پاسخ ایران به تروریست‌ها و متجاوزین

Print Friendly, PDF & Email

گروه «۱۰ مهر» ــ

در پی عملیات تروریستی داعش در کرمان به پشتوانۀ آمریکا و اسرائیل، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در آخرین روزهای دی‌ماه سال جاری به سه مقر تروریستی موساد و داعش و جیش‌العدل در اقلیم کردستان عراق، سوریه و پاکستان حملات موشکی و پهبادی انجام داد. بنا به اطلاعیه‌های سپاه، در این حملات، چند مقر تروریستی و نیز چند مرکز جاسوسی و سازماندهی عناصر وابسته به موساد منهدم، و عده‌ای از تروریست‌ها و از آن جمله «پیشرو دیزابی»، کارگزار لجستیکی موساد در اربیل عراق، کشته شدند.

ارتش پاکستان در واکنش به حملات ایران به مقر جیش‌العدل در خاک پاکستان، در بامداد روز پنجشنبه ۲۸ دی‌ماه به چند منطقۀ مرزی در سیستان و بلوچستان حملۀ نظامی کرد.

رسانه‌های فارسی‌زبان وابسته به دولت‌های خارجی، که پس از قدرت‌نمایی موشکی ایران دچار سرگیجه و لکنت‌زبان شده بودند، پس از حملۀ موشکی پاکستان به مناطق محدودی از روستاهای مرزی ایران، به تبلیغات جهت تنش‌آفرینی میان دو دولت همسایه روی آوردند. این در حالی است که وزارت خارجۀ ایران و پاکستان بلافاصله طی بیانیه‌هایی حملات متقابل را نه تعرض به خاک کشورهای همدیگر، بلکه حمله به تروریست‌های مقیم در برخی نقاط ایران و پاکستان خواندند، و صراحتآ اعلام کردند که به حاکمیت و تمامیت ارضی یکدیگر احترام می‌گذارند.

با نگاهی به رویکرد‌های سیاسی و عملکردهای نظامی ایران و مناسباتی که به‌ویژه در دهۀ اخیر با کشورهای همسایه برقرار نموده است، می‌توان فهمید که نه ایران خواهان تنش با کشورهای همسایه بوده است و نه همسایگانی مانند پاکستان خواهان تنش با کشور ما بوده‌اند. برعکس، این قدرت‌های امپریالیستی، و در رأس آن‌ها ایالات متحدۀ آمریکا و هم پیمان منطقه‌ای آن اسرائیل، هستند که همواره در غرب آسیا تشنج‌آفرینی کرده و جنگ‌های ویرانگر به ملت‌های این منطقه تحمیل کرده‌اند.

بر مبنای چنین واقعیتی است که گروه «۱۰ مهر» در کارپایۀ سیاسی خود نوشته است:

«برنامۀ کنونی امپریالیسم آمریکا و اروپا برای کشورهای منطقه و خطرات جدی آن برای استقلال و تمامیت ارضی ایران، برای جمهوری اسلامی ایران راهی جز مقاومت در برابر یورش‌های امریکا باقی نگذاشته است. حضور نیروهای ایران در دیگر کشورهای خاورمیانه، به‌ویژه در سوریه، نه آن‌طور که ادعا می‌شود ناشی از “ماجراجویی” یا “گسترش طلبی” جمهوری اسلامی، بلکه یک اقدام دفاعی پیش‌گیرانه و ضروری برای حفظ موجودیت و تمامیت ارضی کشور است….»

نشست آبان‌ماه سران کشورهای اسلامی و عربی در ریاض، پایتخت عربستان سعودی، در مورد مسایل فلسطین و شرکت ابراهیم رئیسی رئیس جمهور ایران در آن، تازه‌‌‌ترین تلاش جمهوری اسلامی ایران در تأمین و حفظ حسن همجواری و ارائۀ راهکار برای برون‌رفت از تشنجات منطقه‌ای بود. بی‌تردید رایزنی‌های لازم میان دولت‌های دوست و همسایه برای پایان دادن به جنگ خانمان‌سوز غزه و قطع مداخلات آمریکا در منطقه نیز در آن اجلاس صورت گرفته است.

لذا بسیار بعید به‌نظر می‌رسد که عملیات محدود نظامی ایران در سه نقطۀ مذکور، بدون در نظر داشتن حساسیت‌ها و یا همگرایی‌های دولت‌های محلی صورت گرفته باشد. این عملیات در عین حال که پاسخ به ترورهای مکرر عوامل داعش و موساد در ایران و در رأس آن‌ها کشتار بالغ بر ۹۰ نفر از هموطنان ما در کرمان بود، قدرت‌نمایی ایران و ارسال پیامی به دولت‌های آمریکا و اسرائیل و متحدان غربی و عربی آن‌ها نیز بود. این پیام ارادۀ حکومت ایران در بازدارندگی از ادامۀ ترورها در ایران و یا گسترش جنگ در منطقه، به‌ویژه پس از حملۀ نظامی آمریکا و انگلیس به یمن، را دربر داشت.

تأثیر این پیام نظامی به‌حدی بود که آنتونی بلینکن، وزیر خارجۀ آمریکا، در ۵۴مین اجلاس مجمع جهانی اقتصاد در داووس سوئیس، که از ۱۵ ژانویه آغاز به کار کرد، با شنیدن خبر حملۀ نظامی ایران به اربیل، اقدام دونالد ترامپ مبنی بر خروج آمریکا از توافق برجام را اشتباه خواند و افزود: «از زمانی که این توافق کنار گذاشته‌ شد، برنامۀ هسته‌ای ایران از این مهار رها شده و ما الان در وضعیتی هستیم که نمی‌خواستیم باشیم.» وزیر خارجۀ قطر نیز، در واکنش به حملۀ موشکی سپاه، رویدادهای منطقه را مرتبط با یکدیگر دانست و گفت: «مسائل ایجاد شده در دریای سرخ با حل مشکل غزه حل خواهد شد.»

اظهاراتی نظیر آنچه بلینکن در داووس بر زبان آورده است تنها یک واکنش آنی به عملیات نظامی ایران در اقلیم کردستان و سوریه و پاکستان نیست. امثال او می‌دانند که بنا به اظهارات صریح رهبری و مقامات سیاسی ایران، جبهۀ مقاومت در غرب آسیا تحت حمایت ایران است و از همکاری و کمک‌رسانی ‌های مالی، تسلیحاتی، آموزش‌های آفندی و پدافندی ایران برخوردار است. این جبهه طی سالیان متمادی توسط ایران در نقاط مختلف منطقه و حتی برخی نقاط دور افتادۀ جهان علیه آمریکا و هم پیمان منطقه‌ای آن اسرائیل، سازمان یافته و مبارزه کرده است.

دفاع نظامی حزب‌الله لبنان از مقاومت حماسی مردم فلسطین پس از آغاز دور تازه‌ای از نبرد حماس در ۱۵ مهر؛ ممانعت دلیرانۀ انصارالله یمن از ورود کشتی‌های حامل کمک‌های تسلیحاتی و اقتصادی به اسرائیل؛ حملات کارساز مقاومت اسلامی عراق به پایگاه‌های نظامی آمریکا در عراق و سوریه؛ و پیشبرد عملیات پراکندۀ چریکی توسط جبهۀ مقاومت علیه ارتش اسرائیل، از جمله نمودهای این سیاست استراتژیک ایران در منطقه است.

قدرت‌نمایی نظامی اخیر ایران در ادامۀ این تحولات و پیرو صبر استراتژیکی حکومت ایران است که بارها توسط رهبری جمهوری اسلامی ایران بر آن تأکید شده است. این سیاست برخلاف راهکارهای شتابزده و ماجراجویانه‌ای که برخی مخالفان و موافقان جمهوری اسلامی ایران در مقابله با تجاوزات خارجی و ترورها در داخل کشور ارائه می‌دهند، توانسته است تاکنون گام به گام کشور ما را به هدف نهایی خود در بیرون راندن آمریکا از منطقه نزدیک‌تر کند. امروز همۀ شواهد و صف‌آرایی‌ها در غرب آسیا بیانگر آن است که علی‌رغم همۀ دسیسه‌ها و جنگ‌افروزی‌های آمریکا در این منطقه، و تلاش اسرائیل برای غصب هرچه بیشتر سرزمین مردم فلسطین، برنامۀ ایالات متحدۀ آمریکا و همدست منطقه‌ای آن در ساختن خاورمیانۀ بزرگ شکست خورده است.

خیزش میلیونی مردم در کشورهای غربی علیه نسل‌کشی اسرائیل در غزه؛ به‌میدان آمدن میلیون‌ها نفر از مردم یمن در دفاع از فلسطین؛ تجلی ارادۀ مردم آفریقای جنوبی در دادگاه لاهه جهت محاکمۀ دولت‌های اسرائیل و آمریکا و انگلستان؛ به موازات پیشرفت تدریجی نیروی مقاومت در منطقه برای باز پس گیری حقوق فلسطینیان و از میان برداشتن نظام آپارتاید صهیونیستی در سرزمین‌های اشغالی؛ و بی‌اعتبار شدن دولت‌های غربی و متحدان عربی آن‌ها در برابر مردم دنیا، از جمله دستاوردهای تاریخی دیگری است که بر اثر اِعمال هوشمندانۀ قدرت و تداوم مقاومت در برابر امپریالیسم آمریکا و اروپا و صهیونیسم در منطقۀ ما، به‌دست آمده است.

این همان سیاستی است که گروه «۱۰مهر» در کارپایۀ سیاسی خود بر آن پای فشرده است:

«… باید راهی را برای مبارزه برگزینیم که بر اساس  ارزیابی مشخص از مجموعۀ عوامل تأثیرگذار بر وضعیت، هم داخلی و هم خارجی، شالوده‌ریزی شده باشد. و این کاری است که تنها با مغز سرد و به‌دور از هرگونه برخورد احساسی، و با تکیه بر دانش و صبر انقلابی، امکان‌پذیر است.»

واقعیاتی که در بالا برشمردیم در جهان ما رو به رشد است و نشان می‌دهد که دورۀ تعیین سرنوشت ملت‌ها به دست دولت‌های استعمارگر و متجاوز و جنگ‌افروز به‌سر آمده است.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *