«تا “ارباب ها” هستند، نوشتن از ستمها و بیدادگریهای آنان امری است ناگزیر؛ زیرا “تاریخ ارباب” بویژه در سرزمین کهنسال ما، چنانکه باید نوشته نشده است. چه آن اربابی که صاحب زمین و رعیت بود و چه این اربابانی که کارخانه و کارگر را زیر سلطه دارند.» ـــ علی اشرف درویشیان
وقتی همهٔ جناحها علیرغم اختلافاتشان در سیاست خارجی و برخی رویکردهای اجتماعی ـ فرهنگی، در زمینهٔ اقتصاد اشتراک نظر دارند و جملگی خواهان بسط و گسترش مناسبات سرمایهداری آنهم از نوع رانتی و نئولیبرال آن میباشند؛ وقتی در اقتصاد ما معیارها و دستورات صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی مبنی بر خصوصیسازی هرچه بیشتر و حراج صنایع و بنگاههای ملی تحت عنوان کوچک شدن دولت، مقرراتزدایی، سرکوب دستمزدها، سپردن خدمات رفاهی همگانی، آموزش و پرورش، و بهداشت و مسکن به بخشهای خصوصی تبلیغ و ترویج میشود؛ وقتی در ادامهٔ چنین روندی در اقتصاد کشور قانون کار نه برای حفاظت و حراست از حق و حقوق کارگران و ارتقای سطح سلامت و ایمنی در محیط کار، و نه برای تضمین سطح دستمزدی عادلانه و یا حداقلهای ضرور جهت یک زندگی باعزت، بلکه برای سود و استفادهُ بیشتر صاحبان زر و زور («اربابان») تهیه و تدوین میشود، البته طبیعی مینماید که ابتداییترین حقوق کارگران، یعنی حق داشتن تشکل صنفی و سندیکاها ندیده گرفته شود، و مجریان قانون و «اربابان» شرکتها و کارخانهها همین قانون نیمبند را هم به سخره گرفته و زیر پا بگذارند.…
ادامهٔ مطلب