مناقشۀ قره‌باغ

Print Friendly, PDF & Email

ــ نویسنده: م. نوری ــ

۳۵ سال پیش، صدها هزار آذری از قره‌باغ و ارمنستان رانده شدند و سال‌ها در مراکز اسکان موقت در آذربایجان زندگی کردند. در سپتامبر ۲۰۲۳، بیش از صدهزار نفر از ارامنۀ ساکن قره‌باغ از ترس انتقام‌جویی آذری‌ها این منطقه را ترک کرده و روانۀ ارمنستان شدند. آیا این پایان مناقشه‌ای است که سده‌هاست ادامه دارد؟ در مقالۀ پیش رو به پیشینۀ این مناقشه و روند وقایع آن خواهیم پرداخت.

موقعیت جغرافیایی قره‌باغ

منطقۀ قره‌باغ در جنوب غربی جمهوری آذربایجان و شرق ارمنستان بین دو رودخانۀ «کورا» و «ارس» قرار دارد و شامل سه منطقۀ قره‌باغ علیا، قره‌باغ سفلی و دامنه‌های شرقی کوهستان زنگزور است. «قره‌باغ کوهستانی»، با مساحتی حدود ۴۴۰۰ کیلومتر مربع، به سرزمینی در داخل قره‌باغ بزرگ گفته می‌شود که طی قرن‌ها محل زندگی ارامنه و همچنین آذری‌ها بوده است، ولی حاکمیت بر آن همواره محل مناقشۀ بین این دو قوم.

نام قره‌باغ ترکیبی از لغت ترکی «قره» به‌معنی سیاه و لغت فارسی باغ است. ارامنه این منطقه را «آرتساخ» می‌نامند. نام آذری قره‌باغ در دوران حکومت حاکمان ترکِ «آق ‌قویونلو» و «قره ‌قویونلو» به این منطقه داده شد. در کتیبه‌های هزارۀ اول پیش از میلاد به‌نام ارمنی این منطقه، «آرتساخ»، اشاره شده است.

پیشینۀ تاریخی قره‌باغ

در دوران باستان، منطقۀ قره‌باغ متناوباً تحت حاکمیت ارمنستان، مادها، هخامنشیان، اشکانیان و سال‌هایی نیز تحت حاکمیت آلبانی بود. دین مسیحیت از اوایل قرن چهارم میلادی در این منطقه رواج پیدا کرد و تأسیس قدیمی‌‌‌ترین صومعه‌ها و کلیساهای منطقۀ قره‌باغ کوهستانی به این دوران باز می‌گردد. در قرن پنجم میلادی، این منطقه تحت حاکمیت ساسانیان قرار گرفت که به‌مدت یکصد سال بر آن حکومت کردند. پس از پایان تسلط ساسانیان، این منطقه تا قرن هیجدهم میلادی توسط شاهزاده‌نشین‌های مختلف ارمنی، ایلخانان مغول و حاکمان ترک‌تبار آق قویونلو و قره قویونلو اداره می‌شد، تا در قرن هیجدهم میلادی ایران موفق به تصرف مجدد این منطقه شد. در اوایل قرن نوزدهم میلادی و در پی شکست ایران از روسیه در جنگ دوم بین این دو کشور، حاکمیت قره‌باغ طبق قرارداد گلستان به روسیه منتقل شد.

دربارۀ ترکیب جمعیتی قره‌باغ و قره‌باغ کوهستانی، پیش و پس از حاکمیت روسیه بر این سرزمین، اطلاعات متفاوتی در منابع تاریخی موجود است. سرشماری سال ۱۸۲۳ روسیه نشان می‌دهد که اکثریت ساکنان قره‌باغ کوهستانی ارامنه بودند ولی آذری‌ها اکثریت ساکنان منطقۀ بزرگ قره‌باغ را تشکیل می‌دادند. در سال‌های حکومت روسیۀ تزاری بر منطقۀ قره‌باغ، و به‌ویژه در خلال جنگ جهانی اول، تعداد زیادی از ارامنه از ایران و سرزمین‌های تحت حاکمیت امپراطوری عثمانی به منطقۀ قره‌باغ کوهستانی کوچ داده شدند. آذری‌ها ادعا می‌کنند که مهاجرت ارامنه از دیگر نقاط جهان به قره‌باغ موجب تغییر در ترکیب جمعیتی و اختلال در رشد طبیعی و تناسب جمعیت این منطقه شده است. علاوه بر این، در خلال سال‌های حاکمیت روسیۀ تزاری بر قره‌باغ، ارامنۀ مسیحی از جهات مختلف و به‌ویژه از حیث تصدی مناصب مدیریتی دارای حقوق و امتیازات بیشتری نسبت به آذری‌های مسلمان بودند، امری که موجب مهاجرت آذری‌های ساکن قره‌باغ به آذربایجان و ایجاد احساس تبعیض و بی‌عدالتی در آذری‌های باقیمانده در این منطقه، و احساس تفوق در ارامنه شد. و در نهایت، علقۀ عاطفی، زبان مشترک، و روابط نزدیک آذری‌ها با ترکیه، کشوری که بسیاری از ارامنه از مظالم آن به قره‌باغ گریخته بودند، فضای بی‌اعتمادی را روز به‌روز تشدید کرد، و در خلال جنگ اول جهانی و انقلاب اکتبر سال ۱۹۱۷ روسیه، به درگیری‌های خونین و در برخی موارد به قتل‌عام آذری‌ها و قتل‌عام ارامنه انجامید و ده‌ها هزار قربانی گرفت. و این آغاز بحرانی بین آذری‌ها و ارامنه در دوران معاصر بود که تا به‌امروز ادامه یافته است.

در سال‌های ابتدایی تشکیل اتحاد جماهیر شوروی و هرج و مرج ناشی از انقلاب، ارمنستان و آذربایجان اعلام استقلال کردند (۱۹۱۸) و هر دو ادعای مالکیت بر بخش‌هایی از قره‌باغ را مطرح نمودند. در این برهه از تاریخ نیز کار به درگیری‌های خونین بین ارامنه و آذری‌ها کشید. ترکیه از آذری‌ها و بریتانیا از ارامنه حمایت می‌کردند. پس از استقرار حکومت شوراها در ارمنستان و آذربایجان، دولت مرکزی روسیه در صدد یافتن یک راه‌حل مرضی‌الطرفین برآمد. سال ۱۹۲۳، پس از برگزاری همه‌پرسی در قره‌باغ کوهستانی، این منطقه تحت حاکمیت جموری آذربایجان قرار گرفت، ضمن این‌که به‌دلیل سابقۀ مناقشه و ترکیب جمعیتی، به این منطقه خودمختاری اعطا شد. ارمنستان نتیجۀ همه‌پرسی و تعلق قره‌باغ کوهستانی به آذربایجان را هیچ‌گاه به‌رسمیت نشناخت و در دهه‌های شصت و هشتاد میلادی چندین بار خواهان خودمختاری بیشتر یا حتی الحاق قره‌باغ کوهستانی به ارمنستان شد. میانجگیری‌های مسکو در سال‌های ۱۹۸۷ و ۱۹۸۸ نیز سودی نبخشید و از اوایل سال ۱۹۸۸ ارمنستان آغاز به اخراج آذری‌های ساکن ارمنستان و قره‌باغ کوهستانی نمود. ورود آذری‌های رانده‌شده و زخمی و درمانده به آذربایجان موجب خشم و تحریک احساسات مردم آذربایجان و حملاتی به ارمنی‌های ساکن آذربایجان و قتل چند ده نفر از آنها شد.

در خلال سال‌های ۱۹۸۸ و ۱۹۸۹، ارمنستان به آزار و اذیت و اخراج آذری‌های مقیم ارمنستان و قره‌باغ کوهستانی ادامه داد. ده‌ها هزار نفر از ارامنۀ ساکن آذربایجان نیز از ترس انتقام‌جویی مردم آذربایجان خاک این کشور را ترک کرده و به ارمنستان گریختند. در ژوئیۀ ۱۹۸۸، مسئولین منطقۀ خود مختارقره‌باغ اعلام کردند از حاکمیت جمهوری آذربایجان خارج می‌شوند و نام منطقۀ «خودمختار قره‌باغ کوهستانی» را به «منطقۀ خودمختار آرتساخ» تغییر دادند. و در دسامبر ۱۹۸۹، شورای ملی منطقۀ خودمختار قره‌باغ و جمهوری ارمنستان الحاق این منطقه به ارمنستان را تصویب کردند، امری که منجر به اعتراضات گسترده در آذربایجان، حمله به ارامنۀ ساکن آذربایجان و قتل ده‌ها نفر از آنها شد. میانجیگری مسکو و اعلام وضعیت فوق‌العاده در قره‌باغ و آذربایجان هم سودی نداشت و درگیری‌های نظامی، کشتار آذری‌ها در قره‌باغ و کشتار ارامنه در شهرهای مختلف آذربایجان ادامه یافت.

در جریان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در دسامبر سال ۱۹۹۱، جمهوری‌های آذربایجان و ارمنستان اعلام استقلال کردند. در فاصلهٔ سال‌های ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۴، جنگ‌های خونین بین ارمنستان و آذربایجان تداوم یافت. ارمنستان نه‌تنها منطقۀ خود مختار قره‌باغ کوهستانی بلکه بسیاری از شهرها و روستاهای تحت حاکمیت جمهوری آذربایجان را نیز تصرف کرد. در ماه مه ۱۹۹۴، توافقنامۀ آتش‌بس بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان منعقد شد و به‌رغم نقض مکرر آن و وقوع درگیری‌های پراکنده بین دو کشور تا سال ۲۰۲۰ به قوت خود باقی ماند و آذربایجان موفق به بازپس‌گیری سرزمین‌های از دست رفته نشد. مذاکرات برای خاتمه دادن به اختلافات نیز، که به ابتکار کشورها و نهادهای بین‌المللی برگزار شد، به‌دلیل پافشاری طرفین مناقشه بر مواضع خود بی‌نتیجه ماند.[۱] در خاتمۀ این بخش باید به این موضوع هم اشاره کرد که در سال ۲۰۱۷ مسئولین قره‌باغ اعلام استقلال کردند و نام «جمهوری آرتساخ» را به‌جای قره‌باغ کوهستانی انتخاب نمودند. البته هیچ یک از کشورهای جهان، حتی ارمنستان، جمهوری مزبور را به‌رسمیت نشناختند.

تغییر شرایط جهانی و دست برتر جمهوری آذربایجان

پیش از پرداختن به موفقیت‌های نظامی آذربایجان در سال ۲۰۲۰، اشاره به دو نکته که نقشی تعیین‌کننده در این زمینه ایفا کردند ضروری است:

آذربایجان بلافاصله پس از اعلام استقلال مناسبات سیاسی، اقتصادی، امنیتی و نظامی گسترده‌ای را با اسرائیل برقرار کرد. اسرائیل جزو اولین کشورهایی بود که استقلال آذربایجان را به‌رسمیت شناخت (دسامبر ۱۹۹۱) و سفارت خود را در باکو دایر کرد (آوریل ۱۹۹۲). برای اسرائیل، آذربایجان به‌دلیل هم‌مرز بودن با ایران اهمیت ویژه‌ای داشت و به‌همین دلیل نیز خواهان گسترش روابط و حضور هرچه بیشتر در آذربایجان بود تا بتواند از این کشور به‌عنوان مرکزی برای عملیات جاسوسی و خرابکارانه علیه ایران استفاده کند. همان‌طور که گفته شد، یکی از عرصه‌های همکاری بین دو کشور عرصۀ نظامی بود. آذربایجان با عِلم به اجتناب‌ناپذیر بودن جنگ با ارمنستان برای بازپس گیری شهرها و روستاهای اشغال شده، بودجۀ نظامی خود را افزایش داد و در کنار ادامۀ خرید تسلیحات از روسیه به خرید تسلیحات پیشرفته از ترکیه، اوکراین و به‌ویژه اسرائیل روی آورد. در سال ۲۰۰۴، آذربایجان قراردادی برای خرید تسلیحات اسرائیلی ساختِ ترکیه منقعد کرد و در سال ۲۰۰۹ وارد سرمایه‌گذاری مشترک با اسرائیل برای تولید هواپیماهای بدون سرنشین شد. علاوه بر این، اسرائیل با تحویل تفنگ‌های تاوور تار ـ ۲، مسلسل‌های یوزی، سامانه‌های موشکی ضدتانک اسپایک و LAHAT – (ATGMs)، سیستم موشک‌های پرتاب چندگانۀ (MLRS) Lunx، مسلسل‌های ۱۵۵ میلی‌متری خود چرخ‌دار، چند ایستگاه راداری مدرن (RLS)، سامانۀ موشکی ضدهوایی (SAM) Barak ـ ۸، قایق‌های مرزی، ناوهای موشکی و غیره، ارتش آذربایجان را مجهز به تسلیحات مدرن کرد. بین سال‌های ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۹، اسرائیل تأمین‌کنندۀ ۶۰ درصد از تسلیحات آذربایجان بود. در زمینۀ همکاری‌های امنیتی، آذربایجان در دهۀ نود میلادی به اسرائیل اجازه داد در مرزهای آذربایجان و ایران ایستگاه‌های شنود الکترونیکی و جمع‌آوری اطلاعات دایر کند. روابط آذربایجان با اسرائیل در زمینۀ اقتصادی نیز بسیار گسترده است و شامل همکاری در عرصۀ کشاورزی و مدیریت آب، بهداشت، توریسم و غیره می‌شود. اسرائیل ۴۰ درصد از نفت خود را از آذربایجان خریداری می‌کند، که از طریق بندر جیهان ترکیه و خط لولۀ نفت باکو ـ تفلیس ـ جیهان به اسرائیل منتقل می‌شود.[۲]

آذربایجان، علاوه بر روابط گسترده با اسرائیل، با اروپا و ایالات متحدۀ آمریکا نیز روابط سیاسی و اقتصادی خوبی برقرار کرده است. در سایۀ درآمد سرشار نفت و گاز و دادن رشوه و مزایا به نمایندگان پارلمان اتحادیۀ اروپا، نمایندگان مجلس فدرال آلمان، و سازمان‌های غیردولتی اروپا، آذربایجان موفق شده است برای خود «اعتبار» کسب کند و رویکرد اروپا را به‌نفع خود تغییر دهد.[۳] علاوه بر این، اروپا، به‌ویژه پس از آغاز جنگ اوکراین و تحریم نفت وگاز روسیه، نیاز مبرمی به منابع دیگری برای تأمین انرژی دارد. با توافقنامه‌ای که در سپتامبر ۲۰۲۳ بین آذربایجان و اتحادیۀ اروپا، دایر بر افزایش میزان صدور گاز مایع تا سال ۲۰۲۷، منعقد شد جایگاه آذربایجان در عرصۀ بین‌المللی ارتقاء بیشتری یافت.[۴] اگر در دهه‌های ۹۰، ۹۱ و ۲۰۰۰ میلادی ارمنستان از لابی قدرتمند ارامنه در اروپا و آمریکا و حمایت‌های آن‌ها بهره می‌برد، حال ورق به‌نفع آذربایجان برگشته است.

نکتۀ دوم در موفقیت آذربایجان راهبرد سیاسی فعلی ایالات متحدۀ آمریکا در قفقاز جنوبی است.

در سال ۲۰۱۹، اندیشکدۀ نظامی ـ امنیتی «رَند»[۵] سندی تحلیلی در رابطه با راهبرد سیاسی ایالات متحدۀ آمریکا در قبال روسیه ارائه داد که محتوای آن پیشبرد جنگ سیاسی، اقتصادی و رسانه‌ای گسترده‌ای علیه روسیه، جهت تضعیف و منزوی سازی این کشور در عرصۀ بین‌المللی بود.[۶] در این سند ۳۵۴ صفحه‌ای، راهبرد سیاسی ایالات متحدۀ آمریکا در قبال روسیه به‌تفصیل تبیین و در ضمن تعیین شده است که مسئولین سیاست خارجی ایالات متحده چه اقداماتی را برای رسیدن به اهداف فوق باید انجام دهند. بسیاری از توصیه‌های این سند تحلیلی تاکنون تحقق یافته، از جمله ایجاد تهدید امنیتی در مرزهای غربی روسیه و تحریک این کشور به جنگ با اوکراین؛ تلاش برای تغییر رژیم در بلاروس؛ یا تداوم حمایت از شورشیان سوریه (صفحات ۱۰۳ تا ۱۰۹ سند تحلیلی). راهبردهای دیگر، از جمله تلاش برای نابودی اقتصاد روسیه، ایجاد تنش‌های نظامی در دیگر مرزهای روسیه، جذب متحدین بالقوه و بالفعل روسیه [با تهدید، کودتا یا انقلاب مخملی در کشورهای همسو با روسیه ــ توضیح مترجم]، تخریب روابط سیاسی و اقتصادیِ حسنۀ روسیه با کشورهای همسو با آن، و بدنام کردن روسیه در افکار عمومی کشورهای همسو، و علی‌العموم در سراسر جهان، در حال اجرا هستند.

در رابطه با راهبرد سیاسی ایالات متحدۀ آمریکا در قفقاز جنوبی، در سند تحلیلی فوق به گرجستان، آذربایجان و ارمنستان اشاره و گفته شده: ایالات متحده می‌تواند از سویی گرجستان و آذربایجان را مجبور به رابطۀ هرچه گسترده‌تر با ناتو کند، امری که روسیه را وادار به تقویت نیروهای نظامی خود در مرزهای کشورهای مزبور خواهد کرد، و علاوه بر این، روابط حسنۀ تاریخی روسیه با ارمنستان را که عضو برنامۀ مشارکت برای صلحِ پیمان ناتوست و اخیراً برای گسترش مناسبات سیاسی با اتحادیۀ اروپا ابراز تمایل کرده است، تخریب نماید. ایالات متحده می‌تواند ارمنستان را به این سمت سوق دهد که کاملاً در مدار ناتو قرار گیرد، تا به این ترتیب روسیه مجبور شود پایگاه نظامی خود در «گیومریِ» ارمنستان و پایگاه نظامی ـ هوایی خود در نزدیکی «ایروان» را تعطیل و نیرو و تجهیزات نظامی بیشتری در مرز ارمنستان مستقر کند.

حال برگردیم به مناقشۀ آذربایجان و ارمنستان بر سر حاکمیت بر منطقۀ «قره‌باغ کوهستانی».

در ژوئیۀ سال ۲۰۲۰، ارتش آذربایجان عملیات نظامی گسترده‌ای را علیه نیروهای نظامی منطقۀ قره‌باغ و ارمنستان آغاز کرد که در نوامبر سال ۲۰۲۰ به تصرف مجدد «قره‌باغ کوهستانی» و بخش اعظم شهرها و روستاهای اشغال‌شدۀ آذربایجان انجامید. درگیری‌های نظامی در نهایت با میانجیگری مسکو خاتمه یافت و طبق توافقنامۀ منعقده، مذاکره دربارۀ وضعیت حقوقی «قره‌باغ کوهستانی» به آینده موکول شد. در سپتامبر ۲۰۲۳، آذربایجان تهاجم دیگری را علیه نیروهای نظامی قره‌باغ و ارمنستان آغاز کرد. هدف آذربایجان اِعمال حاکمیت واقعی بر «قره‌باغ کوهستانی» بود که ادارۀ آن حتی پس از تهاجم نظامی ۲۰۲۰ در اختیار مسئولین این منطقه باقی مانده بود. پس از این عملیات، نخست‌وزیر ارمنستان، «نیکول پاشینیان»، با صدور فرمانی اعلام کرد که جمهوری خودخواندۀ «آرتساخ» منحل خواهد شد و از ابتدای سال ۲۰۲۴ «قره‌باغ کوهستانی» متعلق به جمهوری آذربایجان خواهد بود.

در اینجا ذکر این نکته هم ضروری است که ارمنستان از بدو تأسیس پیمان امنیت جمعی OVKS در سال ۲۰۰۲[۷] عضو این پیمان بوده است و طبق مفاد این پیمان، کشورهای عضو موظف‌اند در صورت حملۀ نظامی به یکی از کشورهای عضو از آن حمایت کنند. نکتۀ دیگری نیز که باید به آن اشاره شود موضع ارمنستان در قبال قره‌باغ است. در سال ۲۰۲۲، جامعۀ مشترک سیاسی اروپا به‌ابتکار رئیس جمهور فرانسه، «امانوئل مکرون»، تأسیس شد که همۀ کشورهای اروپایی (به‌جز روسیه و بلاروس)، از جمله ارمنستان و آذربایجان خواستار عضویت در آن شدند. اهداف این نهاد، به‌ظاهر تقویت همکاری‌های سیاسی کشورهای اروپایی است، ولی هدف واقعی ایجاد جبهۀ واحدی در مقابل روسیه و متحدان اروپایی و غیراروپایی آن است. در اولین اجلاس سران جامعۀ مشترک سیاسی اروپا در اکتبر ۲۰۲۲، به‌کوشش رئیس جمهور فرانسه و رئیس شورای اتحادیۀ اروپا، «چارلزمیشل»، توافقنامه‌ای بین رئیس‌جمهور آذربایجان و نخست‌وزیر ارمنستان منعقد شد و طی آن ارمنستان پذیرفت که قره‌باغ متعلق به جمهوری آذربایجان است و هیچ ادعای ارضی نسبت به این منطقه نخواهد داشت. پس از عملیات نظامی آذربایجان در سال ۲۰۲۰، و پس از تهاجم نظامیِ اخیر آذربایجان در سپتامبر ۲۰۲۳ و تسلط واقعی این کشور بر قره‌باغ، ارمنستان انتقادات تندی علیه روسیه مطرح و دولت این کشور را متهم کرد که به تعهدات خود در پیمان امنیت جمعی OVKS دایر بر کمک نظامی به کشور عضوی که مورد تعرض نظامی گرفته بود عمل نکرده است. این ادعای ارمنستان بی‌پایه است زیرا کشورهای عضو پیمان امنیت جمعی در صورت تعرض نظامی به خاک یکی از کشورهای عضو پیمان متعهد به کمک نظامی به کشور مربوطه هستند و در این مورد مشخص، آذربایجان به قلمرو سرزمینی ارمنستان تعدی نکرده بود، بلکه جنگ در قره‌باغ، که طبق حقوق بین‌الملل متعلق به آذربایجان است وقوع یافته بود. ثانیاً، وقتی نخست‌وزیر ارمنستان با امضای توافقنامه حق حاکمیت آذربایجان بر قره‌باغ را به‌رسمیت شناخته است چه کمکی از دست روسیه ساخته است؟ به‌رغم بی‌پایه بودن ادعای ارمنستان، روابط این کشور با روسیه به سردی گرایید و فضایی منفی علیه روسیه در ارمنستان پدید آمد که نخست‌وزیر ارمنستان، «نیکول پاشینیان»، در دامن زدن به آن نقشی مهم داشت. طی هفته‌های گذشته تظاهرات‌های متعددی علیه او و روسیه در ایروان برگزار شد.

روزنامۀ «تاتس» آلمان، در مقاله‌ای در تاریخ ۲۲ سپتامبر ۲۰۲۳ تحت عنوان «جشنی در سالگرد استقلال برگزار نخواهد شد»، با اشاره به سالگرد استقلال ارمنستان در سال ۱۹۹۱ نوشته است: «هر سال سالگرد استقلال از اتحادجماهیر شوروی با شکوه تمام برگزار می‌شد ولی امسال جشنی برگزار نخواهد شد…. پس از تسلیم قره‌باغ، جامعه در ماتم به‌سر می‌برد، جشن‌های تدارک دیده‌شده لغو شده‌اند و مردم تأسف خود را نسبت به از دست دادن قره‌باغ با اعتراض و تظاهرات نشان می‌دهند…. روزهاست که اعتراضات در مقابل ساختمان نخست‌وزیری برگزار می‌شود. معترضین «پاشینیان» را به خیانت و واگذاری قره‌باغ کوهستانی متهم می‌کنند…. برخی دیگر از معترضین «پوتین» را مقصر و «پاشینیان» را بازیچۀ روسیه می‌دانند. یکی از معترضین می‌گوید که روسیه بارها ثابت کرده که ارزشی برای توافقات با ما قایل نیست.»[۸]

و روزنامۀ آلمانی «فرانکفورتر روندشاو»، در مقاله‌ای در ۲۴ سپتامبر ۲۰۲۳ تحت عنوان «آیا به‌دلیل جنگ قره‌باغ “پوتین” متحدین دیگری را از دست داده است ــ هزاران نفر در راه فرار از ارمنستان»، نوشته است: «نخست‌وزیر ارمنستان “نیکول پاشینیان” از روسیه ابراز ناامیدی کرد. او اعلام نمود سیاست خارجی جدیدی را اتخاذ خواهد کرد…. نخست‌وزیر ارمنستان روز ۲۴ سپتامبر رویگردانی از روسیه را در سیاست خارجی اعلام کرد. مسکو در مناقشۀ اخیر بر سر قره‌باغ، از مداخله به‌نفع ارمنستان خودداری کرده بود.»[۹]

اقدامات اخیر نخست‌وزیر ارمنستان به‌وضوح حاکی از رویگردانی این کشور از روسیه و نزدیک شدن هرچه بیشتر به غرب است. در سپتامبر ۲۰۲۳، ارمنستان از شرکت در رزمایش برنامه‌ریزی شدۀ پیمان امنیت جمعی (OVKS) خودداری کرد و به‌جای آن رزمایش مشترکی را با ایالات متحدۀ آمریکا برگزار نمود.[۱۰] در سوم اکتبر ۲۰۲۳، پارلمان ارمنستان اساسنامۀ دیوان کیفری بین‌المللی را پذیرفت و به عضویت در آن رأی داد، که با توجه به صدور حکم جلب «پوتین» توسط این دیوان، اقدام پارلمان دهن‌کجی به روسیه است.

نکات فوق تنها نمونه‌هایی از رویکرد جدید دولت ارمنستان در قبال روسیه است. با توجه به همۀ مسایلی که در بخش‌های پیشین گفته شد می‌توان نتیجه‌گیری کرد:

ـــ غرب به سرکردگی ایالات متحدۀ آمریکا با حمایت از آذربایجان برای انجام عملیات نظامی و قطع حمایت از ارمنستان به مناقشۀ قره‌باغ خاتمه داد و به این ترتیب راه را برای همکاری‌های هرچه بیشتر ارمنستان و آذربایجان با ناتو و احیاناً ورود این کشورها به پیمان نظامی ناتو هموارتر خواهد کرد؛

ـــ غرب، در همکاری با نخست‌وزیر ارمنستان، با تحریف اطلاعات و مقصر جلوه دادن روسیه در درگیری‌های نظامی اخیر، روسیه را در عرصۀ بین‌المللی بی‌اعتبار کرد و افکار عمومی ارمنستان را علیه روسیه تهییج نمود، که لاجرم دولت ارمنستان را به‌سوی کاهش هرچه بیشتر روابط با روسیه و نزدیکی هرچه بیشتر به غرب به‌عنوان جایگزینی برای روسیه سوق خواهد داد. این را هم باید اضافه کرد که با ورود فراریان قره‌باغ به ارمنستان، مشکلات اقتصادی این کشور افزایش خواهد یافت و موجب تهییج بیشتر افکار عمومی ارمنستان علیه روسیه خواهد شد.

باید منتظر ماند و سیر وقایع را پیگیری کرد که آیا طرح اندیشکدۀ «رَند» به موفقیت کامل خواهد رسید یا نه.
ـــــــ
[۱] https://de.wikipedia.org/wiki/Bergkarabachkonflikt
[۲] http://www.irdiplomacy.ir/fa/news/۲۰۲۰۴۰۰/%D۸%A۷%D۸%A۸%D۸%B۹%D۸%A۷%D۸%AF ـ %D۹%۸۷%D۹%۸۵%DA%A۹%D۸%A۷%D۸%B۱%DB%۸C ـ
[۳] https://www.spiegel.de/spiegel/wie ـ aserbaidschan ـ europaeische ـ politiker ـ gefuegig ـ macht ـ a ـ ۱۱۷۵۱۲۱.html
[۴] https://www.stern.de/politik/ausland/umstrittenes ـ gasabkommen ـ mit ـ aserbaidschan ـ ـ so ـ viel ـ bekommt ـ die ـ eu ـ ۳۳۸۴۷۱۵۲.html
[۵] RAND Corporation ـ مخفف واژۀ انگلیسی Research and development
[۶] https://www.rand.org/content/dam/rand/pubs/research_reports/RR۳۰۰۰/RR۳۰۶۳/RAND_RR۳۰۶۳.pdf
[۷] پیمان امنیت جمعی متشکل از کشورهای ارمنستان، بلاروس، قزاقستانريال قرقسزستان، روسیه و تاجیکستان است.
[۸]
https://taz.de/Armenien ـ und ـ der ـ Konflikt ـ um ـ Bergkarabach/!۵۹۶۱۸۲۶/
[۹]
https://www.fr.de/politik/berg ـ karabach ـ russland ـ verliert ـ verbuendeten ـ tausende ـ fliehen ـ zr ـ ۹۲۵۴۰۵۰۶.html۹
[۱۰]
https://www.tagesschau.de/ausland/korrespondenten/armenien ـ kuendigt ـ militaeruebung ـ usa ـ an ـ ۱۰۰.html

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *