در دفاع از اصول مشی سیاسی حزب تودهٔ ایران در سال‌های ۶۱ـ۱۳۵۷ (۱)

Print Friendly, PDF & Email

به بهانهٔ ۴۴‌-‌مین سالگرد پیروزی انقلاب بهمن و با گرامی‌داشت خاطرهٔ تابناک رهبری حزب تودهٔ ایران در نخستین سال‌های پیروزی انقلاب که سال‌ها در زندان‌های جمهوری اسلامی به جرم دفاع از انقلاب و آرمان‌های سه‌گانه آن ــ استقلال، آزادی و عدالت اجتماعی ــ به اسارت گرفته شدند و بسیاری از آنها به شهادت رسیدند.

 

 

در نخستین سرمقالهٔ سایت در تاریخ ۱۱ مرداد ۱۳۹۲ اعلام کردیم:
«ما به درستی اصول مشی سیاسی و مبارزاتی حزب، هم در طی دهه‌های پیش از انقلاب و هم در فاصلهٔ سال‌های ۶۱-۱۳۵۷، اعتقاد راسخ داریم. به‌نظر ما آنچه دراین سال‌ها گذشته است و آنچه به‌ویژه امروز در جامعه ایران می‌گذرد، حجتی بی‌خدشه بر حقانیت دیدگاه مارکسیستی ـ لنینیستی حزب تودهٔ ایران و درستی اصول برنامهٔ آن در سال‌های ذکر شده است.»  

سیر رویدادهای کشورمان از سال ۱۳۹۲ بدین‌سو، مُهر تأییدی بر اصول و بنیادهای سیاست رهبری خردمند حزب در نخستین سال‌های پس از پیروزی انقلاب بهمن است. سایت «۱۰ مهر»، با توجه به حساسیت شرایط میهن ما در حال حاضر، و با نظر به اهمیت تاریخی ارزیابی‌های رهبری وقت حزب تودهٔ ایران از انقلاب مردمی و ضدامپریالیستی بهمن ۱۳۵۷، در دو شماره بخشی از اسناد حزبی در فاصله سال‌های ۱۳۶۱‌ـ۱۳۵۲ را، همراه با مقالات و توضیحاتی از سوی سایت «۱۰ مهر» بازنشر می‌کند. ‌

هدف ما از انتشار مجدد این اسناد، نه انطباق نعل به نعل سیاست‌های حزب تودهٔ ایران در ده سال مذکور بر شرایط کنونی ایران، بلکه ترویج اصول و بنیاد‌های مشی سیاسی حزب در آن سال‌ها و اسلوب تحلیلی آن است که به اعتقاد ما کماکان معتبر و برای تدوین مشی صحیح مبارزاتی در حال حاضر درس‌آموز است.

مشی سیاسی حزب تودهٔ ایران در سال‌های ۶۱ـ۱۳۵۷، سیاستی خلق‌الساعه یا نتیجه پیشبرد نظرات رهبران معینی از حزب نبود. سابقهٔ تدوین این مشی به اوایل دههٔ ۱۳۵۰ و ارائهٔ طرح برنامه‌ای که دیرتر در پلنوم پانزدهم کمیته مرکزی حزب تودهٔ ایران به‌تصویب رسید، برمی‌گردد. این سیاست در عین‌حال در انطباق با تحلیل‌های جنبش جهانی کمونیستی در رابطه با انقلاب‌های رهایی‌بخش ملی و نقش دمکراسی انقلابی در آنها بود.

زنده‌یاد رفیق ایرج اسکندری در مقالهٔ «طرح برنامهٔ نوین و پایه‌های علمی خط‌مشی حزب تودهٔ ایران»، که در سال ۱۳۵۲ انتشار یافت، دربارهٔ اهمیت تاریخی سند «طرح نوین برنامهٔ حزب تودهٔ ایران» چنین نوشته است:

«طرح برنامهٔ نوین حزب تودهٔ ایران تحقیقاً‌ مهم‌ترین سند سیاسی است که تاکنون از جانب حزب ما انتشار یافته است. 
این طرح نه‌تنها از آن‌جهت دارای اهمیت است که جهان‌بینی و اصول مرامی حزب تودهٔ ایران، مشخصات جامعه کنونی ایران، مرحلهٔ انقلاب کشور ما و هدف‌های غايی حزب را تصریح می‌کند، بلکه از آن‌جهت نیز واجد اهمیت است که برای نخستین بار در تاریخ حزب ما وظایف مبرم و شیوه‌های عمل حزب را در شرایط کنونی مبارزه انقلابی علیه امپریالیسم و ارتجاع، در پیوند با هدف‌های دورتر مرحله انقلاب ملی و دمکراتیک یک‌جا مطرح می‌سازد.»

«طرح برنامهٔ نوین حزب تودهٔ ایران» پس از حدود دو سال نظرخواهی و بحث، در پلنوم پانزدهم کمیتهٔ مرکزی حزب تودهٔ ایران ــ تیر ‌ماه ۱۳۵۴ ــ به‌تصویب رسید. پلنوم، شعار «سرنگون باد رژیم استبدادی شاه» را به‌عنوان شعار عمدهٔ تاکتیکی حزب تصویب کرد.

رفیق شهید جوانشیر (فرج‌الله میزانی) طی مقالهٔ‌‌ «دربارهٔ شعار سرنگون باد رژیم استبدادی شاه» ــ مهر‌ ماه ۱۳۵۴ ــ دربارهٔ این شعار تصریح می‌کند که بنابه خصوصیت تاکتیکی آن «تحول بنیادی اجتماعی و سیاسی را به‌ناچار درنظر نمی‌گیرد، بلکه تغییراتی را پیشنهاد می‌کند که در چارچوب نظام اقتصادی ـ اجتماعی موجود ایران قابل اجراست.» 

رفیق جوانشیر بر این موضوع تأکید می‌کند که «در فاصله انجام یک مرحلهٔ انقلاب»، «از نظر حزب طبقهٔ کارگر به‌هیچوجه یک‌سان نیست که کدام قشر از طبقات حاکمه وزن بیشتری در حکومت کسب کند.» 

وی به این واقعیت اشاره می‌کند که سرمایه‌داری بزرگ ایران از رژیم دیکتاتوری شاه در حدودی که علیه طبقه کارگر و زحمت‌کشان متوجه باشد، حمایت می‌کند. اما بلافاصله تأکید می‌کند «چنان‌که گفتیم استبداد کنونی شاه از این مرز فراتر رفته و … کشور را به‌سوی فاجعه می‌برد.» لذا «می‌توان و باید که در یک برخورد تاکتیکی حساب این حکومت استبدادی را، از حساب قشرهای معینی از سرمایه‌داری ایران جدا کرد. مبارزه با این استبداد و آثار آن را به چنان شعار وسیعی بدل کرد که بخش بزرگی از سرمایه‌داران را نیز به حرکت آورد و نظر مساعد گروهی از هیأت حاکمه را نیز جلب نماید.» 

همچنین رفیق شهید منوچهر بهزادی نیز در مقالهٔ «جبههٔ ضدِ دیکتاتوری ـ مخالفت‌ها و پرسش‌ها» ــ آذر ماه ۱۳۵۵ ــ، به‌روشنی تفاوت شعار عمدهٔ تاکتیکی حزب با شعار استراتژیک آن را بیان می‌کند: 

«در شرایط کنونی، هدف عمدهٔ تاکتیکی عبارتست از سرنگون ساختن رژیم استبدادی شاه، در حالیکه هدف استراتژیک عبارتست از انجام انقلاب ملی و دموکراتیک. به سخن دیگر سرنگون ساختن رژیم استبدادی شاه شرط ضرور و اساسی برای انجام انقلاب ملی و دمکراتیک است، ولی عین آن نیست. لذا نیروهایی هم که در سرنگون ساختن رژیم استبدادی شاه و انجام انقلاب ملی و دموکراتیک ذینفع‌اند، یکی نیستند…. جبههٔ ضدِ دیکتاتوری ــ به‌عنوان وسیله برای نیل به هدف تاکتیکی ــ نسبت به جبهه متحد ملی ــ به‌عنوان وسیله برای نیل به هدف استراتژیک ــ وسیع‌تر است. آنچه بر وسعت جبهه ضدِ دیکتاتوری نسبت به جبههٔ متحد ملی می‌افزاید، شرکت نیروهای دیگری غیر از کارگران، دهقانان، خرده‌بورژوازی و بورژوازی ملی در جبههٔ ضدِ دیکتاتوری است. و این همان نیرویی است که عناصر و قشرهای دیگر و حتی گروه‌هایی از هیأت حاکمه را هم، که مخالف رژیم استبدادی شاه‌اند، دربر می‌گیرد.» 

رفیق جوانشیر در مقالهٔ پیش‌گفته، در عین‌حال تصریح می‌کند که هدف‌های استراتژیک حزب همواره باید در مد نظر باشد و حزب بکوشد تا «مبارزه در راه اجرای شعار تاکتیکی پیوند هرچه نزدیک‌تری با شعار استراتژیک و تحول بنیادی پیدا کند و اگر تناسب قوا اجازه داد بلاواسطه به شعار استراتژیک متصل شد.» 

همراه با روند گسترش جنبش انقلابی مردم میهن ما در سال‌های ۵۷ـ۱۳۵۶، شعار عمدهٔ تاکتیکی حزب «پیوند هرچه نزدیک‌تری با شعار استراتژیک» پیدا کرد و سرانجام به این شعار متصل شد. 

کمیتهٔ مرکزی حزب تودهٔ ایران در تاریخ ۱۳ شهریور ۱۳۵۷، اعلامیه‌ای با عنوان «دولت ائتلاف ملی و وظایف آن» منتشر کرد. در این اعلامیه اهداف و ترکیب «جبههٔ ضدِ دیکتاتوری» رادیکال‌تر شد و نسبت به آنچه از سوی حزب در سال ۱۳۵۴ بیان شده بود، در پیوند بیشتری با شعار استراتژیک حزب قرار گرفت. در اعلامیه مذکور چنین آمده است: 

«هدف اساسی جبههٔ ضدِ دیکتاتوری عبارت است از سرنگون ساختن رژیم استبدادی محمدرضا شاه، برچیدن بساط سلطنت و روی کار آوردن یک دولت ائتلاف ملی، از نمایندگان نیروهای ضداستبداد، که در راه تأمین استقلال ملی، آزادی‌های دموکراتیک و سالم‌سازی اقتصاد و بهبود زندگی مردم گام بردارند. به‌نظر حزب تودهٔ ایران شکل چنین حکومتی جمهوری است.» 

حزب در این اعلامیه وظایفی را برای دولت ائتلاف ملی برشمرد که شامل بسیاری از عناصر برنامه‌ یک انقلاب ملی و دموکراتیک بود و همه «نیروها و عناصر مخالف رژیم» را برای ایجاد «یک جبهه ائتلاف ملی و قبول یک برنامه عمل ملی و دموکراتیک» دعوت کرد. 

همان‌طور که نشان دادیم، حزب تودهٔ ایران در نیمه اول شهریور ۱۳۵۷، بر پایه رشد شرایط عینی و ذهنی جنبش انقلابی مردم، ماهیت، ترکیب و وظایف جبههٔ متحد ضدِ دیکتاتوری را به جبههٔ متحد ائتلاف ملی ارتقاء داد.

در سال‌های ۵۷‌ـ‌۱۳۵۶، با تشدید روند انقلابی در کشور ما، در عین‌حال که برنامهٔ مصوب پلنوم ۱۵ کمیتهٔ مرکزی حزب تودهٔ ایران، مورد توافق همه اعضای رهبری حزب بود، درباره ارزیابی از نیروهای سیاسی رهبری‌کننده روند انقلابی و چگونگی برخورد حزب تودهٔ ایران با این نیروها، اختلاف‌نظرهایی بروز کرد. تعدادی از رفقا، که در رأس آنها رفیق اسکندری قرار داشت، معتقد به پشتیبانی از نیروهای سیاسی وابسته به بورژوازی ملی در برابر نیروهای سیاسی تحت هدایت آیت‌الله خمینی بودند. سیر تحولات و پیروزی انقلاب بهمن ۱۳۵۷ تأییدی بر نظرات اکثریت بزرگ اعضای کمیتهٔ مرکزی حزب تودهٔ ایران بود و منجر به تغییر دبیر اول حزب و انتخاب رفیق نورالدین کیانوری به این سمت گردید.

اسناد بخش اول ویژه‌نامه‌‌ای که در پیش‌رو دارید، به‌شرح زیر است:

۱ــ طرح برنامه نوین و پایه‌های علمی خط‌مشی حزب توده ایران: به‌قلم رفیق ایرج اسکندری، منتشره در مجله «دنیا»، نشریه تئوریک و سیاسی کمیته مرکزی حزب توده ایران، دوره دوم، سال چهاردهم، شماره اول، سال ۱۳۵۲

۲ــ اسناد پلنوم ۱۵ کمیته مرکزی حزب توده ایران: تیر‌ ماه ۱۳۵۴

۳ــ درباره «شعار سرنگون باد رژیم استبدادی شاه»: به‌قلم رفیق فرج‌الله میزانی (ف. م. جوانشیر)، منتشره در مجله «دنیا»، نشریه سیاسی و تئوریک کمیته مرکزی حزب توده ایران، دوره سوم، سال دوم، شماره ۷، مهر‌ ماه ۱۳۵۴

۴ــ جبهه ضدِ دیکتاتوری ـ مخالفت‌ها و پرسش‌ها: به‌قلم رفیق منوچهر بهزادی، منتشره در مجله «دنیا»، نشریه سیاسی و تئوریک کمیته مرکزی حزب توده ایران، دوره سوم، سال سوم، شماره ۱۰، آذر‌‌ ماه ۱۳۵۵

۵ــ اسناد پلنوم شانزدهم کمیته مرکزی حزب توده ایران: اسفند ‌ماه ۱۳۵۷

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *