تعامل رهبران خلیج فارس با افغانستانِ تحت حاکمیت طالبان

Print Friendly, PDF & Email

نویسنده: ج. رجیو کافایرو ـــ

در حالی که قطر، امارات متحده عربی، و عربستان سعودی برای حفظ و ارتقای منافع خود با دولت تحت رهبری طالبان در کابل تعامل می‌کنند، از شناسایی کامل آن خودداری خواهند کرد.

طالبان از زمان خروج نافرجام  ایالات متحده از افغانستان در دو سال پیش، تنها دولت بالفعل افغانستان باقی مانده است. با وجود این، هیچ کشوری تا به‌امروز رسماً حکومت طالبان را به‌رسمیت نشناخته است. اما سه عضو برجستهٔ شورای همکاری خلیج فارس ـــ یعنی قطر، امارات متحدهٔ عربی، و عربستان سعودی ـــ رویکردی عمل‌گرایانه برای تعامل با امارت اسلامی افغانستان (IEA) اتخاذ کرده‌اند. آن‌ها واقعیت تسلط طالبان را پذیرفته‌اند و محتاطانه با این گروه درگیر شده‌اند، اگرچه هنوز این کشور را به‌رسمیت نمی‌شناسند.

تعاملات تاریخی این کشورهای خلیج فارس با طالبان بر دیدگاه‌های کنونی آن‌ها در مورد افغانستان پس از سقوط آمریکا تأثیر زیادی می‌گذارد. در اواخر دهه ۱۹۹۰ و اوایل دهه ۲۰۰۰ ـــ پیش از حمله و اشغال توسط ایالات متحده ـــ تنها عربستان سعودی، امارات متحده عربی، و پاکستان دولت طالبان را به‌رسمیت می‌شناختند. قطر، گرچه به‌طور رسمی درگیر نبود، اما در این مدت یک رابطهٔ‌ « صمیمانه» اما غیررسمی با این گروه ایجاد کرد. 

مهمتر از آن، در دههٔ ۲۰۱۰، دوحه، به درخواست دولت اوباما، با میزبانی از یک هیأت دیپلماتیک طالبان، به‌عنوان یک واسطهٔ دیپلماتیک بین قدرت‌های غربی و این گروه عمل کرد. این نقش در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ بیشتر شکوفا شد، زیرا دوحه مذاکرات با طالبان را، که با توافقنامه ۲۰۲۰ به اوج رسید، تسهیل کرد و شرایط خروج نهایی ایالات متحده در سال ۲۰۲۱ را تعیین نمود.

قمار دیپلماتیک قطر

دو سال پیش، زمانی که نیروهای ایالات متحده/ناتو در حال تخلیهٔ افغانستان بودند،  قطر و امارات متحدهٔ عربی خروج امن دیپلمات‌های غربی و پرسنل رسانه‌ای را از افغانستان تضمین کردند.  این یکی از عوامل اصلی تصمیم دولت بایدن در اوایل سال ۲۰۲۲ بود که اندکی بعد از آن‌که آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجهٔ ایالات متحده، نهادینه شدن نقش دوحه به‌عنوان «قدرت محافظ» واشنگتن در امارت اسلامی افغانستان را  اعلام کرد، قطر را به‌عنوان متحد اصلی غیرناتویی آمریکا نامید.

از میان تمامی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، به‌نظر می‌رسد که قطر بیشترین ارتباط را با امارت اسلامی افغانستان دارد. شخصیت‌های طالبان در دوحه حضور، و روابط شخصی خوبی با رهبری قطر دارند، اگرچه این شخصیت‌های میانه‌روتر طالبان در دوحه لزوماً نفوذ کلام کافی در کابل ندارند، این خود عاملی است که نفوذ قطر در افغانستان را محدود می‌کند.

در ماه مه، «شیخ محمد بن عبدالرحمن آل ثانی»، نخست وزیر و وزیر امور خارجهٔ قطر، اولین مقام خارجی بود که به‌طور علنی با «هیبت‌الله آخون زاده»، رهبر عالی طالبان، دیدار کرد. نشست آنها در قندهار، که به‌عنوان «زادگاه معنوی طالبان» شناخته می‌شود،  تأکید بر این نکته است که چگونه امارت اسلامی افغانستان رابطه خود با دوحه را برای تلاش‌هایی که هدف آن کاهش انزوای بین‌المللی امارت اسلامی است حیاتی می‌بیند. «جاوید احمد»، سفیر سابق افغانستان در امارات متحدهٔ عربی، می‌گوید: در میان کشورهای عربی خلیج فارس، به‌نظر می‌رسد که قطر به‌رغم چالش‌های پیش رو در به‌رسمیت شناختن دیپلماتیک امارت اسلامی افغانستان، برای چنین اقدامی «بیشترین تمایل» را دارد: «در حالی که تعیین این‌که آیا قطر تعامل فعلی خود را کاملاً بدون خطر می‌بیند یا خیر دشوار است. نفوذ مادی قابل توجه آن بر مقامات ارشد طالبان نشان می‌دهد که این کشور هزینه‌های فرصت بالقوه و پیامدهای عدم تعامل یا انزوا را درک می‌کند.» اما پیش‌دستی در شناسایی رسمی، مسؤولیت، مالکیت و پاسخگویی را با خود به همراه دارد. همان‌طور که در به‌رسمیت شناختن طالبان توسط پاکستان، عربستان و امارات [در دههٔ ۱۹۹۰] مشاهده شد، اولین کشوری که در این زمینه اقدام می‌کند خطر آن را دارد که در صورت اقدام اشتباه اولین کشوری خباشد که عواقب آن را به‌دوش خواهد کشید.»

این «اهرم نفوذ» قطر بر امارت اسلامی افغانستان مربوط به کمک‌‌هزینه‌های ماهانه‌ای است که رهبران ارشد طالبان سال‌ها در قطر دریافت کرده‌اند: اسکان خانواده‌هایشان در دوحه، تسهیل سرمایه‌گذاری‌های تجاری در کشور خلیج فارس برای برخی از چهره‌های امارت اسلامی افغانستان، و همچنین تخصیص زمین برای برخی از آنها به‌منظور ساختن خانه‌های جدید در آنجا.

رویکرد عمل‌گرایانهٔ امارات 

جامعهٔ مهاجران افغان در امارات متحدهٔ عربی تقریباً ۳۰۰ هزار نفر است.  این حضور چشمگیر در سرتاسر هفت امارت اساس بسیاری از  پیوندهای شخصی و مالی بین امارات متحدهٔ عربی و افغانستان است.

در دوران پس از حضور آمریکا در افغانستان، ابوظبی با ظرافت موضعی متفاوت و محتاطانه را در قبال دولت جدید در کابل نشان داده است. پس از آن‌که طالبان در ماه اوت ۲۰۲۱ اشرف غنی رئیس جمهور پیشین افغانستان را از قدرت برکنار کردند، امارات متحدهٔ عربی به غنی و همکارانش پناه داد. با این حال، امارات همچنین بر توانایی این مقامات سابق برای مشارکت در فعالیت‌های سیاسی در داخل این کشور خلیج فارس محدودیت‌هایی هم اعمال کرد.  این حرکت به طالبان نشان داد که امارات متحدهٔ عربی اجازه نخواهد داد از قلمرو آن برای فعالیت‌های ضد امارت اسلامی افغانستان استفاده شود. از سوی دیگر، مقامات اماراتی ضمن اشاره به «مردم برادر» افغانستان، همزمان از قوانین سختگیرانه امارت اسلامی در محدود ساختن حقوق اساسی زنان انتقاد کرده‌اند.

«محمد بن‌زاید»، رئیس جمهور امارات متحدهٔ عربی، در حالی که در دسامبر گذشته میزبان «ملا یعقوب» وزیر دفاع موقت امارت اسلامی افغانستان بود، به‌رغم اتخاذ مواضع تندروانهٔ ضدطالبان توسط رهبری امارات متحده عربی در طول اشغال افغانستان توسط ایالات متحده، بر عزم کشورش برای تعامل عملی با آن کشور تأکید کرد.
با توجه به منافع اقتصاد  قابل‌توجه امارات متحدهٔ عربی در بخش‌های مختلف آسیای مرکزی، از گردشگری و کشاورزی گرفته تا انرژی و لجستیک، مشارکت پایدار ابوظبی در منطقه به همکاری با افغانستان بستگی دارد. این انگیزهٔ اقتصادی، امارات متحدهٔ عربی را برانگیخته است تا فعالانه در توسعهٔ زیربنایی و لجستیکی افغانستان مشارکت کند. یک نمونه از این تعهد، معاملهٔ میان شرکت مستقر در دوبی GAAC Solutions و طالبان برای مدیریت میدان‌های هوایی در هرات، کابل، و قندهار است.

روابط عربستان و طالبان

نقش منحصر به فرد عربستان سعودی در جهان اسلام، روابط غیر رسمی ریاض با طالبان را قابل توجه می‌کند. پادشاهی علاقه مند به نظارت بر روابط پیچیده امارت اسلامی افغانستان با ایران و افزایش قدرت نرم عربستان در افغانستان پس از آمریکا از طریق خیریه و کمک‌های بشردوستانه است. 

تلاش‌های امدادی عربستان سعودی در افغانستان بر امنیت غذایی، آب، بهداشت و آموزش متمرکز شده است. نهادهای کلیدی مانند مرکز امداد و کمک‌های بشردوستانه ملک سلمان و صندوق سعودی درابتکارات بشر دوستانه عربستان سعودی در این کشور تحت محاصره اقتصادی، نقشی اساسی ایفا کرده‌اند.

با وجود این، همان‌طور که «عمر کریم»، یکی از همکاران مرکز تحقیقات و مطالعات اسلامی ملک فیصل در ریاض، به کرِیدل  می‌گوید، عربستان سعودی عمدتاً رویکرد «انتظار و تماشا» را در قبال طالبان اتخاذ کرده است.  همان‌طور که «کریم» اخیرا ً توضیح داد، تعامل اولیهٔ ریاض با امارت اسلامی افغانستان از طریق پاکستان انجام شد. با این حال، افزایش تنش میان طالبان و اسلام‌آباد باعث شد که کانال پاکستانی عربستان سعودی با کابل «عملاً ناکارآمد» شود. 

«ابراهیم باهیس»، تحلیلگر گروه بین‌المللی بحران، به  کرِیدل  توضیح می‌دهد که «با قطع روابط پاکستان با طالبان، پادشاهی عربستان سعودی نیز در تعامل [با طالبان] سردرگم شده است.» با این وجود، با توجه به بحران‌های امنیتی در افغانستان، سعودی‌ها دفتر کنسولگری خود در افغانستان را به پاکستان منتقل کردند، جایی که مقامات سعودی کمک‌های بشردوستانه به افغانستان را هماهنگ، و روادید افغانستان را پردازش می‌کنند. «باهیس» معتقد است که با توجه به این‌که پاکستان مهمترین شریک استراتژیک عربستان سعودی است که با ایران هم‌مرز است، ریاض احتمالاً در مورد افغانستان تا حد زیادی از اسلام آباد پیروی خواهد کرد.

«پورنیما بالاسوبرامانیان»، محققی در بخش ژئوپلیتیک و روابط بین‌الملل در آکادمی آموزش عالی مانیپال هند، به کرِیدل  می‌گوید: «با توجه به پیوندهای تاریخی پاکستان در نقش یک بازیگر منطقه‌ای در کنار نیروهای طالبان، این امر تأثیر مهمی بر نحوهٔ موضع‌گیری کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در سیاست خارجی خود در قبال پاکستان می‌گذارد…. [اعضای شورای همکاری خلیج فارس] مراقب دخالت پاکستان در ارائهٔ حمایت و اِعمال‌نفوذ بر طالبان در افغانستان خواهند بود.»

اگرچه مقامات ریاض نسبت به همتایان خود در دوحه و ابوظبی نسبت به وضعیت موجود محتاطانه‌تر برخورد می‌کنند، امّا در واقع از اوت ۲۰۲۱ تماس‌های محدودی با طالبان برقرار کرده‌اند و ارتباط غیررسمی را با دولت واقعی در کابل حفظ می‌کنند. 

در اواخر ماه ژوئن، «محمد بن‌سلمان»، ولیعهد و نخست وزیر عربستان، و دیگر مقامات بلندپایهٔ سعودی،  در حالی که سرپرست وزارت دفاع طالبان در مراسم حج سالانه شرکت می‌کرد، در یک مراسم پذیرایی در این کشور با «یعقوب» دیدار کردند. امارت اسلامی افغانستان تصاویری از این استقبال را در شبکه‌های اجتماعی منتشر و تعامل حاکم واقعی سعودی با یعقوب را برجسته کرد.

ارتباط تاریخی عربستان سعودی با طالبان، به‌ویژه پس از حملات ۱۱ سپتامبر، ریاض را نسبت به تعامل عمیق با امارت اسلامی افغانستان محتاط کرده است. علاوه بر این، از آنجایی که رهبری عربستان سعودی در داخل مرزهای خود به‌طور فعال «اسلام میانه‌رو» را ترویج می‌کند، از هرگونه عمل و نشانه‌ای که می‌تواند به‌طور بالقوه موجب تضعیف تلاش‌های آن در این زمینه باشد، اجتناب می‌کنند.

عربستان سعودی، با استفاده از اعتبار اسلامی خود، کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی (OIC) را تشویق کرده است تا کمک‌های بشردوستانه به افغانستان را افزایش دهند. در نهایت، رویکرد ریاض به‌دنبال جلوگیری از تبدیل شدن افغانستان به بستری برای تروریسم بین‌المللی، تجارت غیرقانونی مواد مخدر، و قاچاق اسلحه است، که همگی تهدیدهای بالقوه برای کل منطقه هستند.

دوری محتاطانه از طالبان 

در راستای دستیابی به ثبات در افغانستان و کشورهای آسیب‌پذیر همسایه، انتظار می‌رود تعامل عربستان سعودی  با امارت اسلامی افغانستان در آینده نیز معتدل باقی خواهد ماند.

با نگاهی به آینده، دوحه، ابوظبی، و ریاض آماده هستند تا به تعامل محتاطانهٔ خود با طالبان ادامه دهند. قطر، با حفظ سفارت خود در کابل، منافع ایالات متحده را نمایندگی می‌کند و از جامعهٔ بین‌المللی خواسته است تا  «نقشه راه» را، که بر مبنای آن امارت اسلامی افغانستان اقداماتی را که برای به‌رسمیت شناختن رسمی باید انجام دهد، تدوین کند.

قطر به‌طور مؤثر استدلال می‌کند که راهبردهای کنونی منزوی کردن طالبان و افغانستان بحران‌های امنیتی و انسانی را تشدید خواهد کرد. اما با و جود این، به‌رسمیت شناختن رسمی امارت اسلامی افغانستان توسط هیچ یک از اعضای شورای همکاری خلیج فارس قریب‌الوقوع به‌نظر نمی‌رسد. 

محدودیت‌های سرکوبگرانهٔ طالبان بر حقوق زنان، ممنوعیت موسیقی، و دیگر جنبه‌های افراطی این حکومت، قطر، امارات و عربستان سعودی را برای حفظ فاصله ایمن از افغانستان تحت فشار قرار می‌دهد. با دلیل اندکی برای خوشبین بودن نسبت به ایجاد تغییرات اساسی در سیاست‌های امارت اسلامی افغانستان، تعامل کشورهای حاشیه خلیج فارس با طالبان ادامه خواهد یافت، اما احتمالاً به‌رسمیت شناخته نشده باقی خواهد ماند.

منبع: وبلاگ «کرِیدل»، ۲۲ اوت ۲۰۲۳
https://new.thecradle.co/articles/persian ـ gulf ـ leaders ـ engage ـ taliban ـ ruled ـ afghanistan

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *