پاسخ به ادعاها و اتهامات مقالهٔ «نامهٔ مردم» شمارهٔ ۱۱۵۷

در روز ۱۶ خرداد ۱۴۰۱، «نامهٔ مردم» شمارهٔ ۱۱۵۷ مقالهٔ مفصلی تحت عنوان «دروغ، افترا، و مدعیات دربارۀ “مبارزهٔ ضدامپریالیستی”» (۱)، که حدود یک‌چهارم صفحات آن شماره را به‌خود اختصاص داده بود، منتشر کرد که ظاهراً هدف آن پاسخگویی به انتقادات ما (۲) از گفته‌های رفیق امیدوار در یک جلسهٔ درونی با شماری از رفقای حزبی بوده است.

مقاله به‌جای پرداختن به اصل موضوع و تهیه و تنظیم پاسخی منطقی به انتقادات ما که بتواند اذهان توده‌های حزبی را روشن‌تر ساخته و برای همه آنانی که خود را توده‌ای می‌دانند مشکل قیاس را در تنظیم دقیق‌تر برداشت‌ها در شرایط حساس کنونی آسان سازد، با کمال تأسف، با نادیده گرفتن چنین رسالتی، برابر روال گذشته ما را به «دروغ و افترا» و «تهمت‌ بی‌پایه به حزب تودهٔ ایران» متهم کرده است. مقاله پس از توضیحاتی در مورد مواضع رسمی حزب دربارهٔ بحران اوکراین، به برخی تحلیل‌ها و موضع‌گیری‌های سال‌های گذشتهٔ حزب کمونیست فدراسیون روسیه دربارهٔ دولت آن کشور اشاره کرده است. سپس با نقل گزینشی و ناقص مواضع سایت «۱۰ مهر» دربارهٔ مسایل سیاست داخلی، نتایجی را گرفته است که به‌هیچ رو با واقعیت‌های مواضع ما همخوانی ندارد، و در پایان هم برای خاتمه دادن به راه  بحث و گفت‌وگو، در را بر همان پاشنه همیشگی بسته و علیرغم منش حزبی، دست‌اندرکاران سایت «۱۰ مهر» را به همراهی و همکاری با گردانندگان «راه توده»، همکاری با جمهوری اسلامی و تلاش برای «حزب‌سازی» متهم کرده است.
 

۱ــ دربارهٔ ادعایِ «تهمت‌ بی‌پایه [سایت “۱۰ مهر”] به حزب تودهٔ ایران»

«پروندۀ صوتی سخنرانی رفیق امیدوار در نشستی با شماری از رفقای حزبی دربارۀ مسایل اوکراین و پاسخ او به برخی از سئوال‌های مطرح شده» (۳) در ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۱ در کانال تلگرام حزب تودهٔ ایران به اشتراک گذاشته شد.

ما بخش‌هایی از سخنان این رفیق را از روی نوار پیاده کرده، در نقد خویش بر سخنان وی، منتشر کردیم و سپس مورد ارزیابی قرار داده‌ایم. در مقاله «نامۀ مردم» ۱۱۵۷، کوچک‌ترین فاکت و نشانه‌ای مبنی بر نادرست بودن آنچه ما از سخنان رفیق امیدوار روی کاغذ آورده‌ایم، مشاهده نمی‌شود. همچنین ما در نقد خود بر مواضع این رفیق، هیچ‌گونه اشاره‌ای به مواضع رسمی حزب تودۀ ایران نداشته‌ایم. در اینجا سایت «۱۰ مهر» نیست که باید در برابر آنچه ننوشته است، پاسخگو باشد، بلکه رفیق امیدوار باید توضیح دهد که چرا آنچه در نشستی خصوصی با شماری از رفقای حزبی بیان می‌کند، با مواضع رسمی حزب تودۀ ایران مغایرت دارد؟

علاوه بر آن، مقالۀ «نامۀ مردم» ۱۱۵۷، بدون ارائۀ حتی یک سطر استدلال، ارزیابی «۱۰ مهر» را از «وضعیت جهان»، «مخدوش و غیرعلمی» عنوان کرده، و مواضع ما را دربارۀ اوضاع اوکراین و عملیات نظامی ویژه روسیه «تصورات واهی و غیرعلمی» و ناشی از «درک سطحی از مارکسیسم ــ لنینیسم و دیالکتیک تحول‌های تاریخی جامعۀ بشری» اعلام می‌کند. مقاله روزنامۀ ارگان حزب سپس به ذکر کلیاتی از نظرات لنین دربارۀ امپریالیسم که برای همه توده‌ای‌ها آشناست، می‌پردازد، بدون اینکه، حتی در حد یک سطر کوشش کند تا براساس ایده‌های لنین، ارزیابی ما را از اوضاع جهان به نقد کشد. لازم به یادآوری است که سایت «۱۰ مهر» در ارزیابی «طرح‌های کنگرۀ هفتم حزب»، تاکنون با انتشار سه مقالۀ طولانی به ارزیابی این طرح‌ها از امپریالیسم و اوضاع جهان امروز پرداخته است. (۴)

اگر رفقای رهبری حزب تودهٔ ایران ارزیابی ما را از سخنان رفیق امیدوار در جمع شماری از رفقای حزبی نادرست می‌دانند؛ اگر ارزیابی ما از اوضاع جهان مورد پذیرش این رفقا نیست، اگر بخشی از توده‌ای‌هایی که حول «سایت ۱۰ مهر» گرد آمده‌اند، به خطا می‌روند، راه درست، آن‌هم در مقالهٔ «نامهٔ مردم»، نه تحریف گفته‌ها و استدلال‌های ما، نه ایراد اتهام بدون یک سطر توضیح و استدلال، بلکه پاسخ‌گویی نظری به آنها است. و تنها پس از رد نظری ارزیابی‌های ما است که «مخدوش و غیرعلمی» بودن آن‌ها اثبات می‌شود. ما برای دهه‌ها خواستار آغاز بحث‌های سالم نظری در میان توده‌ای‌ها بوده‌ایم و از شروع یک چنین روندی، به‌دور از هر نوع اتهام‌زنی، صمیمانه استقبال کرده و می‌کنیم.
 

۲ــ دربارۀ آنچه مقالۀ «نامۀ مردم» از مواضع حزب کمونیست فدراسیون روسیه نقل کرده است

مقالۀ «نامۀ مردم» ۱۱۵۷، نقل‌وقول‌های طولانی را از برخی از مواضع احزاب و رفقای کمونیست‌ روسیه و اوکراین در نوشتۀ خود آورده است.

آنچه از سخنان رفیق «پترو سیموننکو» ــ دبیر اول حزب کمونیست اوکراین ــ در مقالۀ «نامۀ مردم» آمده است، نه مرتبط با شرایط کنونی، بلکه مربوط به سال ۲۰۱۳ است.  و چنین است در بارۀ نقل‌وقول‌هایی از کنگرۀ ۱۳ ــ نوامبر ۲۰۰۸ ــ و کنگرۀ ۱۵ ــ مارس ۲۰۱۳ ــ حزب کمونیست فدراسیون روسیه که بر‌می‌گردد به قبل از کودتای سال ۲۰۱۴ در اوکراین .

همچنین آنچه از دو رفیق کمونیست روسی از ۶ و ۴ سال پیش ــ یعنی پس از کودتای ۲۰۱۴ اوکراین ــ نقل شده است، گزینشی است، بدین معنا که تنها نشانگر یک وجه از مواضع و سیاست‌های حزب کمونیست فدراسیون روسیه است.

در ۶ اسفند ۱۴۰۰، کمیتۀ مرکزی حزب تودۀ ایران دربارۀ «جنگ در اوکراین» تحت عنوان «همراه با کارگران و زحمتکشان جهان و نیروهای مترقی، برای صلح، بر ضدِ جنگ، تجاوزگری و امپریالیسم» (۵)، اعلامیه‌ای صادر کرد. رهبری حزب تودۀ ایران در این بیانیه، ضمن محکوم کردن اقدام نظامی روسیه ــ که ما براساس تحلیل‌های خود قاطعانه با آن مخالفیم ــ بخش عمده را به افشای جنایات امپریالیسم اختصاص داده است. اما شوربختانه در این بیانیه کوچک‌ترین اشاره‌ای به قتل‌عام ۱۴‌هزار نفر از روس‌تبارهای دونباس به‌دست نیروهای نظامی اوکراین و شبه‌نظامیان فاشیست نشده است و این فاجعه انسانی و کشتار وحشیانه تنها با عبارت «بی‌اعتنایی دولت اوکراین به اذیت و آزار روس‌تباران به‌دست نیروهای افراطی و نئو‌نازی» توصیف شده است. اینجا این پرسش در ذهن خواننده بیانیه مذکور ایجاد می‌شود که بنابه چه دلایلی رهبری حزب تودۀ ایران در تنها بیانیۀ خود درباره «اوضاع در اوکراین» دربارۀ جنایت عظیم قتل‌عام ۱۴۰۰۰ روس‌تبار در دونباس سکوت کرده است؟

حزب کمونیست فدراسیون روسیه و رهبری آن از سال ۲۰۰۸ (تاریخ مبنای تحلیل‌های مقالۀ «نامۀ مردم») به‌بعد در هر مرحلهٔ تاریخی تحلیل‌ها و سیاست‌های خود را بر اساس درک مارکسیست ــ لنینیستی از شرایط مشخص تاریخی تنظیم کرده‌اند و به پیش رفته‌اند. اما مقالۀ «نامۀ مردم» نه‌تنها کوچک‌ترین اشاره‌ای به مواضع حزب کمونیست فدراسیون روسیه در ۴ سال اخیر نداشته، بلکه دربارۀ برخی از مواضع این حزب در سال‌های پیش از آن، که خواننده را به نتایج دیگری می‌رساند، نیز سکوت کرده است. این لغزش در برخی دیگر از مطالب «نامۀ مردم» نیز مشاهده می‌شود که بررسی آنها از حوصلۀ این نوشتار خارج است. اما، رهبری حزب تودۀ ایران پاسخ به این پرسش را به مخاطبین خود بدهکار است که برپایه کدام پایۀ فکری و نظری،  و بنابر چه ملاحظاتی و براساس کدام دلایل، چنین شیوه‌ای از بررسی، و تجزیه و تحلیل را در پیش گرفته است؟

برای اینکه  بدون دلیل و مدرک سخن نگفته باشیم، در اینجا توجه خوانندگان «۱۰ مهر» را به فرازهایی از برخی مصوبات کنگره‌های حزب کمونیست فدراسیون روسیه، مصاحبۀ رفیق زیوگانف، صدر حزب کمونیست فدراسیون روسیه با خبرگزاری «شین هوا»ی چین، و همچنین برخی از مقالات رفیق ویاچسلاو تتکین ــ که در مقالۀ «نامۀ مردم» به‌عنوان مشاور ارشد سیاسی گنادی زیوگانف، معرفی شده است ــ جلب می‌کنیم:

از اسناد کنگرۀ ۱۳ حزب کمونیست فدراسیون روسیه (۲۹ نوامبر ۲۰۰۸) (۶)

    •    ــ «اظهار نگرانی از جدایی مناطق بیشتری که در گذشته جزو اتحاد شووری بوده‌اند. و تأکید بر نزدیکی و همکاری بیشتر با این مناطق.»
    •    ــ «در ابتدای سال، سردمداران حاکم روسیه، جرأت نکردند که از بحران کوزوو استفاده کرده، استقلال اوستیای جنوبی و آبخاز را به‌رسمیت شناخته و آنها را زیر حمایت خود بگیرند. این رفتار از دید غربی‌ها به‌عنوان دعوتی تلقی شد برای پیشروی بیشتر در روسیه از جنوب، و مجبور کردن گرجستان و اوکراین برای عضویت در ناتو.»
    •    ــ «زمان آن رسیده است که به‌خصوص سیاست خارجی مدونی در مورد اوکراین را مورد بررسی قرار دهیم. پیوستن اوکراین به ناتو، پیشروی این بلوک دشمن … قابل قبول نیست. دولت فعلی کیف توسط طرفداران ناسیونالیست‌های افراطی و نوادگان خائنینی چون مازپا و باندرا اداره می‌شود. باندرا همان کسی است که در جنگ دوم جهانی نوکر آلمانی‌ها بود. ادامۀ وجود این حکومت خطری مرگبار برای روسیه است. ناسیونالیست‌های اوکراینی نباید بتوانند سرنوشت میلیون‌ها روسی که در اوکراین زندگی می‌کنند، را به مخاطره اندازند. به آنها نباید اجازه داد که مردم اوکراین را به زیر یوغ ناتو ببرند. چکمه‌های ناتو نباید سواستوپل، کریمه، دنباس و اودسا را لگدمال کنند. ما از کرملین خواهیم خواست که از بیخ و بن برخورد جدیدی با اوکراین اتخاذ نموده و عکس‌العملی فعال و در عین‌حال همراه با تأملی از خود نشان دهد…. می توانیم حمایت مردم روسیه و اوکراین را برای این عکس‌العمل مناسب جلب نماییم.»

از اسناد کنگرۀ ۱۷ حزب کمونیست فدراسیون روسیه (اکتبر ۲۰۱۷) (۷)

    •    ــ «سناریوی به قدرت رسیدن راست افراطی در اوکراین اجرا شده است. طرفداران باندرا با حمایت ایالات متحده و اتحادیه اروپا، کودتایی را اجرا کرده و رژیمی تروریست، ناسیونالیست ارتجاعی که کمر به سرکوب کمونیست‌ها و دگراندیشان بسته را بر سر کار آوردند. اعلام خودمختاری دونتسک و لوگانسک عکس‌العمل منطقی میلیون‌ها انسان صادق و شجاع بود. برخلاف توافق‌های مینسک، موقعیت در دونباس بسیار حساس است. امروز نیز حزب کمونیست فدارسیون روسیه بار دیگر اعلام می‌کند که: “دنباس ما با شما هستیم”. ما به‌دنبال به‌رسمیت شناختن استقلال جمهوری‌های خلق دونتسک و لوگانسک و نزدیکی مجدد آنها با روسیه هستیم … تصمیم مردم کریمه در وحدت مجدد با روسیه رویداد عظیمی است. در عین‌حال این رویداد نشان می‌دهد که دنیای سرمایه‌داری تلاش‌های کشور ما را برای حفاظت از منافع و سرحدات خود برنمی‌تابد. کشورهای غربی در حال تبدیل اوکراین به سنگر جنگ علیه روسیه هستند. در ژوئیه سال گذشته (۲۰۱۶) در اجلاس ناتو در ورشو، روسیه به‌عنوان تهدید اصلی معرفی شده و هدف اصلی “مهار مسکو” اعلام گردید.»

از پیام کنگرۀ ۱۸ حزب کمونیست فدراسیون روسیه به مردم اوکراین (۱۸ ماه مه ۲۰۲۱) (۸)

•    ــ «”برای مقابله با تجاوز روسیه” بایدن به زلنسکی قول حمایت داد. ناتو برنامۀ جدید خود را دایر بر استفاده از ۴۰‌هزار نیرو، ۱۵‌هزار تجهیزات نظامی و وسایل نقلیه، و نیروی هوایی استراتژیک در نزدیک مرز روسیه اعلام کرده است. هواپیماهای حمل‌و‌نقل نظامی ارتش آمریکا و بریتانیا، به‌طور منظم در کیف به زمین می‌نشینند. قرارداد جدیدی دایر بر خرید موشک های FGM-۱۴۸، مربوط به سامانه‌های جولین ساخت آمریکا منعقد شده است. مدت زیادی است که پهپادهای RQ-۴ “بازهای جهان‌پیمای” آمریکایی، پروازهای شناسایی خود را انجام می‌دهند. ترکیه، کشور دیگر عضو ناتو، پهپادهای تعرضی TB۲ را به اوکراین می‌فروشد. همۀ اینها چه معنایی می‌تواند جز تدارک برای حملۀ نظامی داشته باشد؟»

از مصاحبه رفیق ریوگانف با خبرگزاری چینی «شین هوا» (۹)

 •    «پیش از هر چیز می‌خواهم نکته‌ای را تصریح کنم. انتقاد ما، تنها به جنبه‌هایی جداگانه از خط مشی اقتصادی ــ اجتماعی لیبرالی کابینه دیمتری مدویدف نیست. ما این خط مشی را تمام و کمال رد ‌می‌کنیم…. بلوک اقتصادی دولت مدویدف در عمل به منافع ملی کاری ندارد و تنها در خدمت کارگزاری برای نفوذ ویرانگر غرب است. ما فکر می‌کنیم که خط‌مشی این‌چنینی [لیبرالی] با آن سیاست خارجی که رئیس‌جمهور [پوتین] در پیش گرفته است، عمیقاً در تضاد است. سیاست رئیس‌جمهور در نظر دارد تا از منافع ملی ــ دولتی روسیه در برابر هژمونی‌طلبی آمریکا در عرصه جهانی دفاع کند.»
    •    «در رابطه با شخص ولادیمیر پوتین، میان ما مناسبات کاری برابر شکل گرفته است. همراه با آن حزب کمونیست همواره نشان داده است که فعالیت در رأس قدرت دولتی امری کاملاً متضاد است. به‌عبارت دیگر بخش بالایی رهبری‌کنندهٔ روسیه همگن نیست. این مجموعه، از نیروهایی با سمت‌گیری‌های مختلف تشکیل شده‌اند. در اوضاع و احوالی که این تعادل پیچیده وجود دارد، حزب کمونیست روسیه به‌دنبال تغییر توازن به‌سود جریان میهن‌پرست است. ملاقات‌های خصوصی من با پوتین و اعضای کابینه نیز در خدمت دست یافتن به این هدف می‌باشد.»

از مقالهٔ «علت عملیات نظامی روسیه در اوکراین ( ویاچسلاو تتکین، ۲۳ مارس ۲۰۲۲) (۱۰)

   •    «روسیه از دسامبر ۲۰۲۱ اطلاعاتی در مورد برنامه‌های ناتو برای استقرار نیروها و پایگاه‌های موشکی در اوکراین دریافت می‌کرد. همزمان حمله‌ای به دونتسک (DPR) و جمهوری خلق لوگانسک (LPR) در حال تدارک بود. حدود یک هفته قبل از شروع عملیات روسیه، طرح حمله‌ای فاش شد که حملات توپخانه‌های دوربرد، پرتابگرهای موشکی متعدد، هواپیماهای جنگی در آن در‌نظر ‌گرفته شده بود و به‌دنبال آن حملهٔ‌ نیروهای اوکراینی و گردان‌های نازی انجام می‌شد. قرار بود دونباس از مرز با روسیه قطع شود، دونتسک، لوگانسک و سایر شهرها احاطه و محاصره شوند و سپس با زندانی‌کردن و کشتن هزاران مدافع دونباس و حامیان آن‌ها یک “پاکسازی امنیتی” گسترده انجام شود.»
    •    «این طرح با همکاری ناتو تدوین شد. قرار بود این تهاجم در اوایل ماه مارس آغاز شود. اقدام روسیه بر کیف و ناتو پیش‌دستی زد و روسیه را قادر کرد تا ابتکار عمل استراتژیک را در دست بگیرد و به‌طور مؤثر جان هزاران نفر را در این دو جمهوری نجات دهد.»
    •    «بیش از ۱۲۰‌هزار سرباز منظم ارتش و گردان‌های نازی آمادهٔ‌ حمله به دونباس بودند.»

از مقالهٔ «نئونازیسم ــ بیماری کشنده » (ویاچسلاو تتکین، ۲۹ مارس ۲۰۲۲) (۱۱)

   •    «پس از کودتا [۲۰۱۴]، “ویکتوریا نولند” معاون وزیر امور خارجه آمریکا اعتراف کرد که ایالات متحده ۵ میلیارد دلار برای تهیه این کودتا هزینه کرده بود. از آن زمان، نفوذ نئونازی‌ها بر زندگی سیاسی اوکراین دایماً در حال افزایش بود. حتی اعضای کنگره آمریکا نیز به این موضوع توجه کرده بودند. در ۲۴ نوامبر ۲۰۱۹، چهل نماینده کنگره نامه‌ای برای وزارت امور خارجهٔ ایالات متحده امضاء کردند و خواستار آن شدند که هنگ “آزوف”، که بخشی از گارد ملی اوکراین است، به‌عنوان یک سازمان تروریستی شناخته شود. و حتی پیش از آن، در سال‌های ۲۰۱۵ و ۲۰۱۸، کنگره آمریکا رسماً وزارت دفاع ایالات متحده آمریکا را از ارائهٔ هرگونه کمک به هنگ “آزوف” به دلیل ماهیت آشکار نازی آن منع کرد. علاوه بر این، در نامه‌ای از نمایندگان کنگره آمریکا، با استناد به داده‌های “FBI”، خاطرنشان شد که هنگ «آزوف» و اوکراین به‌طور کلی به مرکز جنبش نئونازی جهان تبدیل شده‌اند. به قراری که اطلاع حاصل شد، نئونازی‌ها از سراسر جهان این امکان را پیدا کردند که در زمینهٔ استفاده از انواع سلاح‌ها در میادین آموزشی “آزوف” تمرین کنند. سپس آنها می‌توانستند پایه‌ای برای تشکیلات مسلح نئونازی در کشورهای خود شوند.»

از مقالهٔ «چگونه ایالات متحده، اوکراین را به‌زور وارد جنگ کرد؟» (ویاچسلاو تتکین، اول آوریل ۲۰۲۲) (۱۲)

   •    «واقعیت این است که ارتش اوکراین در جریان به اصطلاح “اصلاحات” آغاز شده در سال ۱۹۹۱، به‌طور قابل‌توجهی آسیب دید و تا سال ۲۰۱۴ نیروی نظامی قدرتمندی نبود. تجهیزات نظامی‌ آن از بین رفت. به دلیل حقوق‌های بسیار پایین، روحیه‌ افسران و سربازان پایین بود. ارتش اوکراین نمی‌خواست و نمی‌توانست بجنگد. فقط گردان‌های نازی که توسط نیروهایی که در کودتای فوریه‌ سال ۲۰۱۴ شرکت داشتند، متشکل شده بودند، در واقع قادر به جنگ بودند.
    •    بنابراین، منابع مالی کشور از امور ارتقاء رفاه ملت به تقویت نیروهای مسلح انتقال یافت. بودجهٔ‌ نظامی اوکراین از ۱/۷ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۴ به ۸/۹ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۹ (۵/۹ درصد از تولید ناخالص داخلی این کشور) رسید. برای مقایسه،  برای فرهنگ در سال ۲۰۲۱ تنها بودجۀ‌ ۸۴ میلیون دلار اختصاص یافت. (۰/۵ درصد از تولید ناخالص داخلی). ایالات متحده به‌صورت ناموفقی ۲ درصد از تولید ناخالص داخلی متحدان ناتو را برای هزینه‌های نظامی طلب می‌کند. و اوکراین که به‌سرعت فقیر شده بود و سخت دنبال وام‌های صندوق بین‌المللی پول و اتحادیه‌ اروپا بود، برای اهداف نظامی سه برابر بیشتر از کشورهای توسعه‌یافتهٔ غرب هزینه کرد.
    •    حتی لازم نیست درباره‌ تمرکز نیروها یا برنامه‌های عملیاتی طرح‌ریزی شده صحبت شود. همین ارقام هزینه‌های نظامی نشان می‌دهد که این کشور در حال آماده شدن برای یک جنگ بزرگ بود. بر کسی پوشیده نیست که اوکراین از نظر تصمیم‌گیری استراتژیک پس از سال ۲۰۱۴، نه توسط دولت این کشور، بلکه توسط دپارتمان وزارت امور خارجهٔ‌ ایالات متحده به نمایندگی سفارت آمریکا در کیف اداره می‌شد. صدها مربی از ایالات متحده و سایر کشورهای ناتو در آموزش ارتش اوکراین شرکت کردند. اوکراین تحت نظارت ایالات متحده در حال آماده شدن برای جنگ بود.»
 

۳ــ ارائۀ تصویر نادرست از مواضع سایت «۱۰ مهر»

مواضع ما در رابطه با جمهوری اسلامی و حاکمیت آن، نه صرفاً در چارچوب ملی، بلکه با در نظر گرفتن ضرورت‌های ناشی از تضادهای جهانی نظم امپریالیستی اتخاذ می‌شود.

به اعتقاد ما، مشی سیاسی حزب تودهٔ ایران و به‌تبع آن «نامهٔ مردم»، به‌جای آغاز کردن تحلیل خود از کلی‌ترین تضادهای دوران کنونی، یعنی تضادهای درونی نظم امپریالیستی حاکم بر جهان، و سپس پرداختن به تضادهای ملی در چارچوب این تضادهای کلی ــ یعنی اصول پایه‌ای تحلیل لنینی ــ با عدول از این اصول، و در جهت عکس تدوین شده است. یعنی از یک‌سو فقط تضاد‌های موجود در عرصهٔ ملی عمده‌ می‌گردد و مبارزه  طبقاتی در محدودهٔ مبارزه با دیکتاتورهای محلی خلاصه می‌شود، و از سوی دیگر صف‌بندی‌های جهانی حول تضادهای امپریالیسم جای خود را به کشمکش‌های جداگانه میان کشورهای مختلف بر سر منافع این یا آن حکومت می‌دهد. نتیجهٔ منطقی چنین برخوردی هم به‌ناچار این است که دوستان و دشمنان ما در سطح جهان تنها با معیار دوری و نزدیکی آنها به دشمنان ملی ما سنجیده می‌شوند.

براساس چنین نگرشی است که رفقای «نامهٔ مردم» مشی سیاسی «۱۰ مهر» را با دفاع از حاکمیت جمهوری اسلامی یکسان جلوه می‌دهند و ما را به دفاع از «رژیم ولایت فقیه» متهم می‌سازند. مقالۀ «نامۀ مردم» شماره ۱۱۵۷، از آنجا که نمی‌تواند با بررسی همه‌جانبه و بی‌طرفانه مواضع ما، از آن نتیجه دلخواه برای زدن اتهام به ما را بگیرد، درست مانند مسألۀ اوکراین، دست به نقل گزینشی و ناقص مواضع سایت «۱۰ مهر» می‌زند و به نتایجی می‌رسد  که با واقعیت مواضع ما همخوانی ندارد. از آنچه که در این مقالهٔ «نامهٔ مردم» آمده است، مهم‌ترین موارد را در زیر برمی‌شماریم:

 

نمونه اول

در مقالهٔ مورد بحث آمده است:

«اساس سیاست‌های … سایت “ده مهر” بر خلاف مدعیات‌شان تلاش برای مبارزه با امپریالیسم  نیست، بلکه بر محور دفاع از رژیم ولایت فقیه و تعریف و توصیف جهان به‌شکلی است که بتوان بر اساس آن مدعی شد رژیم جنایتکار حاکم بر میهن ما حکومتی است “ضد امپریالیستی” … در این چارچوب فکری، ماهیت طبقاتی این به‌اصطلاح “نیروهای ضدِ امپریالیست”، عملکرد ضدِ مردمی آن‌ها … از‌جمله تحمیل سیاست‌های نولیبرالی اقتصادی … و سرکوب خشن و خونین طبقه کارگر و زحمتکشان اصلاً اهمیتی ندارند.» (تأکیدها از ماست)

برای اثبات نادرست بودن چنین ادعایی تنها به یک مورد از مواضع اعلام‌شدهٔ ما اکتفا کرده و بخش‌هایی از«سند تحلیلی سایت “۱۰ مهر”» ــ ۱۶ مهر ۱۳۹۹ ــ را نقل می کنیم: (۱۳)

«تغییرات اساسی در ساختار اقتصادی ـ سیاسی کشور در چهل سال گذشته … تضاد میان خلق و حاکمیت جمهوری اسلامی را بسیار عمیق‌تر کرده، جنبه دموکراتیک انقلاب مضمون ضدِسرمایه‌داری ژرف‌تری یافته، و مبارزه برای دستیابی به آزادی‌های دموکراتیک و عدالت اجتماعی به یک ضرورت استراتژیک برای انقلاب ملی ــ دموکراتیک بدل شده است. بر این اساس، خلع ید از بورژوازی بزرگ و از بین بردن تمامی صدمات اقتصادی و سیاسی ناشی از سیاست‌های نئولیبرالی و سرکوب‌گرانه آن وجه استراتژیک روند انقلابی را در این مرحله تشکیل می‌دهد.»
«ما خصلت اصلی حاکمیت را در حال حاضر، از نظر طبقاتی، دیکتاتوری لایه‌های بورژوازی بزرگ، و از نظرِ شکلِ اعمالِ قدرتِ سیاسی، استبداد مذهبی می‌دانیم. … ما بر این باوریم که شکل مشخص روبنای سیاسی رژیم حاکم ( استبداد مذهبی) متکی بر پایگاه قدرت طبقاتی آن است و به‌همین دلیل استقرار یک حکومت دموکراتیک در ایران تنها از راه خلع قدرت از لایه‌های بورژوازی بزرگ درون حاکمیت قابل دستیابی است
«اما دفاع از سیاست منطقه‌ای جمهوری اسلامی به‌هیچ‌وجه به‌معنای حمایت از حاکمیت جمهوری اسلامی یا ضدامپریالیست دانستن ماهیت آن نیست.» (همه تأکیدها از ماست)
 

نمونه دوم
در مقالهٔ «نامهٔ مردم» ۱۱۵۷، در رابطه با مواضع سایت «۱۰ مهر» دربارهٔ عملکرد دولت اول روحانی چنین آمده است:

«دفاع از عملکرد دولت حسن روحانی
بعد از گذشت چندین ماه از پیروزی حسن روحانی در انتخابات، و به‌رغم آشکار شدن ائتلاف‌های پیدا و پنهان اصلاح‌طلبان با جناح رفسنجانی و روحانی، و تأیید حسن روحانی توسط جناح‌ها و شخصیت‌های مشهور و شناخته‌شدهٔ گوناگون اصلاح‌طلب، موضع سرمقاله نامهٔ مردم، همانند سایر مقالات منتشره در این نشریه، کماکان  افشای روحانی به‌مثابهٔ یک جناح قدرت‌طلب هم‌پا و هم‌سنگ جناح حاکم، و به‌مثابهٔ لیبرال‌های جاده صاف‌کن امپریالیسم و نفی و انکار هرگونه جنبۀ مثبت ائتلاف اصلاح‌طلبان با جناح روحانی در مقابله با جناح حاکم به‌مثابهٔ دشمن اصلی مردم و مانع اصلی تحولات تاریخی کشور است.» (۱۴)

رفیق نویسنده مقاله مورد بحث در«نامهٔ مردم» با اندکی دقت متوجه می‌شد که نقل‌وقول بالا از مقاله‌ای است به تاریخ ۱۵ بهمن ۱۳۹۲، با نام مشخص نویسنده  و بیانگر مواضع سایت ما نیست.  «۱۰ مهر» تاکنون در چارچوبی که در بخش «تماس با ما» اعلام کرده است، اقدام به نشر مقالات متعددی با اسامی واقعی یا مستعار نویسندگان آن کرده است که مواضع این نویسندگان الزاماً مورد تأیید تحریریه سایت نیست. مقاله فوق به‌قلم رفیق جوانرود یکی از این موارد است که مواضع نویسنده با تحلیل سایت ما از ماهیت و عملکرد دولت روحانی هم‌خوانی ندارد.

مواضع سایت «۱۰ مهر» درباره عملکرد و ماهیت دولت حسن روحانی در سرمقاله‌های متعددی آمده است. به‌عنوان نمونه، یک مورد را با نقل عباراتی از سرمقاله به‌مناسبت روز جهانی کارگر در سال ۱۳۹۷، با عنوان «رشد کمی و کیفی مبارزات کارگری» ( ۱۵)، ذکر می‌کنیم:

«دولت و قوه قضائیه، دست در دست یکدیگر، به‌طور هدفمند، سعی در سرکوب اعتراض‌های کارگری دارند. ابتدا دولت، و به‌طور مشخص وزارت کار، برای فعالین کارگری به اتهامات واهی، و نه به‌دلیل فعالیت صنفی، پرونده‌سازی می‌کند. در مرحله بعد قوه قضائیه وارد می‌شود، این پرونده‌ها به جریان می‌افتد و فعالین کارگری به مسائل امنیتی و جرایم قضایی متهم می‌شوند. بدین ترتیب هیأت حاکمه تلاش می‌کند با از دور خارج کردن فعالین کارگری، مبارزات کارگران را سرکوب نماید.
در سال‌های پیشین چنین شیوه‌ای در مورد معدنچیان چادرملو، بافق و … به‌کار برده شد و در سال گذشته دربارهٔ فعالین صنفی مجتمع هفت تپه، شرکت فولاد ایران و … تکرار شده است.» (تأکیدها از ماست)

در همین جا لازم است به یک ادعای دیگر مقاله «نامهٔ مردم» اشاره کنیم. مقاله مورد بحث مدعی شده‌ است:

«مطلب “ده مهر” هیاهویی است برای پنهان کردن مواضع به‌غایت ارتجاعی این سایت که به‌عنوان نمونه در ماه‌های اخیر در آن اثری از همبستگی و یا حتی ارزیابی مبارزۀ روز‌افزون توده‌ها بر ضدِ رژیم ولایت فقیه، از‌جمله اعتصاب‌های کارگری دیده نمی‌شود.» (تأکید از ماست)

در پاسخ تنها به ذکر دو آمار اکتفا می‌کنیم. از ۲۱ بهمن ۱۳۹۲ تا آخرین شمارهٔ سایت «۱۰ مهر» ــ ۱۲ تیر ۱۴۰۱ ــ ۱۶۵ تحلیل و گزارش دربارهٔ مسایل کارگری و مشکلات زحمتکشان کشور ما، به‌نقل از سایر منابع، به‌ویژه از تشکل‌های مستقل و فعالین و صاحب‌نظران این عرصه‌ها، منتشر شده است. علاوه بر آن، همچنین سایت «۱۰ مهر»در طول نزدیک به ۹ سال فعالیت خود، ۱۰ سرمقاله تحلیلی اختصاصی دربارهٔ مسایل کارگری و دفاع از مبارزات حق‌طلبانه طبقه کارگر ایران داشته است.

 

نمونه سوم
در ادامهٔ ارائه تصویر نادرست از مواضع سایت «۱۰ مهر»، در مقاله «نامهٔ مردم» می‌خوانیم:

«پیروزی جنبش مردم ایران در “گرو حفظ چارچوب کلی نظام!”
“به‌اعتقاد ما، جنبش کنونی مردم ایران (جنبش سبز) ریشه در آرمان‌های تحقق نیافتهٔ انقلاب بهمن ۵۷ دارد و ادامهٔ منطقی همان روند انقلابی است.  لذا پیروزی آن در گرو حفظ چارچوب کلی نظام برآمده از انقلاب بهمن {” نظام برآمده از انقلاب بهمن” به‌لحاظ سیاسی، رژیم ولایت فقیه است! در ضمن روحانی  نه اصلاح‌طلب بود و نه ربطی به جنبش سبز داشت} و گسترش و تعمیق این چارچوب با توجه به اهداف ملی دموکراتیک انقلاب است … و در این مسیر می‌توان و باید از تمام امکانات، از‌جمله استفاده از شکاف‌های موجود در هیأت حاکمه برای تعمیق آن‌ها، استفاده از بن‌بست‌ها و عقب‌نشینی‌های اجباری حاکمیت، بهره‌گیری از فرصت‌های انتخاباتی برای طرح خواست‌ها و پشتیبانی از کاندیداهایی که سیاست‌هایشان به‌طور نسبی فرصتی برای پیشبرد جنبش، حتی گامی کوچک به‌جلو، ایجاد می‌کند، استفاده کرد. از این دیدگاه، شرکت در انتخابات اخیر و رأی به آقای روحانی اقدامی درست و به‌جا بوده است.» ( ۱۶)

عبارات داخل آکولاد { } در نقل‌وقول بالا از نویسنده مقاله «نامهٔ مردم» ‌است. اضافه کردن این عبارات، همراه با عدم اشاره به چارچوب زمانی، موضوع و دیگر مواضع مطرح‌شده در این سرمقاله سایت «۱۰ مهر»، تصویر وارونه‌ای از نظرات ما ارائه داده است.

اولاً توجه رفیق نویسندهٔ مقاله  «نامهٔ مردم» را به تعریف مفاهیم مارکسیستی «نظام»، «حاکمیت» و «رژیم» جلب می‌کنیم که براساس آن نمی‌توان نتیجه گرفت که «نظام “برآمده از انقلاب بهمن” به‌لحاظ سیاسی، رژیم ولایت فقیه است!».
مفهوم «نظام» به‌معنای مجموعهٔ روابط اقتصادی- اجتماعی حاکم بر یک جامعه است.  این مفهوم همهٔ ابعاد زندگی اجتماعی را دربر می‌گیرد.
مفهوم «حاکمیت» از دیدگاه مارکسیسم، به‌معنای «بلوک قدرت طبقاتی حاکم» بر جامعه است.
مفهوم «رژیم» گویای «شکل» یا «شیوه» مشخص اِعمال قدرت سیاسی طبقات حاکم بر کل جامعه است». برای نمونه، «شکل» مشخص اِعمال قدرت سیاسی طبقات حاکم می‌تواند در کشور آفریقای جنوبی «رژیم آپارتاید»، در کشورهای پیشرفتهٔ سرمایه‌داری «رژیم دموکراسی پارلمانی» و در جمهوری اسلامی «رژیم ولایت فقیه» باشد.
 
برای درک درست این مفاهیم رفیق نویسندهٔ مقاله «نامهٔ مردم» ۱۱۵۷ را به خواندن مقاله زنده‌یاد رفیق شهید منوچهر بهزادی تحت عنوان «از سرنگونی سلطنت استبدادی تا استقرار جمهوری ملی و دمکراتیک (برخی نکات درباره شکل، نوع و ماهیت دولت)»، منتشره در شماره بهمن ۱۳۵۴ نشریه  «دنیا» دعوت می‌کنیم.  (۱۷)

ثانیاً سرمقاله مذکور از سایت «۱۰ مهر» تحت عنوان «سخنی دربارهٔ مشی سیاسیِ  نشریهٔ “راه توده”» (۱۶) که در اول اسفند ۱۳۹۳ منتشر شده، به نقد مواضع این نشریه پرداخته است. در این سرمقاله سایت ما، از‌جمله آمده است:

«راه‌حل پیشنهادی سرمقاله “راه توده” در جهت “نظارت دقیق دولت بر فعالیت‌های اقتصادی و نه دولتی کردن اقتصاد کشور”، نه ‌فقط یک دفاع تلویحی از نئولیبرالیسم اقتصادی است، بلکه به‌معنای پیشنهاد الغای اصول ۴۳ و ۴۴ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، که حزب ما نقشی تعیین‌کننده در گنجاندن آن‌ها در قانون اساسی داشت، نیز می‌باشد. و نه فقط این، بلکه از شعار کنونی مهندس موسوی و جنبش سبز برای “بازگشت به اصول اولیهٔ انقلاب” و “اجرای بدون تنازل قانون اساسی” نیز گام‌ها عقب‌تر است. حال “راه توده” بر چه اساس چنین سیاستی را “گردش به‌چپ اقتصادی” می‌نامد مسأله‌ای است که نویسندهٔ سرمقاله باید روشن کند.»

ثالثاً این مطلب «نامهٔ مردم» با حذف عبارات «از این‌رو است که شعارهای مطرح شده از سوی مهندس موسوی، “بازگشت به اصول اولیهٔ انقلاب” و “اجرای بدون تنازل قانون اساسی”، اولین گام بزرگ برای رسیدن جنبش مردم به اهداف خویش است.» از میانه نقل‌وقول و نشاندن سه نقطه […] به‌جای آن، وارونه‌نمایی مواضع ما را تکمیل کرده است.

نمونه چهارم

«نامهٔ مردم» در مقالۀ موردنظر عبارات زیر را از بیانیهٔ مشترک سایت «۱۰ مهر» و «تارنگاشت عدالت» با تیتر انتخابی و گنجاندن تعابیر نادرست در میان آن، نقل کرده است:

«حاکمیت باید جلوی انفجار اجتماعی { بخوان: اعتراض‌های گسترش یابنده مردم} را بگیرد {چون این‌ها برنامهٔ امپریالیسم است}
« وضعیت دشوار و ضربه‌‌پذیری که جمهوری اسلامی امروز با آن مواجه است، وضعیتی که حتی بر خود حاکمیت نیز پوشیده نیست، تنها نتیجهٔ مقاومت آن در برابر برنامه‌های سلطه‌جویانهٔ امپریالیسم در منطقه نیست … آنچه در حال حاضر به‌طور قطع می‌توان گفت این است که تنها راه‌ خروج از وضعیت موجود، دادن پاسخ جدی و تأمین خواست‌های معیشتی توده‌های زحمت‌کش از یک‌سو، و فراهم کردن شرایط برای ایجاد تشکل‌ها و نهادهای صنفی و توده‌ای، از سوی دیگر است. به‌عبارت دیگر، دفاع از استقلال سیاسی کشور در پیوند گسست‌ناپذیر با تحقق دو خواست عدالت اجتماعی و آزادی قرار دارد و حاکمیت باید هرچه زودتر این خواست‌های مهم را بر اساس فصول ۳ و ۴ قانون اساسی عملی کند و برنامهٔ امپریالیسم برای ایجاد یک انفجار اجتماعی در ایران را خنثی سازد… »(از اعلامیهٔ مشترک «سایت ۱۰ مهر» با سایت «عدالت» (۱۸) (تأکیدها از «نامهٔ مردم» است)

با کمال تأسف در اینجا نیز «نامهٔ مردم» در مقالۀ خود با حذف عبارات مهم زیر از بیانیه مشترک ما با رفقای «تارنگاشت عدالت» و نشاندن سه نقطه […] به‌جای آن، همچون دیگر موارد، که به‌نظر می‌رسد مبدل به روشی جاافتاده در شیوه برخورد با نظرات و دیدگاه‌های متفاوت شده است، و با اشاره به نقل و قولی از سایت ما و با تیتری که خود برگزیده است، در صدد جا انداختن و اثبات نظر خود برآمده است. و امّا آن عبارات مهم که «نامۀ مردم» نخواست آن را ببیند و یا دیگران آن را بخوانند:

«سیاست‌های سرکوب‌گرانهٔ داخلی و برنامه‌های اقتصادی نئولیبرالی که حاکمیت جمهوری اسلامی برای دهه‌ها بر اقتصاد کشور تحمیل کرده است باعث فساد گسترده، تمرکز نجومی ثروت در دست عده‌ای معدود، و گسترش عظیم شکاف طبقاتی در جامعه، از یک‌سو، و فقر و بیکاری و نارضایتی گسترده در میان توده‌های میلیونی مردم زحمتکش، از سوی دیگر شده است. اين سياست‌ها در نهایت، نقش تعیین‌کننده‌ای در دوری بخش چشم‌گیری از مردم کشور از حاکمیت و ایجاد چنین تنگناهایی ایفاء کرده‌اند. بدین مجموعه باید ممنوعیت و سرکوب سازمان‌ها و احزاب سیاسی، سندیکاهای کارگری و انجمن‌های صنفی، محدود کردن گزینش‌های مردم در انتخابات با دادن اختیارات غیرقانونی به شورای نگهبان، تمرکز بی‌حد قدرت در دست “ولی فقیه” که به‌دنبال ایجاد تغییراتی در قانون اساسی زمینه آن فراهم شد، را نيز افزود.
با توجه به حادتر شدن تضادها و صف‌بندی‌ها در سطح بین‌المللی، ما اتخاذ سیاست گرایش به شرق را قدمی مثبت در تحکیم استقلال ملی ایران می‌دانیم. اما اگر سیاست “نگاه به شرق” به‌طور هم‌زمان با یک سیاست اقتصادی ضدنئولیبرالی در راستای برداشتن فشارهای اقتصادی از دوش توده‌های مردم همراه نباشد، یک‌دست کردن سیاست حکومت در جهت “نگاه به شرق”، با توجه به قدرت لایه‌های بورژوازی بزرگ و انگلی و حضور نیروهای سیاسی این لایه‌ها در حاکمیت، به‌خودی خود قادر به جلوگیری از وقوع یک انفجار اجتماعی نخواهد بود. به‌ویژه آن‌که امپریالیسم، ارتجاع منطقه، و نیروهای غرب‌گرا در حاکمیت جمهوری اسلامی امکانات عظیمی برای دامن زدن به تنش در سطح جامعه و انجام اقدامات خرابکارانه دارند.»
 

نمونه پنجم

مقاله «نامهٔ مردم»، به‌درستی عبارات زیر را از سرمقالۀ سایت «۱۰ مهر» به‌مناسبت شهادت قاسم سلیمانی نقل کرده است:

«قاسم سلیمانی چهره‌ای ملی بود که نقشی فعال در جهت دادن و سازماندهی مقاومت برابر سیاست‌های آمریکا و نیروهای مرتجع در سطح منطقه داشت. از لبنان و سوریه و یمن تا افغانستان و فلسطین عرصهٔ حضور فعال او در برابر توسعه‌طلبی و تجاوزگری ایالات متحده و متحدین منطقه‌ای‌ آن بود. او نقشی بی‌همتا در نظم و سازمان دادن نیروهای متفرق و پاره‌پاره مقاومت در سطح منطقه ایفا کرد.» (تأکیدها از «نامهٔ مردم» است)

ما در همین بخش ــ ارائۀ تصویر نادرست از مواضع سایت «۱۰ مهر» ــ دیدگاه‌های خود را در رابطه با جمهوری اسلامی ایران و حاکمیت آن، نه صرفاً در چارچوب ملی، بلکه با در نظر گرفتن ضرورت‌های ناشی از تضادهای جهانی نظم امپریالیستی، توضیح مختصر داده‌ایم. حال پرسش ما از رفقای رهبری حزب تودهٔ ایران این است که آیا منکر نقش سردار سلیمانی در سرکوب داعش و سایر آدم‌خواران دست‌ پرورده امپریالیسم و کشورهای مرتجع منطقه در سوریه و عراق هستید؟ آیا این رفقا منکر نقش سردار سلیمانی در دفاع از خلق یمن دربرابر تجاوزگری دول مرتجع عربستان، امارات و … یا نقش او در دفاع از مقاومت در لبنان و فلسطین علیه اشغالگری اسرائیل می‌باشند؟ آیا رفقای رهبری حزب شاهد حضور خودجوش میلیون‌ها نفر از مردم کشورمان در خیابان‌ها، پس از شهادت سردار سلیمانی و در بزرگداشت او به‌عنوان یک چهرهٔ ملی که نقشی کلیدی در خنثی کردن توطئه‌های امپریالیسم در منطقه ما داشت، نبودند و یا نمی‌خواهند باشند؟ آیا سردار سلیمانی مستقیماً به‌دستور رئیس‌جمهور وقت آمریکا ترور نشد؟ آیا ترور یک شخصیت نظامی کشور به‌دست بیگانگان، آنهم به دستور مستقیم رئیس‌جمهور کشوری که سالیان سال است از هیچ‌گونه توطئه و تحریم و فشار علیه ملت ایران کوتاهی نکرده است، عرق ملی این رفقا را تحریک نکرده است؟ آیا قدردانی دولت و مردم ونزوئلا و اخیراً رئیس‌جمهور منتخب کلمبیا از سردار سلیمانی را نیز باید همانند رفقای «نامهٔ مردم» به ‌مثابه حمایت از «سرکوب‌گر و جنایتکاری همچون قاسم سلیمانی که علاوه بر شرکت مستقیم‌اش در سرکوب اعتراض‌های مردمی در ایران، در منطقه نیز مدافع ارتجاعی‌ترین نیروهای واپس‌گرا و ضدِ نیروهای مترقی و منافع ملی ایران و کشورهایی همچون عراق، لبنان، لیبی، سودان و فلسطین عمل کرده است» تحلیل و تفسیر کرد؟ و ….

 

۴ــ‌ اتهام‌زنی به‌جای پاسخ‌گویی به تحلیل‌ها

«نامهٔ مردم» شمارهٔ ۱۱۵۷ در بخش پایانی خود، دست‌اندرکاران سایت «۱۰ مهر» را به همراهی و همکاری با گردانندگان «راه توده»، همکاری با جمهوری اسلامی و تلاش برای «حزب‌سازی» متهم کرده است.

در بالا هم اشاره کردیم، که در برخورد با نظرات و دیدگاه‌های متفاوت با آنچه رهبری حزب ارائه می دهد، به‌جای برخوردی متین و منطقی، به‌جای رد نظرات مخالف یا متفاوت با فاکت و استدلالی محکم، به‌جای توجه بیشتر به شیوۀ اقنایی، همانطور که راه و روش همیشگی حزب ما بوده و بالندگی و شایستگی حزب تودۀ ایران از این طریق نیز رقم خورده است، متأسفانه شیوه‌ای در نویسندگان «نامۀ مردم» جا افتاده است که نه‌تنها سازنده نیست، بلکه لطمات جبران‌ناپذیری به حیثیت و نام حزب پُرافتخار ما  نیز وارد می‌سازد. ایراد تهمت و افترا به دیگران، آنهم بدون کوچک‌ترین مدرک و شواهد، خشونت نامیده می شود، زیرا عملی است غیرانسانی، در مغایرت کامل با روش و منش توده‌ای که چهره حزب ما را خدشه‌دار می‌سازد. ما ضمن رد قاطع این اتهامات بی‌پایه و به‌دور از اخلاق کمونیستی، و به‌ویژه توده‌ای، که با دستاویز شدن به اتهامات امنیتی هدف ساکت کردن صدای مخالفان نظری را دنبال می‌کند و به‌راحتی می‌تواند در خدمت دشمنان حزب قرار گیرد، برای حفظ حرمت نام حزب تودۀ ایران، از دهان به دهان شدن با این رفقا در این زمینه‌ها معذوریم و تنها به‌منظور پرهیز از افتادن در چنین ورطه‌ای، از دادن پاسخ‌ به محتوای یک‌یک این اتهامات سخیف چشم‌پوشی می‌کنیم و قضاوت را در این مورد به‌عهدهٔ رفقای حزبی می‌گذاریم.

اتهام بی‌پایهٔ تلاش ما برای «حزب‌سازی» را نیز باید در چارچوب همین شیوه‌ها درک کرد. نزدیک به ۲۸ سال است که رفقای تشکیلات حزب تودهٔ ایران، شعار توطئهٔ «حزب‌سازی» به کمک رژیم را آغاز کرده‌ و در هر مرحله از شدت گرفتن اختلافات نظری، آن را مانند شمشیر داموکلس بر فراز سر رفقای مخالف سیاست‌های خود گرفته‌اند. در طول این سالیان متمادی، تعدادی از شخصیت‌های توده‌ای ــ که برخی از آنها در قید حیات نیستند ــ و رسانه‌هایی که با نام توده‌ای فعالیت می‌کنند، آماج اتهام‌زنی رفقا قرار گرفته‌اند و مدتی است که این قرعه به‌نام سایت «۱۰ مهر» خورده است. اما رفقای رهبری حزب تودهٔ ایران برای اثبات این اتهام بی‌پایه نیز، مانند دیگر اتهامات امنیتی که به دیگران نسبت می‌دهند، نه‌تنها هیچگاه سند و مدرکی ارائه نکرده‌اند، بلکه از آن زمان تاکنون هیچ نشانه‌ای نیز از چنین تلاشی در هیج جا مشاهده نشده است. از این رفقا می‌پرسیم: کو آن حزب!؟ کجاست آن «حزب»ی که شما برای حدود ۲۸ سال است توطئهٔ تشکیل آن را مطرح کرده و می‌کنید؟

ما از رفقای رهبری حزب تودهٔ ایران می‌خواهیم که به‌خود بیایند و از کشیدن بیشتر حزب به چنین ورطه‌های خطرناک و غیراخلاقی، که سرانجامی جز تضعیف هرچه بیشتر حزبِ همهٔ ما نخواهد داشت، جداً بپرهیزند. گفتا «ز که نالیم که از ماست که بر ماست.»
 

زیرنویس‌ها  
 
۱ــ دروغ، افترا، و مدعیات دربارۀ «مبارزهٔ ضدامپریالیستی»

۲ــ نگاهی به گفته‌های «سخنگوی» حزب تودۀ ایران دربارۀ اوکراین

۳ــ فایل صوتی سخنان رفیق امیدوار

۴ــ بخش‌‌های دوم، سوم و چهارم ارزیابی‌های «۱۰‌مهر» از «طرح اسناد کنگرهٔ هفتم حزب تودهٔ ایران»:
ـــ بخش دوم: امپریالیسم و «ارزیابی کلی» رفقا از اوضاع جهان امروز
ـــ بخش سوم: «سلطهٔ انحصاری سرمایهٔ مالی ـ بانکی و گسترش جنگ امپریالیستی به عرصهٔ اقتصادی»
ـــ بخش چهارم: «نظم نوین» امپریالیستی، احیای «جنگ سرد» و صف‌بندی‌های تازهٔ جهانی

۵ــ بیانیهٔ کمیتهٔ مرکزی حزب تودهٔ ایران دربارهٔ جنگ در اوکراین:همراه با کارگران و زحمتکشان جهان و نیروهای مترقی، برای صلح، بر ضد جنگ، تجاوزگری و امپریالیسم

۶ــ اسناد کنگرۀ ۱۳ حزب کمونیست فدراسیون روسیه (۲۹ نوامبر ۲۰۰۸)

۷ــ اسناد کنگرۀ ۱۷ حزب کمونیست فدراسیون روسیه (اکتبر ۲۰۱۷)

۸ــ پیام کنگرۀ ۱۸ حزب کمونیست فدراسیون روسیه به مردم اوکراین (۱۸ ماه مه ۲۰۲۱)

۹ــ «زوگانف: رهبری روسیه همگن نیست»، مصاحبهٔ زیوگانف با خبرگزاری شین‌هوا، برگرفته از نشریهٔ تئوریک روشنگری سیاسی، وابسته به حزب کمونیست فدراسیون روسیه، شمارهٔ ۴، سال ۲۰۱۶، ترجمهٔ سایت «۱۰ مهر»

۱۰ــ مقالهٔ «علت عملیات نظامی روسیه در اوکراین (ویاچسلاو تتکین، ۲۳ مارس ۲۰۲۲ ــ ترجمهٔ مسعود امیدی)

۱۱ــ نئونازیسم ــ بیماری کشنده (ویاچسلاو تتکین، ۲۹ مارس ۲۰۲۲ ــ ترجمهٔ ک. رادین)

۱۲ــ چگونه ایالات متحده، اوکراین را به‌زور وارد جنگ کرد؟ (ویاچسلاو تتکین، اول آوریل ۲۰۲۲ ــ ترجمهٔ مسعود امیدی)

۱۳ــ سند تحلیلی سایت «۱۰ مهر»

۱۴ــ «نامهٔ مردم» و انقلاب ملی ـ دموکراتیک

۱۵ــ‌ رشد کی و کیفی مبارزات کارگری

۱۶ــ سخنی دربارهٔ مشی سیاسیِ نشریهٔ «راه توده»

۱۷ــ از سرنگونی سلطنت استبدادی تا استقرار جمهوری ملی و دمکراتیک (برخی نکات درباره شکل، نوع و ماهیت دولت) ــ زنده‌یاد رفیق شهید منوچهر بهزادی

۱۸ــ بیانیۀ مشترک «سایت ۱۰مهر» و «تارنگاشت عدالت»

۱۹ــ قاسم سلیمانی نماد مقاومت علیه سلطه‌گری آمریکا در منطقه بود

٪ نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *