسانه‌های ایرانی وابسته به اپوزیسیون ارتجاعی یا رسانه‌هایی که از سوی عربستان تغذیه می‌شوند (ایران انترنشنال) و همچنین حمایت گسترده سعودی‌ها با هشتگ (#جنگ‌‌ـرا‌ـبه‌ـایران‌ـمنتقل‌ـمی‌کنیم) در توئیتر و انتشار ویدئویی که محمد بن سلمان در مورد انتقال جنگ به ایران می‌گوید، نیز گواه دیگری بر پرووکاسیون نیروهای وابسته به اپوزیسیون ارتجاعی و عناصر نفوذی دشمنان خارجی در شورش آبان ۹۸ است.
اما باید بدون کوچک‌ترین تردیدی بر این واقعیت انگشت گذاشت که اعتراض‌ها در وجه غالب خود جنبه مردمی داشته است و محرومان و قشرهای به‌شدت آسیب‌دیده جامعه اکثریت شرکت‌کننده‌ها در اعتراضات را تشکیل می‌دادند. و زمینه و بستر اصلی حرکات اعتراضی اخیر، وخامت رو به افزایش وضعیت معیشتی مردم میهن‌ ماست.

سخن پایانی

شکست پروژه آمریکا در سوریه ایالات متحده را نسبت به تغییر تعادل نیروها در سطح منطقه به‌نفع جبهه مقاومت ایجاد شده توسط ایران، سوریه و حزب‌الله، که مورد حمایت روسیه نیز هست، به‌شدت نگران کرده است. از همین رو است که آمریکا و متحدان آن در منطقه، به‌ویژه اسراییل و عربستان سعودی، تمام تلاش خود را بر درهم شکستن این جبهه مقاومت، و در وهله اول وادار ساختن ایران به خروج از سوریه و به تسلیم کشاندن جمهوری اسلامی، متمرکز کرده‌اند. تعلیق یک‌جانبه برجام از سوی آمریکا و فشار فزاینده آن کشور برای گرفتن امتیازات بیشتر از ایران، تماماً در راستای این برنامه است.
از سوی دیگر، واقعیت این است که وضعیت به‌شدت دشوار و ضربه‌‌پذیری که جمهوری اسلامی امروز با آن مواجه است، تنها نتیجه مقاومت آن در برابر برنامه‌های سلطه‌جویانه امپریالیسم آمریکا در منطقه نیست. سیاست‌های سرکوب‌گرانه داخلی و برنامه‌های اقتصادی نئولیبرالی که حاکمیت جمهوری اسلامی برای دهه‌ها بر اقتصاد کشور تحمیل کرده است و باعث ایجاد فساد گسترده، تمرکز نجومی ثروت در دست عده‌ای معدود، و گسترش عظیم شکاف طبقاتی در جامعه، از یک‌سو، و فقر و بیکاری و نارضایتی گسترده در میان توده‌های میلیونی مردم زحمت‌کش، از سوی دیگر، که در نهایت سبب دوری بخش چشم‌گیری از  مردم کشور از حاکمیت و دولت شده است، در ایجاد چنین تنگنایی نقش تعیین‌کننده‌ای ایفا کرده‌اند.
باید انتظار داشت که بر اثر تشدید بیش از پیش تحریم‌های اقتصادی آمریکا علیه ایران، وضعیت مردم در داخل کشور از آنچه که هست نیز بسیار بدتر شود و به بحران‌های گسترده‌تر اجتماعی، از نوع آنچه که در هفته آخر آبان ماه در شهرهای مختلف کشور شاهد بوده‌ایم بیانجامد. آمریکا روی این مسأله حساب باز کرده است که با تشدید تحریم‌های اقتصادی خردکننده علیه ایران خواهد توانست نارضایتی‌های موجود را به یک خیزش عمومی در داخل کشور بدل کند، کشور را از درون فلج نماید، و زمینه را برای وارد آوردن احتمالی ضربه نظامی به ایران آماده سازد.
مردم ایران اکنون در میان دو لبه قیچی قرار گرفته‌اند. از یک‌سو با حاکمیتی به‌شدت فاسد، ناکارآمد و سرکوبگر مواجهند که سرمایه‌های مادی و انسانی کشور را به نابودی کشانده و میراثش برای مردم، فقر، بیکاری، شکاف طبقاتی، اختناق و سرکوب است. در سوی مقابل سیاست امپریالیستی آمریکا قرار دارد که برخلاف شعارهای سیاسی‌اش نه به‌دنبال حقوق‌بشر و آزادی‌های سیاسی و رشد اقتصادی که استفاده حداکثری از منابع ایران به ساده‌ترین و بهینه‌ترین روش ممکن است.
حاکم بودن چنین شرایطی کار را برای احزاب و نیروهای سیاسی اصیل و حامی توده‌ها سنگین‌تر و البته مهم‌تر می‌سازد. چنانچه هدف از مبارزه از میان برداشتن ستم طبقاتی، حفظ استقلال و تأمین پایدار منافع توده‌های محروم باشد، چاره‌ای جز مبارزه در هر دو جبهه، علیه امپریالیسم و علیه حاکمیت استبدادی، و به موازات یکدیگر وجود ندارد و نیروهای چپ می‌بایست تاکتیک‌های مناسب برای مبارزه در این دو جبهه به نفع توده‌ها را به‌کار ببندند.

پانوشت‌ها

I- IMF Executive Board Concludes 2018 Article IV  Consultation with the  Islamic Republic of Iran
II ـ بررسی اقتصادی افزایش قیمت بنزین
III ـ چشم‌اندازهای گذر از ساعت صفر
IV ـ این شیوه اداره کشور «پُرهزینه» است
V ـ گزارشی بر فرارهای مالیاتی انبوه
VI ـ «شهر صدرا شیراز که اعتراضات اخیر در آن بسیار گسترده بوده است، تا چند سال پیش یک بیابان بود و طی مدت اندکی به شهری با ۲۰۰‌هزار جمعیت تبدیل شد و ساکنان آن عموماً مهاجر و عشایر هستند. بخش عمده اعتراض‌ها در شیراز مربوط به شورش این بخش‌ها است که بقیه هم با آنها همراهی کردند.» (سخنان عباس عبدی در نشست «شورش حاشیه بر متن»)
VII ـ نگرانی‌های کارگرانِ حاشیه‌نشین از ساوجبلاغ تا شهریار/ گرانیِ بنزین حداقل ۲۰۰ هزار تومان هزینه‌ی سربار برای خانوارها به همراه دارد
VIII ـ مصایبِ سفر هر روزه از اسلامشهر، رباط کریم، هشتگرد، شهریار، ورامین و پرند تا تهران/ مکافات برای کار در پایتخت تمامی ندارد
IX ـ حکومت جمهوری اسلامی تاکنون آماری از کشته‌ها و زخمی‌های شورش آبان ۹۸ در اختیار قرار نداده است. اما آمار گوناگون از «سازمان عفو بین‌المللی» تا وب‌سایت «کلمه» تعداد کشته‌ها را ۲۰۸ و ۳۶۶ تن اعلام کرده‌اند.
X ـ معاون سیاسی وزارت کشور در نشست کمیسیون امنیت ملی مجلس درباره اعتراضات (۵ آذر ماه ۱۳۹۸) اظهار داشت که «از قبل کاملاً آماده بودیم. پیش‌بینی‌های لازم صورت گرفته بود. شوراهای تأمین استان‌ها هم توجیه شده بودند، به‌همین دلیل توانستیم موضوع را در ۷۲ ساعت مدیریت کنیم.»
XI ـ بررسی وجوه مردمی این اعتراضات و همچنین نقش تحریکات امپریالیسم آمریکا و دول ارتجاعی منطقه، به‌ویژه عربستان، در حوادث عراق و لبنان از حوصله این نوشتار خارج است.

٪ نظرات

  • بهرام آذین

    نقش امپریالیسم در شورش ۱۳ آبان
    رفقای گرامی سایت مهر،

    با سپاس از زحماتی که در دفاع از مشی تاریخی حزب تودهٔ ایران می‌کشید، دو نکته در مورد مطلب روشنگر شما در مورد شورش آبان ماه به‌نظرم رسید که لازم دانستم با شما در میان بگذارم.

    نخست، با ارزیابی جامع شما در مورد علل اقتصادی ـ اجتماعی شورش آبان کاملاً موافقم. اما آنچه متأسفانه در تحلیل شما بسیار کم‌رنگ بود و اشاره به آن شکلی بسیار گذرا داشت نقش امپریالیسم، به ویژه نقش تحریم‌های کشنده امپریالیسم آمریکا، در ایجاد وضعیتی است که به شورش آبان ماه منجر شد. شما به طور همه‌جانبه نقش حاکمیت جمهوری اسلامی را در انتقال فشارهای اقتصادی به توده‌های مردم زحمت‌کش و کارگران کشور برشمردید، اما آن را تنها به سیاست‌های نولیبرالی حاکمیت نسبت دادید و به چارچوبی که این سیاست‌ اضطراری در آن اعمال شد بهای لازم را ندادید. سیاست نولیبرالی حاکمیت جمهوری اسلامی چیز تازه‌ای نیست و ما از زمان ریاست جمهوری رفسنجانی تا کنون شاهد پیامدهای کشنده‌ٔ آن برای توده‌های میلیونی زحمت‌کشان ایران بوده‌ایم. اما افزایش ناگهانی بهای بنزین و دیگر فشارهای ناشی از آن را نمی‌توان تنها به سیاست‌های نولیبرالی حاکمیت نسبت داد. این سیاست اضطراری حاکمیت و شکل‌گیری وضعیت فوق‌العاده‌ ناشی از آن که به شورش آبان ماه منجر شد، بیش از هرچیز مخلوق تحریم‌های کشندهٔ آمریکا با هدف در هم شکستن سیاست مقاومتی جمهوری اسلامی در سطح منطقه، و حتی به‌زیر کشیدن آن، از طریق عاصی کردن توده‌های مردم و ایجاد شورش‌های داخلی بوده است. به همین دلیل، به‌نظر من، لازم بود که در همان ابتدای مقاله این چارچوب به‌روشنی تشریح می شد تا هیچ سوء تفاهمی در مورد خطرعاجلی که از سوی امپریالیسم مردم ایران و استقلال سیاسی و تمامیت ارضی کشور را تهدید می‌کند به‌وجود نیاید و این نقش در ذهن توده‌های مردم زحمت‌کش کشور ناخواسته کم‌رنگ نگردد.

    دوم، و شاید به علت کم‌رنگ بودن نقش امپریالیسم در این مقاله، شما در پایان چنین نتیجه گرفته‌اید که «چاره‌ای جز مبارزه در هر دو جبهه، علیه امپریالیسم و علیه حاکمیت استبدادی، و به موازات یکدیگر وجود ندارد.» باید اذعان کنم که من با یک چنین فرمول‌بندی، که مبارزه علیه «حاکمیت استبدادی» را، که معنایی جز مبارزه در راستای اهداف امپریالیسم علیه ایران در شرایط کنونی ندارد، با مبارزه علیه امپریالیسم هم‌سنگ می‌کند نمی‌توانم موافق باشم. به‌نظر من در شرایط کنونی، مبارزه علیه «حاکمیت استبدادی» نمی‌تواند هم‌سنگ مبارزه علیه برنامه‌های امپریالیسم برای ایران باشد. مبارزه اول تنها می‌تواند بر بستر مبارزه دوم به نتیجهٔ درست برسد نه «به‌موازات» آن. در شرایطی که هیچ نیروی مردمی امکان قبضه قدرت را در ایران ندارد، مبارزه هم‌زمان علیه «حاکمیت استبدادی» تنها می‌تواند به «دموکراسی» مورد خواست آمریکا در ایران بیانجامد. در این مقاله شما به‌درستی بر سیاست‌های نولیبرالی حاکمیت، که مردم ایران را در چنین وضعیت فاجعه‌باری قرار داده است، تأکید کرده‌اید. درست‌تر می‌بود که نتیجه‌گیری این مقاله را نیز در چارچوب همین تحلیل درست، که از مدت‌ها پیش یکی از خواست‌های عمده «مهر» بوده است، یعنی مبارزه علیه سیاست‌های نولیبرالی حاکمیت و جلوگیری از انتقال فشارهای اقتصادی امپریالیسم به توده‌های مردم، فرموله می‌کردید.

    با سپاس مجدد از مبارزات ارزشمند شما.

    بهرام آذین

  • آشنا

    فاشیسم شیک و مجلسی
    آقای عقیل دغاقله در مطلبی با عنوان «هنر نامریی کردن استعمار» از  اینکه لیبرالیسم نو همه نوع شرارتی می‌کند و باز معصومانه در کناری می‌نشیند، ابراز شگفتی کرده است. نمونه‌ای ازین «دو دوزه»بازی را می‌توان در رفتار آقای صادق زیباکلام دید.
    آقای زیباکلام از یک‌سو با سرکوب خشن معترضان افزایش بهای بنزین مخالف است و از سوی دیگر می‌گوید گران کردن بنزین «جام زهری»است که بالاخره مسئولان کشور باید سر‌می‌کشیدند.
    اگر از آقای زیباکلام بپرسیم که چرا گران کردن بنزین را با سرکشیدن جام زهر  مقایسه می‌کند، می‌گوید از این حیث که به مردم فشار می‌آید و سبب ناراحتی و آزردگی می‌شود.
    متأسفانه ایشان به‌جای توضیح بیشتر درباره عمق و دامنه این فشار و ناراحتی، فواید افزایش قیمت بنزین برای «کشور» (که با «مردم» فرق دارد) را می‌شمارد؛ کاهش آلودگی هوا، بسته شدن راه قاچاق، … مابه نامبرده یادآوری می‌کنیم که افزایش قیمت
    حامل‌های انرژی در اسرع زمان خود را درافزایش قیمت گوشت، مرغ، لبنیات، نان، میوه، دارو، کرایه وسایط نقلیه، اجاره خانه و همه اقلام مایحتاج مردم که همین حالا هم (اگر شغلی داشته باشند) مزدشان کمتر از ثلث حداقل هزینه خانوار است، نشان می‌دهد. و نیز به او می‌گوییم که مرغ و گوشت و شیر و ماست ونان و میوه در آلوده کردن هوا سهمی ندارند. ومی‌افزاییم که این فشارها که منحصر و محدود به قیمت بنزین و محدودشدن « دورـدورکردن» با اتومبیل نیست، منجر به شورش محرومان و ضعفا می‌شود. و شورش لاجرم پای پلیس را به میدان می‌کشد. و نتیجه اجتماع این سلسله علل و عوامل همان چیزی است که جنابعالی با آن ابراز مخالفت فرموده‌اید.
    معهذا ایشان آن مقدمات را ضروری می‌داند اما این نتیجه را دوست ندارد.
    به گمان نگارنده آقای زیباکلام در این‌باره چندان «صادق» نیست. همگی به‌خاطر داریم که خیز نخست برای اجرای این پروژه در زمان ریاست آقای احمدی‌نژاد بر قوه مجریه برداشته شد. در آن هنگام نام این بسته اقدامات را «جراحی اقتصادی» گذاشتند. و مطبوعات و رسانه‌های لیبرال هم این نامگذاری را پسندیده، یک‌صدا دم گرفتند.
    در همان‌وقت آیت‌الله احمد جنتی (ادام الله ظله علی رئوسنا الانام) در نماز جمعه تهران به صراحت فرمودند که «جراحی خونریزی هم دارد». و بعید است حضرات لیبرال که «جراحی» راپسندیده وپذیرفته‌اند، به «خونریزی» فکر نکرده باشند.
    (تذکر این نکته خالی از فایده نیست که با آنکه قراین غیرقابل انکار مذکور منشاء و ماهیت حوادث سال هشتادوهشت و سال‌های بعد را به‌وضوح نمایان می‌سازد اما صرف و صلاح رسانه‌ها و چهره‌های لیبرال و طرفدار سرمایه‌داری در این است که آنها را به همجنسگرایان، بهایی‌ها، دراویش، پارتی‌های مختلط، استادیوم رفتن بانوان، حجاب و نظایر اینها منتسب کنند).
    آقای زیباکلام ظاهراً نمی‌داند که لیبرالیسم زمان درازی است که راه خود را از دمکراسی جدا کرده است. برای مزید اطلاع کافی است ایشان به افاضات همفکران خود که در روزنامه «دنیای اقتصاد» گرد آمده‌اند و مانند خود او بر اجرای بی‌کم‌وکاست پروژه‌های لیبرالی تأکید دارند و ازمسئولیت تبعات آن تبری می‌جویند، نظری بیاندازد و دریابد که دمکراسی در اقتصاد موردنظر لیبرال‌ها معنایی ندارد. اگر هم این کار برایش زحمت دارد به مصاحبه آقای امانوئل مکرون، رئیس‌جمهوری فرانسه، درباره اعتراضات مردمی در آن دیار رجوع کند. آقای مکرون گفته است که علیرغم مخالفت مردم او «اصلاحات» اقتصادی‌اش را اجرا می‌کند.      

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *